eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
جزحریم توسرم هیچ کجا خم نشود شاه خوبانی و مهرت ز سرم کم نشود گوشه ی صحن تو بی شک حرم امن من است غیر عشق تو مرا شوق دمادم نشود بازکن پنجره ای سمت دلم وقت غزل غزلم بی نظرولطف تو جزغم نشود ابر تا دور ضریح تو نچرخد، هرگز روی گلبرگ حرم حامل شبنم نشود گل اگر چند عزیز است ولیکن هرگز بی اشارات تو ، وا ، نرگس ومریم نشود باغزل گریه دوباره چمدان را بستم اگر اینبار سفر باز فراهم نشود.‌.. ذره ای کم نشود از عطش ثانیه ها ذره ای از عطش ثانیه ها کم نشود نروم از حرم امن تو جایی هرگز تا دخیل من وایوان تو محکم نشود. @golchine_sher
ابر مهرت سایه اش را بر سر این زن گرفت قطره قطره در وجودم عشق، باریدن گرفت قلب من کم کم به گرمای حضورت نرم شد کوره ی عشق تو سختی را از این آهن گرفت تا که گفتی "دوستت می دارم" از پژواک آن کوهِ دل لرزید و در من ناگهان بهمن گرفت سوختم وقتی نگاهت همچو نور آفتاب ذره بین چشم هایت را به سوی من گرفت دین مرا از بوسه ی نامحرمان ترسانده بود عشق اما هرچه بوسیدیم بر گردن گرفت بی گمان وقتی خدا الگوی ما را می کشید قد آغوش تو را اندازه ی این تن گرفت... @golchine_sher
پنداشتی که یــاد تو، این یــاد دلنواز در تنگنای سینه فـــراموش می‌شود؟ @golchine_sher
مرا به بوی خوشت جان ببخش و زنده بدار که از تو چیزی ازین بیشتر نمی خواهم... @golchine_sher
mteh_mohsen@yahoo.com Mon, May 29 at 5:54 PM شرایط حضور در کتاب ۱- هزینه از یک تا سه صفحه ، هر صفحه ۵۰۰۰۰ تومان ۲- هزینه از چهار تا هفت صفحه ,هر صفحه ۴۵۰۰۰ تومان ۳-هزینه از هشت تا یازده صفحه ، هرصفحه ۴۰۰۰۰ تومان ۴-هزینه از دوازده تا پانزده صفحه ، هر صفحه ۳۵۰۰۰۰ تومان ۵-هزینه از شانزده الی بیست صفحه هرصفحه ۳۰۰۰۰ تومان ۶-هر چهار رباعی در یک صفحه ۷-عکس شاعران کتاب در پشت جلد درج می گردد هزینه هاي فوق می باشد و به ازاي این هزینه ها ناشر موظف به اهداي کتاب به هیچ یک از صاحبان اثر . نحوه فروش کتاب: ناشر پس از چاپ کتاب موظف است به صاحبان اثر کتابهاي چاپ شده را با تخفیف ۳۵الی ۵۰ درصد قیمت تعیین شده روي جلد به فروش برساند. ۱-یک تا دو جلد با ۳۵ درصد تخفیف ۲-سه تا چهار جلد با ۴۰درصد تخفیف ۳-پنج تا شش جلد با ۴۵ درصد تخفیف ۴-از هفت جلد تا هر تعداد با ۵۰ درصد تخفیف هزینه ارسال کتاب با خریدار می باشد محسن چالاک مدیر نشر اورازان09108607756 تلگرام / 09120458191 ایتا @golchine_sher
آغوش تو دنیای آن بیگانه خواهد شد با دست شومش گیسوانت شانه خواهد شد با من شکوهی داشتی، با او نخواهی داشت قصری که جای جغد شد ویرانه خواهد شد افسانه‌ی خوشبختی‌ات گمنام خواهد ماند گمنامیِ بدبختی‌ام افسانه خواهد شد پنهان شدی تا مثل «از ما بهتران»... آری_ کِرمی که خود را گم کند پروانه خواهد شد هر شب که می پیچد به اندام تو همخوابت از بوی من در بسترش دیوانه خواهد شد @golchine_sher
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را سمتی که تویی عقربه ی قبله نما رفت @golchine_sher
در وفاداری ندیدم هیچ‌کس را مثل تو ای غم از حال دلم یک لحظه غافل نیستی @golchine_sher
توفیق حاصل می شود هرصبح و شام اینجا دیدار سلطانی که دارد بار عام اینجا هی نسل پشت نسل می آیندو می بینند دنیائی از روح کرامت را مدام اینجا موج رضایت می دود در چشم هر زائر وقتی که می گیردملالش التیام اینجا هم حال خوب زائر آقا تماشائیست هم نقش های گنبد فیروزه فام اینجا حس می کنم عطر بهشت و سایه سارش را از هر ورودی تا خود دارالسلام اینجا پیوند اشک است و تبسم، شور و شیدایی زیباترین دیدار عاشق با امام اینجا @golchine_sher
عشقِ تو داده بر دل، جذبهٔ تاب و تب را نام تو ناب کرده لذتِ ذکرِ لب را تا ببَری دل از هر گوشه نشینِ سائل رأفتِ تو رسانده ناب ترین سبب را نام تو شد علی(ع) و نیست عجب که خاک ِ طوس؛ به عشقِ نامت بار دهد رطب را اهل ولا شد آنکه با دل و جان شنیده ست از لبِ تو حديثِ سلسلةُ الذهَب را شرطِ تو در مسیرِ واقعهٔ غدیر است شرطِ تو کرده تبیین معنیِ روز و شب را حبّ تو روزِ روشن! بغض ِ تو اوجِ ظلمت بندهٔ بی ولایت سجده نکرده رب را شرطِ تو مُهرِ تأییدِ همهٔ عبادات اهلِ ولایتِ تو؛ جان بدهَد ادب را جنّتِ بارگاهت حیرتِ لایزال است بسکه نشانده بر لب واژهٔ «لَلعجب» را هر که شد آشنا با بوسهٔ بر ضریحت واجبِ محض خواند این بوسهٔ مستحب را!   @golchine_sher
قهوه میریزم برایت،نیستی آن سوی میز هی شکر میریزم و تلخ است جای خالی ات... @golchine_sher
محبوب من! من فقط آواز های شما را دوست می‌دارم، آواز شما عشق را در من پهناور می‌کند... @golchine_sher
پندم مده ای دوست که دیوانه‌ی سرمست هرگز به سخن عاقل و هشیار نباشد @golchine_sher
می دهد دست تا شوم پابوس جاده ها باز می شود تا طوس سمت قزوین دوباره شمس شموس می فرستد برای من اتوبوس بنگر راهی کجا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام گرچه هستم خراب، می طلبد ساغرم را شراب می طلبد تشنه را با شتاب می طلبد ذره را آفتاب می طلبد مثل تیر از کمان رها شده ام زائر مشهد الرضا شده ام حال من جور دیگری شده است وارد شور دیگری شده است غرق در نور دیگری شده است مست انگور دیگری شده است بی خود از خود نگو چرا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام شور دارم چه شور و حالی من دارم اینجا دل زلالی من در هوایی چقدر عالی من بال وا کرده ام چه بالی من کفتر گنبد طلا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام مادرم سوی پنجره فولاد همسرم سمت صحن گوهرشاد پسرم مثل آهویی آزاد هر کسی می دود به سوی مراد خود من محو در فضا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام رکن داری مقام هم داری در حرم استلام هم داری زمزمی در کلام هم داری حاجی ات را سلام هم داری اگر اینگونه با صفا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام چشمه ای هست در ولایت تو همه سیراب از عنایت تو راویان غرق در روایت تو شرط توحید شد رضایت تو شکر ِحق با تو آشنا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام نقشی از لا اله الا الله می کشی روی سینه ام ناگاه در دل برکه می گذاری ماه السلام علی امین الله در حریم تو با خدا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام ناگهان سرخ می شود پرچم یاد یابن الشبیب می افتم از حرم می دوم به سوی حرم دو زیارت کنار هم یک دم وارد صحن کربلا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام در قیامت که سخت در به درم پیش من نیست مادر و پدرم به امید تو در دل خطرم با شما از صراط می گذرم وعده کردی و من رضا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام @golchine_sher
پر نورتر از چهره ی مهتاب رضاست نقشینه ی نقش بسته در قاب رضاست ما قطره‌ی ناچیز و سرابیم همه سر چشمه ی چشمه های پر آب رضاست @golchine_sher
صبح است و من منتظر شنیدن "سلام" تو ... که صدایت شروع زندگیست... @golchine_sher
کاش آن آینه ئی بودم من که به هر صبح تو را می دیدم می کشیدم همه اندام تو را در آغوش سرو اندام تو با آن همه پیچ آن همه تاب آنگه از باغ تنت می چیدم گل صد بوسه ی ناب @golchine_sher
چنان که از قفس هم ، دو یا کریم به هم از آن دو پنجره ما خیره می شدیم به هم به هم شبیه ، به هم مبتلا ، به هم محتاج چنان دو نیمه سیبی که هر دو نیم به هم من و توایم دو پژمرده گل میان کتاب من و توایم دو دلبسته از قدیم به هم   شبیه یکدگریم و چقدر دلگیر است شبیه بودن گل های بی شمیم به هم  من و تو رود شدیم و جدا شدیم از هم من و تو کوه شدیم و نمی رسیم به هم بیا شویم چو خاکستری رها در باد من و تو را برساند مگر نسیم به هم @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
غریب و در به در افتاده ام کنج شبستان مرا آغوش امن تو کشانده تا خراسان به دور تو که چرخاندم نگاهم را فرو ریخت گمانم پاره شد در چشم من تسبیح باران میان حوض مواج تو دیدم کهکشان را همین که ریسه ها در آسمانت شد چراغان دَرِ این خانه را از بید مجنون میتراشند که از بدو ورودَش می شود زائر پریشان ملائک بال خود را زیر پایم فرش کردند به شوق دیدنت که رد شدم از صحن رضوان برای هم کلامی با کبوتر هات،شاعر چه گندم واژه هایی باز پاشیده در ایوان @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آئینه وزید از سر خورشید ضریحش صدصبح شفا ریخت،زانفاس ضریحش صدباغ شفاعت؛گل باران ،صدف ماه صدمعجزه درشیوه لبهای ملیحش این حضرت عشق است که در ساحت اعجاز گل می شکفد از دمِ خوشتر زمسیحش هرخطبه زسرخطّ خدا مشق گرفته هرخطّه قدمگاه کرامات نفیسش تا زین همه شاعر صله ی لطف که گیرد؟! در گریه قلم هاست به سودای مدیحش قرآنِ دلش، نور خدا داشت به تحقیق هرچند نخواندند به اعراب صحیحش من معتکف پنجره فولادم و تا صبح گنجشک دلم پر زده بر صحن و ضریحش @golchine_sher