eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
273 دنبال‌کننده
2هزار عکس
259 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
پنجمین رویداد فرهنگی ادبی کوچه باغ جریان شناسی شعر فارس - شهرستان نی ریز کارشناس و مجری: دکتر غلامرضا کافی سخنران: دکتر آرزو حقیقی شاعران مدعو: سید احمد علوی، محمدجلال رنجبر 🕓زمان: یکشنبه ۷ مرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ 🏛️مکان: شیراز – چهارراه حافظیه – سالن غزل تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان فارس اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس مؤسسه فرهنگی هنری آفتاب مهر صبا‌‌‌ قرارگاه شهید آوینی -باغ -ریز -کل-فرهنگ-و-ارشاد-اسلامی-فارس -شناسی-شعر-فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ۶ امرداد زادروز رضا رفیع (زاده ۶ امرداد ۱۳۴۷ تربت حیدریه) نویسنده، شاعر طنزپرداز، روزنامه‌نگار و مجری او اولین سروده‌های جدی‌اش را برای شاعر فصلی از عاشقانه‌ها، سهیل محمودی، صاحب صفحات شعر خلوت انس در مجله جوانان فرستاد. وی آن‌ها را به چاپ رساند و در نامه‌ای بلند بالا برایش نوشت: «بیش از شعر جدی، قدر قلم طنزت را بدان!» پیش از ورود به دانشگاه، همکاری طنزش را با نشریات تهران آغاز کرد و در مجله جوانان امروز، در کنار محمد پورثانی و عباس خوش‌عمل مشغول به فعالیت بود. از سال ۱۳۷۲ ساکن تهران شد و دو سال بعد نیز همزمان با نوشتن مطالب طنز و جدی، تحصیلات دانشگاهی‌اش در رشته زبان و ادبیات فارسی را پی گرفت. در سال ۷۶ مجله‌ای به نام «ماهنامه دنیای طنز» را از شماره صفر به راه انداخت که سردبیری آن را نیز بر عهده داشت. از سال ۷۹ نیز تا آخرین شماره هفته‌نامه سیاسی گل آقا در آبانماه ۸۱، سمت سردبیری و مسئولیت تحریریه آن به‌نام او رقم خورد. سمتی که پیش از آن بزرگانی چون مصطفی فرجیان و هوشنگ معمارزاده عهده‌دار آن بودند. او در کنار ادامه دادن تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، از سال ۸۱ عضو ثابت تحریریه روزنامه اطلاعات شد که ابتدای امر مدتی در سرویس مقالات و سپس دبیر سرویس گزارش و پس از آن نیز مسئولیت انتشار ضمیمه «ادب و هنر» روزنامه را برعهده داشت که تا امروز به صورت هفتگی منتشر می‌شود. همچنین از سال ۱۳۸۳ تاکنون ستون روزانهٔ طنز «بزن در رو» در روزنامه جام جم را می‌نویسد که مخاطبان خاص خود را دارد و تا به حال با وجود تغییر مدیریت‌ها، هیچ‌گاه متوقف نشده‌ است. وی در عرصه طنز و طنازی، با هر دو وجه نظم و نثر پیش رفته و البته در حوزه طنز منثور - آن هم از نوع ژورنالیستی‌اش - بیشتر قلم زده‌ است. جوهره و رویکرد اصلی و اساسی طنزهای او، سیاسی، ادبی و فرهنگی است. او دبیر و داور چندین جشنواره کشوری بوده‌ است و در سومین جشنواره طنز مکتوب، داور بخش نثر بود. از سال ۱۳۸۴ مسئولیت «خانه طنز» باشگاه نویسندگان و هنرمندان، وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را بر عهده داشته و دارد که در حال حاضر به «امور ادبی» معاونت هنری سازمان تغییر نام داده‌ است. همچنین دبیر و مجری محفلی ادبی با عنوان شب شعر شکرخند در تهران است که از تیرماه ۸۵ به صورت ماهانه (اولین شنبه هر ماه) برگزار می‌شود. کتاب‌ها حرف اضافه | مجموعه نثرهای طنز از سال ۸۱ تا ۸۳ | نشر اطلاعات | چاپ اول ۱۳۸۴، چاپ دوم ۱۳۹۰‌. بزن در رو | گزیده‌ای از نثرهای طنز چاپ شده در روزنامه جام جم طنز و تغزل | مجموعه غزلیات طنزآمیز در نیمه دوم دهه هفتاد آب در هاون | مجموعه طنزهای منثور از سال ۸۴ تا ۸۵ باد در غربال | مجموعه طنزهای منثور از سال ۸۶ تا ۸۷ دایره بی زنگ | مجموعه طنزهای منثور از سال ۸۸ تا ۸۹ مشت بر سندان | مجموعه طنزهای منثور از سال ۹۰ تا ۹۱
مُفتِ شیطانَند غفلت پیشگانِ روزگار سگ به آسانی توانَد صیدِ غافل را گرفت
مهمان شده ایم ناگهان، ناخوانده نسلیم که روی دست دنیا مانده هربار که آمدیم آدم بشویم عشق آمده و فاتحه مان را خوانده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رباعی با شعر تر و ترانه برمی گردیم با نغمه ی عاشقانه بر می گردیم امروز اگر ز خویش دور افتادیم فرداست که بی بهانه بر می گردیم
فضای خانه که از خنده‌های ما گرم است چه عاشقانه نفس می‌کشم!، هوا گرم است دوباره «دیده‌امت»، زُل بزن به چشمانی که از حرارتِ «من دیده‌ام ترا» گرم است بگو دومرتبه این را که: «دوستت دارم» دلم هنوز به این جمله‌ی شما گرم است بیا گناه کنیم عشق را... نترس خدا هزار مشغله دارد، سرِ خدا گرم است من و تو اهل بهشتیم اگرچه می‌گویند جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است به من نگاه کنی؛ شعرِ تازه می‌گویم که در نگاه تو بازارِ شعرها گرم است 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق شدیم و نظم جهان را بهم زدیم دنیا هنوز هم که هنوز است درهم است ...
انگیزه ی اشتیاق و شورم هستی بیت الغزل عشق و غرورم هستی ای شعر نگفته که تو را خواهم گفت در بغض گلو سنگ صبورم هستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاید از دید شما غُد باشم بگذارید که من خود باشم شعر را شور و نشاطی بدهم سوژه ی تازه ترین مـُد باشم بین اندیش مداران جهان فکر اندیشهٔ بی خود باشم لحظه لحظه شدنم مختل شد لااقل تا بشود شد باشم بال افکار مرا باز کنید بگذارید که هُد هُد باشم حال آینده اگر می گذرد کاش در حال تردد باشم شاعری حرفه ی آموختنی ست کاش از بدو تولد باشد علی شیربانیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوفیان عصر جدید ما بر تو ای حسین دمادم گریستیم اما چه سود چون به شما ننگریستیم ما کوفیان عصر جدیدیم در نفاق گفتیم یا حسین و یزیدانه زیستیم ما تیغ را به خصم نه، بر خویش می‌زنیم خصمیم یا که دوست؟ ندانیم کیستیم! پاسخ نمی‌دهیم به هل من معین تو تنهایی‌ات مدام، که ما یار نیستیم ما خو گرفته‌ایم به بیداد هر زمان کو پای عزم، تا به عدالت بایستیم.. ✍🏻 🏷
شهیدان مظهر عزت ایران فراخوان رویداد رقابتی ۲۴ هزار لبخند جلوه‌های عزت و سربلندی به روایت طنز فاخر بخشهای رویداد: بخش اول: شعر طنز ؛ داستان کوتاه؛ خاطره نویسی طنز؛ متن استندآپ کمدی؛ نمایشنامه کوتاه طنز بخش دوم: اجرای استندآپ کمدی؛ خاطره گویی طنز؛ روایتگری و نقالی طنز؛ اجرای نمایش طنز کوتاه بخش سوم :آثار تجسمی از جمله کاریکاتور؛ طراحی پوستر؛ نقاشی،... بخش چهارم: هنرهای رقومی، پویانمایی: استاپ موشن؛ پادکست طنز ؛نمایش رادیویی کوتاه طنز و... بخش پنجم:نماهنگ های طنزکوتاه موبایلی جهت انتشاردرفضای مجازی مقررات رویداد: مهلت ثبت نام وتکمیل فرم تقاضا تاریخ:10شهریورماه1403 اطلاعات بیشتر 03133664239 ثبت نام و اطلاعات بیشتر https://eshonar.ir/l24000/ .