eitaa logo
دشت جنون
4.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
دشت جنون
🕊🌹🌴🕊🌴🌹🕊 #یاد_یاران #اسارت #ماه_محرم #قسمت_اول بعثی ها قبل از فرا رسیدن ماه محرم مخالفت خود را با
🕊🌹🌴🕊🌴🌹🕊 فریاد "یا حسین، یا حسین" بچه ها که مطمئنا از کیلومترها دورتر شنیده می شد شاید به گوش مردم شهر رمادی هم رسید. عشق و دلباختگی اسرا به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع)، اسرا را طوری شیفته خود کرده بود که در آن شب به تنها چیزی که فکر نمی کردند، شکنجه سربازان بعثی بود. عزاداری همچنان ادامه داشت تا اینکه یک دفعه متوجه شدیم که بیش از پنجاه نفر از سربازان و نگهبانان در حالی که چوب و کابل های برق فشار قوی در دست دارند، وارد اردوگاه شده و مستقیما به طرف آسایشگاه شماره یک می آیند. با عصبانیت و فریاد در آسایشگاه را باز کردند و در همان تاریکی شب با کابل، چوب و لگد به جان اسرا افتادند. ناله و فریاد اسرا با نوای "یا حسین، یا حسین" در هم آمیخته بود. شکنجه جلادان بعثی بیش از ده دقیقه ادامه داشت. بعد از کتک کاری مفصل، برق آسایشگاه را روشن کردند. وضعیت بچه ها واقعا رقت انگیز بود. خیلی ها روی زمین افتاده و می نالیدند، بقیه هم با بدن های خون آلود و زار و نزار به دیوار تکیه داده بودند. .... راوي : http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
دشت جنون
🌹🕊🌴🌹🌴🕊🌹 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی #شهید_بصیرت #د
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی سید حسن آیت در 1317 و نجف آباد اصفهان چشم به جهان گشود . وی پس از گذراندن دوران دبستان و دبیرستان در نجف آباد ، تحصیلات عالیه خود را در رشته‌های علوم اجتماعی، حقوق، ادبیات، جامعه شناسی و روزنامه نگاری در تهران به اتمام رساند و همزمان با تحصیل در دانشگاه دروس حوزوی را نیز آموخت و به زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسه نیز تسلط پیدا کرد. در حالی که در محافل سیاسی اوایل انقلاب گهگاه از او به عنوان «دکتر آیت » نام برده می‌شد ، اما گروهی دیگر مدعی اند وی موفق به اخذ درجه دکتری در هیچ رشته‌ای نگردید . همسر آیت در مصاحبه خود اعلام می دارد « شهید آیت پیش از انقلاب در مقطع دکترا تحصیل کردند و حتی تز خود را هم داده بودند اما به خاطر گرایشات سیاسی شان نتوانستند مدرک خود را اخذ نمایند ». وی از 15 سالگی که وارد سیاست شد و مسائل کلان ایران را دنبال می‌کرد طرفدار سرسخت آیت‌الله کاشانی بود و تقریبا به هر مناسبتی از آن مرحوم حمایت و علیه مخالفان آیت‌الله کاشانی موضع‌گیری می‌کرد. در اواخر سال ۱۳۳۹ به عضویت حزب زحمتکشان ملت ایران در آمد. بنیانگذار این حزب مظفر بقایی از پر رمز و رازترین رجال سیاسی تاریخ معاصر ایران است. فردی که تاثیرات زیادی در نهضت ملی ایران داشت . او در میانه راه مسیر خود را از مصدق جدا کرد و در این جدایی گاهی به دامان کاشانی و گاهی به دامان حکومت افتاد، اما گروهی دیگر معتقدند زندگی بقایی بیش از آنکه پررمز و راز باشد پر رمز وراز روایت شده است . بی تردید شناخت آیت بدون شناخت مواضع و دیدگاههای بقایی امری ناقص است. ... http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
دشت جنون
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهید_بصیرت #دکتر_سیدحسن_آیت نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی #قسم
