eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
f2f5815e-62d2-4d57-90df-09a41ce50bcb.mp3
15.39M
💚 (؏) 🔊 🏴 حسین گفتمو شد سینه بیقرار حسن 🎙 امام حسن(ع)-شهادت محسن حنیفی حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن برای اینکه حسین است سوگوار حسن محرم و صفر اندوهگین غربت او دو چشم علقمه گریان و اشکبار حسن ضریح کرببلا نقره‌داغ تربت او زهیر و حر و حبیبند داغدار حسن اگر چه دور و برش از حبیب‌ها خالی است امام‌ها همه جمعند در کنار حسن مزار خاکی او شد ابوترابیِ محض از آن به بعد نجف گشت خاکسار حسن عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز حسین فاطمه برخیزد از جوار حسن برای غربت او بی‌قرار می گریم شبیه شمع خیالی سر مزار حسن برای داغ دو تا ماه‌پاره‌اش یا که برای لحظه‌ی جانسوز احتضار حسن برای روضه‌ی او با کنایه می‌خوانم مدینه، کوچه، فدک‌نامه، گوشواره، حسن
. ✅ شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) 🔻محسن حنیفی نام علی را هر نفس تکرار می کرد افلاک را از نور خود سرشار می کرد بر عهده رزق عالم لاهوت را داشت روح الامین در منزل او کار می کرد هر روز مانند نبی معراج می رفت تا خویش را در آینه دیدار می کرد آیینه بود و در تجلی کمالش نور حسین خویش را اظهار می کرد درگاه قدس از مقدم او نور می خواست پس به غبار راه او اصرار می کرد درکش برای خاطر خورشید سخت است آتش چرا با چادرش پیکار می کرد بی اذن آتش در رواق خانه آمد ترغیب بی شرمانه ی مسمار می کرد تا میخ در راه دگر را پیش گیرد از او تمنا حیدر کرار می کرد دستار زهرا در تب او سخت می سوخت خیلی گلایه از در ودیوار می کرد ای کاش قدری تازیانه نرم خو بود با دست زهرا مهربان رفتار می کرد با چارچوب در غمش را قاب کردند رنگ کبودی، جلوه اش را تار می کرد باغ فدک گلزار گلهای بنفشه است یاد از رخ نیلی او بسیار می کرد سلام الله علیها ۱۴۰۰ .
امام حسین ع
. من همچنان معتقدم که اگه نظام بخواد این اغتشاشات رو جمع کنه، کاری نداره، یعنی حداقلش اینه که به مرد
. شهادت از عسل شیرین‌تر اقلیم علی‌ست این جهان سرتاسر شیراز و حلب، چه فرق دارد آخر ای مرگ! مرا به رایگان در بر گیر تا هست شهادت از عسل شیرین‌تر ✍🏻 🏷 🇮🇷 . شهدای حرم در میان همه ی بی سرو سامانی ها. غیرتی هست اگر، غیرت ایرانی ها. همه جا در همه دم، باهم و همراه هم اند. فارغ از چوب الف، یار دبستانی ها. همه یک مذهب و یک طایفه و یکرنگ اند. همه در مسلک خود، کرده مسلمانی ها. مثل یک کوه به سختی همگی پشت هم اند. گرچه دورند ز هم، لحظه ی آسانی ها. دائما همتشان زلزله و قحطی و سیل. شانه بر شانه ی هم کرده فراوانی ها. قطره قطره همه دریا شده، آباد کنند. با صفای دل خود جمله ی ویرانی ها. همه هستند شریک غم یکدیگر چون. داده از دست همه، یوسف کنعانی ها. وای اگر فکر تجاوز بکند دشمن ما. بر خطایش بدهد پشته ی قربانی ها. کم ندارد به خدا مام وطن در دامن. مثل محسن حججی، مثل سلیمانی ها. (مجتبی)✍ .
