هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
لطفا و خواهشا فقط و فقط افرادی وارد کانال زیر شوند که از صمیم قلب تصمیم
گرفتند زندگی خود را متحول کنند.
(ورود افراد متفرقه ممنوع)
اینجا خودت رو پیدا کن 👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2100035738C3405090fa4
https://eitaa.com/joinchat/2100035738C3405090fa4
5 دقیقه وقت بزار ☝️🏻
2 ویس آموزشی گوش کن
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
🔴آقای کاظمی وزیر آموزش و پرورش:
آزمون جــدید برای جذب معلم#بهمن و
#دی_ماه امســـال برگـــزار میگـــردد ✅
جزئیــات تکــمیلی خـبر و شــرایط آزمــون
رو در لینک زیر ببینید😍👇
https://eitaa.com/joinchat/585826589Cd0a274a826
برنامه جدید مطالعاتی در حال آماده
سازی هست ، جا نمونید 👆🔴⚠️ 🔴
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#امام_خمینی
✅ منزل علما....
🔷 بانوان محترم! مسئولید همه؛ مسئولیم همه. شما مسئول تربیت اولاد هستید؛ شما مسئولید که در دامن های خودتان اولاد متقی بار بیاورید، تربیت کنید، به جامعه تحویل بدهید. همه مسئول هستیم که اولاد را تربیت کنیم؛ لکن در دامن شما بهتر تربیت میشوند. دامن مادر بهترین مکتب است از برای اولاد...
🔷 مسئولیت دارید نسبت به فرزندان خود، مسئولیت دارید نسبت به کشور خودتان. و شما میتوانید بچههایی تربیت کنید که یک کشور را آباد کنند. شما میتوانید بچههایی را تربیت کنید که حفاظت از انبیا بکنند؛ حفاظت از آمال انبیا بکنند. شما هم خود حافظ باید باشید و هم نگهبان درست کنید. نگهبان، اولاد شما هستند؛ آنها را تربیت کنید.
🔷 خانههای شما باید خانه تربیت اولاد باشد. منزل علماست منزل شما؛ و منزل تربیت علمی، تربیت دینی، تهذیب اخلاق. توجه به سرنوشت اینها بر عهده پدران است و بر عهده مادرها. مادرها بیشتر مسئول هستند؛ و مادرها اشرف هستند. شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است. تاثیر مادر هم در روحیه اطفال از تاثیر پدر بیشتر است.
📚 صحیفه امام خمینی - جلد ۷
#فرزندآوری
#مادری
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه ی زندگی ... 😍😍
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
✅ ساده اما صمیمی...
قدیمی ترها یادشونه زمستون های سرد و بخاری های نفتی پِت پِتی رو!! برفهای سفید و چکمه های رنگی کفش ملی رو.
از اول مهر هوا رو به خنکی میرفت، آبان دیگه سرد بود. مدرسه ها بخشنامه داشتند، از وسط آذر بخاری روشن میکردند، قبلش باید می لرزیدی تو کلاس.
از همون اول پاییز لباس کاموایی ها از تو بقچه در میومد، کی با یه تا پیرهن میگشت تو خونه؟ دو لا، سه لا لباس میپوشیدی یه بافتنی مامان دوز هم روش، جوراب از پامون کنده نمیشد.
اوایل آبان بخاری های نفتی و علاالدین های سبز و کرمی رنگ از تو انباری ها در میومد. بخاری نفتی ها اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش، همشون هم سبز و سیاه. ملت یا بشکه دویست و بیست لیتری نفتی تو حیاط داشتند یا مثل ما اگه باکلاس بودند، یه تانکر بزرگ ته حیاطشون!
نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت، اگه زرنگ بودی و یادت بود تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ، وگرنه تاریک و ظلمات باید میرفتی ته حیاط بشکه به دست، عینهو کوزت. برف که اکثراً بود رو زمین، شده دو سانت. برف هم اگه نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکه های بیست و دو لیتری نفت رو منتقل کنی به بشکه های کوچولو، اون موقع یه وسیله ی کارآمد ی بود که هیچ اسم خاصی هم نداشت از قضای روزگار. یه لوله کرم رنگ با یه چی آکاردئون مانند نارنجی به سرش و شیلنگی که عین خرطوم فیل آویزون بود، خدایی اسم نداشت ولی کار راه بنداز بود.
بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط جوی و گذر فصل، دکوراسیون خونه رو هی تغییر میدادند، یعنی سرد و سردتر که میشد، در اتاق ها یکی یکی بسته میشد و محترمانه منتقل میشدی به وسط هال، دی و بهمن عملا خونه یه هال داشت با دمای قابل تحمل و یه آشپزخونه ی گرم.
اتاق ها در حد سیبری سرد بودند و اگه یه وقت قصد میکردی بری تو اتاقت و یه چیزی برداری باید یه نفس عمیق میکشیدی، درو باز میکردی، به دو میرفتی و به دو برمیگشتی. تو همون زمان، حداقل چهار نفر با هم داد میزدند... درو ببند!! سوز اومد!!! باد بردمون!!!
گاهی که خسته میشدی و دلت میخواست بری تو اتاقت یا امتحانی چیزی داشتی، یه بخاری برقی قرمز با دو تا لوله ی سفالی سیم پیچ شده میدادند زیر بغلت، بدیش به این بود که باید میرفتی تو بغلش مینشستی تا گرم بشی دو قدم دور میشدی نوک دماغت قندیل میبست.
بخاری محل تجمع کل خانواده بود، موقع سریال همه از هم سبقت میگرفتند که نزدیکترین جا رو به بخاری پیدا کنند، حتی روایته شام هم نصفه ول میکردند از هول دور موندن از بخاری.
پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جورابهای شسته شده بود، که باید خشک میشد تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه.
و اما روی بخاری، آشپزخونه ی دوم مامان بود، همیشه یه چیزی بود برای خشک شدن. اگر هم نبود، پوست های پرتقالی بود که بابا شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف میکرد رو بخاری تا بوی بد نفت زیر عطر پوست پرتقال های نیم سوز گم بشه.
موقع خواب، دل شیر میخواست سرت رو بذاری رو بالش یخ و بالش رو پهن میکردیم رو بخاری، بعد هم جلدی تاش میکردیم که گرمیش نره، سرت رو که میذاشتی رو بالش گرم، انگار گرمی آفتاب وسط تابستون که آروم، لابه لای موهات نفوذ میکرد. پتوهای ببر و طاووس نشان و لحاف های پنبه ای ساتن دوز رو تا زیر چونه بالا میکشیدیم.
بیرون سرد بود، خیلی سرد! ولی دلمون گرم بود. گرم به سادگی زندگیمون، به سادگی بچگیمون. دلمون گرم بود، به فرداهایی که میومد. فرداهایی که سردیش اثری نداشت تو شادیمون، شادی بچه هایی که با چکمه های رنگی کفش ملی، تو راه مدرسه، گوله برفی رو سمت هم پرتاب میکردند، بچه هایی که گرچه دست هاشون مثل لبو قرمزِ قرمز بود ولی دلهاشون گرمِ گرم بود.
✍ میرهاشمی
#ساده_زیستی
#مدیریت_انرژی
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از تبلیغات گسترده حنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدرم بیست سال بود که دیابت داشت و فقط قرص و انسولین مصرف 😔
ولی یه سال پیش یهو انگشتای پاش سیاه شدن 😰
رفتیم دکتر گفتن اگه درمان نشه مجبوریم پاشو قطع کنیم 😭💔
تا این که یکی از رفیقام آدرس اینجارو بهم داد و گفت با این روش میتونی تو خونه و بدون دارویی شیمیایی تو ۶ ماه کامل درمانش کنی😳👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2155282838Ce896c34da2
حتما حکمتی داشته که اینجا دعوت شدی😇
تو ۶ ماه پدرم کامل درمان شده و حتی الان دیگه نه قرص میخوره نه انسولین میزنه🥳🤩
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
❌اینجا دیابت رو با ضمانتنامه کتبی درمان میکنن😱😳
ففقط تو سلامتکده رضوان هست🤗
https://eitaa.com/joinchat/2155282838Ce896c34da2
انقد سریع جواب گرفتم که خودمم باورم نمیشد🤩
عضویت تو این کانال برای همه افراد دیابتی اجباریههه👌
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#امام_خمینی
✅ هیچی نگو...
دختر امام: در ازدواج دختر خودم ... موقعی که خطبهی عقد ایشان را خواندند و ما خصوصی خدمت ایشان بودیم به دختر من نصیحت کردند که: «تو هر وقت شوهرت وارد میشود و دیدی خیلی عصبانی است و حتی در آن عصبانیت به تو تهمت زد و یک چیزهای خلاف گفت، تو در آن موقع به ایشان هیچی نگو، بعد از آنکه از عصبانیت افتاد، بعدها بگو این حرفت تهمت بوده» و بعد برگشتند رو به داماد کردند و گفتند: «شما هم همینطور، اگر یک وقتی وارد شدید و دیدید ایشان عصبانی است، آن موقع تذکرات را ندهید.»
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - ج ۱ - ص ۴۷
#آداب_همسرداری
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۶۳۳
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#تحصیل
#سقط_مکرر
#معرفی_پزشک
من یه دهه هفتادیم، الان که به گذشته نگاه میکنم میبینم بیشتر دورانی که مدرسه میرفتم تمام هم و غمم این بود که درسامو خوب بخونم تا جزو شاگرد زرنگای کلاس باشم.
کلاس جانبی مثلا ورزشی یا هنری نمی رفتم که مبادا به درسم لطمه بخوره، اون موقع اگه کسی درسش خیلی خوب بود یا میرفت ریاضی یا تجربی، درحالی که اگه الان به گذشته برگردم رشته ای که بهش علاقه داشتم و انتخاب می کردم، من به طراحی یا ورزش خیلی علاقه داشتم ولی خوب امان از جو حاکم بر مدارس.
به نوعی همه تخم مرغامو چیدم تو یه سبدی به اسم درس و کنکور و خوب وقتی نتیجه دلخواهمو نگرفتم، لطمه بدی خوردم. میگم کاش حداقل اینقدر انرژیمو نمیذاشتم برای درس، کارای هنری که علاقه داشتمم دنبال می کردم.
من تو یه مدرسه عادی درس خوندم و هزینه شرکت تو کلاسای کنکور نداشتم، وقتی کنکور دادم تازه متوجه شدم که سطح کنکور چقدر بالاتر از چیزی بود که فکرشو می کردم، رتبه ای که می خواستم نشدم و اینجا اشتباه بعدیمو انجام دادم. دوران ما دوران شوق دانشگاه بود، مگه میشد آدم درس بخونه اونوقت دانشگاه نره؟
از اونجایی که هزینه شرکت تو دانشگاه های غیر دولتی رو نداشتم، تو یه رشته ای که زیاد علاقه نداشتم تو دانشگاه دولتی وارد شدم و انرژی جوونیمو ۴ سال گذاشتم تو رشته ای که علاقه ای بهش نداشتم، صرف اینکه فقط دانشگاه رفته باشم و از قافله عقب نمونده باشم، اما ای کاش این سال ها رو خرج رشته ای کنم که حداقل تو زندگیم به کارم بیاد.
این وسط خدا لطفشو شامل حالم کرد، مامانم از اون خانمایی هستن که طرفدار ازدواج به موقع هستن و تو همون سنین ۱۸ سالگی ازدواج کردم.
البته اول خیلی مقاومت می کردم می گفتم نه من میخوام درس بخونم، ولی خدا رو شکر می کنم مامانم تونست متقاعدم کنه، وجود همسرم تو اون روزها واقعا کمک بزرگی برام بود، با وجود اینکه زود ازدواج کردم ولی گفتم من دارم دانشگاه میرم و سخته همزمان بخوام بچه دار بشم، خوب گاهی کلاسامون از صبح تا بعدظهر بود این بود که صبر کردم و دو ترم مونده بود دانشگاه تموم بشه اقدام کردیم.
نمی دونم چرا ماها فکر می کنیم هر وقت اراده کنیم بچه دار میشیم، واسه همین بچه دار شدن زیاد جدی نمی گیریم و اونو تو اولویت نمیذاریم.
بار اول که باردار شدم، هفته ۵ سقط شد، رفتم دکتر بهم گفتن برای هر کسی ممکنه اتفاق بیفته، و البته همینطورم هست.
این بار دکترمو عوض کردم، صبر کردیم و چند ماه بعد دوباره اقدام کردیم وباز سقط شد، دکتر که رفتم گفتن باز هم ممکنه اتفاقی بوده باشه و من اشتباهی که کردم این بود با دو بار سقط باز رفتم پیش متخصص زنان در حالی که بهتر بود می رفتم پیش فوق تخصص.
اینبار از همسرم آزمایش گرفتن و گفتن بله ایشون ضعیفن و باید تقویت بشن، یه مدت ژل رویال مصرف کردن و بعد از اینکه جواب آزمایش نرمال شد دوباره اقدام کردیم و باز هم برای سومین بار ...
اینبار دکتری که رفته بودم گفتن شما مشکل سقط مکرر داری و بهتره بری تهران و درمانتو اونجا پیگیر بشی.
از قبل تحقیق کرده بودم و می دونستم دکتری به اسم فاطمه رزاقی کاشانی تهران هست که فوق تخصص زنان و نازایی بود ولی یه جورایی به متخصص سقط مکرر شناخته شده بود، چون اونموقع خارج بودن پس دنبال یه دکتر دیگه رفتم و با خانم سهیلا عارفی آشنا شدم، خیلی ها هم با ایشون نتیجه گرفته بودن ولی سرش خیلی شلوغ بود و باید سه ماه تو نوبت می موندم.
در همین حین متوجه شدم که به لطف خدا دکتر رزاقی برگشته، من درمانمو پیش ایشون انجام دادم و متوجه شدم که مشکل ایمنی و انعقادی دارم و باید داروهای خاصی تو بارداری مصرف کنم و به لطف خدا بعد از چند سال انتظار، پسرم به دنیا اومد.
توصیه ام به اونایی که تازه ازدواج کردن اینه که تا جایی که می تونن اولویتشونو بزارن بچه دار شدن، درس آدم بعدا هم می تونه بخونه تازه آدم سنش که بیشتر میشه هدفمند تر رشته دانشگاهیشو انتخاب می کنه، اصلا لزومی نداره آدم بره دانشگاه، الان اینقدر دوره های مفید برگزار میشه آدم با همونا میتونه سطح سوادشو از یکی که دانشگاه رفته هم بیشتر کنه.
ضمن اینکه دانشگاه اینقدر تو زندگی اثر نداره که بچه داره، به نظرم فقط یه کسی که انتظار برای بچه دار شدن کشیده میتونه سطح سختی اون زمان درک کنه، از ته قلبم به همه مامانایی که منتظرن میگم خدا قوت مامانای مهربون آینده، از رحمت خدا ناامید نشین، از توسل به ائمه ناامید نشین، و از خدا میخوام خدا صبرتونو زیاد کنه و هر چه زودتر دامنتون سبز بشه و چشماتون روشن بشه به جمال نی نی های قشنگتون❤️
من اگه به گذشته بر می گشتم و عقل الانمو داشتم دانشگاه نمی رفتم و اولویتمو میذاشتم بچه دار شدن، به جاش می رفتم دوره های کاربردی شرکت کنم مثل تربیت فرزند، آشپزی و خیاطی، هنری و ...
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
با 🔥 پرده های آماده 🔥
خیلی سریع و راحت
پرده خونتو عوض کن 😉
اگه میخوای اعتماد به نفست پیش #مهمونات بالا بره خونتو شیک کن💖
🏠 پرده لباس خونست
بهترینش رو از من بخواه 😎👇
https://eitaa.com/joinchat/381551065C17f44214ff
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
اینجا انقدر خندیدم 👀🤡
غش کردم از خنده🤪👹💁♀
اگه جنبه داری بزن رو دوربین ها🤣🙈👇👇
🎥 🎥🎥🎥🎥🎥 🎥
🎥 🎥
🎥 ▶️ play. 🎥
🎥 🎥
🎥 🎥🎥🎥🎥🎥 🎥
4:15
🧨#کلیک کن رو دوربین👆برگات میریزه ازخنده🤣
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#پیام_مخاطبین
✅ تلاش برای جبران گذشته...
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#بارداری_بعداز_35_سالگی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075