#آیت_الله_حائری_شیرازی
✅ چطور بچه ام را منظم کنم؟
ممکن است شما بگویید: من چطور بچه را منظم کنم؟ اگر شما خودتان را منظم بکنید، بچه خود به خود منظم میشود. اگر شما جلوی بچه بیموقع بیسکویت بخورید، بچه هم هوس میکند. اگر شما یک روز که داشتید، زیادتر خوردید و یک روز که نداشتید، کمتر خوردید، او هم یاد میگیرد و پول توجیبی را که به او میدهید، یک دفعه خرج میکند.
نظم، نظم میآورد و بینظمی، بینظمی میآورد. انسان باید مدتی روی خودش کار کند و روی کاغذ بنویسد که من چه ساعتی از خواب برمیخیزم و چه ساعتی فلان کار را شروع میکنم و چه ساعتی تمامش میکنم. البته طوری هم نباشد که کارهایی را بنویسد که از عهدهاش بر نمیآید؛ نه، ماه اول کمی به خودش نظم بدهد و تا آخر ماه بر آن مداومت کند. ماه دوم کمی به آن اضافه کند و همینطور به آرامی ادامه دهد.
📚 راه رشد، جلد چهارم
#تربیت_فرزند
#نظم
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌حرف حق...
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۵۹
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#فاصله_سنی_بین_فرزندان
#دوتا_کافی_نیست
#توکل_و_توسل
#خانواده_دوستدار_فرزند
#قسمت_اول
من متولد سال ۶۷ هستم و چهار برادر و یک خواهر بزرگتر از خودم دارم، ما ۶ تاخواهر برادر همه با اختلاف سنی ۲سال به دنیا اومدیم و خیلی همه از نظر سنی نزدیک هم بودیم و دوران کودکی تقریبا همبازی بودیم.
دوتا از برادرهای بزرگترم ازدواج که کردن، مادرم خداخواسته بعداز ۱۵ سال باردار شد.
یعنی من که تا سال دوم دبیرستان فرزند آخر بودم و ۱۵سالم بود، حالا مادرم باردار شده بود.
همه ناراحت بودن و خصوصا خواهر بزرگم خیلی از این قضیه ناراحت بود و ناراحتی خواهرم روی مادرم هم تاثیر گذاشت و تصمیم گرفتن بچه رو سقط کنن. ولی خداروشکر از روش پزشکی و دارو استفاده نکردن فقط از روشهای خانگی که خداروشکر تاثیری نداشت و خدا خواست که خواهر کوچک من در اسفندماه سال ۸۲ به دنیا بیاد.
یه دختر تپل و سفید با موهای طلایی و چشمهای رنگی. زیبایی دختر کوچولوی خانواده ما همه جا پیچید و یادمه چندتا از همسایه ها و حتی فامیلهامون وقتی دیدن خداوند توی سن ۴۳ سالگی چنین بچهای به مادرم داده، اونها هم ترغیب شدن و توی سن بالای ۴۰ سال باردار شدن.
خلاصه خواهر کوچکم بزرگ و بزرگ تر شد و خودش رو توی دل همه جا کرد و کم کم یکی یکی خواهر و برادرام ازدواج کردن و رفتن سر خونه زندگی خودشون.
من بخاطر علاقهای که به خواهر کوچکم داشتم، از همون اول مسئولیت درس و مشق خواهرم رو به عهده گرفتم اصلا به ازدواج فکر نمیکردم، همه خواستگارارو برخلاف اصرار خانوادهام رد می کردم و بهانههای الکی می آوردم که ازدواج نکنم.
تا اینکه یهو به خودم اومدم ۳۳ سالم شده بود. من با بهانه های الکی بهار ازدواجم رو از دست دادم. متوسل شدم به آقا صاحب الزمان و یه چله گرفتم تا واسطه بشن پیش خدا تا یک همسر خوب و مومن سر راه من قرار دهند و یک هفته دیگه از چله باقی مونده بود که یک خواستگار خوب که سه سال قبل هم خواستگاری کرده بودن و من جواب منفی دادم، مجددا تماس گرفتن و دقیقا روز چهلم که ختم چلهام بود من سرسفره عقد نشستم و فروردین ۱۴۰۰ عقد کردیم. خداروشکر همسری مومن و مهربان خدا قسمتم کرد و از نظرمالی هم عالی بودن.
