.
#جُون
#بیستم_محرم #جون
خاکسپاری بدن خوش بوی جُون ،غلام سه معصوم علیهم السلام
جُون ِ سیاه بود و ز حق روشنا گرفت
با نور آل فاطمه روحش جلا گرفت
با نیّت غلامی اولاد مرتضی
آمد به بیت حیدر و رنگ خدا گرفت
وقتی که بار معرفتش رفت تا سماء
از رب ، مقام نوکر آل عبا گرفت
در خانه ی سه حجّت ایزد به افتخار
شد کاسه لیس و مرتبت اولیا گرفت
مویش که شد به خدمت آل علی سپید
در کربلا ز سرخی خونش حنا گرفت
ده روز بین مقتل خود شد رها و بعد
بوی خوش از دعای شه کربلا گرفت
رنگ سفید وعطر خوش و حشر با حسین
او این سه را ز حضرت خیرالنسا گرفت
✍عبدالمحسن
#جون_غلام_سیاه_امام_حسین_ع
.
.
#اصحاب
#جون
#شب_چهارم_محرم
#مرتضی_جام_آبادی
ای شاه! این غلام که همرنگ موی توست
عمری دراز شد که هوادار روی توست
یا حلقۀ غلامیات از گوش او مگیر
یا دِه نشان،شهیش،که باخلقوخوی توست
ای آفتابِ مشرقِ «دار السّلامِ» عشق!
من،چون سُهیل،چشم امیدم به سوی توست
رسواتر از سراب شوم، گر برانیام
زیرا که آبروی من، از آبروی توست
رویم سیه که هست، تو روزم سیه مخواه
مشکن دل مرا که در آن، آرزوی توست
شرم حضور، رخصتِ گفتار دل نداد
عمریست با خیال تو، در گفتوگوی توست
از در مران به جُرم سیاهی مرا که من
چون شب، چراغ انجمنم، ماه روی توست
اشک سپید من، شده تنها گواه من
کاین روسیاه، عاشق روی نکوی توست
ای چارهساز هر دو جهان! چارهاش بساز
بیچارهای که از سر و جان،چارهجوی توست
چون نافه بر سیاهی رویم، نظر مکن
در قطرهقطره خونِ دلم، عطر و بوی توست
شعر «یتیم» را که چو مویت بلند باد!
خودسرگذشتعمرمن، ز جستوجوی توست
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#اصحاب
#جون
#شب_چهارم_محرم
#مجید_لشکری
رو سیاهی که میرسد اینجا
عاقبت روسپید خواهد شد
سیب میبوید و کنار حسین
در نهایت شهید خواهد شد
هرکه گندم نداشت خوشۀ او
هر که خالیترست توشۀ او
خرمنش میشود پر از برکت
کولهاش پر امید خواهد شد
اُنس با همنشین اثر دارد
باید از شیشه عطر بردارد
آن گلی که کنار گل باشد
مست بویى جدید خواهد شد
معجزه کار کوچکی اینجاست
از همه نوع آن یکی اینجاست
ظاهر آلودهای به دست حسین
یوسف زرخرید خواهد شد
هرکه چشمش به چشم او افتاد
دل به دام ولایت او داد
صبح خیمه، شقی اگر بوده
ظهر میدان، سعید خواهد شد
جون و حرّاند هر دو جانبازش
این یکی بنده آن دگر آزاد
این یکیشان صدوق خواهد رفت
آن یکیشان مفید خواهد شد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#اصحاب
#جون
#تربتی_خراسانی
#شب_چهارم_محرم
دید چون شاه شهیدان را غریب
داد از کف، «جون»، آرام و شکیب
آمد و افکنْد خود بر پای شه
بوسه زد بر پای گردونسای شه
با تضرّع گفت کای عالمپناه!
چون شود گر بنْگری بر این سیاه؟
این سیه را نیز دِه اذن جهاد
تا که آید روسفید اندر معاد
شاه فرمودش که ای پاکیزهتن!
عقد بیعت بر گرفتم از تو، من
گفت: عمری بندهات، دلخوش نمود
ریزهخوار خوان احسان تو بود
گر چنین روزی ز سختی تن زنم
حاش للَّه! سر مبادا بر تنم!
عاقبت زآن منبع جود و کرم
اذن میدان یافت آن نیکوشِیَم
از شرار تیغ او، جمعی کثیر
شد گریزان جانب «بئسالمصیر»
تا که از بیداد آن قوم پلید
ساغر جام شهادت را چشید
شه چو آمد بر سر بالین او
گفت: «اللّهمّ! بیّض وجهه»
گشت از انفاس شاه دینپناه
آن سعادتمند چون رخشندهماه
باز شه بر آسمان آورد رو
گفت: «اللّهمّ! طیّب ریحه»
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#اصحاب
#جون
#قاسم_صرافان
#شب_چهارم_محرم
تا پیشکش کنم، بجز این سر نداشتم
رویم سیاه! تحفۀ بهتر نداشتم
در بین عاشقان تو شرمندهام حسین!
حتی تنی سفید و معطر نداشتم
هر چند ماه میشود اینجا فدای تو
بگذار جُون جان بدهد پیش پای تو
خونم سیاه نیست، ببین سرخ شد زمین
بر روی خاک شاخه گلی شد برای تو
من بندهات... نه! عاشقِ در بند گیسویت
قبلا دو بار کشته مرا چشم و ابرویت
در خواب دیده جُون تو را بارها ولی
در خواب هم ندیده سرش را به زانویت
تنها نه من،... به پای همه بند میزنی
در پاسخ سلام که لبخند میزنی
با من صمیمی است همه حرفهای تو
گویی که با برادر و فرزند میزنی
خوشبخت من که همدم و همصحبتت شدم
اول سیاه پوش درِ هیئتت شدم
بی ارزشم اگر که رهایت کنم حسین!
اکنون که یار تشنگی و غربتت شدم
تنها کنار توست که حس میکنم منم
بنگر فقط به عشق تو شمشیر میزنم
با تو نشستهام که چو کوه ایستادهام
نور تو دیدهام که چنین گرم و روشنم
«حبُّ الحسین»کرده مرا مست مست مست
ای وای اگر که تیغ بیفتد به دست مست
خود را چو جام میشکند تا که نشکند
با چشمهای ساقی اگر عهد بسته مست
عشق من و تو زادۀ زهرا! شنیدنی است
با یک کلاف هم شده یوسف خریدنی است
پیش تو ایستادم و خواندم به زیر لب:
خال سیاه بر رخ زیبا چه دیدنی است!
هوش از سر بنی اسد امشب پریده است
یک قطره عطر سیب به خونم چکیده است
جای تعجب است درخشیدنم مگر؟
دستی حسین بر سر و رویم کشیده است
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#مناجات
#پندیات
که می داند چه پایانی است فصل آخر ما را
کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را
تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت
خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را
زمین گیریم و جامانده به خاک آلوده، درمانده
به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را
به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا
پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را
دل ما با حسین توست باب توبه را بگشا
شهادت میدهد این روضه ها چشم تر ما را
لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما
مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را
میان بیم و امیدیم مثل #جون شاید که
حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را
پس از عمری علی گفتن خدایا لحظه مردن
به سیمای علی بگشا نگاه آخر ما را
قیامت پهنه ی بیم است اما من یقین دارم
حسن آرام خواهد ساخت هول محشر ما را
به آتش در مَکِش ما را ،تو را سوگند بر زهرا
که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را
#حسن_شیرزاد
#مناجات_با_خدا
#جون غلام سیاه و استاد قرآن بچه های امام حسین
.
.
#مناجات
#امام_حسین
کاری به دشت لاله و گلشن ندارم
آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم
من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم
از روسیاهی جرأت گفتن ندارم
این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه
ظرفیت این عشق را قطعا ندارم
پیش خدای خود به یاد نوکرت باش
تو آبرو داری و اما من ندارم
دردسرت هستم ولی از خود مرانم
من که کسی را غیر تو اصلا ندارم
بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن
حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم
از آن شبی که آمدم کرب و بلایت
میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم
درس بزرگی را من از عابس گرفتم
مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم
عریان شدم تا که بدانی با تو هستم
حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم
دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم
من را ببخش امروز اگر شیون ندارم
تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش
زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم
محمدجواد شیرازی✍
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب #جون #عابس
.
.
#شب_چهارم_محرم
#جون
#اصحاب
میون خاک و خون بعد از قیامش
سلامی داد، قربان سلامش
گرفت آخر سرِ جون و به دامن
فدای روسفیدی غلامش
مسعود یوسف پور
.
.
#جناب_جون
#شور
#اصحاب #جون
#شب_چهارم_محرم
جُوْنم ، همون غلامْ سیاه و نوکرت
جُوْنم ، خاک در خونهی اکبرت
جُوْنم ، نوکر مادرت
قسم به مادر شکسته پهلوت
ترحمی کن به چشای خیسم
ردم نکن که پای سفرهی تو
عمریه کاسه لیسم
نبین رو سیام / غلامت فدات
بخوای صد دفه / میمیرم برات
ببین زودتر از / همه نوکرات
سیاه پوش شدم من برای عزات
اباعبدالله اباعبدالله
جُوْنم ، توو سینهم عشق ناب حیدره
جُوْنم ، چاکر اولیا مخدره
جُوْنم ، من و یادت نره
بذار تن سیاه پیرغلامت
برا تو اولین کتیبه باشه
با خط خون روش بنویسه جُوْنت
فقط حسین آقاشه
بوی بد میده / اگه این بدن
تبارم اگه / فرومایه اَن
ولی کافیه / برا فخر من
که قبل از تو بودم غلام حسن
اباعبدالله اباعبدالله
#عبدالله_باقری ✍
👇
.
📋 شعاع نور تو هرگز شب ظلمت نخواهد دید
#مناجات #امام_حسین
#زمزمه
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعاع نور تو هرگز شب ظلمت نخواهد دید
تو آن عشقی که عاشق پای تو ذلت نخواهد دید
به شوق پادوییِ روضه،جمع نوکران جمع است
محرم هیچکس ما را پی حاجت نخواهد دید
همان خادم که کفش سینهزن را جفت میکرده
شبی که جفت شد بند کفن، زحمت نخواهد دید
خدایا! شاکرم از این حسینی که به من دادی
گمانم جز مُحِبَّش، بندهای رحمت نخواهد دید
بسوزد دخل دُکّانی که خرج روضههایت نیست
بدون نذرِ هیئت کاسبی برکت نخواهد دید
فقط تو بین جُون و اکبرت فرقی نمیبینی
کسی فرزند را هم شانهی رعیت نخواهد دید
اگر دست گدا ظرف غذا دیدی..، حسن داده
کسی ما را سر این سفره بیدعوت نخواهد دید
به جز روزی که بین دستهها زیر عَلَم رفتم
پدر دیگر مرا اینقدر باهیبت نخواهد دید
لباس مشکی ما دستبافِ زینب کبراست
جهان اینگونه بانویی پُر از شوکت نخواهد دید
هزاران بار کج رفتم..،ولی زهرا برم گرداند
پسر از مادر خود لطفِ با مِنَّت نخواهد دید
حصیر کهنه تا دور تنت پیچید..، ارزش یافت
کسی در آستانت شِیِٔ کم قیمت نخواهد دید
پس از آنکه تو را کشتند در اوج شلوغیها
دگر بزم عزایت را کسی خلوت نخواهد دید
*شاعر: #بردیا_محمدی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 منو آزادم نکن آقا
#روایت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفت: آقا به منم اجازه میدین؟!
گفت:« تو آزادی، تو خیلی وقته در خونهی ما نوکری میکنی؛ آزادت میکنم برو. اینجا که میبینی معرکهست خون و خونریزیه، تو برو برس به کارت». آزادی...
گفت: آقاجان یه عمری در خونهت نوکری کردم، کفشات و جفت کردم؛ هرکاری گفتی انجام دادم.میدونم به دردتم نخوردم و نمیخورم ما رو نگهمون داشتی حالا به روم نمیخواد بیاری. هم سیاهم هم بو میدم اصلا، اصحاب و میبینی اینا همشون یار تو بودند؛ من کجا اونا کجا ولی منو آزادم نکن آقا. گفت: «اگه میخوای بری برو».
انقدر خوشحال شد که لباسش و درآورد و شروع کرد به رجز خوندن امیری حسین و نِعمَ الامیر" اومد وسط معرکه. برهنه شد گفت: «هرچه قدر میخواید بزنید، بزنید. اومدم یه چند دقیقه از گرفتن جون این آقا وقت بگیرم، چند دقیقه دیرتر این آقا رو بکشید. من این آقا رو میشناسم سالهاست براش نوکری کردم، نکشید این آقا رو.»
فلذا همچین که زمین افتاد آقا رو هم صدا نکرد، خودش و واقعا نوکر میدونست. میگفت من کجا اون اربابه؛ ولی ابی عبدالله همچین که از دور دید جُون زمین خورد، سریع اومد سرش و بغل گرفت.
رمقی نداشت آروم آروم این چشا رو باز کرد، به آقا. سرش و از دامن ابی عبدالله گذاشت رو خاک. آقا سر من کجا دامن عزیز فاطمه کجا؟!
کاری که ابی عبدالله با علیاکبرش کرده، روایت میگه همچین که جُون سرش و رو خاک گذاشت ابی عبدالله صورتش و آورد گذاشت به صورت جُون؛ صورت به صورت غلامش گذاشت.
#جون #اصحاب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
حاج جواد برزگر شور - همه ترس زندگیم از اینه که.mp3
زمان:
حجم:
5.94M
🎧 همه ترس زندگیم از اینه که |#شور_امام_حسین
همه ترس زندگیم از اینه که
که به کار تو نیام آخرشم
من کی باشم که بگم نوکرتم
نوکر تو #جون من نوکرشم
جز غمت هیچی تو عالم خوب نیست
بی تو روز و ماه و سالم خوب نیست
من میام تو روضهها زنده بشم
غیر از اینجا هیچ جا حالم خوب نیست
حیاتی حسین، مماتی حسین
تو کشتی امن نجاتی حسین
اونی که راه و نشون میده تویی
اونی که راهشو گم کرده منم
حرمت اونقدرام دور نیستش
اگه من یه سر به قلبم بزنم
نامهی دلتنگیامو باز کن
بیا راه کربلامو باز کن
دَم مردن چشمو میبندم
به روی خودت چشامو باز کن
حیاتی حسین، مماتی حسین
تو کشتی امن نجاتی حسین
.
.
#واحد
#امام_حسین_واحد
#سربند_واحد
#واحد۱۰
ما کسی رو از تو بهتر نداریم
یه امام حسین که بیشتر نداریم
مارو از درِ خونهت جدا نکن
جایی رو به غیر این در نداریم
ای که به یک گوشه نگات آقا
سنگ سیاه و مثل در کردی
یه نیم نگاهی هم به ماها کن
از اون نگاها که به حر کردی
یا اباعبدالله ، نعم الارباب
به علیِ اکبرت ، منو دریاب
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حر
#واحد۱۰
رحمت واسعه خدا حسین
شاه با وفای کربلا حسین
غرق در گنام دستمو بگیر
ای سفینه النجات ما حسین
راه تو رو اگرچه بستم من
به جد اطهرت ببخش آقا
دل رقیه رو شکستم من
به جون مادرت ببخش آقا
یا اباعبدالله --- ای حسین جان
......
حر از این به بعد دیگه بنده توست
جنت و بهشت من خنده توست
حتی دست دشمنت رو میگیری
آقایی فقط برازنده توست
صدات نکرده بودم و دیدم
تو لحظههای آخرم آقا
با علی اکبر اومدی پیشم
منت گذاشتی به سرم آقا
یا اباعبدالله --- ای حسین جان
.......
کشتی تو از همه وسیعتره
نور تو از همه پرفروغتره
محشرم ورودی بابالحسین
از بقیه درا شلوغ تره
من چی بگم از کرم و فضلش
پهن همیشه سفره بذلش
روز قیامت که میاد زهرا
کارو میده دست اباالفضلش
#عبدالحسین ✍
..................
#اصحاب_واحد
#حضرت_حبیب
#واحد۱۰ #حبیب_بن_مظاهر
هر کی میخواد کسب آبرو کنه
نوکر ی رو از یه جا شروع کنه
اصحابی از اصحاب امام حسین
هر کسی سراغ داره رو کنه
جوونا مون فدا جوناشون
پیر غلاما فدای پیراشون
هم حسینیای این عالم
فدای این اصحاب وآقا شون
یا ابا عبدالله ---- ای حسین جان
.......
درد و باید از طبیب سوال کنیم
بی کسی رو از غریب سوال کنیم
قیمت نوکری این خونه رو
آره باید از حبیب سوال کنیم
چه کار با قد کمونش کرد
دخت علی دعا به جونش کرد
جای عصا تیغ گرفت دستش
عشق حسین تازه جوونش کرد
یا ابا عبدالله --- ای حسین جان
......
#جون
#حضرت_جون
به فدای جونو و عشق وادبش
نوکریش بوده همه تاب و تبش
رجزش بوده امیری یا حسین
حسبش رو رخ کشید نه نسبش
چیزی نداشت ولی حسین و داشت
جون دیگه غلام زنگی نیست
بوسید حسین صورتشو یعنی
بالاتر از سیاهی رنگی نیست
یا ابا عبدالله --- ای حسین جان
#عبدالحسین
................
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_واحد
#واحد۱۰
اومدم میون تیغ و نیزه ها
تا برای تو سپر باشم عمو
تو برام مثل پدر بودی ، میخوام
برا تو مثل پسر باشم عمو
چقدر سنگ دور و برت ریخته
چقدر نیزه رو پرت ریخته
تو هم شبیه مادرت زهرا
یه لشکری روی سرت ریخته
یا ابا عبدالله ---- ای عمو جان
.......
راضیم سرم جدا بشه ولی
تو یه مو کم نشه از سرت عمو
راضیم که دست من قلم بشه
تو زیر پا نره پیکرت عمو
تو مدینه مقابل بابام
به مادرش زهرا جسارت شد
سخته عمو باشم ببینم که
دار و ندار عمه غارت شد
یا ابا عبدالله ---- ای عمو جان
#عبدالحسین
.............
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
ای عمو مثل زره شده تنم
جای سالمی نموند رو بدنم
تا که فهمیدن یتیم حسنم
همه با بغض حسن میزدنم
گفتم به لشکر تازه دامادم
هلهله کردن تا که افتادم
مونده تنم به زیر دست و پا
بیا عمو برس به فریادم
یا اباعبدالله ____ ای عمو جان
......
مثل مادرت شده پهلوی من
منو به خیمه نبر عموی من
مادرم ببینه که دق میکنه
جای این خنجر و رو گلوی من
از بس زیر پا پیکرم مونده
از پیکرم فقط سرم مونده
از من فقط یه پیرهن پاره
برا عروس مضطرم مونده
یا اباعبدالله ____ ای عمو جان
#عبدالحسین
........
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
میپاشم خونش و سمت آسمون
ای خدا ببین چی اومد به سرم
آخه از فرات چیزی کم نمیشد
می دادن یه جرعه آب به اصغرم
تو دست و پا زدی و من مُردم
پر خون شدی و خون دل خوردم
نمیدونی چها کشیدم تا
این تیر و از گلوت در آوُردم
وای علی اصغرم ____ ای علی جان
......
حرمله آخر من و بیچاره کرد
بین میدون و حرم آواره کرد
گلوی از برگ گل نازک ترو
با تیر سه شعبه پاره پاره کره
حرمله از غصه من و پیر کرد
شیرخواره من و چه جور سیر کرد
ببین چه کرد با گلوی طفلم
تیری که عباس و زمینگیر کرد
وای علی اصغرم ____ ای علی جان
.......
زبانحال حضرت رباب
عروس فاطمه ام که مثل اون
داغ شش ماهه به روی دلمه
اون ندید محسنش و دیگه ولی
سرتو مقابل محملمه
تو رو زدن رو دستای بابا
محسن و در بین در و دیوار
نشون بده گلوت رو به محسن
بگو که تیر بدتره یا مسمار
وای علی اصغرم ____ ای علی جان
#عبدالحسین ✍
...........
.👇