eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
820 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تو از هرآنچه که دیدم قشنگ تر هستی نوای دلکشی از صفحه ی قمر هستی من و تو پنبه و آتش من و تو شعله و کاه برای پنبه تو کبریت پر خطر هستی تو جلوه های بدیعی برای عکاسی که لنز خاطره در قاب هر هنر هستی برات میشوم اینجا شبیه شعر فروغ بگو که در سفرت فکر درد سر هستی ؟ من آن درخت بلوطم کنار جنگل پیر که عاشقم به تویی که خود تبر هستی بیا دوباره به فصل قدیمی ام برگرد بیا دوباره به بازی ، کلاغ پر هستی ؟ تو شاملویی و من منزوی ترین آیدا به عزلت غزلم منبع خبر هستی ؟ بگو برای پریدن از اینهمه آتش شبیه این من ِ دیوانه کله خر هستی ؟ برای عشق نیا در میان شعله و دود اگر که اهلی عقل و حسابگر هستی آهای یوسف مصری شدم زلیخایت که دست می کشم از خود بگو اگر هستی ؟ قسم به طرز نگاهت قسم به آتش عشق میان اینهمه آدم تو در نظر هستی @golchine_sher
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟ راستش زور منِ خسته به طوفان نرسید گر چه گفتند بهاران برسد مال منی قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید کلِ این دهکده فهمید که عاشق شده ام خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید در دل مزرعه بغضم سله بسته ست قبول! گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید… نان عاشق شدنم را پسر خان می خورد لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید… @golchine_sher
نمی‌دانم چرا؟ اما تو را هرجا که می‌بینم کسی انگار می‌خواهد ز من، تا با تو بنشینم تن یخ کرده، آتش را که می‌بیند چه می‌خواهد؟ همانی را که می‌خواهم، تو را وقتی که می‌بینم تو تنها می‌توانی آخرین درمان من باشی و بی شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم تو آن شعری که من جایی نمی‌خوانم، که می‌ترسم به جانت چشم زخم آید چو می‌گویند تحسینم زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟ چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟ نباشی تو اگر، ناباوران عشق می‌بینند که این من، این منِ آرام، در مردن به جز اینم @golchine_sher
از خواب چشمهای تو تا صبح می پرم این روزها هوای تو افتاده در سرم هر سایه ای که بگذرد از خلوتم تویی افتاده ای به جان غزل های آخـــرم گاهی صدای روشنت از دور می وزد گاهی شبیه مــــــــاه نشستی برابرم یا روبه روی پنجره ام ایستاده ای پاشیده عطر پیرهنت روی بسترم گاهی میان چادر گلدار کودکی ات باران گرفته ای سر گلدان پرپرم مثل پری در آینه ها حرف می زنی جز آه هرچه گفته ای از یاد می برم  نزدیک صبح، کنــــــج اتاقم نشسته ای لبخند می زنی و من از خواب می پرم... @golchine_sher
تو را من دوست می‌دارم بدونِ نقطه‌ای در انتهایِ سطر... ‌ @golchine_sher
دلا قدرِ بشر در نزد داور می شود پیدا مقام ارزش زر پیش زرگر می شود پیدا به دست باغبان چون تربیت گردد گلی زیباست وگرنه خار و خس هرجا مکرر می شود‌ پیدا به شیر پاک مادر پرورش یابد اگر انسان ابرمردی به پاکیِ اباذر می شود پیدا پسر رو قدر مادر دان به عالم تا که جان داری که حُسنِ تربیت از شیر مادر می شود پیدا @golchine_sher
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی سر به زیرانداختی و گفتی آهسته سلام لب فروبستی نگاه شرمساری داشتی خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی صبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بود کاش می شد باز در خوابم گذاری داشتی عشق یعنی بی گلایه لب فروبستن ، سکوت دلخوش از این که شبی با او قراری داشتی @golchine_sher
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد مارا چه نیازی‌ست که دنیا بپسندد؟! قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی من راضی‌ام آن‌گونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آن‌قدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_ _یک بار بیاید به تماشا... بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم ما آمده‌ایم اُمّ ابیها بپسندد  بگذار بخندند به این زار زدن‌ها... می‌ارزد اگر زینب کبری بپسندد @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
مدت‌هاست به هوایِ صبح بخیر گفتن‌هایت سحر خیز شده‌ام @golchine_sher
بانو! قرار ثانیه‌ها را به هم نریز موهات را ببند و فضا را به هم نریز بگذار در خیال خودم هی ببوسمت رویای عاشقانه‌ی ما را به هم نریز کمتر به فکر خط‌ ِ لب و چشم و سرمه باش آرایش قشنگ خدا را به هم نریز از کوچه‌ها که میگذری فکر خلق باش اعصاب شیخ و شاه و گدا را به هم نریز از شعر من بنوش و به رقص آی و مست شو اما ردیف و وزن و هجا را به هم نریز "امن یجیب" و "جاثیه" خواندم که آمدی لطفن بمان و راز دعا را به هم نریز میترسم این سکوت تو دیوانه‌ام کند موهات را نبند و فضا را به هم بریز! @golchine_sher
ای غایب محرمانه برگرد رفتی به سفر به خانه برگرد هر دیده به دنبال کسی هست ای عشق من عاشقانه برگرد از ابر و تگرگ و برف و باران پژمرد گل و جوانه برگرد طفل دل من بهانه دارد خاموش کن این بهانه برگرد ما همچو پرنده اسیریم هم دانه تویی و دانه برگرد عشق و غزل و ترانه تا کی؟ ای شور غزل ترانه برگرد حالا که زمین، زمانه دارد صد زخم به روی شانه برگرد ساحل همه تشنه کام عشقت ای آب لب کرانه برگرد در حسرت انتظار مردم یک شب سحر عارفانه برگرد سوسن زغم تو ده زبان شد قیصر همه غمگنانه برگرد دل سوخت ولی به جای مانده خاکستر آشیانه برگرد منظومه عشق آل یاسین! ای حجت حق به خانه برگرد آیینه آیه های مرسل ای سبز پیمبرانه برگرد ما چشم به راهت ای مسافر رفتی به سفر به خانه برگرد..... @golchine_sher
چه بی مقدمه یک لحظه داد زد :بدرود! کجا؟...نگفت...فقط گفت می رود بدرود غریبه بود و به بیراهه رفت گفتم...گفت- اگرچه نیستم این راه را بلد،بدرود حلال کن که پس از این مرا نخواهی دید نمی شوم دگر از این دیار رد بدرود چه بچگانه ز من خواست چشم بگذارم ده... او نبود اگر...بیست...آه ...صد بدرود از آنِ آمدنش حدس می زدم برود همان که زاده شد از نسل هفت جد بدرود دلم به همهمه ی باد ها نمی رقصد بدون او برو ای عشق تا ابد بدرود @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست من نیست که هر روز به "یادت" هستم! از خودم می‌پرسم تو چه کردی بامن؟ که هنوزم که هنوز است دلم می‌خواهد! غرق چشمان تو و محو نگاهت باشم... دست بر سینه‌ی هر قاصدکی تا که زدم نبضِ احساس تو را ! در سکوتی که شبیه من و توست خاطره کرد... @golchine_sher
حتی مرا به نام، صدا هم نمی‌کند دردا که فکر حال مرا هم نمی‌کند ‌ بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا درمان که بگذریم، دعا هم نمی‌کند! ‌ منت گذاشت بر من و عهدی دوباره بست منت گذاشت، گرچه وفا هم نمی‌کند... ‌ غم مثل کودکی ست که آغوش عشق را محکم گرفته است و رها هم نمی‌کند ‌ زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق گر طاعتی نکرده ریا هم نمی‌کند! ‌ @golchine_sher
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است هر نگاهی می تواند خلوتم را بشکند کوزه ی تنهایی روحم سفالی تر شده است آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب ماه در مرداب این شب ها هلالی تر شده است گفت تا کی صبر باید کرد؟گفتم چاره چیست؟ دیدم این پاسخ از آن پرسش سوالی تر شده است زندگی را خواب می دانستم‌ اما بعد از آن تازه می بینم حقیقت ها خیالی تر شده است ماهی کم طاقتم! یک روز دیگر صبر کن تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است @golchine_sher
آن مسافر كه سحر گريه در آغوشم كرد آتشم زد به دو تا بوسه و خاموشم كرد خواستم دست به مويش ببرم خواب شود عطر گيسوش چنان بود كه بی هوشم كرد معصيت نيست نمازی كه قضا كرد از من معصيت زمزمه هايی ست كه در گوشم كرد نيمه شبها پس از اين سجده كنان ياد من است آن سحرخيز كه آن صبح فراموشم كرد چه كلاهی به سرم رفت، كبوتر بودم يك نفر آمد و با شعبده خرگوشم كرد در عزاداری او رسمِ چهل روز کم است ياد چشمش همه‌ی عمر، سيه پوشم كرد @golchine_sher