. @emame3vom تو سوختی دل مادر کباب باقی ماند چرا که جسم تو در آفتاب باقی ماند لبم به آب خنک بعد تو نخواهد خورد برای چشم ترم اشک ناب باقی ماند تو رفته ای و به جز آه در بساطم نیست برای من فقط این مشک آب باقی ماند قسم به سوره ی کوثر که شرم، آبت کرد فقط برای تو شرم از رباب باقی ماند میان همهمه ی «أینَ عَمی العَباس» به دست نیزه، هزاران جواب باقی ماند تو رفتی و همه ی گوشواره ها رفتند ... برای اهل حرم اضطراب باقی ماند به روی نیزه سرت _ پیش محمل زینب _ هزار شکر که پا در رکاب باقی ماند هزار روضه ی مکشوفه خوانده ام اما هزار روضه ی بین حجاب باقی ماند سرت شکست، ولی تا تنور برده نشد تنور گفته شد اما شراب باقی ماند ... .
rozeh1.haji hanifi.mp3
16.55M
🎙 حجت‌الاسلام 📝 بپای رفتن داری اما پای ماندن بیشتر
. عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد روسیاهی قسمت این عبد بد اقبال شد اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت بنده ات تطمیع شد، غافل شد و اغفال شد در صدایم جوهره باقی نمانده‌، ای خدا! بد زبانی‌ام سبب شد که زبانم لال شد قلب من گر چه به دست اشک‌هایم فتح شد با نگاه سوی نامحرم، ز نو اشغال شد ماه شعبان دست من کوتاه ماند از دامنت ماه شعبان قسمتم یک مشت سیب کال شد کاش می‌گفتند روز اول ماه خدا روی ماه یوسف زهرا هم استهلال شد با لب خشکیده‌ام دادم سلامی بر حسین باز هم با روضه‌اش از روزه استقبال شد مادری قامت خمیده اشک‌هایم را خرید دستگیرم روضه‌خوانِ روضه‌ی گودال شد .
🏴 سلام الله علیها از شهدای کربلا و فرزند امام مجتبی علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یک علی اکبر ولیکن از تبار مجتبی می رود رو سوی میدان یادگار مجتبی نام او احمد و یا نام دگر معلوم نیست نام او هم خاک خورده چون مزار مجتبی نوزده سال است دارد شال سبزی روی دوش این جوان سبز پوش نوبهار مجتبی داغ او مثل علی اکبر ندارد مرهمی داغ او مانده به قلب داغدار مجتبی از عطش گویا لب خشکیده اش خورده ترک شد فرات و نیل و کوثر شرمسار مجتبی دیده هایش تار می شد از عطش مثل حسین احتضارش نیز شد چون احتضار مجتبی بر گلویش تیر خورده مثل تابوت حسن سالها بوده است گویا سوگوار مجتبی شاید او از ماجرای کوچه بوده با خبر شاید او بوده است تنها رازدار مجتبی داغ احمد، داغ قاسم، کشت ثارالله را کشت او را زخم های بی شمار مجتبی .
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وقتی به هم لب های طفل محتضر می خورد بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر میخورد در روضه هایش آمده مثل علی اکبر او آب از تسنیم لبهای پدر میخورد یاقوت لبهای علی اصغر ترک برداشت یاد لب او، آب هم خون جگر میخورد این شیرخواره مثل شیر نر رجز میخواند دشمن شکست از تشنه کامی بی سپر می خورد شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند خیلی به کوه غیرت شهزاده بر میخورد بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست از این جهت بر نای او تیر سه پر می خورد هرگز نمی بخشید حلق خویش را تا حشر تیر سه پر بر قلب بابایش اگر میخورد داده سلامی بر لب خشکیده بابا از تیرهای آبدیده هر قدر میخورد گهواره او خاک بود و بعد شد نیزه زیرا که روی نیزه تاب بیشتر میخورد .
. ۱۴۰۲ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲ حوریه ی شکسته بال مرتضی بغض فروخورده ی در "ناد علی" دخیل چادر نماز تو بهشت قبله گه پنجره فولاد علی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آتش زد شرر / به بهشت آستانه ی علی پشت در شکست / ناگهان قد جوانه ی علی ۲ این که زدند بین کوچه نور را جریحه دار میکند غرور را سوره کوثر است زیر دست و پا زدند جان واژه ی طهور را فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ افتاد از نفس / بین کوچه مادر امام‌ها آیینه شکست / در هجوم جمع بی‌مرام‌ها ۲ شکوه خاندان عرشی علی اسیر ضربه‌های تازیانه شد خون دل علی برای کوثرش ز چشمه غدیر خم روانه شد فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ . ........................ . 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲ حوریه ی شکسته بال مرتضی بغض فروخورده ی در "ناد علی" دخیل چادر نماز تو بهشت قبله گه پنجره فولاد علی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مشکات علی / بین کوچه ها شد ترک ترک تا که پاره شد / بین کوچه ها نامه ی فدک ۲ حرمت پوشیه ی او شکسته شد میان کوچه پیش روی مجتبی روضه ی گوشواره ی شکسته اش بغض همیشه ی گلوی مجتبی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ افتاده به خاک / آیه آیه ی سوره‌ی طهور در سوگش نشست / گوشواره و کودکی غیور ۲ بسته شده راه عبور آسمان بسته شده راه نفس های حسن خمید سرو قد مادر بهشت خمید سرو قد طوبای حسن فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ ⚫️ ............................ . 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمزمه مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲ حوریه ی شکسته بال مرتضی بغض فروخورده ی در "ناد علی" دخیل چادر نماز تو بهشت قبله گه پنجره فولاد علی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صارت کالخیال / پیکر تو ذره ذره آب شد ای طوبای من / خانه بر سر علی خراب شد ۲ آب شدی چرا تو آبروی عرش پهن شده بستر تو به سوی عرش لحظه ی جان سپردن تو فاطمه روضه مخفیانه و مگوی عرش فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دست تو شکست / شد قنوت وِتر یادگار تو بسترت شده / بوسه چین زخم لاله دار تو ۲ چشم پرستار تو پر ستاره شد شبیه کوچه بسته راه چاره شد دل علی با تب پیکر تو سوخت مثل در خانه پر از شراره شد فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ https://eitaa.com/emame3vom/87482 ⚫️ 👇
. "جان به پیکر داشت وقتی مشک‌ها جان داشتند کاش می‌شد ابرها آن روز باران داشتند کاش می‌شد قطرۀ آبی به خیمه می‌رسید آب‌ها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه آب‌ها از شمر گویا اذن میدان داشتند کودکی آرام شد با لای‌لای تیرها بعد از آن گهواره‌ها خواب پریشان داشتند سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد مجلس مرثیه‌ای آیات قرآن داشتند بند قلب آسمانی‌ها به مویی بند بود بر نخ قنداقه‌اش از بس که ایمان داشتند... هیچ داغی مثل داغ کودک شش‌ماهه نیست اهل‌بیت از حرمله بغض دوچندان داشتند نیزه‌ها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند ماه‌های روی نیزه چشم گریان داشتند" 🎤 علیه_السلام 👇
Haftegi14030803[08].mp3
18M
▫️سور‌ه‌ی کوچک که روی دست بابا ذبح شد () 🎙 بانوای: حاج مهدی دقیقی جان به پیکر داشت وقتی مشک‌ها جان داشتند کاش می‌شد ابرها آن روز باران داشتند کاش می‌شد قطرۀ آبی به خیمه می‌رسید آب‌ها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه آب‌ها از شمر گویا اذن میدان داشتند کودکی آرام شد با لای‌لای تیرها بعد از آن گهواره‌ها خواب پریشان داشتند سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد مجلس مرثیه‌ای آیات قرآن داشتند بند قلب آسمانی‌ها به مویی بند بود بر نخ قنداقه‌اش از بس که ایمان داشتند... هیچ داغی مثل داغ کودک شش‌ماهه نیست اهل‌بیت از حرمله بغض دوچندان داشتند نیزه‌ها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند ماه‌های روی نیزه چشم گریان داشتند شاعر: