من به بعضی چهرهها چون زود عادت میکنم
پیششان سَر بَر نمیآرم، رعایت میکنم!
همچنان که برگِ خشکیده نمانَد بر درخت
مایهی رنج تو باشم، رفع زحمت میکنم!
این دهانِ باز و چشمِ بیتحرک را ببخش؛
آنقَدَر جذابیت داری که حیرت میکنم
کم اگر با دوستانم مینشینم، جُرمِ توست
هرکسی را دوست دارم، در تو رؤیت میکنم!
فکر کردی چیست موزون میکند شعر مرا؟
در قدم برداشتنهایِ تو دقت میکنم!
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی، میروم
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم
ترکِ افیونی شبیه تو اگرچه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت میکنم
توی دنیا هم نشد، برزخ که پیدا کردمت
مینشینم تا قیامت با تو صحبت میکنم
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
دنبال معانی فرح می گردد
آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد
در غزه شهید اگر نشد کودک شهر
در آتش مهلک «رفح»... می گردد
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#غزه
#رفح
#مرگ_بر_اسرائیل
#فلسطین
@golchine_sher
آدمی از حق پرستی دور شد
چشم عالم بر دنائت کور شد
اهل دنیا را فریب خواب برد
در رفح آغوش مادر گور شد
#طاهره_ابراهیم_نژاد_آکردی
#عضوکانال
@golchine_sher
دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم
از رجزخوانی تردید و یقین خسته شدم
عمر، سرگرمی طفلانهی روز و شب ماست
دیگر از بازی خورشید و زمین خسته شدم
بیهدف این همه چون باد دویدن تا کِی!
دلِ دیوانه کمی هم بنشین، خسته شدم
در پیِ صیدِ تو، ای مرغِ سعادت، همه عمر
بس که بیهوده نشستم به کمین، خسته شدم
دلْ نه دیوانهی عشق است، نه فرزانهی عقل
هم از آن رنج کشیدم، هم از این خسته شدم
#هادی_محمدحسنی
@golchine_sher
روی بالش مانده اشک و ردپای غربتم
خانه را آشفته کرده های های غربتم
باز امشب دردهایم را شبیه قصه ها
مادرانه گفتهام با لای لای غربتم
تو همینجایی، تپشهای دل شوریده ام
می شود تکرار پشت انزوای غربتم
کاش باد از پشت پرچین اتاقم می رساند
تا به گوش قاصدک هایت صدای غربتم
تکیه گاه من! کجای شهر منزل کرده ای؟
تا به دیوارت زنم من شانههای غربتم
در میان غصه خوابم می بَرد، هرچند که
باز رویای منی در ما ورای غربتم
ای طبیب درد عالم، آه سوزانم ببین
نسخهای تجویز فرما بر شفای غربتم
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
@golchine_sher
آری فقط از جلوه ی دلدار بگو
ای شاعر از آن، دلبر غدّار بگو
سلّاخی طفلان رفح را دیدی؟!
حالا بنشین و از لب یار بگو
#محمدحسین_رشیدی(طائف)
#رفح
#غزه
#فلسطین
@golchine_sher
با اینکه بار بست، خدا را چه دیدهای
فرصت هنوز هست، خدا را چه دیدهای
شاید به بازگشتن خود دلخوشم کند
با یک تکان دست! خدا را چه دیدهای
بیرحم! داستان مرا نیز گوش کن
شاید دلت شکست، خدا را چه دیدهای
هرچند میرود، بِرَوم چای دم کنم
شاید کمی نشست خدا را چه دیدهای
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
و در دلتنگی ما هیچ دستی دخیل نبود
و در دوری هزاران دست دخیل بود
سلام بر تو
که تو را بسیار ندارم
و سلام بر من
در هر آنچه از دست دادهام ...!
