صدای استکان و قند و چایی
هوای ِدلخوشِ گلخند و چایی
تمامِ تلخیِ صبحِ مرا بُرد
همین شیرینیِ لبخند و چایی!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
هر روز موهای سپیدش بیشتر می شد
با چین پیشانی پدر هی پیرتر می شد
دریاچهای پشت نگاهش داشت؛ با هر غم
چشمان بیسویش پر از دُرّ و گُهر میشد
وقتی پُر از قَد قامَتش میشد دهان صبح
از اشک چشمش گونه ی سجاده تر می شد
هر روز وقتی با صدای ساعت خورشید
خوابش بهم می خورد و گوشش باخبر می شد...
می دیدم او را بر سر سجاده باران بود
با شوق گل می داد و با دل همسفر می شد
در خواب گوشم با دعایش عاشقی می کرد
از شوق او جانم سراپا بال و پر می شد
با او نه تنها خانه می شد یک بهشت امن
عمر غم و اندوه و درد و غصه سر می شد
قدّ کمانش جلوه ای رنگین کمانی داشت
هر جا بلایی سخت می آمد سپر می شد
مانند شمعی سوخت بیمنت به پای ما
ای کاش رسم زندگی جور دگر می شد
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
جادوی چشمهای تو را دختری نداشت
جادوی چشمهای تو را دیگری نداشت
میخواستم وجود تو را شاعری کنم
این کار احتیاج به خوشباوری نداشت
آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری
تقویم قبلِ آمدنات آذری نداشت
در چشمهات معجزه بیداد میکند
باید چگونه دعویِ پیغمبری نداشت؟!
یک شهر دربهدر شده است از حضورِ تو
یوسف هم اینقَدَر، به خدا مشتری نداشت
بر «تختِ» خود بخواب و به «جمشید»ها بگو
این مرد قصدِ غارت و اسکندری نداشت
وقتی که رفت، جنسِ دلش را شناختم
او یک فرشته بود، اگرچه پری نداشت...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
دلم
کمی عطر موهایت
و کمی
نگاهت را می خواهد
اندکی هم لبخندت
تا باور کنم
زندگی زیباست ...
البته
کمی هم
" دوستت دارم " گفتنت را
برای زنده ماندنم....
می بینی چه کم توقع ام !!
#بهنام_محبی_فر
@golchine_sher
جمعه ها عصر حوله دور سرت، می رسی از قنات پایینی
سر راهت دوباره با وسواس، می نشینی و پونه می چینی
پونه ها را دوباره می کاری، لای موهای خیس بی گل سر
می روی آه و باز پشت سرت، دشت پروانه را نمی بینی
تو شکوهت میان دختر ها، ای نجیب اصیل ای بومی
مثل یک تخته فرش کرمانی است، وسط فرشهای ماشینی
پدرت کدخدا ...خودت خاتون... باغ خرما... چهار گله شتر.....
پس غلط کرده عاشقت شده است، پسری کامده رطب چینی
#حامد_عسکری
@golchine_sher
چیزی نماند از آن همه شوری که داشتم
در جمع غایب است حضوری که داشتم
هرروز من بدونتو تنها شب است، شب
رفتی و رفت روزن نوری که داشتم
من بودم و دلم...، ولی از بعد رفتنت
از دست رفت سنگصبوری که داشتم
با عیب خود اگرچه کنارآمدم، ولی
دیگر شکسته بود غروری که داشتم
حالا نگرد، بعد تو پیدا نمیشود
در کوچههای شهر عبوری که داشتم
از چشمهای ابری من در نبود تو
افتاد دانهدانه بلوری که داشتم
روز قیامت از تو طلبکار میشود
هر آرزوی زندهبهگوری که داشتم
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
@golchine_sher
چون ماه که از پیله ی مهتاب درآید
لیلای من از هاله ی آداب درآید
مهتاب که شد، سینه کنم برکه ی آغوش
تا تاب و تب از این دل بی تاب درآید
چون روز شود بخت سیاهم اگر آن ماه
خورشید شود چشمش و از خواب در آید
برسینه ی من ریشه دوانده است و سرانجام
نیلوفرم از بستر مرداب درآید
پرورده ام از خون جگر، سِحر سخن را
تا قویِ غزل چون پری از آب درآید
#بهرام_احدی
#عضوکانال
@golchine_sher
در بقچه ام شکوفه و باران گذاشتم
امروز صبح سر به بیابان گذاشتم
بی خود به انتظار جنونم نشسته ای
در راه عقل چند نگهبان گذاشتم
گفتی که دوستت ننوشتی نداشتی
این حرف کهنه را سر هذیان گذاشتم
عمری که سوخت پای دلت قابلی نداشت
هر چند من برای تو از جان گذاشتم
من مادری فقیرم و فرزند خویش را
با درد نان کنار خیابان گذاشتم
حرفی که نیست، می روم از خانه ات ، بیا
این هم کلید داخل گلدان گذاشتم
#ساجده_جبارپور
@golchine_sher
نمی دانم که دیدارت در اقبال که می افتد
و یا تصویر رویت در کدامین برکه می افتد
محاق افتاده می گویند کم بینان نمی آیی
ولی از پرده بیرون ماه عالم ، بلکه می افتد
سلام ای وعده ی صادق، جهانی چشم در راه است
به تعبیر ظهورت در همان روزی که می افتد
ولی در مقدمت بد می شود اوضاع بعضی ها
دغل بازان ما بازارشان از سکه می افتد
جهان در انتظار بانگ زیبای انا المهدی است
که بی شک اتفاق از سرزمین مکه می افتد
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسم خوردم که دربند تو باشم
دلیل شوق و لبخند تو باشم
نیازی نیست بر تأییدِ مردم
بنا دارم خوشایند تو باشم!
#بنفسی_أنت_یاصاحب_الزمان_عج
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
مثل نسیم آهسته اسمم را صدا می کرد
مردی که با من کوه غم را جابجا می کرد
مردی که از بخت بلندم جان پناهش را
چون آسمانی بر سرم هرشب بنا می کرد
یک برکه می خندید و تر می شد نفس هایش
-قویی که در مرداب چشمانم شنا می کرد-
می آمد و پهنای جانم می درخشید از
گرمای یاقوت لبش، لب را که وا می کرد
سر می نهادم بر ستیغ شانه اش با شرم
یک دامنه آغوش را تا دست و پا می کرد
هی با نگاهش توی چشمانم فرو می رفت
هی با صدایش در گلویم کودتا می کرد
سر می برید از آرزوهایم به آسانی
گاهی که دلتنگیش دست از پا خطا می کرد
چون جان شیرین بود جاری در نفسهایم
اما به مرگی هولناکم مبتلا می کرد
او مرد رویاهای دیرین و محالم بود
عاشق اگر می شد خدا داند چها می کرد!
#مرضیه_کرمانیان
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
صبح آمده صورت تو را ناز کند
در حاشیهی چشم تو پرواز کند
خورشید بهانهای شده تا دنیا
با دیدن تو روز خود آغاز کند
#محمدحسن_محمدی
@golchine_sher
بـاز بــاران مـــیزنـــد بـــر پنجــــــره، یعنـی سلام
بـاز از بــازی،غــــــــزل، از کـــــودکـــــی دارد پیـام
بـاز پـاییــــزست و زلفت مـیشـــود زنجیــــرِ دل
بـاز افتـادم چـو گنجشکی در آغـوشت به دام
بـاز همــدم مـیشــــوم بـا خـاطــــراتت زیــر ابــر
تا ببـارد عشـق، بـر جــانــم،دلــم،چشمم مدام
چتــــر را مـیبنــدم آری، تـا بشـــویــم سینـه را
بشنــــوم آهنـگِ قلبت را دمــــــادم، بــــیکـلـام
همچوآهو میدوی دردشت و من با چشمِ تَر
میزنم هو هو ز عشقت تا شود عمرم تمام
ســرگـذارم بـر لَحَـد، بعـد از پریشـان گـوییام
حـــرمتــی بینــم اگــر قـدری، کنـم از جـا قیـام
بــاز مـیخــــوانــد تــرانـه، بــاز مــیرقصــد نگـار
بــاز بــاران مــیزنــد بــر پنجـــره، یعنـی سلام
#محمدرضا_فتحی
#عضوکانال
@golchine_sher
دلم گرفته بیا بیبهانه گریه کنیم
به یاد خاطرهای عاشقانه گریه کنیم
میان جمع بخندیم از سر اجبار
به حال غربت خود مخفیانه گریه کنیم
زبان مشترک عاشقان اگر اشک است
به جای شعر، به جای ترانه، گریه کنیم
نه دست من به سر زلف او رسید نه تو
بیا رقیب! بیا شانهشانه گریه کنیم
نشستهام به عزای خودم همان بهتر
که بر مزار بدون نشانه گریه کنیم
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
می خواستم غولی باشم
مگر فردا را
بر شانه های من
به تماشا بنشینید
حال
تنهایی من غولی ست
نشسته بر شانه هایم...