بی‌همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود ...! @golchine_sher
دوست‌ داشتنت پیراهن من‌‌ است می‌پوشم و از یاد می‌برم که جهان جای غمگینی‌ست. @golchine_sher
نمی‌دانم سرانجام دل بی آرزویم چیست ولی هرگز بدون عشق در دنیا نباید زیست به چشم مستت ایمان داشتم اما ندانستم دوای دردهایم این دروغ خنده‌آور نیست چنان این روزها از چشم دنیا عشق افتاده‌ست که تنها راه عاشق زیستن امروز تنهایی‌ست در این دریای طوفانی تو هستی و خدای خود مپرس ای کشتی در هم شکسته ناخدایت کیست همیشه آن که دل کنده است را نفرین نباید کرد کسی که بی‌محابا دل ببند کم مقصر نیست ...! @golchine_sher
چمدان بسته‌ام خداحافظ ماندن این‌جا بهانه می‌خواهد چتر بستن به موقع باران باورِ عاشقانه می‌خواهد زن که باشی چه خوب می‌فهمی تکیه دادن به روی بازو را مرد را هم فقط کمی دریاب بعضی اوقات شانه می‌خواهد مثل گنجشکِ پشتِ پنجره‌ات بودنم را به شیشه کوبیدم مُرد گنجشک توی تنهایی و ندیدی که دانه می‌خواهد زندگی هیچ‌چیز خوبی نیست استخوانی که در گلوی من است عاشق سینه چاکِ او باشی و بفهمی تو را نمی‌خواهد... @golchine_sher
امشب بیا و ای دل من مهربان نباش چون مادران نباش شبیه زنان نباش امشب بیا و داد بزن از خودت بگو فکر قضاوت غلط دیگران نباش پنهان نکن دگر غم خود  را به هم بریز بشکن ،بباز ،ضجه بزن ،قهرمان نباش دل خسته باش‌از همه ی دسته های ظرف دلواپس شکستن یک استکان نباش از گوشه های روسری اشک دل بکن گیسوبکن ، گلایه کن ،آرام جان نباش هر تهمتی بزن به خودت مثل دیگران قدیسه ی معابد پاک جهان نباش یک شب بیا رها شو از این قید و بند ها هرطور بوده ای همه ی عمر آن نباش @golchine_sher
هر چند امیدی به وصال تو ندارم یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی در آینه ی چشم زلال تو ندارم می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی جز عشق جوابی به سوال تو ندارم ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم از خویش گریزانم و سوی تو شتابان با این همه راهی به وصال تو ندارم @golchine_sher
معمار می شوی و بنای تو می شوم مانند یک ضریح برای تو می شوم قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن بیمارم و دخیل شفای تو می شوم بالم به بام هیچ کسی پر نمی دهد تا یا کریم صحن و سرای تو می شوم حتی کنار کعبه تو را می دهم نشان قبله توئی و قبله نمای تو می شوم میلت اگر کشید ضمانت کنی مرا آهوی با وفای وفای تو می شوم روزی اگر بناست فدای کسی شوم سوگند می خورم که فدای تو می شوم ناراحتم خدای نکرده ولم کنی من تازه دارم از فقرای تو می شوم شب های قبر منتظرم ایها الرئوف بیهوده نیست اینکه گدای تو می شوم دست مرا برای گدایی نوشته اند رزق مرا امام رضایی نوشته اند @golchine_sher
هم مــزه ی آفتاب دارد خــورشید هم لذت ِقرص خواب دارد خورشید در عشق ،خدا چه دست و دل بازش کرد هر لحظه طلای ناب دارد خورشید @golchine_sher
باید به بهشت می‌رسیدم باید ای مقصد هر چه آدم بی مقصد بر بال ملک سوار بودم انگار دل می‌برد این قطار تهران_ مشهد @golchine_sher
یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد بی گمان من می شوم بازنده و او می برد اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم مـاجرا را راحت از رفتار مـن بو می برد من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد  عـاقبت امـــا مــرا تقدیر از رو مــی برد یک نفر از خـواب بیدارم کند دارد کسی با خودش عشق مرا بازو به بازو می برد   @golchine_sher
تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم امروز محتاج توام ؛ فردا نمی خواهم آشفته ام ... زیبایی ات باشد برای بعد من درد دارم شانه ای مردانه می خواهم از گوشه ی محراب عمری دلبری جستم اکنون خدا را از دل میخانه می خواهم می خندم و آیینه می گرید به حال من دیوانه ام ، هم صحبتی دیوانه می خواهم در را به رویم باز کن ! اندوه آوردم امشب برای گریه کردن شانه می خواهم ... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا