eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 از سوز سینه میکشم آه ⬛️ ⬛️ ⬛️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از سوز سینه میکشم آه، سلام یا بقیه الله فدای اشک چشم اشک بارت، آقای من آجرک الله کسی چه میدونه کجایی! کجایِ دشت کربلایی؟ تو خیمه ی عموت اباالفضل، یا که کنار عمه هایی ما مهمونای شهداییم، ما راهی کرب و بلاییم تو روضه خون لبِ سقا، ما سینه زن های شماییم تموم دنیا روضه خونه، اشکام میریزه دونه دونه بهونه ی گریه هام امشب، عموی صاحب الزمونه ساقی کربلا اباالفضل، امید خیمه ها اباالفضل آبـــــــــروی ام بنیـــــن و، آینه ی مرتضی اباالفضل یادمه مادرم که میگفت، ای فدای روضه ی اباالفضل همه پس اندازش و می داد، برای روضه ابالفضل اون که میگیره حاجتش رو، هرکی تو روضه هاش میشینه دوای دردایِ مریضاش، تو سفره ی ام بنینه خدای عشقِ عاشقاشه، ولی خودش عاشق ارباب به روی پاهاش بوسه ی موج، به روی شونش سر مهتاب حسین نگاه می کرد به چشماش، زینب دعا میخوند تو گوشش لباس رزمش و تنش کرد، یه مشک خالی روی دوشش لالایی رباب این شد، بخواب مادر دورت بگرده چشمات و روی هم بزاری، عموت با آب بر میگرده کسی نمونده توی دنیا، مرامش و ندیده باشه فرات از اینجا خیلی دور نیست، دیگه الان باید رسیده باشه الان دیگه تو آب رفته، مشکش و زیر آب برده عموت و که میشناسی مادر، مطمئنم که آب نخورده الان شده سوار اسبش، راهی خیمه هایِ شاهه بزار ببینم از تو خیمه، چشم همه حرم به راهه آب خنک شبیه بارون، مهمون میاره برا مهمون بخواب تا انتظار کم شه، تا وقتی که بیاد عمو جون عمو با مشک خالی رفته، کار عمو نشد نداره گریبون نهر رو میتونه، بگیره تا حرم بیاره وای اگه آب نخورده باشه، جون به تنش نمونده باشه وای اگه روی زمین بیوفته، از رو زمین نتونه پاشه کنار علقمه شلوغه، حسین تنها بین لشکر رو دامنش گرفته ارباب، سر شکسته ی برادر امیر لشکرم بلند شو، بی تو کجا برم بلند شو پاشو ببین که بی حیا ها، دارن میرن حرم بلند شو سر مگه با تبر شکسته، چیشد که اینقدر شکسته دست تو از بدن جدا شد، قد من از کمر شکسته داغ تو ای دار و ندارم، کجایِ این دلم بذارم پاشو بریم کاری نکن که، برم رقیه رو بیارم دستت و توی آب بردی، این همه راه مشک و آوردی گذشته آب از سر خیمه، خودت یه خورده آب میخوردی تموم دلخوشیم همینه، مادرم اومد از مدینه تو نیستی اونوقتی که دشمن، میاد با چکمه روی سینه تو نیستی اونوقتی که آتیش، دامن خیمه رو میگیره پنجه ی وحشی ها تو غارت، گوشه ی معجرو میگیره " تو سر نهاده ای روی دامان فاطمه من را بگو، که رو به زمین میشود سرم " یه قلب مبتلا تو این سینه، مریضمو دوام ابالفضله سینه ما سینه زنا وقفِ، موقوف آقام ابالفضله... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
58.3K
از سوز سینه میکشم آه...