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی وی پس از درگذشت آیت‌الله کاشانی، هوادار حزب زحمتکشان ایران به رهبری دکتر بقایی شد که حامی پرو پا قرص آیت‌الله کاشانی بود. وی در سال 1342 در کنگره حزب زحمتکشان در چهارمحال و بختیاری برای اصلاح اساسنامه آن پیشنهاداتی ارائه نمود که پذیرفته نشدند و همین باعث شد که نتواند خود را با آن تطبیق دهد، لذا از آن فاصله گرفت و به نهضت امام خمینی پیوست. پیوستن به مبارزات جدید که رژیم پهلوی را تهدید می‌کرد، آیت را به موضع‌گیری‌های جدید حتی علیه دکتر بقایی واداشت و این امر تا زمان شهادتش ادامه داشت. آیت در نامه ۹۴ صفحه‌ای خود به بقایی در سال ۱۳۴۲ که به واقع سیاستمداری مشروطه خواه بود که نه تمایلات مذهبی داشت و نه تمایلات چپگرایانه و صرفا به دنبال سیاست ورزی در نظام سلطنتی مشروطه بود آورده است « موقعی که من به حزب آمدم موقعی بود که جنابعالی در زندان بودید و دادستان ارتش برایتان تقاضای اعدام کرده بود. سر و صدای جبهه ملی جدید، ایران را پر کرده بود و جراید تقریبا بالاتفاق در تمجید و تحسین و تعظیم این جبهه می کوشیدند و گویا در این مورد با یکدیگر مسابقه گذارده بودند، عده زیادی به این جبهه پیوسته بودند. گروهی از روی ایمان، گروهی از روی ترس و گروهی از روی طمع. در چنین موقعیتی بر خود فرض دانستم که رسما افتخار عضویت حزب زحمتکشان ملت ایران را با وجود تمام مشکلاتی که در زندگی خصوصی من وجود داشت بیابم. آیت در عین حال از منتقدان بقایی در حزب زحمتکشان ملت ایران بود و بر خلاف رویه حزب، به تشکیل حکومت شیعی و همراهی با جریان انقلابی و امام خمینی علاقه داشت؛ به همین خاطر نهایتاً در سال ۱۳۴۷ به طور رسمی از حزب اخراج شد. ... http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
دشت جنون
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهید_بصیرت #دکتر_سیدحسن_آیت نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی #قسم
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی عضویت داشت و با عضویت در هیأت رئیسه آن، نقش کلیدی در ارایه و الحاق اصل ولایت فقیه به قانون اساسی ایران ایفا نمود. آیت یکی از تاثیر گذارترین افراد پس از انقلاب بود و در دوسال نیم حضور خود پس از انقلاب در جایگاه‌های مهمی قرار گرفت: دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان قانون اساسی و نمایندگی مردم تهران. در دوسال و چند ماهی که آیت در سایه انقلاب اسلامی ایران زیست شبهات بسیاری در مورد او بوجود آمد . وی از سوی گروهی متهم به اجرای طرح های بقایی و پیگیری خط حزب زحمتکشان در جمهوری اسلامی بود و همچنین اندکی بعد که روزنامه « انقلاب اسلامی » متن نوارهای آیت را منتشر کرد و آیت متهم به توطئه و کودتا و اختلاف افکنی گردید و جو تا حدی بر علیه آیت شد بسیاری از دوستان و نزدیکان آیت هم امکان دفاع از وی را نیافتند . شاید از مهمترین عللی که باعث همگام شدن برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز با اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی در دادن رای منفی به اعتبار نامه دکتر آیت شد نیز ریشه در همین نوار و فضا سازی های ناشی از این نوار دارد. آیت که سخنان تندی در یک جلسه خصوصی علیه بنی صدر مطرح کرده بود گمان نمی‌برد که ضبط و ثبتی در کار باشد و مخاطب سخن او در آن جلسه خصوصی، به قصد افشا در جلسه نشسته باشد. بدین ترتیب سیاستمداری که تکیه کلامش « برای ثبت در تاریخ می‌گویم» بود و اسناد بسیاری در پس پرده داشت، این بار نوار سخنش به دست اهالی مطبوعات رقیب افتاد . مرحله بعدی برای مخدوش کردن وجهه آیت در زمان تصویب اعتبار نامه ها اجرا شد و مخالفان وی هر چه در کف داشتند رو کردند و وی علاوه بر اتهامات گذشته متهم به فساد اخلاقی و حمایت از رژیم شاهنشاهی گردید . در واقع جدل‌های سیاسی رسانه‌ای و حتی محفلی او و مخالفانش در حدی بود که دستیابی به حذف فیزیکی یکدیگر دور از انتظار نبود. ... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 احترام ژنرال آمریکائی به در بخشی از خاطرات خود در مورد تحصیلات خلبانی اش گفته بود: دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می‌کرد. او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال های ژنرال بر می‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
دشت جنون
