Sh 25 Moharam 1403 Sotode [Mohjat_Net] (0).mp3
1.52M
#حسین_ستوده
#زمینه
#امام_حسین
غریبا وحیدا فریدا حسین جان
قبول شد توبه ی من
شنیدم اسمتو گریه کردم
برای اولین بار
برای جسم تو گریه کردم
جبرئیل گفت عطشان
یا قدیم الاحسان
گریه میکردم
جبرئیل گفت عریان
روی خاک سوزان
گریه میکردم
غریبا وحیدا فریدا
میگفت زینب از خیمه دیدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت شمر رو سینت پریدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت خنجرش سخت بریدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت موتو خیلی کشیدا
والله وقاحت داره
خیمه نرید برادرم
رو خیمه غیرت داره
والله وقاحت داره
زنده است هنوز
ببینید انگشتشو حرکت داره
غریبا وحیدا فریدا حسین جان
****
دلم آروم نمیشه
برات بی اختیار گریه کردم
پای روضت زنونه
نشستم زار و زار گریه کردم
جبرئیل گفت آروم
ای حسین مظلوم
گریه میکردم
جبرئیل گفت پهلو
تیغ کند و حلقوم
گریه میکردم
غریبا وحیدا فریدا
میگفت خوردی زخم از پلیدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت میزدن ریش سفیدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت خواهرت دیر رسیدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت جای سالم ندیدا
شیب گوداله و شاه بی ردا وا محمدا
عمه جان رو به مدینه زد صدا وا محمدا
میزنه سنان جدا شمر جدا وا محمدا
لااقل صیدتو رو به قبله کن
شمر حوصله کن
#نماهنگ غریبا وحیدا فریدا
دهه سوم محرم 1403
.
#واحد
#حضرت_علی_اصغر
#راس_الحسین
#نیزه
لالا گل پر پر ، لالا علی اصغر
مادر بخواب روی ، نیها علی اصغر
این عقده مونده رو دلم عزیزم
حتی یه بار مادر به من نگفتی
رفتی...ولی مراقب خودت باش
میترسم از رو نیزه ها بیوفتی
وا اصغرا...
ای گل بی خارم ، غمِ تورو دارم
شب تا سحر خیره ، به نیزه بیدارم
رو نیزه چشمای تو نیمه بازه
هنوز خشکه اون لبات بمیرم
خیر نبینه قاتلت الهی
چه نا مرتبه رگات بمیرم
وا اصغرا...
بیا در آغوشم ، کودک بی شیرم
حرف بزن با من ، و گرنه میمیرم
قهری مگه با من علی که حتی
یبار نگام نمیکنی عزیزم
اینهمه ناله میزنم علی جان
یبار صدام نمیکنی عزیزم
وا اصغرا...
#محمدعلی_انصاری✍
.
.
#شور
#شام
#اسارت
#دروازه_ساعات
شلوغه دروازه ساعات
این شده اعظم مصیبات
ای وای ای وای
منتظرن یه عده الوات
تا برسه عمه سادات
ای وای ای وای
ای وای ای وای
امان از شام ، امان از شام ، امان از شام
..............
دم ورود صدای ساز و
سوت و کف هلهله اومد
ای وای ای وای
پونصد هزار نفر برای
تماشای قافله اومد
ای وای ای وای
..............
خدا میدونه چی کشیدن
چها که دیدن و شنیدن
ای وای ای وای
دروازه تا کاخ یزید و
صبح اومدن غروب رسیدن
ای وای ای وای
..............
قافله رو عذاب میدادن
رو نی سرا رو تاب میدادن
ای وای ای وای
جلو چش این زن و بچه
به دست هم شراب میدادن
ای وای ای وای
..............
مسیر تنگ کوچه ها رو
چجور آوردن اسرا رو
ای وای ای وای
خدا بخیر کنه عبور از
محله یهودیا رو
ای وای ای وای
..............
پرده نشینای حرم رو
تو معرض عموم آوردن
ای وای ای وای
ذراری نبی رو مثل
اسیر ترک و روم آوردن
ای وای ای وای
..............
طعنه جای عرض سلامه
ناسزا جای احترامه
ای وای ای وای
آتیش میریزن رو کسی که
آتیش به پیکرش حرامه
ای وای ای وای
..............
به گریه ام مصائب
شامی بی حیا میخنده
ای وای ای وای
سر بریده از خجالت
چشماشو رو نیزه میبنده
ای وای ای وای
..............
درست چلو چشم سکینه
سر یل ام بنینه
ای وای ای وای
خدا کنه رباب نبینه
سر بچه ش روی زمینه
ای وای ای وای
..............