#غلامعلی_رضوی
@golchine_sher
ايستاده غزلی دلنگران در چشمت
تویی و ترجمهی شعر جهان در چشمت
میکشاند قلم فرشچیان را مویت
میخرامند دو آهوی جوان در چشمت
اصفهانیست در آن خندهی میناکاری
زندهرودیست پر از شعر روان در چشمت
خاطرت هست که هر شب غزلی جريان داشت
به دلانگیزی تصنیف بنان در چشمت؟
آه از غربت آن کوچه، از آن ساعت سرد
آه از آن غم که فرو ریخت زمان در چشمت
من و آیینه و تنهایی و باران بوديم
تو و تصویر غريب چمدان در چشمت
حال تنهایی من را تو اگر میخواهی
شب بارانزدهام را بتکان در چشمت
#مهدی_صحرایی
#عضوکانال
@golchine_sher
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
هرگز نمی بخشم... دل نامهربانم را
این روح سرکش در ضمیرِ عمق جانم را
هرگز نمی بخشم که از من درد میپاشد!
هر روز میبینم به چشم خود خزانم را
خود خواستم دور از تو باشم بعد تو عمریست
گم کردهام در خود چرا نام و نشانم را؟!
هر لحظه راهی میکنم در گوشهی ظلمت
یک تکه از خورشید و ماهِ آسمانم را
هرگز نمی بخشم خودم را چون که خودخواهی!
عمریست از من میبرد تاب و توانم را
من بیشتر از این دلم در آتش است امروز
بر باد دادم بعد تو عمر گرانم را...
سهم من از این عشق باید سوختن باشد!
پس میدهم بعد از تو اینجا امتحانم را
با گفتن هر شعر... داغ تازه میروید
داغی که میگیرد غزلهای جوانم را
هرگز نمی بخشم خودم را چون که دور از تو
در آتش آهی نشاندم آشیانم را...
دیگر چه فرقی میکند این زندگی وقتی
بعد از تو میبینم به دوش غم جهانم را
#الهه_نودهی
#عضوکانال
@golchine_sher
«در انتظار آمدنت»
مثل درخت و سنگ
در رهگذار باد
در انتظار آمدنت
ایستادهایم
فردا به شهر نور میآیی
از راه روستا
از راه آفتاب
با دشمنان چو موج خروشان
با ما،
به مهربانی یک جویبار نرم
رفتار میکنی
#سلمان_هراتی
#شعر_انتظار
@golchine_sher
منی که مرد عمل نیستم چرا بستم
قرار عاشقیت سرِ سجده تا هستم
سبد سبد گل روزی نماز صبح بود
که باز خواب غفلت ربود از دستم
#مختار_فعلی_شاهد
#عضوکانال
@golchine_sher
شهید غیرت
برای شهید امنیت و غیرت روح الله عجمیان
سلام سبز بهاران، به ساحت عجمیان
درود هر چه دلاور، به غیرت عجمیان
همین که شهر پریشان،شد از هجوم شغالان
کشید نعره چو شیران، شجاعت عجمیان
شده ست پرچم ایران، بلند با شرف او
شکست هیبت دشمن، ز قامت عجمیان
ولی دریغ تبرها، زدند حلقه به دورش
خزان گریست به پایش، به غربت عجمیان
زدند تیر به پهلو، لگد زدند به بازو
کِشد تو را به مدینه، حکایت عجمیان
شبیه جد غریبش، به رنگ لاله درآمد
کشاند سوی مرادش، شهادت عجمیان
شده ست جلوه ی خونش، چراغ عزت ایران
زدود فتنه ی شب را، بصیرت عجمیان
نشانده است به صحنش، امامزاده محمد ع
نمی شود کم از این رو، طراوت عجمیان
شمیم یاد گل او، وزیده است به هر سو
نصیب ما بشود کاش، سعادت عجمیان
#سیدمحمدحسین_ابوترابی
#عضوکانال
@golchine_sher