eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
33 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
بعضی ها گمان می‌كنند در دستگاه خدا هم می‌شود زرنگی كرد، خيال می‌كنند اگر يك نمازی بخوانند و روزه ای بگيرند و محاسن بگذارند و انگشتر عقيق در دست كنند، اهل بهشت هستند و ديگر هر كاری كردند مهم نيست! هر چقدر هم ظلم و ستم و ناحقی بجا آورند، مهم نيست! متاسفانه بعضی از متدينين، اعمال نيك خود را با گناهان از بين می‌برند! تا از مسجد و هيئت به منزل می‌آيد با همسر وفرزندان بدخلقی می‌كند و تن آنها را می‌لرزاند! به مومنين تهمت می‌زند و غيبت می‌كند! و... عزيزان سيئات با حسنات نمی‌سازد و آنرا از بين می‌برد! بايد خيلی مواظب اعمال خود باشيم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تربیت مطلوب کودک در دامن سختی ها... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
برای خدا... روزی جوانی را در عالم برزخ ديدم كه به من می‌گفت وقتی اينجا آمديد می‌فهميد هر نَفسی كه به غير ياد خدا [و برای غیر خدا] كشيديد، ضرر كرديد. كار برای خدا بكنيد. قيمت شما همان است كه می‌خواهيد. اگر خدا را بخواهيد، قيمت‌تان خداست و اگر دنيا و خودخواهی را بخواهيد همان مقدار. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۰۱ بنده در یک خانواده ۷ نفری زندگی میکردم ۴ برادر و خودم تک دختر هستم و خواهر ندارم، با پدر مادرم. بهمن ۷۴ ازدواج کردم در کمال سادگی در منزل پدر شوهر و مادر شوهرم، بدون امکانات اون زمان حتی یک حمام نداشتم به حمام عمومی داخل روستا میرفتیم یک سال نیم بعد از ازدواج باردار شدم. و در اردیبهشت ۷۷ پسر اولم بدنيا آمد. و با آمدن پسرم یک آشپزخانه و یک حمام ساختیم. الحمدوالله خانواده همسرم بخصوص مادر شوهر بسیار خوبی داشتم. مثل مادر کمک حالم بود. بعد از ۵ سال بچه دومم را باردار شدم، در زمان بارداری بسیار آرامش داشتم و مادرشوهرم برای بدنيا آمدن بچه من روز شماری می‌کرد. اینقدر باهم خوب بودیم که شاید هیچ کس باور نکنه بهتر از مادر خودم بهم می‌رسید و کمکم می‌کرد. در روز ۱۹ تیرماه ۸۱ درست وسط ماه نهم بارداری من ظهر روز سه شنبه برای ما میهمان آمد فامیلهای مادر شوهرم بودند. بعد از خوردن نهار اونها رفتند. و مادر شوهرم بهم گفت من میرم مسجد سر کوچه نماز ظهرم را میخونم و میام حمام را گرم کن برم دوش بگیریم. منم گفتم چشم پس تا شما بیای منم یه سری میرم خونه مادرم و میام. رفتنش همان و دیدار به قیامت افتادنش همان، در کمال‌ ناباوری مادر شوهر عزیزم بعداز نماز میره خونه دخترش توی کوچه کنار مسجد و حالش بد میشه و به دامادش میگه یکم رگهای شانه منو بگیر همون جا تموم کرد.😭😭 وقتی برگشتم توی راه یه نفر ازم پرسید مادرشوهرت چش بوده.!!! گفتم چیزیش نیست، رفته مسجد و بیاد خونه.... خلاصه بدترین لحظه زندگی من اون روز بود و دیگه آرامش تمام شد و گريه هاي شبانه روز خوراکم شده بود. ۱۲ روز بعد از فوت مادر شوهرم بچه ام به دنبا اومد. بخاطر استرس و نگرانی‌های اواخر بارداری پسرم که بدنيا آمد خییلی زیاد بی تابی می‌کرد، آنقدر که نه شب داشتم و نه روز، امانم را بریده بود. ماه دومش بود برای ختنه کردنش بردم پیش دکتر اما بازم بخاطر گریه های زیاد و دست و پا زدن های بسیار زیاد خونریزی کرد. در یک روز بارانی برق قطع شده بود. ماه رمضان بود و ماشین هم نداشتیم چند جا رفتیم تا تونستم با یه ماشین ژیان تا به درمانگاه و اورژانس نزدیک ببرمش. تا ساعت ۱۲ شب از پسرم خون رفته بود، هر جا بردم قبولش نکردند. تا اینکه به بیمارستان رسیدم یه تکنسین بدادم رسید و موقت خونش را بند آورد.تا ۴۰ روز دستم بهش بند بود تا دوباره ختنه شد. بگذریم. در سال ۸۴ فرزند سومم را باردار شدم، اونم پسر شد. الحمدوالله هر سه پسر و سالم و در اون زمان سخت گیری های بسیار زیادی برای کنترل‌ جمعیت میشد. از بس خانه بهداشت هر روز زنگ میزد، شوهرم راضی شد بره و وازکتومی انجام بده. ولی خیلی زود بسیار پشیمان شدم. الان ماشاالله پسر اولم را عقد کردم. پسر دومم تازه‌ از سربازی آمده و به سلامتی پسر سومم برج ۱۱ همین سال باید به سربازی بره. نکته جالب توجه این است که با پشيماني زیاد که دختر ندارم خواهر هم که نداشتم همسرم را راضی کردم رفتیم با هزینه تقریبا زیاد عنل برگشت رو انجام دادیم و الان در سن ۴۳ سالگی و همسرم ۵۰ ساله در حال اقدام به بارداری هستم. التماس دعا دارم از همه شما و ازتون می‌خوام تا فرصت های طلایی زندگی تون را دارید و مثل من از دست ندادید، بچه بیارید. تا مثل من پشیمان نشوید. امیدوارم تجربه من تلنگری باشد برای همه مادران جوان عزیز... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین قمی رضوان الله علیه بسیار مقید بود که در الفاظ خودش حتی یک مبالغه هم نباشد. قرار بود یک تلگراف تسلیت به شخصی بدهد. در متنی که به ایشان برای امضا دادند نوشته بود: «با کمال تأسف ...» ایشان گفت: من کمال تأسف ندارم، چرا می‏‌نویسید کمال تأسف؟! این دروغ است. دروغ را تعارف هم نباید کرد. 📚 پانزده گفتار، ص۱۸۴ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075