دختر زهرا پریشونه
برا حسینش نگرونه
ای وای ای وای
پیرزن یهودی با سنگ
گرفته رأسشو نشونه
ای وای ای وای
..............
" تنت زیر مرکبا افتاد
لبت با سنگ از نوا افتاد
ای وای ای وای
راضی بودم رو نیزه باشی
حالا سرت زیر پا افتاد
ای وای ای وای "
#علی_سلطانی ✍
👇
.
#زمینه
#امام_زمان_زمینه
#حضرت_زینب
#اسارت
به چادرهای پاره قسم/ عجل لولیک الفرج
به گوش بی گوشواره قسم/ عجل لولیک الفرج
به حق خیمه ای که گشته غارت
به دختری که رفته به اسارت
شنیده خیلی طعنه و جسارت
عجل لولیک الفرج
به قامت خمیده قسم /عجل لولیک الفرج
به زینب شهیده قسم/ عجل لولیک الفرج
قسم به آن پیشانی شکسته
به آن نمازی که شده نشسته
به خواهر اسیر و دست بسته
عجل لولیک الفرج
#امام_زمان
#مرتضی_کربلایی ✍
.👇
.
#امام_حسین علیه_السلام
#شب_جمعه
تو چون طلیعهٔ صبحی ، به شب سرانجامی
به سیئات دل ما تویی که فرجامی
نه ساعتی و نه سالی که قرنهاست حسین
تویی که مثلِ خداوند لطفِ مادامی
خداشناس شد آنکس که با تو مانوس است
برای بادهٔ توحید بهترین جامی
به دست تو چه بلاها که رد نمی گردد
تو چتر وقتِ بلایی به حق بهنگامی
زمانِ غم که رفیقان غریبه می گردند
میانِ سیل بلایا رفیقِ ایامی
به خاکِ قبر تو هر کس رساند کامش را
به خیر شد عاقبتش ، ندید ناکامی
#حامد_آقایی ✍
.
#امام_حسین
#غزل
چگونه داغ تو در سینه ها شود کمرنگ؟!_
که عرش و فرش گرفته است از محرّم رنگ
سیاهْ رویم و خونم اگرچه آلوده ست؛
عنایتی! که بگیرم ز سرخِ پرچم رنگ
خدا کُنَد که فروشنده ات نباشم من_
در این زمانه که دارد صدای دِرهَم رنگ!
بدون بزم عزای تو خاک ناچیزم
شوم عقیق، ز چایَت اگر بگیرم رنگ
اگر که خلق نمی شد فروغ نام "حسین"
نداشت در نظر ما حنای عالم رنگ
همینکه پای غمت، چشمه چشمه می جوشم؛
برای آخرتم می شود فراهم رنگ
خوشا کسی که بر او روضه ها اثر دارد
و آنکسی که بگیرد از اشک نمنم رنگ
تمام آبروی شعر من، دو خط روضه ست
به این غزل بده از "مَقتلِ مُقَرَّم" رنگ
___
به لطف آینه ی تکّه تکّه ی جدّت
گرفت دشت بلا از رسول خاتم رنگ
دمی که گشت زمین سرخ از علمدارت
ز چهره اهل حرم باختند با هم رنگ
رباب سخت به جوش و خروش بود امّا؛
نبرده بود فرات از خروش زمزم رنگ
چه کرده با تن تو نعل تازه ی اسبان؟!
که کربلا شده با جسمت اینچنین همرنگ
مگر عدو به خیامت نگاه چپ می کرد_
اگر که داشت از اولاد پاک آدم رنگ؟!
ز کوچه ها همه بوی طعام می آمد
نداشت سفره ی طفلت ولی ز مَطعَم رنگ
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_بیرقدار ✍
.............
.
رمز وجودی ماست راز حیات حسین
جلب کند خلق را جذبهی ذات حسین
آینه ی خالق است چهره ی دلبند او
وجه خدا دیده شد در وَجَنات حسین
دولت ارباب ما دولت پاینده است
عالم و آدم شدند مات ثُبات حسین
کوچه ی سینهزنان ، ختم به جنت شود
راه بهشت خداست ، راه نجات حسین
خرجیِ چشم مرا فاطمه پرداخت کرد...
روزی من می رسد از برکات حسین
با دلِ شَرِّ محل ، شور حسینی چه کرد!
گریهی حُرّیَّت است ، گریهی لات حسین
حسرت جبریلها ، خادمیِ هیئت است
کم نگذار ای رفیق! ، پای بساط حسین
کتری هر روضه در ، علقمه پُر می شود
چای حسینیههاست آب فرات حسین
بانی بزم پسر کیست به غیر از پدر
نذر علی پخش شد در جلسات حسین
کرببلای مرا شخص حسن جور کرد
مُهر حسن خورده است پای برات حسین
در طلب کعبهای ، حاجی ششگوشه شو
فیض هزاران حج است در عتبات حسین
صَلِّ عَلیٰ تشنهلب ، صَلِّ عَلیٰ بی کفن...
آه! مرا کشته است ، هر صلوات حسین
غرق مناجات بود ، دست سنان بشکند...
نیزهی او پا گذاشت روی لُغاتِ حسین
ساقه ی عرش بَرین ، زیر سم اسب رفت
چیز زیادی نماند از فَقَرات حسین
#امام_حسین
#بردیا_محمدی✍
.........
#امام_حسین_ع_مناجات
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
آن که از کعبۀ گل جانب معشوق شتافت
خیمه در کعبۀ دل کرد به پا کیست؟ حسین
آن که با سعی و صفا کرد وداع و چو خلیل
کرد آهنگ سفر سوی منا کیست؟ حسین
آن که در مدرسۀ عشق پی حفظ شرف
هله آموخت به ما درس وفا کیست؟ حسین...
آن که در سنگر آزادگی و آزادی
سر نَهَد در خطِ تسلیم و رضا کیست؟ حسین
آن که با دادن هفتاد و دو تن قربانی
درس آزادگی آموخت به ما کیست؟ حسین
آن که از خون علیاصغر ششماهه گذشت
تا شود شافع ما روز جزا کیست؟ حسین
آن که لبتشنه لب آب روان گشت شهید
در عوض داد به ما آب بقا کیست؟ حسین...
✍مرحوم #ژولیده_نیشابوری
.
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به زیتون قسم #سرود_پایانی
گرید چشم مادر پرده ی روضه هایی حماسی
که این راه زنده مانده از همین گریه های سیاسی
غمِ غزه شد در دنیا نشان
به آنها که زندست وجدانشان
بگو با حسین است پیمان شان
ببین ای دلا یا آزاده ای
به یاری مظلوم آماده ای
کدام سمت تاریخ ایستاده ای
امیری حسین نعم الامیر
#محمد_رسولی✍
#مهدی_دقیقی 🎤
#طوفان_الاقصی
به زیتون قسم، به آن راز در پرده خون قسم
https://eitaa.com/emame3vom/104395
.
#مربع_ترکیب_بند
#حضرت_زینب
#دروازه_ساعات
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعله افتاد به جانم دم دروازه شام
تیره شد آه! جهانم دم دروازه شام
رفت از دست امانم دم دروازه شام
بود در سینه فغانم دم دروازه شام
پیش چشمان من و قافلهای یاس کبود
رقص و آواز و نی و عود مهیا شده بود
شهر آذین شده بود و همه میخندیدند
خوب دور و بر ما کف زده و رقصیدند
بی علمداری من را همگان میدیدند
بین آن هول و ولا اهل حرم ترسیدند
سایه انداخت سرت از سر نی بر سر من
لطف تو بود قراری به دل مضطر من
دیدی ای سایهی سر بی تو گرفتار شدم؟
راکب محمل بی پرده در انظار شدم؟
وارد شام پر از طعنه و آزار شدم؟
راهی کوچه و پس کوچه و بازار شدم؟
من که یک عمر فقط پرده نشینی کردم
همرهی با شبث و شمر و سنان شد دردم
از در و بام نظرها همه جا با ما بود
اصلاً این شام بلا آخر این دنیا بود
چه قدر سنگ به دستان و به دامنها بود
هدف سنگزنان قافلهای تنها بود
بارش سنگ و من و چشم پر از بارانم
هیجده سر، سر نی دید که سرگردانم
در همه شهر من غمزده را چرخاندند
خاک و خاکستر و خاشاک سرم افشاندند
لات و الوات مرا خارجیام میخواندند
ناسزا گفته و از پیش مرا میراندند
ماجرا سختتر از هر چه شنیدی بوده
گلهام از گــذر قوم یهــودی بوده
سختی کوچه و بازار کجا؟ بزم شراب؟
سختی طعنهی اغیار کجا؟ بزم شراب؟
خندهی قوم جفاکار کجا؟ بزم شراب؟
منِ بی معجر و دستار کجا؟ بزم شراب؟
مرکز ثقل دلم تشت طلا بود و سرت
خیزران بود و لب لعل تو و چشم ترت
__
#نصیر_حسنی ✍
#دروازه_شام
.