eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
1.1هزار دنبال‌کننده
452 عکس
73 ویدیو
19 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ بازخوانی یک کتاب 👓 «علم تحولات جامعه؛ پژوهشی در فلسفه‌ی تاریخ و تاریخ‌گرایی علمی» ⛳️ قطعه‌ی شماره‌‌ی 10 ب) نظریه‌ی قهرمان‌گرایی یا اصالت شخصیت نظریه‌ی دوم در مکاتب که تا حدودی بنیان‌گذار آن شمرده می‌شود، نظریه‌ی اصالت شخصیت و قهرمان‌گرایی است. بنا به عقیده‌ی طرف‌داران این نظریه، قهرمان‌ها نقش قاطعی در تعیین سرنوشت یک تمدن دارند. نتایجی که کارلایل از این نظریه اتخاذ کرد، بعدها و را به خود جلب کرد. در واقع، تا حدودی و را می‌توان پدران اصلی نظریه‌ی اصالت شخصیت به‌معنای علمی آن دانست؛ زیرا از سرچشمه‌ی افکار این دو نفر بود که مسیر واقعی اندیشه‌ی بستر واقعی خود را طی کرد و به نتیجه‌ی جبری آن، یعنی فاشیسم و منجر شد. بنیان فکری این نظریه بر این باور استوار است که قهرمان با محیط خویش به مبارزه برمی‌خیزد و ناگواری‌ها و تلخی‌های فراوانی را متحمل می‌شود؛ اما از این لحاظ که روح خود را درک کرده است، به‌ناچار جامعه و مردم را به تبعیت از اراده‌ی خود وامی‌دارد و مسیر تاریخ را تعیین می‌کند و بدین‌ترتیب، جامعه را به‌سوی کامیابی سوق می‌دهد و به تاریخ و تمدن معنی می‌بخشد؛ لذا قهرمان اصلی‌ترین عامل تکامل و پیدایش تاریخ است. بنابراین برای شناخت درست تاریخ باید زندگی روحی و شخصیت قهرمانان بزرگ هر دوره را (نظیر اسکندر، سزار، عیسی، بودا و ... ) مورد تحقیق قرار داد. اگرچه نمی‌توان همه‌ی معتقدین به اصالت فرد در جامعه و تاریخ را پیرو این مکتب دانست، اما فرانسیس ، ، ، ؛ و مرکانتیلیست‌هایی هم‌چون ، هانری ماین و فردریک مادیتلند از پیروان این مکتب فلسفه‌ی تاریخ هستند. خطای این مکتب فکری آن است که فراموش می‌کند شخصیت‌های بزرگ، به‌نوبه‌ی خودشان، محصول و مجری ضروریت‌های زمان خود هستند. ویژگی آن‌ها این است که این ضروریت‌ها را درک کرده‌اند و معنای جدید را - که در حال تکوین است - زودتر از معاصران خود دریافته‌اند. نقش این نوابغ فقط در تفسیر صورت ظاهری وقایع است، اما این امر ایشان را قادر نمی‌کند که تغییرات عمیق در علل کلی‌تری باشند که حرکت تاریخ محصول آن می‌باشد. علل کلی‌تری که قهرمان‌ها معلول آن‌ها شمرده می‌شوند. @doranejadid
🔴 دگردیسی آسمان جدید به دولت مدرن 🔴 واسطه‌گری «مارن مرسن» در انتقال «روش دکارت» به «فلسفه سیاسی هابز» (Marin Mersenne) (1588-1648م) -کشیش و فیلسوف و ریاضی‌دان و موسیقی‌دان فرانسوی- تحصیلات خود را در مدرسه‌ی ژزوئیت‌های لافلاش پاریس پی گرفت. با تسلطی که به زبان عبری داشت، به تدریس الهیات در اسقف‌نشین نِوِرس (Nevers) -شهری در نزدیکی پاریس- روی آورد. وی هیچ‌گاه عضو رسمی فرقه‌ی نبود، بلکه به مکتب «مینیم» (Minims) تعلق خاطر داشت؛ فرقه‌ای که در قرن پانزدهم میلادی توسط (Francis of Paola) در پایه‌گذاری شده بود و با تکیه بر ، بسط نگاه طبیعت‌گرایانه به علم را دنبال می‌کرد. چهار سال از عمر خود را وقف نگارش کتاب (Quaestiones celeberrimae in Genesim) (1623م) نمود که با نگاهی فلسفی-کلامی به «مساله‌های مشهور در کتاب پیدایش» می‌پرداخت. مارین مرسن از دوستان بسیار نزدیک رنه دکارت بود؛ به گواهی اسناد تاریخی، در شکل‌گیری اندیشه‌ی سهم بسیار تعیین‌کننده‌ای داشت. او هم‌چنین با سرسختی تمام از دفاع می‌کرد و در ترجمه‌ی برخی از کتاب‌های مکانیکی وی به او کمک می‌نمود. تاسیس آکادمی پاریسین (Academia Parisiensis) در سال 1635 از جمله‌ی مهم‌ترین اقدامات مرسن است. با این کار توانست بیش از 140 نویسنده در حوزه‌ی ستاره‌شناسی، فلسفه و ریاضی را گرد هم آورد و با برگزاری مناظره میان آن‌ها، به تحول علمی آن دوران شتاب بخشد؛ دکارت، گالیله، و از جمله‌ی سرشناسان علم بودند که به همکاری با این آکادمی اقبال کردند. این مرکز به نشر آرای این دانشمندان تبدیل شد و برای نمونه، متفکرانی هم‌چون: و را با آرای دکارت آشنا نمود. آکادمی