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهید_بصیرت #دکتر_سیدحسن_آیت نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی #قسم
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی درباره آیت و رفتارهای سیاسی او در جریان انقلاب اسلامی و شاید پیش از آن، ضد و نقیض‌های فراوانی گفته و شنیده شده است و از آنجا که فردی بود با سابقه ممتد فعالیت سیاسی و به ویژه در سال‌های آغازین حیات جمهوری اسلامی دائما بدنبال افشاگری اشخاص و گروه‌های فعال سیاسی بود. مخالفان او نیز بی‌پروا مقابله به مثل می‌کردند و می‌گفتند و می‌نوشتند. نام آیت از وقتی آوازه برداشت که کنار نام موسسین حزب جمهوری اسلامی قرار گرفت . وی به مرور در مسیر تکاپوی حمایت از ارکان جمهوری اسلامی قرار گرفت. بدیهی است که او را دوستانی از نوع اعضا و هواداران حزب جمهوری اسلامی و گروه‌های اقماری این حزب، مساعدت و حمایت نمایند و مخالفان و دشمنانی از نوع اعضا و هواداران جبهه ملی، نهضت آزادی، دفتر ارتباط مردمی ریاست‌جمهوری (متعلق به بنی‌صدر) و روزنامه‌ها و جراید وابسته به این احزاب و گروه‌ها که معروف به لیبرال ها بودند وی را مورد انتقاد قرار می دادند . پیش از پیروزی انقلاب و به‌ خصوص سال آخر مبارزات در جمع دانشگاهیان و نظامیان همراه انقلاب، نفوذ و حضوری چشمگیر داشت و یکی از شخصیت‌هایی بود که افکار و اهداف انقلاب را به درون عالم بسته ارتش منتقل می‌کرد. پس از پیروزی انقلاب، با عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در مرکز نیروهای خط امام قرار گرفت و از این رهگذر در تداوم انقلاب و جلوگیری از انحراف انقلاب به راست یا چپ نقش قابل ‌توجهی ایفا می‌کرد. در مجلس خبرگان از اعضای بسیار فعال و هدایتگر بود و در اسلامی شدن قانون اساسی و به خصوص در اصول مربوط به ولایت فقیه ایفای نقش نمود». ... http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
دشت جنون
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهید_بصیرت #دکتر_سیدحسن_آیت نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی #قسم
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی از طرفی مخالفینش وی را به ضدیت با دولت ملی دکتر مصدق و همراهی دکتر مظفر بقایی، لیدر حزب زحمتکشان ایران، متهم می‌کردند و مدعی بودند که آیت در دوران تحصیل دانشگاهی، در حمایت از رژیم پهلوی فعال بوده و حتی در دبیرستان‌های تهران کتاب « انقلاب سفید» محمدرضا پهلوی را تدریس می‌کرده است. این اتهامات را احمد سلامتیان یکی از نمایندگان اصفهان در دوره اول مجلس شورای اسلامی که از یاران اصلی بنی‌صدر به حساب می‌آمد در جریان بررسی اعتبارنامه آیت در جلسه علنی مجلس مطرح کرد. سلامتیان به طور مشروح گذشته سیاسی و حتی اجتماعی و اخلاقی آیت را تیره و تار نشان داد و توانست درگیری‌های رسانه‌ای حسن آیت و بنی‌صدر را به اصطلاح تلافی کند. در این افشاگری‌ها، کسان دیگری همچون صادق خلخالی و محمدجواد حجتی کرمانی، سلامتیان را تشویق و حمایت می‌کردند اما در مقابل، علاوه بر اینکه خود آیت، با سند و مدرک همه این اتهامات را بی‌اساس خواند و نقش ساواک را در پرونده‌سازی‌های متعدد علیه او نشان داد و با روخوانی پرونده‌اش در ساواک تاکید داشت که از نوجوانی تا پیروزی انقلاب همه جا به مبارزه مشغول بوده است. در آن جلسه پرتنش و پرهیجان که به هنگام بررسی اعتبار نمایندگی آیت در مجلس شورای اسلامی برگزار شد، چهره‌های مهمی از مجلس به دفاع از وی پرداختند و در نهایت اعتبار نامه‌ وی با 114 رای موافق ، 30 مخالف و 26 ممتنع تصویب شد. ... http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 دلنوشته در ماه محرم سال 1395 خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... یا رب‌الحسین علیه‌السلام خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکرده‌ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...خدایا؛ محرم حسین علیه‌السلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...محرم ره به اتمام است و من هنوز...خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کرده‌ام که این‎گونه باید رنج و فراق بکشم؟ خدایا؛ می‌دانم... می‌دانم روسیاهم، پرگناهم...اما... تو را به حسین علیه‌السلام... تو را به زینب سلام‌الله‌علیها... تو را به عباس علیه‌السلام...خدایا... دیگر بس است... اصلاً بگذار این‌گونه بگویم... غلط کردم.خدایا... بگذر... بگذر از گذشته‌ام. ببخش...باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد. ببخش آن گناهانی را که از روی جهالت انجام داده‌ام. ببخش آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم. خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... این غلام روسیاه پرگناه بی‌پناه را هم پناه بده... ... 🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
دشت جنون
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #سرلشگر_خلبان #آزاده_سرافراز #جانباز_معزز #سیدالاسرای_ایران #شهید_والام
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 در یکی از روزهای گرم شهریور سال ۱۳۵۹ و فصل برداشت انگور در دشت ضیاء آباد قزوین، سرگرم کمک به پدرش بود که ناگهان از پایگاه هوایی دزفول تلگرام مهم و فوری به دست او رسید که با خواندن متن آن اطلاع یافت که نیروی هوایی او را احضار کرده است. با این وصف با همسرش در تهران تماس گرفت. جریان تلگراف را به آگاهی او رساند. در این تلگراف تصریح شده بود که بر اثر شدت حملات عراق به مناطق مرزی جنوب و غرب کشور، پایگاه دزفول به حالت آماده باش کامل درآمده است. حسین بلافاصله به تهران بازگشت و از همسرش خواست نظر به اینکه هوای دزفول بسیار گرم است و فرزندشان علی اکبر چهار ماه سن دارد، شایسته است برای مدتی در تهران در کنار خانواده اش بماند. همسرش از او خواست هرگاه اوضاع مساعد شد، آن ها را به دزفول منتقل نماید. گفت: به امید خدا ظرف ۱۵ روز آینده به تهران برمی گردم! اما گویا به الهام شده بود که تا سالیان دراز آن ها را نبیند. به ذهن او رسید به همسرش وصیت کند، به چهره همسر جوانش که فقط یک سال و چهارماه از زندگی مشترکشان گذشته بود خیره شد. اما پس از توکل به خداوند قادر متعال کمی مکث کرد و گفت: دوست دارم اگر هر زمان اتفاقی برای من افتاد، مسئله را شجاعانه تحمل کنید! بی درنگ اشک از چشمانش همسرش جاری شد و یک بار دیگر به سراغ رفت و او را بوسید و سعی کرد چهره معصوم او را برای همیشه به خاطر بسپارد! ... http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
دشت جنون
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطره_آخرین_پرواز #سرلشگر_خلبان #شهید_حسین_لشگری #قسمت_اول در یکی از روزهای گرم شهریور
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 هر اندازه گرمای شهریور فزونی می یافت، فضای ابرهای تیره که بر مرزهای ایران و عراق سایه افکنده بود، بیشتر رو به تیرگی می رفت. تا اینکه صدام معدوم در روز ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ طی نطقی در مجلس عراق، قرارداد سال ۱۹۷۵ الجزایر بین دو کشور را به طور یک جانبه لغو کرد. او متن قرارداد مزبور را در برابر دوربین تلویزیون پاره و هشدار داد که ایران حق کشتیرانی در اروند را ندارد و عراق حاکمیت نظامی خود را بر این آبراه اعمال خواهد کرد. در پی سخنان صدام ، ارتش عراق در مناطق مهران و قصر شیرین و همچنین پاسگاه های برزگان، سوبله، صفریه، رشیدیه، طاووسیه، دو برج و فکه عملیات 'تجاوز کارانه انجام داد که با واکنش سریع و به موقع خلبانان جان برکف پایگاه هوایی دزفول مواجه شد. هواپیماهای جنگنده و بمب افکن ارتش جمهوری اسلامی ایران با حمله به مواضع نیروهای متجاوز بعثی تا اندازه ای مانع پیشروی آنها شدند. درهمان روز به فرماندهی پایگاه اعلام آمادگی کرد تا در عملیات هوایی علیه متجاوزان بعثی وارد عمل