سه چهارماه از عقدمون گذشت و تصمیم گرفتیم کم کم آماده بشیم تا بریم سرخونه زندگی خودمون، همسرم گفتن هرچقد جهیزیه داری کافیه، بقیه جهیزیه رو من می خرم و به این ترتیب ما آذر ۱۴۰۰ با جهیزیهای که خودم و همسرم تهیه کردیم رفتیم سرخونه زندگیمون.
از همون زمانیکه ما عروسی کردیم من به همسرم گفتم چون سن هردوتامون از ۳۳سال گذشته دوست دارم زود بچهدار بشیم تا اختلاف سنی مون با بچه بیشتر از نشه و همون ماه اول رفتم دکتر برای چکاب قبل ازبارداری که گفتن هیچ مشکلی ندارم.
با این وجود ما بعداز چند ماه اقدام وقتی دیدم باردار نشدم، متوسل شدم به خانم امالبنین و حضرت علی اصغر و هر روز سوره حمد میخواندم و هدیه میکردم به خانم امالبنین که من باردار بشم و دست به دامان علی اصغر شدم.
تا اینکه ۲۸خرداد ۱۴۰۱ متوجه شدم باردارم و چقدر خوشحال شدم و اشک شوق ریختم و همون لحظه سجده شکر به جا آوردم.
بارداری خیلی خوبی داشتم و نهم ماه رجب روز تولد علی اصغر امام حسین خداوند هدیه زیبایی به من داد و من هم اسمش رو علی گذاشتم.
علی کوچولو شد دنیای من و باباش و زندگی مارو شیرین و شیرینتر کرد. علی آقای من ۶ماهه بود که به همسرم گفتم چون اختلاف سنی بچه با ما کمی زیاده من دوست ندارم با خواهریا برادرش زیاد اختلاف داشته باشن و من دلم بازهم بچه میخواد ولی همسرم گفتن الان زوده و حداقل تا ۲سالگی پسرمون باید صبرکنیم و من چون دوست نداشتم تا دوسالگی منتظر بمونم😅 باز هم متوسل شدم به خانم امالبنین و ازشون خواستم بازهم از خدا برای من اولاد صالح و سالم بگیرن.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۵۹
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#فاصله_سنی_بین_فرزندان
#دوتا_کافی_نیست
#توکل_و_توسل
#خانواده_دوستدار_فرزند
#قسمت_دوم
پسرم ۱ساله شد و تولد یک سالگی پسرم رو گرفتیم و یک ماه بعدش دقیقا روز تولد آقاابالفضل من بی بی چک گذاشتم و مثبت شد😍 و من خوشحالتر از قبل سجده شکر به جا آوردم و با شوهرم که سرکار بود تماس گرفتم و همچنان که اشک شوق میریختم به همسرم گفتم خانم امالبنین روز تولد پسرشون عیدی مارو بهمون داد.❤️
خلاصه بارداری دومم هم با سختیهایی که داشت بخاطر پسرم که هنوز کوچیک بود و باید از شیر میگرفتمش البته من تا ۱سال و ۵ماهگی پسرم، بهش شیر دادم و خلاصه سختیهای اینچنینی ولی شیرین گذشت و مهر۱۴۰۳ که علی آقای من ۱سال و ۸ماهه بود خداوند آقا امیر رو به ما هدیه داد. پسری ناز و زیبا که الان نزدیک ۵۰ روزشه.
خدا عمر باعزت به همه پدرها و مادرها بالاخص مادر عزیزم من هم بده، چون این مدتی که من زایمان کردم، مادرم من رو تنها نذاشتن و با وجود ایشون سختیهای بچهداری برای من آسونتر شده.
من همچنان عاشق بچه هستم و به همسرم گفتم که من حداقل ۴تا بچه میخوام و نمیخوام اختلاف سنی اونها هم زیاد باشه.