مرسن الهام‌بخش تاسیس «آکادمی علوم پاریس» و «انجمن سلطنتی لندن» و «آکادمی ژان بابتیست کولبر» واقع شد و کم‌تر از 30 سال بعد، الگوی او به‌تدریج مورد اقتباس قرار گرفت. می‌نویسد: «هابز در اوایل دهه‌ی 1630... به‌نحو فزاینده‌ای درگیر آزمایش‌هایی علمی شد که توسط پسرعمه‌های اِرل دِوونشر -یعنی سِر چالرز کَوِندیش و برادر بزرگ او اِرل نیوکاسل- انجام می‌گرفت. شیفتگی هابز به علوم طبیعی در حد فاصل 1634 و 1636، که در سفر سیاحتی اِرل جوان به و با او بود، تشدید شد. در جریان اقامت آن‌ها در پاریس در 1634، با مارین مِرسِن آشنا شد که بعد او را در شرح حال منظومش به‌عنوان محوری که ستاره‌های دنیای علم بر مدار آن می‌چرخند، معرفی کرد». https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
| 🔴 جابه‌جایی محور توازن منازعات تمدنی به مدیترانه 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 4️⃣ از 4️⃣ 🔹 یکی از نقاط پیوند با و StateBuilding، عبارت است از: تعریف و حاکم بر شیوه‌ی تعیین و تنظیم برای مشخص‌کردن قلمرو یک . ، به سرزمینی با سرحدات مشخص و معین احتیاج دارد. این‌که این سرحدات براساس چه شاخص و معیاری، و با چه وسعت و گستره‌ای مشخص شوند، بر و تاثیر مستقیم دارند. تغییرات این منطق و الگو را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. 🔸 ، شاخص جدیدی است که در مورد توجه قرار گرفت. با تعریف مرز، که ماهیتی صرفا مادی و ریاضیاتی داشت، شاخص که ماهیتی انسانی داشتند، کنار گذاشته شدند. سرحد براساس وفاداری اقوام و قبایل و ایلات تعریف می‌شد؛ اما مرز، کاملا کمّی بود و با متراژ سرزمین تعیین می‌گردید. 🔹 رونق‌گرفتن نگاهی کمّی و امکان رام‌کردن عالم طبیعت با افسار ، ابزاری بود که این گذار را تسهیل می‌کرد. یا همان چیزی که به‌خطا تحت‌عنوان «گفتار در روش» معروف شده است، مهم‌ترین کتاب است؛ این کتاب تنها 10 سال پیش از و در نقطه‌ی اوج منتشر شد و بر منطق پیدایش جهان مدرن و شیوه‌ی نظام بین‌الملل تاثیر گذاشت. 🔸 شاخص مرز، گذار از سنتی به را ممکن کرد. حتی نیز متاثر از ریاضیات جدیدی که دکارت عرضه کرده بود، را نوشت. خود هابز، یعنی معمار دولت مدرن و نخستین مدون جدید، به این نکته تصریح کرده است. 🔹 این‌که دقیقا از کدامین نقطه از خاک گسترده‌ی زمین، مرزهای یک سرزمین آغاز شود و در کدامین نقطه به اتمام برسد، نیازمند مطالعه‌ی پیچیده‌تر جغرافیا بود. اگرچه این پیچیدگی با ابزار ریاضی مهار می‌شد، اما نگاه پیچیده‌تری به ماهیت انسانی و تاریخی جغرافیا را نیز می‌طلبید. به‌مرور زمین، دانش‌هایی هم‌چون ، ، ، ، و ... درراستای تامین این نیاز، عمدتا با مرکزیت جهان آنگلاساکسونی شکل گرفتند. 🔸 از آن روز تا به‌اکنون، یکی از مهم‌ترین اهرم‌های و شکل‌دادن به و بوده است. این‌که می‌بینیم از تا به امروز، سکان‌داران و پایه‌گذاران دانش‌های مرتبط با آن، کشورهای ابرقدرت جهان هستند، نشان می‌دهد که هژمونی مدرنیته با روش فهم جغرافیا در پیوند بوده است. 🔹 یکی از این مسابقات است که در قلب و در پیرامون مرزهای عزیز شکل گرفت و نتیجه‌ی آن، تجزیه‌ی بخش‌هایی از قلمرو ملی و تاریخی ما شد. این سرزمین‌های جداشده اکنون 9 کشور را دربر می‌گیرند که عبارتند از: ، ، ، ، ، ، ، و . در اثنای بازی بزرگ، کارکرد خاکی و زمین‌پایه‌ی در شکل‌دادن به ، به مرزهای آبی در منتقل گردید. 🔸 به‌تبع تغییراتی که دانش‌های جغرافیایی جدید رقم زده‌اند، مختصات و نقطه‌ی تعادل و لبه‌های منازعه‌خیز از به شرق مدیترانه منتقل شده است. از این رو است که سرزمین در جوار ، امروزه سنگر مقاومت سرزمین میانه و نماینده‌ی در برابر سینه سپر کرده است. امروز فردای سرزمین ، در لبه‌های سرخ این نقطه از عالم، در حال رقم‌خوردن است. / پایان 📎 یادداشت‌های پیشین 👇👇👇 1️⃣ یادداشت اول: وابستگی توازن‌بخش 2️⃣ یادداشت دوم: منطق طبیعی مرز 3️⃣ یادداشت سوم: استعلای جغرافیایی زیربنای استیلای سیاسی . 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid