در زیر آسمان و در این بیکرانهها
روی زمین پهن و شلوغی خانهها
در لابلای مردم شهری که مرده اند
در هایوهوی خویش و سکوت رسانه ها
تنها نشستهام به امید نگاه تو
دل بستهام به ناله ی باد و ترانهها
جان دلم بگو به کجا کردهای سفر؟
لب باز کن بگو سخن از محرمانهها
گاهی بیا به خواب گدایت بیا که من
دل خوش نمودهام به شکوه اعانهها
میآیی و بهار به این باغ میرسد
سر میزند به خار دل ما جوانهها
یک روز میرسی ز تکاپوی جادهها
ای تک سوار قصهی عشق و زمانهها
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
گاهی در وجودمان به قبرستانی محتاجیم
برای چیزهایی که درونمان میمیرند.
#محمود_درویش
@golchine_sher
طبع شعرم بویی از عشق و شهامت می دهد
شهر خوبم ( اصفهان ) بوی شهادت می دهد
(ماه آبان) (شهر سلمان) بویی از غم می دهد
با عُروج لاله ها بوی (مُحرم ) می دهد
( اصفهان ) نصف جهان شد از قدمهای شهید
چونکه (صدها) لاله ی پرپر به شهر ما رسید
آخرِ ( آبانِ سال شصت و یک) در اصفهان
می روند آلاله ها بر روی دست عاشقان
از پَر پروازشان آوازه ها بر لب گرفت
چونکه نام این حماسه ( رمز یا زینب ) گرفت
این شهادت ها دوباره شهر ما زیبنده کرد
یاد عاشورای سال شصت و یک را زنده کرد
یا رب این خیل شهیدان با حسین محشور کن
روحشان را بر سرِ خوان علی مَسرور کن
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#عضوکانال
#۲۵آبان_سال_۱۳۶۱_شمسی
#عملیات_محرم
#تشییع_۳۷۰شهید_دریکروز
#شهدای_مظلوم_اصفهان
@golchine_sher
خدا می خواست با رویای تو همگام تر باشم
و از پایان هر تقویم،خوش فرجام تر باشم
خدا کندوی لبهای تو را در خانه ام آورد
که از زنبورهای باغ، شیرین کام تر باشم
تو را مثل جزیره دوخت بر پیراهن موجم
که از پهنای اقیانوس ها" آرام" تر باشم
زبان چشمه ی ییلاق هایم- واضح و روشن-
به سمتم کوچ کن تا باز بی ابهام تر باشم
میان قارچ های سمّی و مشهور جایم نیست
همان بهتر که از هر غنچه ای گمنام تر باشم!
تنور خود پرستی ها عجب سوزانده نان ها را!
چه خوشبختم که می خواهم از این هم خام تر باشم !
من آن میخانه ی شادم که تعطیلی نخواهد داشت
خدا می خواست از هر شاعری " خیام" تر باشم!
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
۲۵ آبان ۱۴۰۲
@golchine_sher
کنون یا رب که گم کردم شکوه آسمانم را
چسان باید گشایم پیشِ تو قفل دهانم را ؟
ز حال و روز خود از بسکه غافل مانده ام اینک
ز خاطر بُرده ام گویی همه نام و نشانم را
ز بس جور و جفا دیدم من از یاران خود اینک
که جای دوستان ترجیح دادم دشمنانم را
گمانم بود از اول ، نمی پاید وفای تو
شکستی عهد خود را پس یقین کردم گمانم را
چو بلبل از چمن رفتم ز جور باد پاییزی
به وقتی که به غارت رفته دیدم آشیانم را
در این دریای طوفانی ندیدم رنگ آسایش
نشد گوشِ کسی پیدا که دریابد فغانم را
ملول و خسته ام در محبسِ تاریکِ این دنیا
خوشا بگشایم آخر بند از روح و روانم را
چو ققنوسی اگر ( شایق) در آتش شعله ور گشتم
که می خواهم بسوزانم میان شعله جانم را
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
چه جای صحبتِ سال و ماه و بهار و خزان
که دل گرفتهام از روزگارِ دور از تو...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
تعبیر خوابهای پریشانیام، بیا
دلتنگ بوسهات شده پیشانیام، بیا
وقتی کنار بستر شعرم تو نیستی
تنهاترین ترانهی بارانیام، بیا
در پیچوتاب ذهن گرهخوردهام فقط
مشغول فن خاطرهدرمانیام، بیا
حالوهوای دفترم از بغض پر شده
در جستوجوی خندهی پنهانیام، بیا
حرف از ترنج، دست، زلیخای دیگری
از جان برید این دل قربانیام، بیا
تنها دلیل رقص قلمهای بی رمق
یک سطر مانده تا ته ویرانیام، بیا
#ژیلا_نظری
@golchine_sher
هرچه میگردم دلیل عشق را پیدا کنم،
یا جوابِ این دلِ بیچاره ی رسوا کنم ،
یا که با تنهایی ام آتش به تنهایی زنم ،
در دلم رویای شیرینِ وصالت جا کنم،
نیستی! دنیا تمامش می شود غرقِ سوال
تا کجا در شب خروش صبح را برپا کنم؟؟؟
ای تمامِ محتوای زنده بودن تا به کی
باغرورت در نبودت پشتِ غم را تا کنم؟!
مرهمِ مهتابِ زخمی اشکهای عاشق است
آه دنیا! صبر کن تا یارِ خود پیدا کنم
#رسول_مومنی
#عضوکانال
@golchine_sher
وقتی که مسیرمان خیابان باشد
همراه تو شادیام فراوان باشد
با تو چِقَدر قدمزدن میچسبد
مخصوصا اگر که زیر باران باشد
#جواد_محمدی_دهنوی
#عضوکانال
@golchine_sher
من بی تو نیستم، تو بی من چه میکنی؟
بیصبح ای ستارهی روشن چه میکنی؟
شب را به خوابدیدن تو روز میکنم
با روزهای تلخ ندیدن چه میکنی؟
این شهر بی تو چند خیابان و خانه است
تو بین سنگ و آجر و آهن چه میکنی؟
گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد
میپوشمش هنوز، تو بر تن چه میکنی؟
من شعله شعله دیدهام ای آتش درون
با خوشه خوشه خوشهی خرمن چه میکنی!
پرسیدهای که با تو چه کردم هزار بار
یک بار هم بپرس تو با من چه میکنی؟!
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
میخواستم که سیر ببینم تورا نشد!
ای چشمِ بیقرار چه جای خجالت است
#حسین_دهلوی
@robaiiyat_takbait
بر پَرتو روی یار، گُل بايد ریخت
چون جلوه هر بهار، گل باید ریخت
صبح است و طلوع دیگری آمده است
بر خالق روزگار، گل بايد ریخت
#محمدعلی_هادیان_ندوشن «درود»
#عضوکانال
@golchine_sher