#محمود_درویش
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با نیت خالصانه در خدمت بود
دنباله رُوی ولایت و ملت بود
در نظمِ نوینِ چند قطبیِ جهان
او مظهر دیپلماسی قدرت بود
#نوروز_رمضانی
#شهید_جمهور
@golchine_sher
کاش درپیچ و خم ثانیه ها گُم نشویم
زیر این رنگ و ریا غرق تَوهُم نشویم
هوس سیــب به هر فصل نباید کردن
تا پُر از وسوسه ی خوردن گَندُم نشویم
سهمی از لذّت دنیا که نداریم ، ای کاش
مَحو لب های کسی وقت تَبسُّم نشویم
پشت هرپنجره یک بوسه به خورشیدبس است
بیش از این کاش که درگیر تَرحُّم نشویم
تازگی ها همه از فــاصلــــه ها می گویند
پس بیا سرزده هم خانه ی مـَردُم نشویم
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
برعکسِ روزگارِ من، احوالِ من خوشاست
وقتی دلم به بختِ «تو را داشتن» خوشاست
شادم به شادی تو، چه کارم به روزگار؟
هر چند روزگار به آزار من خوشاست
در من _دریغ_ هیچ به جز درد و داغ نیست
با تو همین که غافلم از خویشتن، خوشاست
تنها نه من به سِحرِ سلام تو سرخوشم
حالِ هر آنکه با تو شود همسخن، خوشاست
این چار حرفِ ساده، همین نامِ کوچکم
وقتی شنیده میشود از آن دهن، خوشاست
باری، نشستهام به مرورِ خیالِ تو
آری! دلِ غریب، به یادِ وطن خوشاست!
#سجاد_رشیدیپور
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کودکان #غزه از خواب، اینگونه بیدار میشوند ...
خدایا به بیتابی کودکان
به شبهای بیخوابی کودکان
به دلهای لرزان، به چشمان داغ
به سوسوی لرزیدن هر چراغ
به زخم بدنهای رنجورشان
به چشمان مجروح و بینورشان
به اندوهشان گاه رگبارها
به فریادشان زیر آوارها
به آندم که آرامش خوابشان
شد آشفته با بمبهای گران
پر از ترس از خواب برخاستند
چو شمعی دمادم به جان کاستند
خدایا به این بیگناهان قسم
به این رنج بیحد انسان قسم
از این خواب ما را تو بیدار کن
جهان را مهیای دیدار کن
#علی_محمد_مودب
@golchine_sher
روزگار، همیشه بر یک قرار نمیماند.
روز و شب دارد
روشنی دارد
تاریکی دارد
کم دارد بیش دارد
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده
تمام میشود بهار میآید!
#محمود_دولت_آبادی
@golchine_sher
غنچهای لببستهام، برچیده دامن در بغل
دور از آسیب خزان دارم گلستان در بغل
از دورنگیهای مردم خستهام، حق با تو بود
باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل
هیچکس باور ندارد عشق را، تکلیف چیست؟
باید از این کفر بگریزیم، ایمان در بغل
جز تو معنای سکوتم را نمیفهمد کسی
در گلویم بغضِ بیتابیست «توفان در بغل»
میروی؟ باشد، ولی رسم است هنگام وداع
یکدگر را گرم میگیرند یاران در بغل...
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
«برای کودکان بیپناه رفح»
بر شانههای کوچکش آوار شد غم
آواره بود آوارهتر میشد دمادم
ایکاش آن پروانه هی پرپر نمیزد
یا زیر پایش کاش میجوشید زمزم
در امتداد شعلهها ای کاش باران
از ابرهای تیره میبارید نمنم
آنجا کبوتر در میان شعله میسوخت
اینجا تمام روضهها میشد مجسّم
ای کاش زینب در میان خیمهها بود
میشد برای زخمهای کهنه مرهم
::
برخیز ای مرد دلاور مرد میدان!
آغوش اطفال رفح دارد تو را کم...
#زهرا_سادات_جعفرنیا
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
بنشین و نرو که بیقرارم لطفا
یک لحظه دوباره کار دارم لطفا
هر ثانیه بی تو دل من می گیرد
یک چای و غزل بمان کنارم لطفا
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند
بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
از
چشمهای تو
آغاز میشود
این صبح دلپذیر
- وقتی نگاه میکنی ام همچو آفتاب
بیرون بیا
تو از پس شب
مست و خوش خرام
- چون آفتاب ناب به جانم کمی بتاب
#سعید_خاکسار
@golchine_sher
امـروز پشتِ پنجـره، گلـدان گذاشتم
از غصه سر به نردهی ایوان گذاشتم...
دست و دلم به شعر نمیرفت مدتی!
عکسِ تو را کنارِ قلمدان گذاشتم...
شعر آمد و تو آمدی و خط به خط به خط
اسـمِ تـو را نوشتـم و باران گذاشتـم..!
با طعــمِ قهوهای که نخـوردم کنارِ تو
بر ذهن میزِ خسته دو فنجان گذاشتم...
عطــرِ تو را برای غــمِ روزهـــای عید
شــالِ تـو را بـرای زمســتان گذاشتـم...
از گریه خیس و خالیام امشب که نیستی
چتــرِ تو را کنارِ خـیابان گذاشتـم...
عشقت مرا به حاشیه راندهست از خودم
اینگــونه شد که سـر به بیابان گذاشتـم...
#اصغر_معاذی
@golchine_sher
در جنگلی از ابر و مه ، همخواب باران بود
رودی که عمری مثل یک دریا خروشان بود
با شال سبزی در کنار صخره قامت بست
ایاک نعبد خوانده و ، در قلب میدان بود
چشمان آهو در خراسان اشک غم میریخت
باران ولی در ورزقان دنبال جیران بود
انگشتری از دست مردی بر زمین افتاد
آنشب تمام جلگه ها ملک سلیمان بود
ملک سلیمان گفتم و بغضم دوچندان شد
یک شب همین دلشورهها در شهر کرمان بود
از جنس جمهوری کسی میآمد و ... ایکاش
آنشب تمام صحن جمهوری چراغان بود
از خون سرخ آلهاشم ، آلابراهیم
در جنگلی پر از شقایق عید قربان بود
بعد از هزار و یکصد و اندی ، شب یلدا
چشم انتظار خندهی صبح بهاران بود
از ساحل رود ارس ، یک مرد بارانی
میآمد و مهمان سلطان خراسان بود
#علی_اکبری
#عضوکانال
#شهید_جمهور
@golchine_sher
از درد عشق گفتم و نشنید هیچکس
حتی اگر شنید نفهمید هیچکس
زور شراب گر به غم عشق میرسید
ما را چنین خراب نمیدید هیچکس
آدم حریص منعشدنهاست، گر نبود
آن میوه را ز شاخه نمیچید هیچکس
شرمندهی محبتت ای غم که در فراق
حال مرا به جز تو نپرسید هیچکس
فاضل ز خیر نام گذشتهست دوستان
روی مزار او بنویسید هیچکس...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
یاد آن روز که از کوچه گذر می کردم
و به چشمان تو از دور نظر می کردم
دیدن چشم شما مظهر زیبایی بود
چقدر وقت به دیدار تو سر می کردم
همه شب عشق تو را تا نظرم می آورد
و من از رفتنت احساس خطر می کردم
تو از آن بازی گرگم به هوا یادت هست
سینه را پیش تو بر گرگ سپر می کردم
تا که هر دست غریبی به جمالت نرسد
شب خود را به هوای تو سحر می کردم
پدرم دید شبی دست تو را در دستم
بعد از آن شرم ز دیدار پدر می کردم
همه ی خاطره ها از غم تو لبریز است
و دو چشمی که از آن خاطره تر می کردم
کاش آن لحظه که از کوچه ی ما می رفتی
من به همراه دلم با تو سفر می کردم
#محمد_درّودی
#عضوکانال
@golchine_sher