eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۵۵ من متولد دهه ۶۰ هستم. همسرم وقتی به خواستگاریم اومد، ۲۵ساله بودم. از میون خواستگاران بهترین شون بود. یه جوان خیلی موفق هم در کار دولتی، هم کار آزاد. ماهمکار بودیم و خیلی دور همو می‌شناختیم. قبل از خواستگاری رسمی از طریق یه دوست مشترک ایشون علاق شونو ابراز کردن و ما چند جلسه در حضور همون دوست مشترک باهم صحبت کردیم. من اون روزها هنوز احساس قلبی به ایشون نداشتم ولی از همه جهت مرد ایده آلی بودن. پس جواب مثبت دادم و به خواستگاری اومدن ولی پدرم مخالفت کردند و این ماجرا یک سالی مسکوت موند. همین جا لازم بگم همون قدر که جایگاه پدرومادری بالاس، مسؤلیت سنگینه. پس حواسمون باشه بی دلیل منطقی مانع پیشرفت بچه هامون نشیم، چه تو موضوع تحصیل و رشته تحصیلی چه ازدواج. ما مالک بچه ها نیستیم اونا امانتای بسیار سنگینی هستند. بعد از یکسال خواستگارم این‌بار باخود من بدون واسطه تماس گرفتن و ابراز علاقه و آمادگی کردن و این بار من خودم مستقیم با پدرم صحبت کردم و ایشون اصرار بر جواب منفی فقط به این دلیل که ایشون غریبن و ما شناختی نداریم. خلاصه آقای خواستگار سمج یه روز خودشون اومدن و پدر ومادرمو سوار ماشین کردن و بردن محل کارشون و محل شغل آزادشون. و سیر تا پیاز کسب و کارشوم رو شرح دادن. طفلی خیلی مبارزه کرد تا پای سفره عقد نشستیم. پدرم تا روز آخر مخالف بود و خوش ترین روزهای زندگی منو تلخ کرد. اما گذشت. تابستان ۸۵ پای سفره عقد نشستیم و یک سال بعد ازدواج کردیم. شوهرم بسیار بچه دوست بودن و من فقط ۳ماه ازشون مهلت خواستم تا کمی با خودم خلوت کنم. از اقدام ما برا بچه چندماه گذشت و خبری نشد. توی شهر خودمون به متخصص زنان مراجعه کردم و طبق روال بدون هیچ معاینه خاصی چندجور داروی متداول نوشتن و من راهی خونه شدم. چندماه دیگه گذشت. خانواده همسرم بسیار گسترده و شلوغه و هر روز خبر نامزدی و ازدواج و حاملگی توشه. من به بهانه ادامه تحصیل و کار موضوع رو از همه پنهان می‌کردم و خداروشکر شوهرم همراهم بود و به کسی اجازه سوال و پرسش نمی‌داد. چندسال سپری شد و ما تمام کلینیک ها و مراکز ناباروری پایتخت رو سر زدیم. هر دکتر خصوصی و مرکز عالی که می‌شناختیم و دوستان معرفی کردن تشکیل پرونده دادیم. متاسفانه مشکل از دو طرف و بسیار حاد بود. سالهای بسیار تلخی در چشم انتظاری و درمان گذشت. هزینه های سرسام آور و تلاشهای بی ثمر. ۱۰سال گذشت. ما همچنان سخت در کنار هم بودیم. همسرم ذره ای از علاقه ش به بچه کم نشد و این خیلی آزاردهنده بود. از ای یوآی تا آی وی اف و عمل میکرو و هرچه پیشنهاد می‌شد، بارها انجام دادیم. ولی هربار یه پای کار می لنگید. یه بار اسپرم مناسب نبود، یه تخمک مناسب نبود یه بار رحم درست دیواره نمی‌گرفت. اینو بگم بهتون این پروسه به ما ثابت کرد کار علمی و دقیق خیلی کم انجام میشه. وگرنه نباید این مشکلات پیش بیاد. خلاصه سال ۹۵ یکی ازدوستان کلینیک باروری امید رو به ما معرفی کرد. اونجا کار به این صورت هست که اول آقا ۶ماه زودتر تحت نظره با داروهای عالی. بعد خانم وارد سیکل میشه و بعد از تشکیل جنین فورا انتقال داده نمیشه. اول جنین‌های گرید آ فریز میشه و در سیکلهای بعدی رحم آماده انتقال میشه. درداون مرکز خانم دکتر آل یاسین پیشنهاد رحم اجاره ای به ما دادن بخاطر میومد های متعددی که رحم من داشت و عملا نظر ایشون بارداری بسیار سخت یا غیر ممکن برای من بود. همسرم به هیچ عنوان راضی نبودن. چه دل شبها که ذکر یامقلب القلوب و الابصار گفتم تا خدا به دلشون انداخت و بانویی بسیار با شخصیت سر راه ما قرار داد که ۹ماه برای ما مادر بودن و همیشه میگفتن حس میکنم خدا منو برا این کار انتخاب کرده. خوش‌ترین روز زندگی مشترک من و همسرم روز اولین سونو بود که تشخیص دو جنین و دوکیسه آب دادن.😍😍😍 خدا رو قسم میدم به عظمت وجود زن در خلقت، هر بانویی در سرزمینم اون لحظه در زندگیش اتفاق بیوفته. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۵۵ ۹ ماه پر از فرازونشیب گذشت. همه تلاشمونو کردیم دوخانواده در نهایت احترام و فروتنی کنار هم باشن و این طفلای معصوم رو به سرانجام برسونن. دخترای ما ۱۵ شهریور۱۳۹۷ چشم به دنیا گشودن و با صدای گریه شون سلامتی شونو اعلام کردن. ورود بچه ها به زندگی دونفره ما یه شوک به تمام معنا بود. همیشه دوستان و آشنایان و حتی رهگذران نسبت به دوقلوها ابراز علاقه و لطف دارند و کمتر کسی هست که آرزوی داشتن اونها رو لااقل دراوایل جوانی نداشته باشه. اما جوابی که من دربرابر ابراز احساسات افراد میدم همیشه این بوده، دوقلوها فقط چیزی که از بیرون به نظر میرسه نیستن. واقعیت اینه بزرگ کردن دو کودک همسن چالش بسیار بزرگیه. لذت بسیار در برابر زحمت زیاد.😍😍😍 اما خدا مثل همیشه نظر خاص بهم داشت و دستمو گرفت و کمکم کرد فرشته هاشو از آب وگل دربیارم. اگر چه مادر و مادرهمسرم از من دور بودن و توانایی کمک چندانی نداشتن ولی با کمک پرستار کمی تونستم به استراحت و تجدید قوا بپردازم. دندون درآوردن، از پوشک گرفتن و راه افتادن دوتا بچه بافاصله خیلی کم و تفاوتهای زیادی که دخترا باهم داشتن حقیقتا سخت بود. ولی عشق مادری بر هر سختی غلبه داره. گاهی انتخابای سختی پیش میاد. مثلا یکی از بچه هاتو ورودی مدرسه ای خاص پذیرفته شده و دیگری نه. یا رشته های ورزشی متفاوتی دوست دارند. یکی منظمه، یکی با ریخت وپاش عجین. یکی زود می خوابه و زود بیدار میشه، دیگری شب زنده داره و تا ظهر می‌خوابم. هماهنگ کردن هردو باهم تا یه سنی لازمه و سخت. تا کم کم راهشونو پیدا کنن و هر یک دنبال علایق و سرنوشتش بره. در این میان چیزی که بسیار دستخوش تغییر شد رابطه همسری بود. بعد از ده سال زندگی دونفره که ما خیلی سعی کردیم روابط رو توش حفظ کنیم و تا آخرین مراحل هنوز به بچه دارشدن بدون درمان و دارو امیدوار بودیم، ناگهان با ورود تازه واردها حسابی دگرگون شد. از هم دور افتادیم و مونس بچه ها شدیم چون شب یه جا نمیخوابیدن، یکی با همسرم بود که آروم تر بود و راحت می‌خوابید و دیگری با خودم که شب زنده دار بود و بی خواب. و هنوز که هنوز نتونستیم رابطه قبل رو تجربه کنیم و فکر کنم باید کلا فراموشش کنیم.😂 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مَن كانَ للَّه كان اللهُ لَه... تکیه‌کلام شیخ این جمله بود: «مَن كانَ للَّه كان اللهُ لَه» کسی که صددرصد برای خدا کار کند، خدا هم برای او خواهد بود؛ و می‌فرمود: «تو برای خدا باش، خداوند و ملائکه‌اش برای توست.» گاهی می‌فرمود: «اگر انسان موفق به عملش هم نشود، صحبت آن، اثر خوبی در روحیهٔ شخص می‌گذارد.» 📚 کیمیای محبت کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ترس از فرزندآوری نشانه‌ی ضعف توحید و خیانت بزرگ والدین در حق خانواده و جامعه‌ی شیعی است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢 فراخوان کانال «دوتا کافی نیست» 🔰طرح به اشتراک گذاری تجربیات شما می‌تونید خودتون رو برای ما بفرستین، تا بقیه هم استفاده کنن... قطعا شما تجربیاتی دارید که تو هیچ کانال و کتابی پیدا نمی‌شه... ✅موضوعات مورد نظر: با تولد فرزندان زندگی مشترک پر از نشاط و هیجان میشه، حضور بچه ها، تجربیات و نکات ارزنده ای رو برای پدرها و مادر ها به ارمغان میاره، که می تونه برای سایرین جالب و شنیدنی باشه واکنش ها و عکس‌العمل های مثبت و منفی سایرین نسبت به فرزندآوری، نیز می تونه، عبرت آموز و قابل تامل باشه کم نیستند، مادرانی که برای مراقبت و توجه و محبت بیشتر به بچه هاشون، از کاری که داشتند، چشم پوشی کردند. و یا هم زمان با اشتغال، از فرزندان خود مراقبت و نگهداری کردند. از مادرانه هاتون برامون بنویسید. برای برخی از جوانان، ازدواج به موقع و آسان، به یک رویا تبدیل شده، اما مطمئنم، کم نیستند کسانی که با توکل به خدا و با چشم پوشی از برخی رسومات، ازدواج ساده و موفقی داشتند. با اشتراک گذاری تجربیات خود، کمک کنید تا این موضوع برای سایرین باور پذیرتر بشه در مسیر تربیت صحیح فرزندان، تجربیات ناب و ارزشمندتون رو با ما به اشتراک بگذارید. از بایدها و نباید ها که در این مسیر به کار گرفتین برامون بنویسید. دورانی شیرین و خاطره انگیز، که با سختی های خاص خودش همراه است. از احساسات خود در این دوران برای ما بنویسد. از نکات کلیدی و کاربردی که دوران بارداری رو لذت بخش تر و راحت تر می کنه. از لحظات شیرین که باخبر شدین، به زودی مادر خواهید شد، بنویسید. سالانه بیش از ۲۵۰ هزار سقط جنینِ غیر قانونی در کشور اتفاق می افته، با بیان تجربیات و شنیده ها ی خود، به کاهش آن کمک کنید. متاسفانه آزمایش های غربالگری که در دوران بارداری انجام میشه، در ایران به صورت افسار گسیخته انجام میشه و برای مادران با استرس های زیادی همراه است. و بعضا به سقط جنین غیر قانونی ختم میشه. تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید. با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و کاهش قدرت خرید مردم، مدیریت صحیح درآمدها و هزینه ها، امری اجتناب ناپذیر است. به کدام یک از نیاز های خود اولویت میدهید؟! صرفه جویی در هزینه‌ها، با وجود داشتن چند فرزند چگونه امکان پذیر است؟! چگونه فرزندانی قانع و مقتصد تربیت کنیم؟! ✍متن ارسالی باید: 🔸کاربردی و مفید باشه 🔹قابل پخش باشه😊 🔸در ابتدا یادداشت، هشتک مربوط به موضوع نوشته بشه ⬅️ نکته: تجارب شما میتونه هم باشه هم ! 👈 آیدی ارسال تجارب: @dotakafinist3 @dotakafinist3 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۵۶ من متولد سال ۶۹ ام، سال ۹۲ بعد از گذروندن دوره کارشناسی و گرفتن مدرکم با یکی از اقوام دورمون که مرد خوب و آروم و باشخصیت بود و ارشد داشت و شاغل بود، ازدواج کردم.😇 همسرم متولد تهران و من شهرستان بودم و بعد از ازدواج قرار بود به تهران نقل مکان کنیم. بعد از عقد سرکار رفتم و الحمدلله تونستم تا حدودی کمک خرج پدرم در خرید جهیزیه باشم. مدت عقد ما یک سال و ۵ ماهی طول کشید که در واقع بزرگترین اشتباه بود چون بحث و درگیری های لفظی و اعصاب خورد کنی زیادی رو بین من و خانواده همسرم پیش می آورد. دوران عقد طولانی رو به هیچ کس پیشنهاد نمی کنم اصلا😒 خلاصه ما سال ۹۴ رفتیم سر خونه زندگیمون و الهی شکر باهم مشکل خاصی نداشتیم البته بحث های جزئی برای همه هست و ما مستثنی نیستیم. اوایل ازدواج اصلا به فکر فرزند نبودیم من مجددا سرکار رفتم و دوسال بعد، با گرفتن آزمایشات اولیه اقدام کردم اما حدودا 9ماه بعد پسرم رو باردار شدم. اوایل استرس زیادی داشتم بخاطر خطر سقطی که خداروشکر رفع شد. من تا ماه آخر بارداریم سرکار رفتم و مهرماه ۹۶ به دنیا اومد. خداروشکر به جز مشکل زردی مشکل دیگه ای نداشت، تجربه فرزند اول تجربه ای شیرین ولی سخته که باید تمام مشکلات رو به خوبی مدیریت کرد. هنوز پسرم یک ماهه نشده بود که یکی از عزیزانم فوت شد و متاسفانه شوک بزرگی برای من بود، من تا دوسال شبها با اشک می خوابیدم و این روی روابطم با همسر و فرزندم تاثیر می گذاشت. شدیدا عصبی و کم طاقت بودم تا این که بعد دوسال به پیشنهاد همسرم سال 98 ارشد شرکت کردم و دانشگاه آزاد قبول شدم و مشغول تحصیل شدم البته به صورت مجازی به خاطر شیوع کرونا و با معدل خوب در سال ۱۴۰۰ فارغ التحصیل شدم و آزمون استخدامی شرکت کردم و معلم شدم. البته بعد از پایان درس و پروسه سخت پایان نامه مجدد اقدام به بارداری کردم و این بار هم چند ماهی طول کشید و این بار در اوج ناباوری درگیر و دار استخدام و شروع سال تحصیلی من باردار شدم و دوران سخت بارداری رو با مشغله کاری طی کردم، از خطر سقط و استراحت مطلق تا غربالگری و نتیجه بدش و مجبور شدنم به عمل آمینیوسنتز. پزشکا می گفتند احتمال سندروم هست و باید این کار انجام بشه و من دوسه هفته ای سخت و پر استرس رو سپری کردم که خداروشکر نتیجه منفی بود و دخترم در یک روز گرم تابستان و در هفته ٣٣ بارداری به دنیا اومد.😍 ۱۴ روز تو قسمت nicu بیمارستان بستری بود. من مجبور بودم با اون وضعیت بخیه های سزارین، هر روز مسیر بیمارستان رو از ظهر تا شب برم و خداروشکر با سلامت کامل و وزن خیلی کم ترخیص شد. و الهی شکر قبل از تولد و بعد از دنیا اومدنش خیر و برکت به زندگی ما سرازیر شد. از خرید ماشین و خرید لوازم خونه و مبل بگیر تا ثبت نام خودروی مادران و ثبت نام مسکن ❤️❤️ و من الان بعد از گذراندن دوره ۹ماهه مرخصی یه مدت کوتاهیه سرکار میرم تا انشالله مهرماه با انرژی کامل و بچه ای که کمی از آب و گل دراومده سال جدید تحصیلی رو در کنار دانش آموزانم آغاز کنم. من به جز مدت ۴۰ روزه بعد از تولد بچه هام که البته تو اون مدت هم تمام کارهای بچه رو خودم انجام می دادم دیگه کمکی به جز خدا نداشتم. البته ناگفته نمونه که کمک های همسرم هم بعد از اومدن از سرکار هم گه گاهی بوده و من ازشون بابت صبوری و مهربونی شون در حق من و بچه هام تشکر میکنم. انشالله سایه شون روی سر ما تا ابد مستدام باشه. در پایان آرزو می کنم دامن تمام مشتاقان فرزند سبز و همه فرزندان سرزمینم عاقبت بخیر بشن و فرزندان منم سالم و صالح و عاقبت بخیر و افرادی موثر در جامعه و سرباز آقامون باشند انشالله. 🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075