شود. آنگاه صبح پنجشنبه برای آخرین بار از دزفول با هسمرش تماس گرفت تا حال علی را جویا شود و با او خداحافظی کند. هنگام این گفت و گوی تلفنی، اشک سراسر وجود همسر جوان را فراگرفت، و دست علی اکبر چهار ماهه را در درست گرفت و او را نوازش داد. آشوب و دلهره نسبت به سرنوشت همسرش او را به شدت نگران کرده بود. هرچه از او خواهش کرد تا با آمدن او به دزفول موافقت کند، اما او نپذیرفت که همسر به دزفول برود. آن شب کلافه بود و دلشوره داشت و به همین دلیل چشمان او به خواب نمی رفتند. ... http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
دشت جنون
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطره_آخرین_پرواز #سرلشگر_خلبان #شهید_حسین_لشگری #قسمت_دوم هر اندازه گرمای شهریور فزون
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 بامداد روز پنجشنبه با صدای زنگ ساعت از خواب برخاست و پس از اقامه فریضه نماز، لباس خلبانی بر تن کرد و به گردان پرواز رفت. او همراه سرگرد ورتوان برگه مأموریت را باز کرده و هر دو برای هماهنگی به اتاق توجیه رفتند. پیشنهاد کرد که هنگام ورود به خاک عراق در ارتفاع پایین پرواز کنند و با فاصله هدف را رد کرده و هنگام بازگشت به خاک خودمان اهداف مورد نظر را مورد حمله قرار دهند. ولی سرگرد ورتوان که فرماندهی عملیات را به عهده داشت این پیشنهاد را نپذیرفت و قرار شد در ارتفاع هشت هزار پایی و با سرعتی حدود ۹۰۰ کیلومتر در ساعت عملیات آغاز شود. هر دو پس از توجیه لازم به اتاق تجهیزات پروازی رفتند، و خود را برای پرواز آماده کردند . هواپیمای فانتوم مسلح به راکت بود و لیدر او ورتوان بمب رها می کرد. پس از بازدید از هواپیما از نظر فنی، فرم صحت دو فروند هواپیما را امضا کرده و به مکانیسین پرواز دادند و لحظاتی بعد هر دو هواپیما سینه آسمان را شکافتند. ... http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
دشت جنون
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطره_آخرین_پرواز #سرلشگر_خلبان #شهید_حسین_لشگری #قسمت_سوم #حسین_لشکری بامداد روز پنجشن
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 در آن بامداد و سرگرد ورتوان دومین دسته پروازی پایگاه دزفول بودند که در خاک عراق به عملیات رفته بودند. دسته او با حملاتی که انجام داد، پدافند موشک عراق را هوشیار کرد. لذا به محض عبور آن دو هواپمیا از مرز نقطه هدف را شناسایی کردند. گرد و غبار ناشی از شلیک توپخانه عراق وجود هدف را مشخص کرده بود. هر دو برای شیرجه آماده بودند. در پناه تپه ای چندین دستگاه تانک و نفربر استتار شده بودند. از لیدر پرواز اجازه زدن هدف را می گیرد. قرار بود هر دو به صورت ضربدری از چپ و راست یکدیگر را رد کرده و هدف ها را منهدم نمایند. زاویه مخصوص راکت را به هواپیما داد و نشان دهنده مخصوص را روی هدف تنظیم کرد ولی ناگهان هواپیما تکان شدیدی خورد و فرمان کنترل را از دست داد. نمی دانست چه بر سر هواپیما آمده است. کوشید هواپیما را که در حال پایین آمدن بود کنترل کند. او در وصف آن حادثه می گوید: « به هر نحو توسط پدال ها سکان افقی هواپیما را به سمت هدف هدایت کردم. در این لحظه ارتفاع هواپیما به شش هزار پا رسیده بود. چراغ هشدار دهنده موتور مرتب اخطار می داد. شاسی پرتاب راکت ها را رها کردم. در یک لحظه ۷۶ راکت روی هدف ریخته شد و جهنمی از آتش زیر پایم ایجاد کرد. از این که هدف را با موفقیت نشانه گیری و بمباران کردم بسیار خوشحال بودم ولی می دانستم با وضعیتی که برای هواپیما پیش آمده قادر به بازگشت نیستم. در حالی که دست چپم روی دسته گاز موتور بود دست راستم را به سمت دکمه ایجکت بردم. دماغ هواپیما در حال شیرجه بود و هر لحظه زمین جلوی چشمانم بزرگتر می شد. تصمیم نهایی را گرفتم و با گفتن دسته ایجکت را کشیدم و از اینجا به بعد دیگر چیزی یادم نیست.» ... http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