shoor- Ey Kash Mishod .mp3
4.74M
شور ای کاش می شد توی گریه ها بمیرم ای کاش می شد با نگات بها بگیرم به خدا تو این زمونه که تموم سال خزونه اونی برده که بدونه هر چی تو بخوای همونه جانم ، به سینه زنات ای آقا جانم، به حال و هوات ای آقا جانم ، میمیرم برات ای آقا دوست دارم قد کل آسمونا دوست دارم مثل شعر روضه خونا به خدا که دل میسوزه که تموم عمر دو روزه اونی برده که چشاشو به کتیبه هات بدوزه جانم به نفس روضه خونات جانم به سینه زنا گریونات جان به دیوونه ها به مجنونات جانم به سینه زنات ای آقا جانم به حال و هوات ای آقا جانم میمیرم برات ای آقا تو میدونی که گدای خونه زادم من میدونم که تو میرسی به دادم به خدا که روضه هاته که درسترین صراته اونی برده که تو قلبش آرزوی کربلاته جانم به حرم و دربارت ای جانم به نام علمدارت ای جانم به قدم زوارت ای جانم به سینه زنات ای آقا جانم به حال و هوات ای آقا جانم میمیرم برات ای آقا
nohe-zire-saye-parcham.mp3
9.79M
نوحه زیرسایه سار پرچم بهترین پناه عالم دردی و دوای دردی مرده ها رو زنده کردی با قیامت محرم2 ذکر دل شکسته ها حسین یا من اسمه دوا حسین من بدون کربلا بیچاره ام پیشت نباشم اربعین آواره ام یا اباعبدالله بی تو قسمتم خزان شد قسمت تو خیزران درد دل ندارم امشب غیر غصه های زینب عمه قامتش کمان شد عمه شد سپر برای من گشته پیر غصه های من 2 پیش نگاه خواهرت جان میدهم از غصه ی زخم سرت جان میدهم یا اباعبدالله
. به نام خدا تضمین ازشعر شیخ اجلّ،سعدی شیرازی =======***======‌= می بینمش بالای نِی ، جانِ جهانم می رود سیلاب غم در غربتش از  دیدگانم می رود با دیدن سرها به نِی ،تاب و توانم  می رود ((ای ساربان آهسته ران ،کارام جانم می رود وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود)) مانده به صحرا پیکرش ، اما سرش شد دور از او می تابد از  بالای نی ، بر آسمانها  نور از  او افتاده در جان جهان در اشتیاقش شور از او ((من مانده ام مهجور از او ، درمانده و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود)) از بس جسارت دیده ام از دشمن خوار و زبون از کوفه تا شام بلا دردم  شده از حد فزون بر چشمه اشکم شده ، جاری زِ  دل ، دریای خون ((گفتم به نیرنگ و فسون ، پنهان کنم ریش درون پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود)) منزل به منزل می روم همراه این دلخستگان دیگر نمانده  طاقتی بر جسم و جان کودکان بر حال  زار ما  چرا ، رحمی ندارد  ساربان؟ ((محمل بدار ای ساربان ! تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان،گویی روانم می رود)) درگلشن زینب دگر از گل نمانده یک نشان با رفتن گلها  شده ، باغ و  بهار او ،  خزان هستم به دنبال سری ، افتان وخیزان،نیمه جان ((او می رود دامن کشان ،من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان،کز دل نشانم می رود)) از کودکی کردم صبوری بر مصیبات و مِحَن بی مادری ، داغ  پدر، آه  جگر سوز  حسن از پا نیفتادم  مگر ، با دیدن  صد  پاره  تن ((در رفتن جان از بدن گویند  هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود)) این  روزها بر هر زبان  افتاده  نام  کربلا آنجا که دارد تربتش ، بر دردها حکم شِفا دست من و دامان تو ، لطفی نما یا زینبا! امسال ، خود ،روزی نما یک اربعین بر "کیمیا" هر دَم به یاد کربلا ، آه از نهانم می رود =======***======‌= رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۱۴ 👇
Voice 001.m4a
2.98M