دوست دارم بچههام اختلاف سنیشون کم باشه که هم در کودکی همبازی باشن و هم انشاالله وقتی بزرگ شدن رفیق و یار همدیگه باشن.
این نکته روهم بگم من تو این سه سال و خوردهای که ازدواج کردم هیچ مسافرت و زیارتی با همسرم نرفتم و هر دوبار که باردار شدم، خانوادم خیلی بهم گفتن کاش اول یه زیارتی مسافرتی چیزی میرفتین بعد باردار میشدی ولی من و همسرم باهم تصمیم گرفتیم اولویت زندگیمون فعلا بچه باشه، وقت برای مسافرت زیاد هست.
انشاالله با بچههامون همه جا میریم ولی فعلا تا توان داریم و وقت داریم خودمون رو وقف بچه داری میکنیم.
من داستان زندگیم رو گفتم که بگم هرچیزی که از خداوند میخواید با توسل به ائمه بهترینها رو از خدا بگیرید و من در رابطه با بچهدار شدن خیلی به خانم امالبنین عقیده دارم که سوره حمد نذرشون کنم.
انشاالله که هرکس در آرزوی داشتن اولاد هست خداوند اولاد سالم و صالح روزیشون بکنه. شما بزرگواران هم دعا کنید خداوند بازهم به من اولاد سالم و صالح عطا کنه، خیلی دلم میخواد یه دوقلو دختر خدا بهم بده😍
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌سربازانی برای امام زمان عج
#فرزندآوری
#برکت_خانه
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ جدی ترین حرف امروز ما...
رهبر انقلاب وارد خانه شدند و همه به احترام ایستادند و صلوات فرستادند و ایشان طبق معمول مادر شهید را جستجو و اول با او چاق سلامتی کردند. همه که نشستند، حالِ پدر شهید را هم پرسیدند.
سوال کردند چند فرزند دارید؟ و پدر شهید جواب داد: غیر از شهید ۶ پسر و یک دختر...
آقا لبخندی زدند و گفتند: خدا برکت بده، خدا زیادترش کند و جمع خندیدند.
آقا ادامه دادند: جوانهای امروز باید از حاج آقا یاد بگیرند. بعد رو به برادران شهید کردند و گفتند: شماها چطور؟! پسر بزرگ گفت: از حاج آقا کم ندارد و ۷ بچه دارد. برادر دوم ۴ بچه داشت. برادر سوم که میشد همان شهید رجبعلی محمدزاده ۳ بچه داشت.
رهبر انقلاب گفتند: لابد هر چه برادرها کوچکتر شدند سعادتشان کمتر شده؟! و جمع خندیدند و البته برادرها تایید کردند...
رهبر انقلاب گفتند: "حالا ما کمی شوخی کردیم ولی اگر کسی دقت کند این حرفها مطلقا شوخی نیست، بسیار جدی است و از جدی ترین حرفهای امروز ماست."
- بجنورد، مورخ ۹۱/۷/۲۲
#بحران_جمعیت
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#جمعیت_جوان_مولفه_قدرت
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از ایکسونامی
نقش کلینیک ترک بی حجابی در تحقق انقلاب جنسی
عده ای به دنبال رواج عر\یانی هستند و برای آن برنامه دارند و عدهای دیگر #کلینیک_ترک_بدحجابی را وسط میکشند! اینها دو لبه یک قیچی هستند؛ یکی پاس میدهد و آن یکی آبشار را میخواباند!
#عریانی_خواهان قدردان وجود نابلدها هستند. سابق کشیک میدادند بلکه از خطبههای فلان امام جمعه، ماهی قرمزی تور کنند. اما الآن خوابیدهاند و از آسمان روی سرشان ماهی میبارد!
در خواب هم نمیدیدند چنین سوژه نابی دستگیرشان شود و طبیعیست که بیخیال این کلینیک نشوند!
با این همه اگر دستتان رسید، به #عریانی_خواهان بگویید، آنچه نشانه رفتهاند نهاد خانواده ایرانی است. به آنها بگویید بد نیست، برای یک بار هم که شده پا روی دلشان بگذارند و بیخیال سوژه های ناب بشوند.
از آنها بخواهید که بروند و انقلاب جنسی غرب را بخوانند. آنگاه خودشان میفهمند که روی دیگر زیبایی و رهایی و رنگارنگ بودن جامعه غربی، لجنزاری است که توصیفش قلب را میمیراند.
میلیون ها بچه تک والد، میلیون ها س\قط جنین، میلیونها تج\اوز، میلیونها کودک آز\اری ج.نسی، میلیون ها ق\تل عاطفه و میلیون ها نابودی عشق!
#عریانی_خواهان و نابلدها، نمیدانند ولی، کمر بسته اند به قتل عشقهای آتشین و پرشور، آن هم در سرزمین عشقهای اسطورهای؛ ایران!
و من میترسم! میترسم از روزگاری که ایرانیان نفهمند مقصود حافظ را، آنجا که میگوید:
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوّار بماند
🚸ایکسونامی| رسانه تخصصی زیست جنسی
🌐 ایتا | بله | روبیکا | اینستاگرام | تلگرام
@xsunami_official
#تجربه_من ١٠۶٠
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سختیهای_زندگی
#مشیت_الهی
#فرزندآوری
#جنسیت_فرزند
#قسمت_اول
من متولد ۷۴ همسرم متولد ۶۶، یه ازدواج سنتی داشتیم، دخترخاله پسرخاله هستیم، سال ۹۰ عقدکردیم، یه عقد ساده گرفتیم، دروان طولانی تو عقدبودم ولی چون سن ام کم بود، لحظات شیرینم زیاد داشتم تو عقد البته مشکلات زیادی هم داشتیم. چون سنم کم بود از مهارت های زندگی چیزی نمی فهمیدم، شوهرمم خیلی وابسته مادرش که خاله ام باشه بود این موضوع هم اذیتم میکرد، البته خاله ام خیلی زن خوبیه خیلی هوامو داره.
گذشت دوران عقدمون و ما در سال ۹۴ عروسی گرفتیم، عروسی خیلی مجلل و خوبی برام گرفتن، خاله ام و شوهرم برام سنگ تموم گذاشتن، رفتیم سرخونه زندگیمون، بازهم همین موضوع وابستگی شوهرم به خاله ام و خانواده اش اذیتم میکرد چون من دلم میخواست مستقل باشیم، خونه خودم راحت باشم، غذا درست کنم ولی شوهرم دوست داشتن بریم خونه مادرش،صبح می رفتیم شب برای خواب فقط میرفتیم خونه خودمون منم این وضعیت رو دوست نداشتم.
بعضی روزا من می رفتم خونه مامانم اونم خونه مامانش. شب میومد دنبالم می رفتیم خونه مون، بعضی روزا هم می رفتم خونه مون میشستم شوهرم بیاد ولی اون می رفت خونه مامانش بعد میومد تازه قهرم میکرد چرا اومدی خونه تنها...
دیگه تصمیم گرفتم بچه دارشم میگفتم وقتی بچه بیاد بهتر میشه، دیگه مجبوریم خونه ی خودمون باشیم، خاله ام همش میگفت درست میشه هنوز اول زندگی تونه اینقدر برین خونه تون غذا درست کنی، خسته بشی، دیگه اقدام به فرزندآوری کردیم.
طول کشید تا باردار بشم، همش با خودم میگفتم چرا نمیشه، تحت نظر دکتر بودم، دیگه بعد از ۹ماه دوره ام عقب افتاد، یه ۳ روزی بودم ولی تست نمی زدم میگفتم مثل دفعه های پیش خبری نیست، دیگه وقت دکتر داشتم، رفتم گفتم چرا من حامله نمیشم معاینه کرد گفت خانم شما یه غده دارین تو رحم تون به خاطر اونه باردار نمیشین، یه سونو بده بیار بده ببینم چیه، دیگه منو مامانم از مطب اومدیم بیرون، همش گریه میکردم.
شوهرمم نبود راننده تریلی بود می رفت سرویس، دیگه سونو دادم گفت خانم شما باردارین، منم خوشحال اشک شوق میریختم، اومدم بیرون مطب، مامانم بغلم کرده بود، گریه میکرد. رفتم به دکتر نشون دادم گفت خانم این قلب نداره اگه تا دوهفته دیگه قلبش تشکیل نشد، باید کورتاژ کنی، این شد که باز خوشحالی من تبدیل به گریه شد.
دوباره بعد ۲ هفته سونو دادم قلبش تشکیل شده بود الحمدلله، خوشحال بودیم منو خانواده ام، بازم شوهرم تو دوران بارداری اذیتم میکرد، بخاطر چیزی بیخودی دعوامون میشد بازم یه شب هایی همون خونه مامانش میگفت بخوابیم آزارم میداد، دیگه ویار حاملگی ام شروع شده بود، شوهرم می رفت سرکار، همش خونه مامانم بودم.
رفتم سونو گفتن بچه دختره، خودم دوست داشتم پسر باشه چون خودم برادر نداشتم ولی خوب خیلی ام برام مهم نبود خاله ام گفت یه دختر خوب و خانم مثل خودته، ولی مامانم میگفت کاش پسر بود از حرفش ناراحت میشدم.
تو بارداری سنگ کلیه گرفتم خیلی درد داشتم، بعد باز تو سونو ۷ ماهگی گفتن یکم آب سرجنین زیاده، بعد باز دوهفته بعد رفتم گفتن خوبه، دیگه وقت سزارین داشتم اونم زودتر دردم گرفت و طبیعی دختر نازم ساعت ۳ صبح به دنیا اومد با اومدنش کلی زندگی مون بهتر شد. شوهرم خیلی وابسته دخترمه...
دیگه گذشت تا ۴ سالگی دخترم که شوهرم میگفت یکی دیگه بیاریم، من مخالف بودم حوصله بچه داری ندارم. میگفتم بذار دخترمون بزرگ ترشه بعد، ولی به اصرار شوهرم قبول کردم، گفتم حالا که میخوایم بچه بیاریم بذار رژیم تعیین جنسیت بگیریم، پسر باشه من پسر میخوام، دیگه دکتر رو شروع کردیم، رژیم مو آزمایش دادیم شوهرم ضعیف بود، دارو دادن خوب شد، تو این بین قسمت شد رفتیم کربلا اونجا از آقا خواستم خدا بهم یه پسر سالم بده، بعد همین جور من دارو های هورمونی مصرف میکردم هرماه ولی خبری از بارداری نبود، دیگه دکترم گفت عکس رنگی رحم بگیر گرفتم، بله لوله های من بسته شده بود که باز شد با عکس رنگی.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ١٠۶٠
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سختیهای_زندگی
#مشیت_الهی
#فرزندآوری
#جنسیت_فرزند
#قسمت_دوم
دکترم میگفت تو ۳ ماهه حامله میشی، که باز هم نشدم، همش شوهرم میگفت ناشکری کردی، گفتی نمیخوام، اینجوری شد، دیگه من ول کردم دکتر رو رژیم رو، سپردم دست خدا، گفتم هرچی خودت صلاح میدونی.
تا اینکه متوجه شدم دخترم یه نوع تشنج میکنه که فقط یه ثانیه سرش می افته دوباره به حالت عادی برمیگرده، دیگه دکتر می بردمش مشهد، هرسری می رفتم از امام رضا جانم میخواستم هم شفای دخترمو بده، هم فرزند صالح و سالم، بیشتر به فکر دخترم بود با اینکه دارو میخورد ولی تشنج اش قطع نمیشد، سری آخر بردم دکتر، دکتر گفت باید نوار مغز ۲۴ ساعته بگیریم، دیگه وقت گرفتیم اومدیم شهرمون.
من حالم بد بودش ولی می گفتم شاید نباشه، تست نمی زنم، دیگه بعد ۱۲ روز عقب انداختن، من تست زدم مثبت بود
بعد ۲ سال تلاش برای فرزند دوم، دیگه خیلی خوشحال شدیم، هم خودم هم خانواده ام، منم نیت کردم اگه خدا پسر بهمون بده اسمش رو میذارم محمد،و رفتم سونو گرافی پسر بود، انگار دنیارو بهم داده بودن، اینو فهمیدم که فقط باید خدا برات بخواد همین، دخترمم خیلی خوشحاله منتظره داداش که به دنیا بیاد، شوهرمم خیلی هوامو داره، همش مراقبم هست.