جوایز: به کلیه آثار راه یافته به رویداد لوح یادبودوکمک هزینه نقدی به مبلغ پانزده میلیون ریال تا پنجاه میلیون ریال تقدیم خواهد شد. پس از داوری به آثار برتر در بخش‌ها و رشته‌های مختلف لوح تقدیر و تندیس رویداد و مبلغ نقدی از مبلغ هشتاد میلیون ریال تامبلغ دویست میلیون ریال پرداخت می‌گردد. این کنگره ملی است. ••✦•┈┈┈••❅✾❅••┈┈┈•✦••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما اسیر روزگار بی خیالی نیستیم حال وروزما زمان حال استمراری است تک بیت
پنجمین رویداد فرهنگی ادبی کوچه باغ جریان شناسی شعر فارس - شهرستان نی ریز کارشناس و مجری: دکتر غلامرضا کافی سخنران: دکتر آرزو حقیقی شاعران مدعو: سید احمد علوی، محمدجلال رنجبر 🕓زمان: یکشنبه ۷ مرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ 🏛️مکان: شیراز – چهارراه حافظیه – سالن غزل تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان فارس اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس مؤسسه فرهنگی هنری آفتاب مهر صبا‌‌‌ قرارگاه شهید آوینی -باغ -ریز -کل-فرهنگ-و-ارشاد-اسلامی-فارس -شناسی-شعر-فارس
کاریکلماتور از رحمت‌الله امیدوار 🌹قدیمی‌ترین و ماهرترین قنّاد، زنبور عسل است. 🌹بارانِ مغرور، می‌خواست دریا را خیس کند. 🌹تیراژ کتاب خداشناسی، به شماره‌ی دل انسان‌هاست. 🌹نی، از شکم خالی‌اش می‌نالد. 🌹دندان‌پزشک، با دندان مردم نان می‌خورَد. 🌹اولین نژادپرست، شیطان است. نیشانوش(کاریکلماتور)، امیدوار، ص ۱۰، ۱۲ و ۱۴.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️سی‌ونهمین سال برگزاری رویداد ملی «» - شیراز موضوع: باحضور؛ شاعران برگزیده از سراسر کشور چهارشنبه و پنج‌شنبه۱۰و۱۱ مرداد تالار حافظیه کانال
گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله ها را» تا زودتر از واقعه گویم گِله ها را چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را پُر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله ها را ما تلخیِ نه گفتن مان را که چشیدیم وقت است بنوشیم از این پس بله ها را بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یک بارِ دگر پر زدن چلچله ها را یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله ها را 🪴
🌞مدرسه تابستانه غدیر🌞 🎓انجمن علمی تربیت مربی پیش از دبستان برگزار می کند. 🦋مجموعه کارگاه های آشنایی با ادبیات کودک 🌈کارگاه شعر درمانی 🔸آشنایی با شعر و کتاب های کودک 🔹انواع شعر کودک 🔸ویژگی های درمانی شعر 🔹نحوه استفاده از شعر و ... ▫️مدرس کارگاه: خانم دکتر معصومه مرادی ▫️تاریخ برگزاری:چهارشنبه ۱۰مرداد ▫️ساعت :۱۴ الی ۱۶ 💡شهریه کارگاه : ▫️آزاد ۱۶۰هزارتومان ▫️دانشجویان غدیر ۱۲۰هزار تومان 🔖با اعطای گواهی حضور در دوره 📍مکان: احمدی جنوبی کوچه 8 مرکز آموزش علمی کاربردی غدیر جهت ثبت نام به شماره 09331979762 در ایتا پیام دهید. با آرزوی موفقیت مدیریت فرهنگی_دانشجویی مرکز غدیر
"به بهانه‌ی سال‌روز شهادت علی‌بن‌حمزه علیه‌السلام" مزار علی‌بن‌حمزه(ع/ شهیدشده در ۲۳ محرم ۲۲۰)، از دیرباز در میان شیرازیان مشهور بوده، تا آنجا که طبق برخی روایت‌ها، تاریخ بنای مرقد ايشان به دوران آل‌بویه باز می‌گردد و در کتاب‌های تاریخی و مزارات شیراز نيز، بارها به اهمیت آن اشاره شده است. با این‌حال در شعر فارسی، پیش از دوران صفوی اشاره‌ای به آن حضرت(ع) نمی‌توان دید، هرچند در میان عامه، روایتی درباره‌ی زیارت حافظ از مقبره‌ی ایشان ساخته شده و به بیت "سرِ آن کشته بنازم که پس از کشته‌‌‌شدن/ سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود" مستند شده است؛ حال آنکه این بیت برگرفته از غزلی منتسب به شاطرعباس صبوحی است و تاریخ سرایش این شعر و زمان خلق این داستان، بسیار متاخر از زمان حافظ بوده است. قدیم‌ترین شعر در دست درباره‌‌ی حرم آن حضرت، ترکیب‌بندی از اهلی شیرازی(۸۵۸_۹۴۰) است که از منظر تاریخ شیراز و ادبیات شیعی، اهمیت دارد: صاحب‌دلان که بندگی مقبلی کنند در یوزه‌ی کرم ز توانگردلی کنند رو سوی مستی از سر هشیاری آورند دیوانگی ز سلسله‌ی عاقلی کنند... با رهروان ز خضر و مسیحا روند پیش با عاقلان ره سخن از غافلی کنند جویای گنج لیک نه از راه نیستی تحصیل کیمیا نه ز بی‌حاصلی کنند شاهان ملک خاک زمین تکیه‌گاهشان بر ملک و جاه تکیه نه از جاهلی کنند چون ماه نو به صیقل یک‌گوشه‌ی نظر آیینه‌ی سیاه‌دلان منجلی کنند پیران پارسا به حدیثی کنند مست رندان مست را به نگاهی ولی کنند جان در سر محمد و اولاد او دهند سر در سر محبت آل علی کنند بر آستان میرعلی حمزه سر نهند پای شرف ز عرش برین پیش‌تر نهند آن قبله‌ی فلک که ملک چاکرش بُوَد صد همچو کعبه حلقه‌به‌گوش درش بود شاه شهید میرعلی حمزه آن‌شهی کز خون خود قبای شهی در برش بود فرّ هما گدای در او چه می‌کند چون سایه‌ی سعادت او بر سرش بود خاری که سر زند ز گلستان روضه‌اش نخلی شود که میوه‌ی دل‌ها برش بود تن در هوس که خاک در او شود به‌جان جان در هوای روضه‌ی جان‌پرورش بود بر عرش می‌رسد به درش هر که می‌رسد آنجا کسی که می‌رسد این باورش بود روز سماع و وقفه‌ی این روضه‌ی چو خلد خیل ملک نظارگی منظرش بود آن‌را که داغ حسرت این روضه بر دل‌است دوزخ شراری از دل پر اخگرش بود هر کس که از سفال سگش آب می‌خورد بادا حرام اگر طلب کوثرش بود خاک درش چو آب بقا روح‌پرورست منت‌پذیر خاک درش آب کوثرست شهزاده‌ای که میرعلی حمزه نام اوست جبریل اگر به عرش پرد، مرغ بام اوست در وصف او مگو که سپهرش مقام شد گو: پایه‌ی سپهر بلند از مقام اوست هر کاو شنیدی بوی شمیمی ز مشهدش تا صبح حشر نکهت جان در مشام اوست رضوان سلام کرد چو آن بارگاه دید کرد از صفا خیال که دارالسلام اوست هر کور بهر کام‌دلی سوی او رود آن کعبه‌ی مراد دهد هرچه کام اوست روح‌الامین که منهی دین پیمبرست گوش و دلش همیشه به حرف و پیام اوست خاص از پی نثار درش نقد جان رواست وین جان که با من است هم از لطف عام اوست تنها نه صید گیسوی مشکین او منم هر جا که هست مرغ دلی صید دام اوست جایی که ساقی کرمش شد حیات‌بخش خضر و مسیح، تشنه‌لب درد جام اوست از حلقه‌ی حرم اگرم دست کوته است چشمم چو حلقه بر در بیت‌الحرام اوست دارم به قبله‌ی در او روی بر زمین رویم ز قبله گردد اگر نیست این‌چنین آنان که پای قدر بر افلاک بر نهند بر آستان میرعلی حمزه سر نهند زان واجب‌ست خیل ملک‌را سجود خاک تا چهره‌ی نیاز برین خاک در نهند درویش این درند به دریوزه‌ی قبول آنان که پای بر سر صد گنج زر نهند... در روضه‌اش نه حدّ ملایک بود گذر گر پا نهند پا ز حد خود به‌در نهند خواهم به دیده خار رهش رفتن از مژه گر جای خار در ره من نیشتر نهند از گریه، خون دیده بر این آستانه ریخت چندان‌که خلق پای به خون جگر نهند هر ذره خاک مردم چشمی از این در است کز مردمی به چشم خود اهل نظر نهند اهل صفا که کعبه ایشان همی در است ز این در به سعی کعبه چه رو در سفر نهند هر حاجتی که هست درین کعبه چون رواست حاجت به کعبه چیست چه حاجت به سعی ماست؟ ای کعبه‌ی سعادت و ای قبله‌ی شرف پاکیزه‌گوهر صدف شحنه‌ی نجف پیش تو ای امام به‌حق چون صف نماز در سجده بسته‌اند ملک صدهزار صف ذات تو گنج‌نامه‌ی سرّ حقیقت است عقل تو ره برد به سر گنج "من عرف..." در روضه‌ی شریف تو خورشید ذره‌وار خواهد که خاک ره شود از غایت شرف مارا چه حد که روی بر این آستان نهیم از حضرت تو گر نرسد بانگ لاتخف سوی در تو آمده‌ام از سر نیاز چون اشک خود دوان به‌سر از غایت شعف آورده‌ایم سوی تو رخسار زرد خویش اشک امید در نظر و نقد جان به‌کف گر نیک و گر بدیم به رحمت قبول کن ما را مکن ز مرحمت خویش برطرف چشم کرم ز لطف تو داریم و کرده‌ایم بر ابر رحمت تو نظر باز چون صدف از حضرت کریم امیدست هر کسش اهلی اگر قبول تو دارد همین بسش https://eitaa.com/mmparvizan
من ِ گذشته ی خود را به یاد داری که؟ به اصل ِ رجعت مرد اعتقاد داری که؟ منم به پای تو افتاده ام، نگاهم کن به چشمهای خودت اعتماد داری که؟ اگرنه مثل لبت در حصار کن آن را ظریف و ناب و زنانه، مداد داری که؟! غزل غزل قلمم اعتراف کرد به عشق خودت بخوان غزلم را، سواد داری که؟! هنوز حلقه در انگشتم است، از تو کجاست؟ نگو که نیست! که دادی به باد!... داری که؟!
محمد شکری فرد متولد 1373 در شهرستان هشترود(آذربایجان شرقی)، و فارغ التحصیل کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریزاست. شکری فرد آغاز به کار خود را در دنیای شعر اینگونه شرح میدهد: «از سال 86 شعر را با راهنمایی های پدرم شروع کردم. از سال 90 با راهنمایی استاد حسین اسرافیلی و محمدحسین انصاری نژاد جدی تر در عرصه شاعری فعالیت می کنم.» وی در جشنواره هایی همچون بسیج، جوان خوارزمی، موسم گل، شعر و داستان جوان سوره، جشنواره بین المللی امام رضا، پرسش مهر، عبرات، و... برگزیده شده است و دبیری و داوری چندین جشنواره استانی را بر عهده داشته است. شکری فرد از سال 91 الی 93 رئیس انجمن ادبی شهرستان هشترود بوده است .او از سال 92 عضو بنیاد ملی نخبگان و هم اکنون مجری و دبیر جلسات هفتگی شعر حوزه هنری استان آذربایجان شرقی است. نخستین کتاب شکری فرد با نام « گشایش» توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
به چشم هاش، همان ها که ترک قفقازند کسی نظر نکند خانمان براندازند چه فتنه ها که نشسته ست کنج لب هایش نه اینکه فکر کنی نقطه ی سرآغازند زده است شعله به جان ها، همان که انفاسش به سان گرمی خرماپزان اهوازند به گریه گفتمش: ای یار عاشقت هستم به عشوه گفت: همه شاعران زبان بازند! زمانه ای ست که گل را ذلیل می شمرند پرندگان غزلخوان بلند پروازند