✍ می بینمش بالای نِی، جانِ جهانم می رود سیلاب غم در غربتش از دیدگانم می رود 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۱ در شام غم آورده اند جمع اسیران را بر نیزه ها سر شهیدان را همراه شان دل پریشان را در شام بلا شور و همهمه است زخم زبان ها بر لب همه است در رو به روی زینب حسین بر نیزه رأس پور فاطمه است آه واویلتا امان ز شام۴ در شام غم دشمن دین حق چو مجنون است ظلم و ستم بر همه افزون است دل همه اهل حرم خون است خورشید ولا روی نیزه هاست خون دل خاندان مصطفاست بهر خاندان آل عبا بدتر از کربلا شام بلاست آه و واویلتا امان ز شام۴ در شام غم آنان که جاهل و بد و پستند دست همه اهل حرم بستند قلب گل فاطمه بشکستند روز اهل حرم به شهر شام گشته از ظلم و کینه همچو شام بر سر و روی آل مصطفی سنگ کینه زنند ز روی بام آه و واویلتا امان ز شام۴ در شام غم صبر همه اهل حرم کم شد نصیب شان غصه و ماتم شد قامت ساجدین ز غم خم شد آتش ظلم و کین زبانه زد یتیمانش را بی بهانه زد بر اسیران دشت کربلا با کعب نی و تازیانه زد آه و واویلتا امان ز شام۴ .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🎤 کسی که از تو و از داغ تو خبر دارد همیشه در غم تو دیدگان تر دارد دلی که سوخت برایت خدا بهایش داد خدا به سوختگان غمت نظر دارد قسم به ناله ی زهرا، کسی نخواهد ماند اگر که ،پرده خدا ،از غم تو بردارد من از تلاطم امواج آب دانستم که در مصیبت تو آب هم جگر دارد به ساحت حَرمت میرسد هر آن کس که شبیه فطرس درگاه ،بال و پر دارد به جمع گریه کنانِ حسین و کرب و بلا ببین ز عرش خدا فاطمه نظر دارد شاعر : دید از دور مسیحا نفسی می‌آید دید با قافله، فریادرسی می‌آید صحنه‌ای دید در آن قافله اما جانکاه بر سر نیزه سری دید، سری همچون ماه این سر کیست که اینقدر تماشا دارد؟ صوت داوودی و انفاس مسیحا دارد؟ از سر هر مژه‌اش معجزه بر می‌خیزد با طنینش همه آفاق به هم می‌ریزد با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه به ادب نافه‌گشایی کن از آن زلف سیاه با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه پاره پاره دلش از داغ لب پرپر ماه گفت ای جان جهان نذر غمت! جانم باش امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش ماه را همره خود با دلِ بی‌تاب آورد نذر لب‌های ترک خورده کمی آب آورد خون از آن چهره که می‌شُست دلش خون می‌شد حال او منقلب و دیده دگرگون می‌شد صورتش را به روی صورت خونین حسین و مُشَرَّف شد از آن لحظه به آئین حسین ... شاعر : تذکر : 1ـ بخش اول مجلس، روضه و داستان مادری که سر مزار فرزندش رفته بود در قالب اجرا شد 👇
11. روضه دیر راهب 7.7.98 اهواز.mp3
8.36M
(علیه السلام) با نفس گرم مداح اهلبیت (ع) کسی که از تو و از داغ تو خبر دارد
1400.06.14_2.mp3
11.32M
🔻گزارش صوت هیئت هفتگے 🎤حجت الاسلام 🔊 📆یکشنبه ۱۴ شهریورماه۱۴۰۰ ۱۴۰۰
. شهادت (سلام الله علیها) حاج داود بیدق داری ( داور ) سبک : ای نامت از دل و جان ... حسرتله عمری گئچن باده ایچن پیالۀ غمدن دلدن افغانه گلن جانه گلن دویان بو عالمدن کاروان غم گوزلی دفتر عشقین غزلی عزالی پروانه چراغ ویرانه ای دردی دلده قالان الده قالان نشانه سی لایلای گلزار عشقه سالان آه و فغان ترانه سی لایلای بلبل پربسته قیزیم کربلادن خسته قیزیم طنابی قولّاردا یورولدی یولّاردا قازدیم قبرین گئجه من مرغ چمن قویولدی توپراقه تا ئولدی غملی بالا شال عزا چکیلدی آفاقه من نه چکدیم بیلدی بالام غربت ائلده ئولدی بالام نجه بو درده دوزوم قرایه بوکدوم ئوزوم سجّاد ائتدی آه وفغان گوردی عیان او نیلی اعضانی گویا بیر آیری علی اَسدی اَلی گورنده زهرانی شورِ ماتم سالدی نوا دالدالاندی ماهِ سما فرشتۀ کوچک ئولوبدی زهراتک سندی شاخه سیاقی گُل یاناقی سارالدی غُربتدن چکدی اکبر غمینی ماتمینی پوزولدی محنتدن ئولدی ویرانه مارالی غصّه دن قلبی یارالی یومولدی قاره گوزی اورکده قالدی سوزی .
. ای دل مگر نه خاتم ماه محرم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است گر ماجرای کوفه و کرب و بلا گذشت باز این چه نوحه وعزا و چه ماتم است گویا طلوع کرده به شام آفتاب عشق کاشوب در تمامی ذرات عالم است صبح ورود شام چنان تیره بد کز آن کار جهان و خلق جهان جمله در هم است سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه ها سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است آن محشری که کرده به پا چوب خیزران بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است رشک ملک خرابه نشین شد که محتشم گفتا عزای اشرف اولاد آدم است ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری بساط عشق به خوبی فراهم است فردا سپیده چشم در آن بزم تا گشود بر گرد شمع دید که پروانه ای کم است ▪️ ای دل مگر نه خاتمه ماه محرم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است گر ماجرای کوفه و کرب و بلا گذشت باز این چه نوحه وعزا و چه ماتم است گویا طلوع کرده به شام آفتاب عشق کاشوب در تمامی ذرات عالم است صبح ورود شام چنان تیره بد کز آن کار جهان و خلق جهان جمله در هم است سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه ها سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است آن محشری که کرده به پا چوب خیزران بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است رشک ملک خرابه نشین شد که محتشم گفتا عزای اشرف اولاد آدم است ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری بساط عشق به خوبی فراهم است فردا سپیده چشم در آن بزم تا گشود بر گرد شمع دید که پروانه ای کم است ▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی مجتبی خرسندی در مرثیه امام سجاد علیه السلام و اسارت اهل‌بیت پیامبر اختتامیه سوگواره حدیث اسارت - قم
. مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه بابی انت و امی یا ابا عبدالله (ع) ✋🏻 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله الْحُسَيْن 🌒 فرا رسیدن ماه صفرالمعظم و ایام اسارت آل الله، ماه (علیه السلام) و ماه ارتحال پیامبر اعظم و امام حسن و امام رضا (صلی الله وعلیه وآله) تسلیت باد.
CQACAgQAAx0CSmRjDAACN21hLMcksoN6qiVVu6KFj9pnaHqBiwACUwoAAjUfaFEAATIh_PaU4S8gBA.mp3
3.14M
شده ام باز هوایی... 🔊 واحد احساسی بسیار زیبا... 🎙️ مداح:حاج شده ام باز هوایی به سرم شوق زیارت زده انگار چنان سرخوشم این بار که تا کرب و بلا قدرت پرواز مهیاست که سر منزلم آنجاست و بین الحرمین آخر دنیاست.سلامم به شهیدان خدایی.به هفتاد و دو دلداده یل کرب و بلایی. شما در دلتان واهمه ای نیست به جز ذکر خدا بر لبتان زمزمه ای نیست مهیای نبردید که آزاده و مردید.بیایید به دور سر ارباب بگردید.دریغی ز فدایی شدن خویش نکردید.به گوش همه ی مردم دنیا برسانید اگر دل نگرانید بیایید که باز است در باغ شهادت.بیایید اگر مانده کمی جرئت و غیرت.بیایید به آخر نرسیده است شب سرخ رشادت.بیایید که این خاك عتبات است.بیایید که ارباب قتیل العبرات است.شهادت به خدا راه نجات است.نمانید در این عالم فانی.که این راه بهشت است و حسین است نشانی.به فدای سر ارباب جوانی.سلامم به شمایی که دل از غیر بریدید. و جز نور خدا هیچ ندیدید.حسین گفت بیایید و رسیدید.به دنیا چه نیاز است که در سینه ی تان سوز و گداز است به خون خفتن تان عین نماز است خدا خواست به تکبیرة الاحرام رسیدید. زمان رفته ولی کرب و بلا فرق نکرده است که جنگ است و نوا فرق نکرده است ز هر گوشه صدا می رسد از کودك شش ماهه ی ارباب و انگار لبی می شکفد در طلب آب پریده است ز چشمان حرم خواب.رسیدند که زینب به اسیری برود باز و جنگی شده آغاز مهیا شده پرواز یقین حرمله و شمر همین آل سعود است که دریوزه ی درگاه یهود است که آغوش به کفار گشوده است و اردوی یزیدان زمان کاخ سفید است بدانید که تاریخ به تکرار رسیده است و هر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔹به استقبال تو...🔹 این سواران کیستند انگار سر می‌آورند از بیابانِ بلا، گویا خبر می‌آورند... تخته خواهد کرد بازار شما را، شامیان! این که بی‌پیراهن و بی‌بال و پر می‌آورند هم عمو می‌آورند و هم برادر، حیرتا! هم پدر می‌آورند و هم پسر می‌آورند آشنا می‌آید آری این گل بالای نی هر چقدر این نیزه را نزدیک‌تر می‌آورند تا بگردد دور این خورشیدهای نیمه‌شب ماه را نامحرمان از پشت سر می‌آورند... زنبق هفتاد و یک برگم! به استقبال تو خیزران می‌آورند و طشت زر می‌آورند 📝 ________ 🔹کاش باران برسد...🔹 دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت «ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت» شام ای شام! چه کردی که شد انگشت‌نما کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت نیزه‌ای رفته به قد قامت سرها برسد دست‌ها بسته به زنجیر ولی گرم قنوت شهرِ رسوا، به تماشای زنان آمده است آه! یک مرد ندیده‌ست به خود این برهوت؟! «آسمان بار امانت نتوانست کشید» کاش باران برسد، یَومَ وُلِد، یَومَ یَمُوت... 📝 .
. ‍ خاندان اهل بیت علیهم السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی السلام علیک یااباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ...... حسین ..... برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن .... هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین ..... حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت ....... رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم" محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین ..... .
. 🏴 وقـایـع روز اول 1⃣ ورود اهل بيت عليه‌السلام به شام با رسيدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بيت عليهم السلام به دمشق، يزيد دستوراتی صادر كرد: ▪️تاجی جواهر نشان و تختی مرصع به سنگ‌های قيمتی آماده كنند ▪️بزرگان هر صنف با کمک يكديگر شهر را در کمال زيبائی زينت نمايند ▪️تمام اهل شهر لباس‌های زينتی بپوشند و خود را بيارايند ▪️همگی در معابر رفت و آمد نموده به يكديگر تبریک بگويند ▪️پس از آمادگی كامل با طبل و شيپور به استقبال اسرا بروند ▪️جارچيان در شهر جار بزنند: سرهای بريده و اطفال كسانی بر شهر وارد می‌شوند كه به قصد براندازی حكومت عازم عراق بوده‌اند ولی عامل خليفه يعنی ابن زياد آنها را كشته است هر كس خليفه را دوست دارد امروز شادی نمايد شاميان پست نيز كوتاهی نكرده بر فراز بام‌ها بیرق‌های رنگارنگ برافراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن كردند نغمه آوازه خوانان بلند بود و مردم دسته دسته به سوی دروازه كوفه در دمشق می‌رفتند و عده‌ای از شهر خارج شده بودند اين در حالی بود كه اهل بيت مصيبت زده و داغدار پيامبر ﷺ را كه جبرئيل امين پاسبان حريم محترمشان بود همراه با نيزه داران تازيانه به دست و بی رحم وارد دروازه ساعات كردند آن نابخردان پست همين كه جمع نورانی اسرا را ديدند زبان به جسارت گشودند در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه كردند قلم را يارای نوشتنش نيست ✍ منابع: 📚الوقايع و الحوادث: جلد۵، صفحه۳۰۶ 📘از مدينه تا مدينه: صفحه۸۹۶،۸۹۹ 📓همچنين اقتباس از ناسخ التواريخ عوالم العلوم، مهيج الاحزان، رياض المصائب لهوف، امالی صدوق، الدمعة الساكبة ✧✾════✾✰✾════✾✧ 2⃣ وارد كردن سر مطهر امام حسين علیه‌السلام به شام ▪️بنی اميه اين روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسين علیه‌السلام به شام عيد قرار دادند ✍ منابع: 📗قلائد النحور، ج محرم و صفر، صفحه۳۴۱ 📓الوقايع و الحوادث، ج صفر، صفحه۵ 📙مصباح كفعمی، جلد۲، صفحه۲۹۶ 📘تقويم المحسنين، صفحه۱۵ .................... 🖤 🌹🍃رسیدن کاروان اسرا به شام در اول ماه صفر ♦️در این روز اسرای اهل بیت (علیهم‌السلام) به حوالی شام رسیدند. ♦️ابراهیم بن طلحة بن عبدالله جلو آمد و به امام زین العابدین (علیه‌السلام) نزدیک شد، و کینه هایی که از جراحت شمشیرهای جنگ جمل در سینه ذخیره کرده بود ظاهر ساخت و به حضرت گفت: دیدی غلبه با کیست؟ حضرت فرمودند: اگر می‌خواهی بدانی غالب کیست صبر کن تا هنگام نماز اذان و اقامه بگو، آن وقت می‌دانی آوازه چه کسی تا قیامت باقی است. بحار الانوار: جلد ۴۵، صفحه ۱۷۷. .