دخترم با دارو های جدیدش خیلی بهتره ولی هر۳ ماه باید ببرم چکاب بشه، خیلی مریضی دخترم برام عذاب آوره انشالله به لطف پروردگار ازبین بره و با دارو حل شه الان کلاس اوله خیلی اذیتم میکنه، چون باردارم هستم برام سخته، احتمال زایمان زودرس دارم، استراحت میکنم تو خونه انشالله پسرم یه ماه دیگه مونده به دنیا بیاد سرموقع بیاد.
برای دخترم دعا کنید تا زودتر سلامتی شو بدست بیاره، خودمم به سلامت سر موقع پسرمو بغل بگیرم، ازخدا وامام رضاجانم همین رو خواستم.
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
.
✅ توصیه رهبر فرزانه انقلاب، به خواندن سوره فتح، دعای چهاردهم صحیفه سجادیه و دعای توسل را برای موفقیت جبهه مقاومت...
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
من امروز که داشتم تجربه ۱۰۶۰ رو میخوندم، اولش فک کردم تجربه من هست که داخل کانال قرار دادن تا بیشتر خوندم دیدم نه ...
آخه این خانوم دقیقا همسن منه و مثل و من و تو همون سال با پسرخاله ش ازدواج کرده😅
یکم بیشتر که خوندم اشک توی چشمام اومد، تمام اون لحظه های که به دخترک کوچولوی من تو مطب ها میگفتن بیمار تشنجی، اومد جلوی چشمم...
وقتی بهم گفتن باید نوار ۲۴ ساعته بگیری و هزینه ش رو بهم گفتن، تنها چیز با ارزشی که همراهم بود، انگشتر نامزدیم بود
تمام خاطرات تلخی که فقط این خانوم میفهمه چی میگم. وقتی بچه ۱۶ماهه مو بردن تو دستگاه ام آر ای رو فقط این خانوم میفهمه.
به این خانم میگم توسل کن به ائمه و بسپار به خودشون از حضرت زهرا بخواه مادری کنه برا دخترت، من وقتی کاملا از تمام دنیا بریده و نا امید بودم، وقتی دخترم ساعت های طولانی با اون داروهای تشنج خواب بود و بهترین فوق تخصص مغز و اعصاب تهران بهم گفته بود دخترت مشکل داره، تو روز عزیزی که متعلق به حضرت علی اصغر بود،به ایشون توسل کردم.
تو مراسم شیرخوارگان خیلی حالم بد بود و باگریه به خادم مراسم گفتم به مداح بگید برای دخترم دعا کنن، دو روز بعد باید میبردم تهران برای چکاب خوشبختانه موفق نشدم از دکتر خودش نوبت بگیرم و ناچار شماره مطب یکی از دکترایی که تو کمیسیون پزشکی دخترم اسمش نوشته شده بود رو از گوگل پیدا کردم و نوبت گرفتم.
به جرأت میگم ایشون دست حضرت علی اصغر بود روی زمین برای ما، به جرأت میگم معجزه ائمه رو تو زندگیم دیدم جوری که فقط اشک شوق می ریختم در کمال ناباوری و بعد دو سال مصرف داروی تشنج.
دکتر فرزاد احمدآبادی که دست خدا همیشه همراهش باشه انشالله، به من گفت بچه شما اصلا مشکل مغزی نداره، این مشکل گوارشی هست که بهش حمله ریسه گفته میشه و داروی اونو برامون تجویز کرد. دخترم بعد ۶ماه کاملا خوب شد و بعد یک سال به طور کامل داروی تشنج و مراقبت هاش برای همیشه تموم شد و الان یک سال و نیمه دیگه دکتر نبردم به لطف خدا.
راستی تمام این مراحل رو من تو اوج کرونا سپری کردم که سختیش رو دو برابر میکرد😭😭😭😭 ولی وقتی خدا بخواد میشه...
به این خواهر عزیزم که اینقدر شبیه منه میگم اول توسل کن و بعد هم اگه شرایطش رو داری یه سر برو پیش این دکتر که گفتم واقعا بسیار بسیار پزشک باتجربه و شریفی هستن تنها کسی بود که وقتی تو مطبش بودم، به جای استرس آرامش بهم میداد. به قدری با حوصله و احترام با بیمار رفتار میکنن که تا عمر دارم مدیون و دعاگوی این عزیز هستم.
انشالله هیچ مادری تو دنیا با بیماری بچه ش امتحان نشه 🤲🤲
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#توکل_و_توسل
#معرفی_پزشک
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_شجاعی
🚨 یه صندلی توی خونه شما هست، که شیطان روش میشینه!
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌شادمانی شیطان...
✨ از پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم نقل شده است: «اِذا اخَتَصَمَتْ هِیَ وَ زَوجُها فیالبَیتِ فَلَهُ فی کُلِّ زاویَهٍ مِن زوایَا البَیتِ شَیطانٌ یُصفِّقُ و یَقولُ: فَرَّحَ اللهُ مَن فَرَّحَنی!»
زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره میکند (دقیقاً) در همان زمان در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و میگوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است.
📚لئالیالأخبار، ج ۲، ص ۲۱۷
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده_مستحکم
#آداب_همسرداری
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#مقام_معظم_رهبری
✅ همه ی دین...
«هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از محقّق کردن «توحید» در زندگی مردم در کشور.
«توحید» در جنبهی معرفتی و مفهومی، یک امری است که به حسب مراتب فهم و معرفت افراد، قابل گسترش است؛ این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود؛ [یعنی] توحید تحقّق پیدا کند در جامعه؛ چون توحید همهی دین است. اصل دین و همهی دین عبارت است از توحید. این هدف انقلاب اسلامی است...»
بیانات در دیدار با اعضاء مجلس خبرگان رهبری؛ ۱۷ آبان ۱۴۰۳
#سبک_زندگی_اسلامی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ بچه ها باید باشند...
یه روز با بچهها رفته بودم مسجد
مسجدی که پر بود از زنان و مردان سن و سال دار، دریغ از یک کودک دیگه…
خب، پسرها کمی بدوبدو و سروصدا داشتن.
وقت رفتن، داشتم به این مسئله فکر میکردم که دیدم رو دیوار مسجد نوشته:
خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ
هنگام عبادت در هر مسجد، زينت خود را همراه داشته باشيد.
ذهنم با اون ذرهبین #مادرانه ش
فوراً مشرف شد به محضر آیه دیگری از قرآن!
کدوم؟
آیه ۴۶ سوره مبارکه کهف:
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا
مال و فرزندان زینت های زندگی دنیا هستند
درست شد؟ 😃
اول خداوند میفرماید هروقت میاید مسجد من، زینتهاتونم بیارید
و بعد میفرماید: فرزندان شما زینتهای دنیای شما هستن
آخ که چه ترکیب جالبی شد 😍😎😌
اصلاً باااید بچهها رو برد مسجد 😃
#زینت آدم باید تو #مسجد همراه آدم باشه 😌😉🥳
✍هـجرت
@hejrat_kon
#مسجد_طراز
#تربیت_اسلامی
#مسجد_دوستدار_کودک
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
.
✅ تجربه ی ۹۶۴ متعلق به ایشونه👇
https://eitaa.com/dotakafinist/16847
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سزارین_چهارم_و_پنجم
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۶۱
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#حرف_مردم
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#ساده_زیستی
#سبک_زندگی_اسلامی
بنده مادر تجربه ی ۱۰۵۸ هستم.
متولد ۶۳
فرزند اولم دختر عزیزم متولد ۸۰
فرزند دوم پسر گلم متولد۸۴
فرزند سومم مجددا گل پسرم متولد۹۵
و فرزند چهارمم بازم گل پسر متولد۱۴۰۲
بنده وقتی متوجه شدم فرزند سوم رو باردار شدم چون از لحاظ مالی در اون برهه به مشکل خورده بودیم، قصد سقط جنین داشتم اما وقتی پدرم متوجه این موضوع شدند به شدت با من برخورد کردند و گفتند اگر این کار رو انجام بدی، دیگه حق نداری به روی من نگاه کنی...
