eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
266 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
"به ماه مهر و محبت" سلام! سفره‌ی گسترده‌ی خدا، رمضان سلام! ماه سحرهای آشنا، رمضان سلام! رویش باران، سلام! جوشش رود سلام! شهرِ غزل‌های روشنا رمضان سلام! لحظه‌ی افطار و شورِ فیض غروب درود! فصل مناجات و ربنا، رمضان چه مهربان و صمیمی رسیده‌ای از راه خوش‌آمدی و گل آورده‌ای، بیا رمضان بیا و در ضربانم اذان نور بریز بهار آینه‌خیزِ پر از بها، رمضان به حقّ اشهد ان لا اله الا الله که نیست جز تو کسی میزبان ما، رمضان سلام! ماه ابوحمزه و تبِ شب قدر درود! ساعت غم‌های باصفا رمضان سوار بال ملایک مرا ببر تا اوج مرا ببر به ملاقات ابرها رمضان مرا ببر به جهانی پر از نگاه و... سکوت مرا ببر به تماشای ناکجا رمضان مرا ببر به زلالی، مرا ببر به حضور مرا ببر به سحرهای بی‌ریا رمضان مرا ببر به زمانی ورای وقت زمین مرا ببر به شبِ رویش صدا، رمضان * گلوی زندگی‌ام خشکِ درد بی‌نفسی است ببار در ریه‌هایم کمی هوا رمضان تمام هستی من در مصاف تیر غم است بدوز بر دل من جوشنِ دعا رمضان خوش‌آمدی و صفا کرده‌ای، بیا ای خوب! سلام! سفره‌ی گسترده‌ی خدا رمضان https://eitaa.com/mmparvizan
افطار وقت است که خویش را سبکبار کنیم غم را به یکی گوشه تلنبار کنیم امشب که به مهمانی شعر آمده ایم با شربت لب های تو افطار کنیم کیوانی ،بهار قرآن
گل در بر و می در کف و معشوق فلان است اما چه توان کرد که است مهمان خداییم اگر چه همه، اما الحق و الانصاف که ارزاق گران است با شوق رسیدن به شب اول از اول ماه دل نگران است «آن یار کز او خانه‌ی ما جای پری بود» کرده‌ست فرار از رمضان، در همدان است! از بین عبادات در این ماه پر از فیض محبوب ترینش به‌یقین خواب گران است! هنگام زورچپان است به حلقوم که شد بار دگر زورچپان است یک دیس پر از در وسط ظهر قطعا که عذاب شکم و روح و روان است بی‌تاب بوَد این شکم خیر ندیده از صبح فقط منتظر وقت است در باقی ایام بود جاده‌ی باریک در ماه خدا جاده‌ی بخشش اتوبان است درهای همگی بسته و رحمت از جانب ایزد همه جا در فوران است چون «پورشه» بتازد همه‌ی سال، ولیکن لعین در رمضان مثل «ژیان» است در ماه خداوند شیاطین همه OFF اند این پدرسوخته‌ی ماست که ON است دیدم که یکی توی خیابان رهایی مشغول به لمباندن از راه دهان است گفتم علنی؟ روزه‌خوری؟ این که حرام است گفتا که خداوند خودش در جریان است! البته که فقط امساک شکم نیست برتر ز صیام شکم امساک لسان است چون مرد رسد با دهن روزه به خانه ارزنده‌ترین زینت زن حفظ زبان است یک روزه گرفتیم و طلبکار خداییم گوییم که پس جنت ما را که ضمان است؟! شک نیست که الطاف خداوند وسیع است «آن را که عیان است چه حاجت به بیان است؟» طنز پرنیان
"سحر" ریشه می‌شوم که حس کنم، شب صدای پای آب را برگ می‌دهم که بشنوم، گریه‌های آفتاب را گوش‌ها که باز سمت در... چشم‌ها که مردمک به‌راه خاطرات دوره کرده‌اند، عکس‌های کنج قاب را پیچ می‌خورم به دور تو، تاب می‌خوری به گرد من از غم تو ارث برده‌ام، ماجرای پیچ و تاب را این شرابِ چندسالگی است؟ یاکه سکر هم‌پیالگی است؟ مستم آنچنان که بعدازین، مست می‌کنم شراب را * ای نگاهِ لطفتان به غیر! اَلسّلام... صبحتان به خیر! لااقل سری تکان دهید، این سلام بی‌جواب را روزها همیشه داغ و زرد، روزه‌ها هنوز گرم و خشک از لبان سرخ من بپرس: طعم آیه‌ی عذاب را بی‌تو یک‌بغل جنازه‌ایم... سال‌هاست در گدازه‌ایم یک‌نفس بیا و جان ببخش... این جنازه‌ی مذاب را بی‌تو شعرها خرابی‌اند... حرف‌های ناحسابی‌اند یک‌غزل بگو تمام کن حرف‌های ناحساب را این قلم شکسته بهتر است... آن کتاب... بسته خوب نیست سوره‌ای بخوان و باز کن، قفل ذالک الکتاب را * سال‌هاست یک‌حضور سبز، هر سحر به یاد نخل‌هاست او که با خودش می‌آورد، شب "صدای پای آب" را ریشه می‌شوم... عبور کرد: او که کوله‌بار نان به دوش برگ می‌دهم... نسیم شد: کودکان نیمه‌خواب را * آی! چاه‌های منتظر! نخل‌های تا همیشه‌سبز! گوش وا کنید بشنوید: ناله‌ی ابوتراب را https://eitaa.com/mmparvizan
عطر اشک و دعا خداحافظ ماه خوب خدا خداحافظ دست خالی مباد برگردد می رود این گدا خداحافظ سفره را بسته ای و باز شده راه افسوس با خداحافظ روزها! جزء ها! تلاوت ها! سوره ها! آیه ها! خداحافظ در شب عید غصه باید خورد جای افطار با خداحافظ می رود محو می شود رمضان می رسد این ندا: خداحافظ ای دعای خوش ابوحمزه در سحرهای ما خداحافظ به صفای تو تازه دل بستیم می روی بی وفا خداحافظ فرصتی نیست این شب آخر ربنا الغفرلنا خداحافظ
از رمضان خوب استفاده نکردیم جام به ما داد، صرف باده نکردیم سفره خود را گشوده بود خداوند بسته به ما بود ، ما اراده نکردیم یک شبه می شد هزار ماه جلو رفت طرح شب قدر را پیاده نکردیم آن طرف شهر بود منطقه نور پل زده بودند، رو به جاده نکردیم راه میانبر گذاشت سمت سماوات حیف که ما فکر راه ساده نکردیم