eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها باز یاد تو رقیه کرده ام دست خالی سوی تو آورده ام باز امشب یاد تو کرده دلم روشن از نور تو گشته محفلم از کرامات تو و احسان تو یا رقیه گشته ام مهمان تو نام تو زینت فضای عالم است ریزه خوار سفره ی تو حاتم است جود و احسان و کرم زیبنده ات مهربانی تا ابد شرمنده ات یا رقیه عالمی حیران توست ریزه خوار سفره ی احسان توست دخت مولانا حسینی ،بی قرین شیعیانت را تویی حبل المتین شیعه تا روز جزا مدیون توست یاری دین خدا قانون توست در نایابی تو در بحر شرف جد تو باشد علی شاه نجف در کرامت تو شدی زهرا خصال همچو زینب در جلال و در کمال رنج ها را تو تحمل کرده‌ای بر خدایت تو توکل کرده ای بر تو ای نور خداوندی سلام لطف تو باشد بر این عالم مدام ای سه ساله دختر زهرا نشان صحن و ایوانت بود دارالامان صحن و ایوانت حریم کبریاست هر که آید سوی تو حاجت رواست از همه مشکل گشایی می کنی هر دلی را کربلایی می کنی شیعیان را تو شدی یار و حبیب ما سرا پا درد و تو هستی طبیب گرد شمع تو چنان پروانه ایم عمریه ما سائل این خانه ایم شامل لطف فراوان تو ایم یا رقیه ما مسلمان تو ایم ای که هستی یا رقیه هست من آمدم تا که بگیری دست من گرچه بد هستم خریدار تو ام از طفولیت گرفتار توام گرچه بر درگاه تو بیمایه ام حب و مهر تو بود سرمایه ام یا رقیه آمدم بر تو پناه بر گدای خود نما امشب نگاه گرچه با دستان خالی آمدم سوی تو مولی الموالی آمدم ای سه ساله دختر خون خدا درد من را از کرم بنما دوا نور ایمان را بر این مسکن بده از کرامت درد من تسکین بده ای که چون زهرا تویی خیر کثیر یا رقیه از کرم دستم بگیر من (رضا)هستم غلام کوی تو کن دعا تا که بگیرم بوی تو @yaghubianreza .
امام حسین ع
#حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد. . انالله و انا الیه راجعون #حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد.
«انالله و انا الیه راجعون» رفت و به روضه رضوان قدم گذاشت بــرقـله رفـیع ســیادت عـلم گـذاشت شـد همنشین برگزیده ارباب بی کفن آری نشان نـوکریش مـحترم گذاشت .
. |⇦•ما کی باشیم تا ... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم به نفس کربلایی ❁•༻↷◈↶༺❁ ما کی باشیم تا عشق عباسِ رقیه شب شب مستی و شب خاصِ رقیه سیصد و شصت و پنج روزه منتظریم پس سنگ تموم باید گذاشت واسه رقیه دیوونگی بکن اسمشو میبری رقیه رقیه رقیه به خدا که مثل فاطمه محشری رقیه رقیه رقیه تو زور بازو های علی اکبری رقیه رقیه رقیه بنت الکرمه سایشون سرمه همه جون منو همه باورمه همه زندگی منو مادرمه بنت الکرمه سیدةُ السادات شهزاده ـــــــــــــــــــــــــــ منظومه کرامت و جود رقیه بعد من عشق مادرم بوده رقیه چی دارم از خودم بگم برای مدحش مستنداتم همه موجود رقیه با چه شوقی عموش صدا میزنه رقیه رقیه رقیه نبض دلشه که اشتباه میزنه رقیه رقیه رقیه عین شیرِکه با نطقی مثل علی رقیه قیه رقیه سیلی به صورت اشقیا میزنه رقیه رقیه رقیه مهتاب منه تب و تاب منه خاک روضه هاشم محراب منه بازو بند منه بال و پرمه اسمش نگین انگشترمه سیدةُ السادات شهزاده ـــــــــــــــــــــــــــ خوش به حال اونا که تو بندت اسیرن حتی اگه بمیرن، از روضه نمیرن صد تا مثل حاتم طایی تو هر هفته میان که از سفرت یه لقمه نون بگیرن سایه کرمت عمری رو نوکره رقیه رقیه رقیه اونی که دل از آقای ما میبره رقیه رقیه رقیه دقیقا مث زینب محشره رقیه رقیه رقیه دنیای حسین امضای حسین دستت گره تو دستای حسین بنت الکرمه ماوای حسین بنت الکرمه دنیای حسین مهتاب منه تب و تاب منه خاک روضه هات محراب منه بازو بند من و بال و پرمه اسمش نگین انگشترمه سیدةُ السادات شهزاده
Moghadam.Moharam99_Babolharam_net_3.mp3
2.07M
|⇦•ما کی باشیم تا ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم به نفس کربلایی جواد مقدم
. . هستی تو به طوفان بلا فُلک نجات مصباح هدایتی میان ظلمات بی حب تو زندگی ندارد معنا برشیعه تویی امید ومعنای حیات آید به زبان چو نام زیبات، حسین(ع) انگار دهان پر شده از قند ونبات بیچاره کسی که کربلایی نشده حسرت زده جان داده به هنگام ممات خوشبخت کسی که دیده شش گوشه تو با دیدن آن رسیده اعلا درجات توفیق زیارتت عجب توفیقی ست ارباب، نصیب همه کن کرببلات برداشتن قدم به بین الحرمین باشد زبرای شیعه اوج لذّات قربات برادرت که گیرد بی دست دستان هرآنکه برده پیشش حاجات صدلعن به آن قوم که کشتند ترا لب تشنه کنار نهری از رود فرات ای وای از آندم که بیامد خواهر دنبال تن بیسرت، آخر لحظات آن تن که فرود آمده بیش ازهزار ازخنجر وتیغ ونیزه،برآن ضربات ای وای زآن لحظه که بین گودال دید آن تن بیسر تو ام سادات نالید که ای غریب مادر حسین عریان بدنی چرا تو مادربفدات شعر :اسماعیل تقوایی .
. (سلام الله علیها) اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْری اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّی اللهُ عَلَیْکِ وَعَلی رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ، وَعَلَی الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. .
. و سبک سنتی (مران یکدم ساربان اشتر) بیا عمه دیده ام رویا مهربان بابا آمده اینجا دلم تنگ دیدنش باشد در فراغ اومی کنم نجوا پدر جانم ای پدر جانم...پدر جانم ای پدر جانم۲ _______ کجا رفته عمه بابایم پس چرا پیش من نمی آید شود آیا بار دیگر او آید وبیند دختر خود را نبینم تا روی ماهش را درکنار خود همچنان گریم چنان گریم تا شود قسمت دختر او را ترک این دنیا یزیدی ها گریه های او از میان ویرانه بشنیدند فرستادند از برای این دختر بیچاره سر بابا سر بابا را بغل کرد وبا عزیز خود گرم نجوا شد فراوان زد بر رخش بوسه با پدر گفتا درد دلهارا کجا بودی ای پدر بینی بعد تو با خیمه چها کردند میان هر خیمه ای آتش،ما گریزان در صحنه صحرا زگوش دخت یتیم تو جانیان زینتهای او کندند حرمها غارت نمودند وبرسر غارت بینشان دعوا یتیمی باشد عجب دردی حال آنها را تازه فهمیدم فلا تقهر حکم قرآن و رفته از یاد لشگر اعدا کجا بودی آنشبی را که از فراز ناقه زمین خوردم رخم نیلی شد زیک سیلی من شدم همچون مادرت زهرا(س) به قربان این سرت گردم پس کجا باشد پیکرت بی سر بمیرم من بهر آندم که این سرت از تن شد جدا بابا بیا عمه بین که بابایم آمده دیدار یتیمانش بیا بین در کنج ویرانه گوهر گم گشته شده پیدا ندارم من بعد دیدار روی تو بابا آرزو دیگر دعا کن تا مرگ من آید تا بپیوندم بر تو آن دنیا شاعر :اسماعیل تقوایی .
. زبانحال با بابا ‍ کنج خرابه کربلا شد سه ساله حاجتش روا شد مهمان دامن رقیه سرِ به روی نیزه ها شد خوش آمدی مسافر من به شام تار آخر من سر بریده حنجر من بابای خوب من حسین جان ضعیفم و توان ندارم گرسنه ام که جان ندارم مرغک بی بال پرم که نه جا و آشیان ندارم طعنه و ناسزا شنیدم شبیه مادرت خمیدم نگویمت چه ها کشیدم بابای خوب من حسین جان «جواب امام حسین علیه السلام» دختر نازنین بابا سه ساله ی شبیه زهرا به حال تو خون گریه کرده به روی نیزه چشم سقا ناله مکن از این جدایی امشب به دیدنم بیایی بگو برایم لای لایی یا ابتا حسین مظلوم ✍ 📚 نیم از عالم خاک https://eitaa.com/emame3vom/49992 👇
‍ . پیاده روی جواب: مشایه / با مدد از امام حسن مشایه/ به عشق شاه بی کفن مشایه/ تا کربلا قدم بزن مشایه بند اول: شکر خدا توی دلت داری محبت الحسین مریضتو شفا میده یه ذره تربت الحسین فقط به نیت فرج برو زیارت الحسین که مستجابه هر دعا به زیر قبت الحسین مشایه/ نیابت از امام رضا مشایه / از نجف شیر خدا مشایه / برو به سمت کربلا مشایه بند دوم: زهرا دعا کرده برا مسافرین کربلا نگاه ویژه خداس به زائرین کربلا دریایی از حلاوته تو اربعین کربلا خودترو زودتر برسون به سرزمین کربلا مشایه/ روی پر فرشته ها مشایه/ مثل تموم انبیا مشایه/ میشی تو زائر خدا مشایه بند سوم: زیارت امام حسین واجبه بر هر مرد وزن روز قیامت همگی غبطه به زائر میخورن نزدیک اربعین شده ، ای گریه کن ، ای سینه زن به شوق دیدار حسین ، تو قید دنیا رو بزن مشایه/ به اذن شاه علقمه مشایه/ با یک دعای فاطمه مشایه / کرب و بلات فراهمه بند چهارم: اگر دلت شور میزنه برای روز اربعین برات کربلا بگیر از سفره ی ام البنین سجده بکن به تربتو خودت رو تو حرم ببین بگو سلام الله علیک یابن امیرالمومنین مشایه / به زیر سایه ی علم مشایه / به شوق دیدن حرم مشایه/ بازم بخون قدم قدم مشایه قدم قدم /با یه علم/ ان شاء الله اربعین میام سمت حرم ...... *_ مشایه:: پیاده روی 👇
مداحی آنلاین - راوی نوشته است غروبی غریب بود - مطیعی.mp3
7.49M
🔳 سوزناک 🎤 راوی نوشته است غروبی غریب بود سرها به نیزه رفت...طلوعی عجیب بود راوی نوشته است که آتش زبانه زد در خیمه گاه گشت و فقط تازیانه زد زنها و بچه ها که گناهی نداشتند... جز بوته های خار پناهی نداشتند هر کس دوید از طرفی بین خار و خس خاکستری ز خیمه به جا مانده بود و بس پیچیده بود در دل آن دشت آهشان آتش شبیه شمر شد و بست راهشان آتش شبیه دست،سوی گوشواره رفت آنگاه سمت غارت یک گاهواره رفت... راوی نوشته است که در شعله های تب میسوختی و نام پدر داشتی به لب افتاد تا بر آن تن گلگون نگاه تو میگشت قتلگاه پدر قتلگاه تو زینب اگر نبود زمین بی امام بود یکباره کار عالم و آدم تمام بود زنده بمان که هستی عالم به هست توست ای دست بسته! حکم رهایی به دست توست وقت است تا شروع شود کربلای تو آتش زند به کاخ ستم خطبه های تو راوی نوشته است که آن جسم چاک چاک در آفتاب ماند دو روزی به روی خاک ای کربلا ببین که میاید به سوی تو؟ صاحب عزا کنون شده مهمان کوی تو تو سجده گاه عشقی و سجاد میرسد گویا پی تفحص اجساد میرسد شاعر: دکتر محمد مهدی سیار
مداحی_آنلاین_خانمای_حرم_بچم_نمیره_میرداماد.mp3
6.59M
🎤 ‍ |⇦• و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ ◼ خانمایِ حرم بچه م نمیره داره از تشنگی آتیش میگیره کسی اینجا یه ذره آب نداره ؟ روی دستم داره از هوش میره * بالام لای لای .. گُلوم لای لای .. علی م لای لای .. من هیچی نمیخونم روضه هیچی متن روضه نمیخونم دیگه اهل روضه بودی و هستی و حق روضه رو هم ادا کردی فقط زبان حال مادر میخونم* میترسم از غم فردات مادر بمیرم خشکِ دست و پات مادر ندارم مرهمی تو خیمه حالا براِ زخم روی لب هات مادر *قرار شد با رباب آروم بریم جلو* ما گریه کردیمُ دشمن چه شاده چه کاری تشنگی دستِ تو داده بمیره مادرت دارم میبینم ترک رویِ لبات خیلی زیاده چرا این غصه ها آخر نمیشه روزایِ بی کسی مون سر نمیشه بیا زینب ببین هر کاری کردم چرا حال علی بهتر نمیشه *شب هفتمِ به خدا دلم نمیاد بچه رو بغل کنم .. آروم تو بغل فقط میخوام تصور کنی .. شروع کرد با بچه حرف زدن قبل از اینکه بخواد بدش به عمه گفت:* داری میری تو میدون زود برگرد میشه مادر پریشون زود برگرد به دلِ من بد افتاده عزیزم برو اما علی جون زود برگرد میشد ای کاش موتُ می پوشوندم زیر خورشید روتُ می پوشوندم یه جوری کاش میشد قبل رفتن سفیدی گلوتُ میپوشوندم *تا بچه رو روی دست گرفت ... نانجیب تیر رو رها کرد ..* شنیدم آه مادر تیر خوردی یه جرعه خون به جایِ شیر خوردی گلویی رو که من دیدم گمونم عمیقاً ضربه‌ی شمشیر خوردی *آخه گلوی شش ماهه تیر نمیخواد ..* هوا گرمه ولی دستام سرده کمون حرمله با تو چه کرده دعا کردم علی رو دستِ بابا گلوت پاره نشه ، سر برنگرده *خدایا دیگه جلوتر نرم ..*
. و یا ائمه دیگر یک وقت ز خانه ات جوابم نکنی با لفظ "برو " خانه خرابم نکنی میترسم از آن لحظه که روز قيامت در زمره نوکران حسابم نکنی پیش چشم زائرانت در محشر بیچارهٔ رو سیاه خطابم نکنی نزدیکی درب دوزخ آقای بهشت با بستن پلک خود عذابم نکنی سوگند به جان مادرت ای آقا شرمنده روی بوترابم نکنی فردای قیامت سر حوض کوثر با هرم نگاه خویش آبم نکنی .
مداحی آنلاین - کربلا میخوام ابلفضل - جلال زارع.mp3
5.48M
هر شب میخونم با شور و نوا کربلا میخوام اباالفضل 🎤 هر شب میخونم؛ با شور و نوا کربلا میخوام؛ ابوالفضل ذکرِ سجودِ نمازم شده کربلا میخوام؛ ابوالفضل جدایی هم؛ حدی داره آقام کربلا میخوام؛ ابوالفضل ابوالفضل، کربلاییم کن ابوالفضل، نینواییم کن نفس نفسم؛ ذکرِ کربلاست کربلا میخوام؛ ابوالفضل عشقِ من؛ فقط گنبدِ طلاست کربلا میخوام؛ ابوالفضل قسمتم بکن؛ تا بیام حرم کربلا میخوام؛ ابوالفضل جون و زندگیم؛ نذرِ روضه هات کربلا میخوام؛ ابوالفضل ابوالفضل، کربلاییم کن ابوالفضل، نینواییم کن
‏امروز در مراسم تدفین مرحوم *حاج محمد خجسته باقرزاده* (برادر همسر رهبرانقلاب) بعد نماز میت، تابوت به سمت زیر زمین حرم (محل قبور اموات) صحن آزادی برای تدفین رفت. تا رسیدم به محل ورودی، درب آرامستان حرم بسته شد و خادمی که دم در ایستاده بود می‌گفت دیگه کسی رو راه نمیدیم... . ‏دیدم یک خانمی روی ویلچر با چند نفر همراهی منتظر هستند و می‌گویند ما از اقوام مرحوم هستیم ، لطفا بذارید بریم پایین ولی خادم اجازه نمی‌داد...! متوجه شدم آن خانمی که روی ویلچر نشسته ، همسر رهبر انقلاب است و با اینکه از احوالشان مشخص بود داغ سنگینی را تحمل میفرمایند اما در کمال وقار وآرامش بدون آنکه خود را معرفی کنند با احترام و صبر منتظر بهتر شدن شرایط صحن هستند تا شرایط رفتن به داخل مهیا شود، رفتم جلو به خادم گفتم حاج خانم خجسته (همسر رهبری)، خواهر مرحوم خجسته هستند ؛ زشته اینجا منتظر بمونه...، در رو باز کن...! ‏خادم گفت من از کجا باید همسر رهبری رو بشناسم ! در باز نمیشه دیگه... ! برید کنار...! چند دقیقه منتظر ماندیم تا بالاخره یکی آمد و تازه اون در رو باز نکرد گفت باید بیاید از یه صحن دیگه برید پایین! همانجا با حسرتی جانکاه از ته دل ارزو کردم ‌کاش مسئولین و خانواده های مسئولین هم متوجه این اتفاق شده و کمی یاد بگیرن..!! .
@Channel_zakerin_۲۰۲۱_۰۹_۰۶_۰۸_۳۱_۵۰_۶۷۴.mp3
6.83M
السلام ای یارا السلام ای جانا فرو الی الحسین ... 🎤 السلام ای یارا السلام ای جانا تو زندگیم مهمه قال جوادُ الائمه فَرّوا الی الحُسین مبدأ ایوونِ نجف مقصد شهرِ کربلا موکب موکب قرارِ ما محیایَ محیا حسین آقا حسین،آقا حسین
مداحی آنلاین - اگه راه تو دوره نگو نوکر صبوره - جواد مقدم.mp3
4.33M
(ع) اگه راه تو دوره نگو نوکر صبوره 🎤 اگه راه تو دوره نگو نوکر تو صبوره  دل من توی سینه بی تو زنده بگوره  به غمت کردم عادت دارم آقا یه حاجت  طلب تو یه جور و طلب من زیارت  غم عشقت بیابون پرورم کرد ای دل ای دل  فراقت مرغ بی بال و پرم کرد ای دل ای دل  به ما گفتی صبوری کن صبوری ای دل ای دل  صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد ای دل  امون ای دل ای دل ای دل حسین  بسوز ای دل ای دل ای دل حسین  اون که خیلی متینه تو بلا بهترینه  میشه ثانیه حیدر یل ام البینینه  گرهی خواستی که واشه یا که دردت دوا شه  تو بگو یا ابالفضل دیگه کاریت نباشه  دلم مدیون چشماته ابالفضل یا ابالفضل  لبم مهمون دریاته ابالفضل یا ابالفضل  کنار علقمه تا روز محشر یا ابالفضل  خدا محو تماشاته ابلافضل یا ایالفضل  امون ای دل ای دل ای دل حسین  بسوز ای دل ای دل ای دل حسین  اونی که فکر ماهاست خودشم مات تنهاست  نگرون برامون آقامون بس که آقاست  اگه وقت داشته باشه تا با ما هم صدا شه  از علمدار می خونیم تا با ما هم صدا شه  نمی دونم بهاره یا خزونه ای دل ای دل  فلک با عاشقا نامهربونه ای دل ای دل  جوونیم رفت و آقامو ندیدم ای دل ای دل  غم این دل غم مرگ جوونه ای دل ای دل  امون ای دل ای دل ای دل حسین  بسوز ای دل ای دل ای دل حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خاتون سلام الله علیها بابا خوش اومدی به کلبه ی فقیرونه ببین که دخترت برا تو روضه میخونه چشای عمه از غم تو مثل بارونه به شام غصه هام داره میاد دیگه سحر ساعات آخره دیگه تمومه این سفر نمی زارم بری اگه می ری منم ببر بیا بزار بابا سرتو روی دامنم با دست لرزونم موهاتو شونه میزنم نمیشناسی مگه رقیه جون تو منم صدام عوض شده حرف زدنم عوض شده شبیه صورتت شکل منم عوض شده شبیه مادرت راه رفتنم عوض شده نگات نمیکنم توهم منو نگاه نکن نگاه به زخمای این بدن سیاه نکن نگاه به تاول پاهای بی گناه نکن به زخم رولبات بابا نگاه نمیکنم به اشک تو نگات بابا نگاه نمیکنم به جای نیزه هات بابا نگاه نمیکنم بابا حسین حسین بابا حسین حسین حسین حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک .
. ‍ شعر سلام الله تموم عالم میدونند ،که گریه کردن کار ماست تموم عالم میدونند، که قبله ی ما کربلاست ما دشمن قدیمی آل بنی امیه ایم خدا رو شکر که امدیم ،تو سفره ی رقیه ایم سیدتی رقیه جان هرکسی حاجتی داره دخیل چادرش میشه خانمی که گریه براش، نصیب هر کس نمی شه دست توسل میزنم، به دامنت تو روضه ها دست خالی ردم نکن، سه ساله ی آل عبا سیدتی رقیه جان مثل عموت کریمی و، قبله حاجت همه دست مارو رها نکن، رقیه بنت فاطمه گدایی از تو و بابات ، که بهترینِ حالمه انگشتای کوچیک تو ، مشکل گشای عالمه سیدتی رقیه جان رفع گرفتاری من. برا تو گریه کردنه یه گوشه ی چشم شما ، دوای دردای منه میگن یه نیمه ی شبی، افتادی از رو ناقه ها می دویدی با اشک و آه، روی خار بیابونا سیدتی رقیه جان داد میزدی بابای من. برس به داد دخترت بسکه زدن منو حالا، شدم شبیه مادرت از بسکه پشت قافله، دویدم و خوردم زمین از روی نیزه ها بیا، زخمای پاهامو ببین، بابای خوب من حسین دردی بدی فرا گرفت، همه وجود عمه رو گریم میگیره میبینم ، تن کبود عمه رو شب سیاه درد ما، با اشک و آه سحر میشه ما رو که میخوان بزنن، عمه میاد سپر میشه بابای خوب من حسین به کلبه ی فقیرمون اگه میشه یه شب بیا، یا که تو هم پیشم بمون، یا که منو ببر بابا، از بس گرسنه خوابیدم، داره میلرزه دست و پام از ضرب سیلی ها ی زجر، سیاهی میبینه چشام بابا بیا که دخترت، حرفی با شامیا داره دخترای شام ببینید، رقیه هم بابا داره بابای خوب من حسین حسین کریمی نیا 📚 نیم از عالم خاک https://eitaa.com/emame3vom/50006 .👇
. اصلا خبر داری چه آمد بر سر من؟ بازیچه ی شمر و سنان شد معجر من تو جان من بودی و بعد از رفتن تو جانی  نمانده بی گمان در پیکر من بر نیزه ها رفتی مقام تو رفیع است پایین بیا، یک لحظه بنشین در بر من الگوی دختر می شود بابا مگر نه؟ مثل سرت بابا شکسته شد سر من دستم به پهلو دست دیگر روی بازو این درد ها ارثیه شد از مادر من هر لحظه می خوانم تو را: بابایِ خوبم ای کاش می گفتی تو هم: جان!دختر من . غیر از بیابان ها دگر جایی ندارم آن قدر سیلی خورده ام نایی ندارم باید بیایند و تو را اینجا ببینند آن ها که می گفتند بابایی ندارم در بین صحرا می کشیدم زجر و حالا می خواهم از جا پا شوم پایی ندارم مانند هجده سالگی مادر تو سرو کمانم قد و بالایی ندارم با چشم دل روی تو را باید ببینم من تازگی چشمان بینایی ندارم این روزها گیسوی زیبایی نداری این روز ها گیسوی زیبایی ندارم تنها یک امشب را شدی مهمانم اما شرمنده اسباب پذیرایی ندارم . سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ تنت از بیابان بگیرم تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم... قرار من و تو شبی در خرابه پیِ گنج را کنج ویران بگیرم... هلا! می‌روم تا که منزل به منزل برای تو از عشق پیمان بگیرم ...................... . ای مصطفی را محرم اسرار ای مرتضی را یاور و غم‌خوار سلمان مِنّایِ اهل‌البیت، آقایم غریب است غم از روی دوش علی بردار سلمان پشت علی خالی شده یاری ندارد خیری ندیده از همین انصار سلمان در این سه ماهه صورتم بسکه کبود است دائم گرفتم از علی رخسار سلمان اصلا خبر داری چه آمد بر سر من؟ خوردم زمین بین در و دیوار سلمان چشمم سیاهی می‌رود هم روز هم شب انگار در چشمم نشسته خار سلمان سویی ندارد چشمم از ضرب کشیده می‌بینم حتی چهره‌ات را تار سلمان از تو چه پنهان، نیمه شب‌ها چند وقتی‌است از درد پهلو می‌شوم بیدار سلمان با زخم بستر خو گرفتم گرچه، اما کشته مرا این زخمِ بد رفتار سلمان وقتی که سر وا می‌کند زخمی که دارم پیراهن من می‌شود گلدار سلمان با اینکه هجده سال از عمرم گذشته افتاده دست و بازویم از کار سلمان چون پوستی بر استخوانی مانده از من حالم شده این روزها غم‌بار سلمان در خانه‌ام هم از در و دیوار خوردم هم از مغیره هم نوکِ مسمار سلمان وقتی که در، روی تنم افتاد، چرخید دور سر من گنبد دواّر سلمان آن لحظه‌ای که پشت در آتش گرفتم شد آسمان‌ها بر سرم آوار سلمان دیگر امید زنده ماندن هم ندارم از این مدینه گشته‌ام بیزار سلمان تا چشم‌هایم می‌شود بسته، دوباره کابوس کوچه می‌شود تکرار سلمان این روزهای آخری از بین بستر پا می‌شوم با زحمت بسیار سلمان ✍ .
. سلام کرد و نشان داد جای سلسله را چه بی مقدمه آغاز می کند گله را نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را نگاش چون که به رگهای نامرتب خورد نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله را از استلام لب و خیزران حکایت کرد از اینکه چوب رعایت نکرد فاصله را کشید زجر هم از دست زجر هم پایش شبی گمشده گم کرده بود قافله را ودر ازای دو تا بوسه داد جانش را ندیده چشم کسی اینچنین معامله را . .................. به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را فراگرفت دو دریای سرخ از سر شوق به وسعت گل رویش کران و ساحل را لهوف پرپر خود را ورق ورق می خواند مرور کرد به همراه او مقاتل را برای اینکه ببوسد تمام هستی خویش زدود از آینه ی دل غبار حائل را فقط به پهلو و پایش اشاره کرد و نکرد حدیث نخوت شلّاق را سلاسل را هر آنچه را که شنیدند پیش رویش دید جراحت لب و دندان و زخم قاتل را چه گیسوان سپید و چه گونه های کبود! کسی به طفل ندید اینچنین شمایل را نگاه جاری بابا به حرف آمد و گفت: سه ساله با چه توان طی کند فواصل را؟!   ......................... نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام روزگاری بالش زیر سرم دست تو بود اُف به این دنیا کجا بودم کجا افتاده ام از سر دست عدو دندان شیری ام شکست روضه خوانت بودم اما از صدا افتاده ام صورت و دستم کبود و پای من پر آبله از شب جاماندنم از دست و پا افتاده ام نه غذایی خورده ام نه آب عمّه شاهد است بعد تو بابا من از آب و غذا افتاده ام ▪️
4_5816400537951669147.mp3
7.87M
📝ی عمره خون میچکه از دل..... ۱۴۰۰ یه عمره خون میچکه از دلِ صفحه به صفحه مقتل لهوف روضه خونت امام رضا شده کشتهٔ زخمی شدهٔ سیوف ان یوم الحسین أقرح جفوننا أسبل دموعنا و أذل عزیزنا یا ابن شبیب جد مرا بی هوا زدن تو شلوغیا زدن جلو عمه ها زدن سیلی اول و نه که تو کربلا زدن توی کوچه ها زدن که شام بلا زدن آه جدی المظلوم جدی العطشان جدی العریان یا اباعبدالله .