منم دیدم وقتی همسرم و پدرم خیلی شدید مخالفت میکنن، نتونستم این کار رو الحمدلله انجام بدم. نتیجه ش یک پسر به شدت باهوش و مستعد شد و برکت رو به خانه مون آورد.
بعد از به دنیا اومدن پسرم شرایط مالیمون کم کم داشت بهتر میشد، دخترم ۱۴۰۰ ازدواج کردن تو اون برهه خیلی به ما کمک کردن و خیلی جهاز مختصر خریدن
با اینکه پدرشون گفته بودن هرچی میخواین بخرید و هر مارکی دوست دارید انتخاب کنید، دختر و دامادم ساده ترین ها رو انتخاب میکردن. اوایل اجازه نمیدادم و دوست داشتم جلوی مردم سرمون بالا باشه با انتخاب هاشون مخالفت میکردم اما دخترم و دامادم با پافشاری اجازه ندادند چیزی تغییر کنه.
با این حال چون دستِ همسرم خالی بود با وام قرار بود تهیه بشه جهازشون. مبل هم نمیخواستند حتی تخت خواب هم راضی نشدند بخرند و قالبا مارک های ایرانی خریدند.
لوازم آشپزخونه در حد نیاز و خیلی مختصر طوری شده بود که خواهرم بهم میگفتن دخترت چرا همه چی رو ساده میخره!؟
از اونجایی که برای من حرف مردم مهم بود اما برای دخترم و دامادم نه ؛تو اون زمان باهم کش مکش داشتیم.
دوران جهاز خریدن تموم شد و رسیدیم به نزدیکای عروسی. قالب فامیل هامون اصرار داشتن ما حنا بندان و...بگیریم اما چون هم کرونا بود، هم دخترم مخالفت شدید کردند و اجازه ندادن ما بخواهیم براشون حنا بندان بگیریم و دخترم تو کل فامیل اولین شخصی بود که انقدر ساده وارد زندگی شد، چون ترک ها معمولا این مراسمات براشون مهمه البته نه همه شون.
نه جهاز برون گرفتن نه پاتختی نه حنا بندان و نه عقد بزرگ، تو عقدشون فقط خانواده ما و همسرشان بودن که تو حرم سیدالکریم گرفتن.
دخترم خیلی دلسوزه، همینطور که پدرشون براشون مهم بود و دوست نداشتن به سختی بیوفتن، برای پدر همسرشون هم همینطور بودن و عروسیشونو بدون در نظر گرفتن خیلی چیزها ساده برگزار کردند تا پدر همسرشان تو قرض و... نیوفتن.
خیلی زود صاحب اولاد شد دخترم و من نوه دار کرد😍 که باز اینجا اجازه خرید سیسمونی به هیچ عنوان به ما ندادند و ما با زور براشون یه کالسکه و یه گهواره ساده و فلاسک و کیف خریدیم با این حال برای اون چند تیکه هم کش مکش داشتیم که چرا خریدید.
کمد بچه هم خودشون از دیوار خریدن و چیز زیادی برای بچه نخریدن. مثل اون سیسمونی ها که همه میگیرن نبود و حتی اجازه ندادن جشن کوچیک بگیریم.
دخترم از اونجا که تک دختر هستن عاشق این بودن و هستن که خواهر داشته باشن و همیشه به من و پدرشون میگفتن و میگن که خواهر میخوان و به جد اصرار میکنن.
با اصرار های دخترم ما در سال۱۴۰۲ صاحب گل پسرم شدیم با خجالت زیاد چون الان کمه مادر و دختر باهم بچه دار بشن اما دختر و دامادم طوری برخورد کردن که قضیه خیلی عادی است و دخترم خیلی تشویق کردند و اجازه ندادن شخصی مارو اذیت یا مسخره کنه؛ همزمان ما هم صاحب نوه دوممون😍
الان هم چشم به راه نوه سوممون هستیم که ان شاالله دی ماه متولد میشن❤️
👈 تجربه ی ۱۰۵۸ را اینجا بخوانید.
https://eitaa.com/dotakafinist/19567
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075