eitaa logo
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
6.4هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
1.6هزار ویدیو
192 فایل
آشنایی با فرقه های عجیب ادیان و مذاهب – عرفان های کاذب مهدویت – مدعیان دروغین مهدویت آئین ها– جشنها و مراسم عجیب عجایب جهان باستان- فرازمینیها و اتفاقاتی که توضیحی بر تبادل 👇👇 @jh1397 ❌کپی مطالب و فیلم های کانال فقط با ذکر لینک و آیدی کانال مجاز است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسیری نوین « دونالد والش» از ثنویت ☯️🔺 قسمت (اول) 1️⃣ ♦️ در بدو خلقت، خداوند متعال عهدی ناگسستنی را با مخلوقات خویش بست که جز وی معبود دیگری برای خود برنگزینند. 🔷 وقتی آدمی پا بر کره خاکی گذاشت، دیری نپایید برخی عهد اولیه خود را فراموش کردند و در پی خدایانی برآمدند و آنان را قرین خدای متعال پنداشتند. 🔶 یکی از باورهایی که در ادیان بدوی نسبت به خدا مطرح بود، باور به ثنویت است؛البته در پدیدارشناسی این باور می‌توان گفت در نتیجه انحراف مردم از تعالیم انبیا پدید آمده است. 🔷 انبیای الهی سعی داشتند انسان را از این ساحت مادی به ساحت معنوی و ملکوتی هستی متوجه سازند و با بیان نعمت‌های الهی، تجلی‌های خدایی را نشان دهند. با تعالیم انبیا، مردم نمودهای طبیعی هستی مثل باران، کشت و زرع و آفتاب را نشانه‌ای از رحمت الهی می‌دانستند. 🔶 اما در وقت آفت‌ها و خشک‌سالی‌ها بر اثر انحراف از تعالیم الهی، دست دیگری جز تدبیر مهربانانه الهی را جست‌وجو کردند و منشأ شر و بدی‌ها را در خدایی شیطان‌گونه می‌پنداشتند و هم‌چون خدای خیر، برای خدای شر نیز مراسم نیایش و قربانی به جا می‌آوردند. 🔷 رسوبات این انحراف اعتقادی به اشکال مختلف در طول تاریخ نمود و بروز داشته است. آیین گنوسیستی در ترویج این باور نقش بسزایی داشته است. اندیشه ثنویت در تقابل جدی با باور توحیدی نقش بسزایی داشته است. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
تفسیری نوین « دونالد والش» از ثنویت ☯️🔺 قسمت (اول) 1️⃣ ♦️ در بدو خلقت، خداوند متعال عهدی ناگسستنی
تفسیری نوین « دونالد والش» از ثنویت ☯️🔻 قسمت (دوم) 2️⃣ ♦️ اندیشه ثنویت در تقابل جدی با باور توحیدی ادیان قرار داشته است. عرفان یهود (کابالا) که متأثر از گنوسی است سعی داشته بین دیدگاه توحیدی و ثنویت جمع کند؛ از این‌رو در آیین کابالا شر جدا از خدا نمی‌دانند بلکه شر آن‌را هم‌چون خیر از جانب خدا می‌دانند. 🔷 با نیم‌نگاهی به آموزه‌های تفکر نوین و پیشینه دینی رهبران این جنبش می‌توان گفت که شالوده فکری تفکر نوین برخاسته از عرفان کابالا است؛ از این‌رو والش، الهیات کابالیستی را «دوگانگی ربانی» می‌داند: 🔶 والش می گوید:«خدا مرکب از هستی و نیستی، نور و تاریکی می‌باشد. من فقط با تجربه‌کردن آن‌چه نیستم، می‌توانم آن‌چه هستم را تجربه کنم؛ با وجود این، من آن‌چه نیستم هستم. پس تو یک پدیده دو حالتی ربانی را درمی‌یابی و من همانی هستم، که هستم.»[1] ⭕️ کابالا علت اصلی ورود شر به این جهان را خود خدا یا به عبارتی تجلیات جدا شده از او می‌داند و شر را بخشی از ساختار خدایی دانسته است.[2] 🔷 دونالد والش الهیات پیچیده کابالیستی را با ادبیاتی شاعرانه بیان می‌کند، طوری که فرصت تعقل و تأمل را از صاحبان خرد می‌گیرد. وی به‌گونه‌ای سخن می‌گوید که مجال از متکلمان و عقل‌ورزان می‌گیرد تا خدای وهمی را بدون هیچ برهان روشنی نسبت به ساحت متعالی خداوند، پذیرا باشند. 🔶 «من نور و تاریکی هستم. که آفریننده نور است. من برکت و خوبی بی‌پایانم. من بدی‌ای هستم که خوبی می‌آفریند من همه این‌ها هستم. و مجموعه‌ای از همه چیز، و من نمی‌توانم جزئی از خودم را بدون تجربه کل وجودم تجربه کنم. تو از من واحد می‌سازی نه بدی، تو با نفی نیمی از من در واقع نیمی از خود را نفی می‌کنی و با این کار به گوهر ذات خود پی نمی‌بری.»[3] «دو حالت بودن خدا یعنی من آن‌چه نیستم هستم.»[4] 🔷 والش : شناخت گوهر ذات آدمی را در گرو اثبات بدی و تاریکی برای خدا می‌داند؛ زیرا او می‌کوشد انسان را با همه پلیدی‌ها، هوس‌ها و شرارت‌هایش مقدس و نیکو ببیند و الهی تصور کند. 🔶 نگرش معنوی والش مبتنی بر پاکی جان و روشنایی دل آدمی نیست و تهذیب نفس در آن جایی ندارد. بنابراین اگر انسان خود را به سمت الهی شدن، پاکی و نور پیش نبرد، ناگزیر برای داشتن تصوری از انسان الهی، باید خدا را با شرارت‌ها، هوس‌ها و خطاهای خود بیامیزد و چهره‌ای تاریک و روشن برای او تصور کند. 🔷 به این ترتیب انسانی که تمایل به تعالی، شکوفایی، رشد و روشنایی ندارد، در خیال خویش خدا را پایین می‌آورد و با تاریکی و پلیدی هم‌نشین می‌سازد. 🔶 به این ترتیب دیگر رابطه انسان با خدا رابطه عبد و رب نیست، بلکه انسان خود را به کلی همانند او و نمونه‌ای از خدا می‌پندارد و با وی یکسان می‌شود. 🔷 سودای اقتدارگرایی بشر در تفکرنوین، شکلی خداگونه از انسان درست کرده است که باید منزه از هرگونه بدی و گناه باشد؛ به همین دلیل به جای کنار گذاشتن گناه، سفارش می‌شود که بی‌توجه به خطاهایش، احساس گناه را کنار بگذارد. 🔶 احساس گناه در تفکر نوین امری ناپسند می‌باشد؛ زیرا اگر بپذیریم خدا هم منشأ خیر است و هم منشأ بدی، خدایی خواهد بود که هم انسان را به خیر هدایت می‌کند و هم به شر و بدی. 🔷 به این ترتیب نفس انسان که در جایگاه خدایی نشسته، هم به سوی بدی میل می‌کند و هم به سوی خوبی‌ها، و قدرت انتخاب انسان آزاد است که هرچه می‌خواهد، بخواهد و هرچه بخواهد خواست خداست و درست است. به این ترتیب انسان الهی شده یا ابر انسان، فراسوی نیک و بد است و ارزش‌های اخلاقی و احساس گناه برای او بی‌معنی است. 🔶 در این صورت زیباترین ارزش‌های انسانی را باید دگرگون دید، و متعالی‌ترین صفاتی را که لازمه واجب‌الوجود است، مثل حکمت الهی، باید نادیده انگاشت. 🔷 متکلمان و فلاسفه اسلامی بحث‌های مفصلی در مورد ماهیت و منشأ شر داشته‌اند و اکثر آن‌ها حتی فلاسفه یونانی مثل افلاطون، شر را امری عدمی اثبات کرده‌اند. در این صورت اگر بخواهیم منشأ آن‌را به خدا نسبت دهیم، امری باطل خواهد بود؛ زیرا ذات خداوند متعال بسیط و وجود محض است و هیچ‌گونه عدمی بر وی راه ندارد. 🔶 او خدایی است که هر آن افاضه خیر به هستی می‌کند و انسان است که براساس اختیار خود در تلقی خیر، یا قادر به فهم آن نیست، یا خیر را تبدیل به بدی می‌کند. ارائه استدلال‌های عقلی در برابر کسی که هیچ اهمیتی به بنیادی‌ترین مسائل معرفت‌شناختی نمی‌دهد، شاید وقت تلف کردن باشد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
تفسیری نوین « دونالد والش» از ثنویت ☯️🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ 🔻 ولی اگر بخواهیم با ادبیات احساسی والش سخن بگوییم، پاسخ وی به چند سؤال شاید بتواند او را نسبت به ماهیت خدای وهمی خویش آگاه‌تر کند. 🔹 آیا خدایی که هم خیر است و هم شر می‌تواند پناهگاه امنی برای انسان ضعیف باشد❓ 🔸 آیا کسی را صدا می‌زنیم قدرت قابل اعتمادی برایمان است ❓ 🔹 آیا چنین خدایی کل زندگی را تبدیل به مخاطره‌ای بزرگ نمی‌کند❓ 🔶 کسی که منشأ بدی‌هاست در ظاهر شاید بتواند چهره گناهکار انسان را تطهیر بکند ولی او را در ورطه سردرگمی ره می‌کند. انسانی که حقیقت هستی را نمی‌تواند درک کند و در عالم نسبیت، شک‌ها و تردیدها او را موجودی پوچ‌گرا می‌کند. 🔷 والش به اسم معنویت و خدا، جهان هستی را جهانی تهی از خدا تلقی می‌کند؛ جهانی که تناقضات بر آن حاکم است. او با چنین تصویری از خدا هیچ‌وقت دست تدبیر و حکمت الهی را در هستی نخواهد دید او با باور به خدایی شیطان‌گونه زیباترین صفات را از خدا دریغ می‌کند و ناپسندترین صفات را به او نسبت می‌دهد. 🔶 والش میگوید: «دنیا پر از تناقضات است. عدم تناقض الزاما مؤلفه حقیقت نیست. گاهی حقایق بزرگ‌تری درون تناقضات پنهانند. آن‌چه ما در این‌جا داریم یک دو حالتی ربانی است.»[5] 🔷 جنبش تفکر نوین با الهام‌گیری از عرفان یهود، باورهای شیطانی را متعالی‌ترین احساس عرفانی برای انسان معرفی می‌کند؛ به همین دلیل کسانی که وارد این جریانات می‍‎شوند، در پی درستی گزاره‌ها و باورهای القا شده نمی‌روند و فطرت بیدار و حقیقت‌جو رفته رفته کم‌سو و ناتوان می‌شود و در خلسه‌ای خوش، زندگی در مجاز تفکر نوین را به حیات طیبه الهی ترجیح می‌دهد. «عارف حتی از پذیرفتن این احساس متعالی که ریشه شر هم در خداست روی بر نمی‌تابد.»[6] 🔶 معنویت به همان‌گونه که هست روشن‌ترین انوار را در ذات خویش به همراه دارد و بروز روشنی و تاریکی در پرتو درجات کمالی انسان است. 🔷 نور مطلق الهی بر تمام هستی جلوه‌گر است؛ ولی انسان گناهکار است که باعث کسوف می‌شود؛ زیرا او نور محض است و ما هستیم که تاریکی را وارد می‌کنیم. ♦️ امثال والش با فرافکنی سعی دارند آلودگی‌های درونی را به خدا نسبت دهند چنان‌که نور خدا را نیز به خود نسبت می‌دهند. دوگانگی، بین خالق و مخلوق است، بین حقیقت هستی و جلوه‌های هستی است نه در ذات خداوند متعال.[7] 🔻پی‌نوشت: [1]. گفت‌وگو با خدا، انتشارات دایره، 1389، ج2، ص 138. [2]. باورها و آیین‌های یهودی، آنترمن، مرکز مطالعات و تحقیق ادیان، 1386، ص 152. [3]. گفت‌وگو با خدا، والش، تهران، انتشارات دایره، ۱۳۸۵ ش، ج3، ص 35. [4]. همان. [5]. همان، ص165. [6]. جریانات بزرگ عرفان یهود، شولم، نشر نیلوفر، تهران، 1385، ص 60. [7]. نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد والش، رسول حسن‌زاده، مؤسسه علمی-فرهنگی بهداشت معنوی، قم، ص 42. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
منطقه عجیب واله دو جاواری 🏕🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
شش ضلعی عجیب در سیاره زحل 🌕🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
بتمن؛ الهه‌ی قوم مایا در ۲۵۰۰ سال پیش 🗿🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
اصالت دادن انسان بر خدا در کابالا ، آماده 🔯🕎🔺 قسمت (اول) 1️⃣ ♦️ از آنجا که بر اندیشه‌های کابالیستی همواره هاله ای از حلول گرایی سایه افکنده، آموزه انسان حاکم بر طبیعت و تاریخ که نشأت‌گرفته از این نظام فکری است، بستر بسیار مناسبی برای شکل‌گیری اومانیسم فراهم آورد. 🔷 این جنبش که در نیمه دوم قرن 14 در ایتالیا شکل گرفت و پس‌ازآن در کشورهای اروپایی گسترش یافت، در حقیقت جنبش فلسفی و ادبی بود که در پی احیاء و شناخت دوباره‌شان و منزلت آدمی است تا او را ملاک و میزان همه امور به‌حساب آورد. 🔶 اومانیسم در شکل افراطی آن عالم متافیزیک را نفی می‌کند.[۱] و انسان را به‌عنوان یگانه حقیقت جهان آفرینش به‌جای خدا می‌نشاند. 🔷 ارتباط بین اومانیسم و کابالا که مورد تائید منابع مختلف است،[2] با گسترش فعالیت فرقه شهسواران معبد در اروپا و جذب تعدادی از فلاسفه آن دیار وسعت یافت. 🔶 انجمن‌های اومانیستی دران هنگام خواستار جایگزین کردن فرهنگ مسیحی اروپا بافرهنگی بودند که در کابالا ریشه داشت.[3] 🔷 از سویی در ایتالیای قرن 14 شمار قابل‌توجهی از یهودیان به تدریس در دانشگاه‌های اروپا مشغول بودند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد.... 🔻🔻
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
اصالت دادن انسان بر خدا در کابالا ، آماده 🔯🕎🔺 قسمت (اول) 1️⃣ ♦️ از آنجا که بر اندیشه‌های کابالیست
اصالت دادن انسان بر خدا در کابالا 🔯🕎🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ⭕️ جستجوی اومانیست‌ها برای یافتن یک روش متافیزیکی یا فلسفی که بتواند آن‌ها را در قیود ارسطویی قرون‌وسطی رهایی بخشد، یکی از انگیزه‌های ایشان برای روی آوردن به معارف و فرهنگ قوم یهود بود. 🔷 آنان چنین روشی را در اصول سرّی و محرمانه کابالا یافتند. [4] 🔶 پیکو دلامیراندولا(1463-1494) یکی از اولین اومانیست‌های قرن 14 که عنوان (پدر کابالیسم مسیحی) به او داده‌شده است،[5] مهم‌ترین باور اومانیستی که ریشه در آموزه‌های کابالا دارد، آن است که (انسان، خدایی در حال شکل‌گیری است).[6] 🔷 البته این پندار نازل‌تر از اعتقادات کابالا است و در حد قابلیت تسلط و سیطره آدمی بر طبیعت و تاریخ باقی‌مانده است؛ درحالی‌که کابالا پای از این دایره بیرون نهاده، انسان را در (حال شکل دادن به خدا) ترسیم می‌کند. 🔶 آنجا که آدمی در حال جمع‌آوری بارقه‌های الهی است، در حقیقت ذات خداییش را از نو می‌سازد. قرابت این دو دیدگاه و باور بدان سبب است که هر یک از این دو اندیشه به (اصالت انسان) و (انسان سالاری) منتهی می‌شود. 🔷 نقطه مشترک دیگر میان اصول اومانیستی و کابالا، عدم (تأثیرگذاری خداوند بر سرنوشت انسان) است. اومانیست‌ها انسان را حاکم بر سرنوشت خود می‌دانند؛ اما کابالیست‌ها انسان را مؤثر بر سرنوشت خدا قلمداد می‌کنند؛ چراکه طبق تعالیم کابالا سرنوشت خداوند به اعمال و کردار قوم یهود پیوند خورده است. 🔶 شالوده نظام اخلاقی اومانیست‌ها بر لذت‌جویی، منفعت‌طلبی، رد هرگونه ریاضت‌های جسمانی و بهره‌وری بیشتر از مواهب طبیعت، بنانهاده شده است. پایه و اساس این تفکر اومانیستی را می‌توان در تعالیم کابالایی به‌روشنی بررسی کرد. 🔷 نهضت حسیدیسم،[7] بر اساس آموزه‌های کابالا معتقد است انسان‌ها باید از تمام مظاهر مادی برخوردار شوند؛ چراکه در هر یک از این امور مادی انوار الهی نهفته است. 🔻به اعتقاد نهضت حسیدیسم اطاعت از پروردگار علاوه بر خواندن تورات، بهره‌جویی و کام‌جویی از لذت‌ها و خوشی‌های این جهانی است . 🔷 زیرا اصولاً انسان در آموزه‌های کابالایی چیزی نیست به‌جز (میل) و این میل به شکلی غیر سمبلیک به‌عنوان ویژگی بنیادین وجودِ انسان شناخته می‌شود؛ به‌گونه‌ای که آدمی، به (مجموعه‌ای از امیال دو پا تشبیه شده است).[8] و هدفش در زندگی ارضای نیازها و غرایز گوناگون است. 🔶 کابالیست‌های معاصر حتی دامنه امیال بشری را تا ساحت علوی رسانده‌اند و هر شکل کامیابی و لذت را که روح آدمی در طلب آن است (از لذت سکس و سرخوشی از خوردن یک شکلات گرفته تا نیروی درمان، نیروی برکت و سرخوشی زیستن در یک رابطه عاشقانه) در عالم بالا موجود می‌دانند. [9] 🔷 حقیقت آن است که پیروان کابالا اومانیست‌هایی خدامحور هستند که هرچند با خداپرستی وحیانی تعارضی ندارند، معتقدند که آدمی می‌تواند در جایگاه خدا و بر کرسی اقتدار او بنشیند. 🔶 و به‌جای خدا محوریت و اصالت بیابد و درنهایت به این اعتقاد منتهی شود که اگر خدایی هست، به دلیل وجود انسان است. 🔻 پی‌نوشت: [۱]. زرشناس، شهریار، مبانی نظری غرب مدرن، تهران، نشر کتاب صبح، 1381، ص 39 [2]. یحیی، هارون، فراماسونری جهانی، ترجمه دکتر سید داود میر ترابی، نشر المعی، 1389، ص 64 [3]. همان، ص 66 [4]. سلیگمن، کورت، تاریخ جادوگری، ترجمه دکتر ایرج گلسرخی، نشر علم، 1377، ص 522 [5]. شهبازی، عبدالله، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، نشر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1377، ص 297 [6]. یحیی، هارون، فراماسونری جهانی، ترجمه دکتر سید داود میر ترابی، نشر المعی، 1389، ص 70 [7]. جریان عرفانی حَسیدی، در قرن هجدهم و توسط اسرائیل بَعَل شَمْ طوُوْ معروف به «بِشت» شکل گرفت. مراکز اولیة حَسیدیسم در اوکراین و لهستان جنوبی قرار داشت. بعدها این نهضت سراسر اروپای شرقی را فراگرفت. [8]. برگ، یهودا، نیروی کابالا، روش‌های رشد روح انسانی، ترجمه شیرین دخت دقیقیان، نشر مرکز تحقیقات علوم کابالا، 2010، ص 4 [9]. همان، صص 54-55 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
اعتیاد به عقرب کشیدن در پاکستان 🦂🚬🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
استفاده از سلاحهای اتمی در تمدنهای باستانی 🚀🛸👽🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2