این شعر من مثل کبوترها، غمش نان نیست
چون کاسه های کودکی دنبال باران نیست
دیگر قسم کافی است عاشق، نه! نخواهم شد!
چون قول های تو شبیه قول مردان نیست
هر شب خیابان های قلبت را وجب کردم
اما نفهمیدی دلیلش فتح میدان نیست
یوسف ! اگر زیبا نبودی دردسر کم بود
تقدیر بد رویان زلیخا نیست ! زندان نیست !
منظور من از گرگ، چشمان تو بود و بس
مردم نفهمیدند، پس تقصیر چوپان نیست
آخر مگر بی آبرویی شاخ و دم دارد
این حرف ها پشت سرم افسوس! بهتان نیست
انگیزه ات از این که من را آفریدی چیست؟
آه ای خدا من را بکش ! دنیا گلستان نیست
#نرگس_نوروزی
@golchine_sher
مثل آشوبی که یک توفان به دریا می دهد
درد، گاهی شکل زیبایی به دنیا می دهد!
ابرها را می برد تا سینهی دریا؛ ولی
حسرت یک قطره باران را به صحرا می دهد
عشق، با هفتاد خانش امتحانت می کند
سنگ هم باشی، خودش را در دلت جا می دهد
یک نفر مثل تو عهدش را به آخر می برد
یک نفر در ابتدای ماجرا وا می دهد
از همان اول تو تنها مرد میدان بوده ای
عشق، کاری دست آدم های تنها می دهد
#رویا_باقری
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
در حصار چشم تو یک دشت آهو آفرید
دور آن مژگان به مژگان لشکری مو آفرید
تا که ناز پلک تو بارید آبی شد غزل
آبگیری! نه نه؛ دریایی از قو آفرید
چون خدا هم جذب چشمان تو شد
از هلال ماه ؛خم تر ماهِ ابرو آفرید
آنقدر گیرایی فتان تو مجذوب داشت
بی گمان ازچشم تو صد حرز و جادو آفرید
تا به میزان تساوی شهر را عاشق کنی
زیر شاقول دو ابرویت ترازو آفرید
ماه نو تا از لب ایوان چشمت سر زند
طالع پیشانی ات را سعد و نیکو آفرید
تا کمی آرام گیرد زندگی زیر سرت
بالشی از پرنیان و نازِ گیسو آفرید
خانقاهی از دلت ؛رقص سماع مولوی
از نفسهای تو هو هو و هیاهو آفرید
برق لب هایت شبیخون زد به ماه شب شکن
بر لبان سرخ تو هم سیب و چاقو آفرید
تا که گفتی قند؛ طعم زندگی دلچسب شد
لابلای عطر لیمو آه و کندو آفرید
قد کشیدی ؛آسمان پیش تو خم شد تا خدا
پلهپله از عروجت برج و بارو آفرید
از بت گل گونه هایت مه تراشید و چنین
پای تندیس تنت اینقدر هندو آفرید
عصر دلتنگی لب ایوان بارانیِ دل
روی تخت سینه ی من شاهبانو آفرید
خم شدم چون خُم بریزم چشمهایم را بپات
خوشه خوشه تاک ها را در تکاپو آفرید
چین گیسو تا گشودی همهمه آغاز شد
در شکنج زلف تو هی کبک و تیهو آفرید
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
قطرهای بیتابم، از دریا جدا افتادهام
مصرعی هستم که از شعر تو جا افتادهام
پیش از اینها قسمتی از سرنوشتت بودهام
برگی از این دفترم؛ اما جدا افتادهام
دامن افشاندی، رها کردی مرا؛ همچون غبار
بس که حیرانم نمیدانم کجا افتادهام
مثل آن اشکی که روز وصل از چشمم چکید
خود نمیدانم که از چشمت چرا افتادهام
چیست تکلیفم؟ نه میمیرم، نه میآیی... دریغ
در مسیر جادهای بیانتها افتادهام
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
»لو ألفُ عامٍ فرّقتنا
سوف يجمعنا حنينٌ أو قصيد
اگر دستی
هزارسال میانمان جدایی بیفکند
یک دلتنگی، یک شعر...
ما را به هم میرساند!
#فاروق_جویده
@golchine_sher
امام_زمان_عج_مناجات
کرامت پیشهای بی مِثل و بی مانند میآید
که باران تا ابد پشت سرش یک بند میآید
کسی که نسل او را میشناسد، خوب میداند
که او تنها نه با شمشیر، با لبخند میآید
همان تیغی که برقش میشکافد قلب ظلمت را
همان دستی که ما را میدهد پیوند میآید
همه تقویمها را گشتهام، میلادی و هجری
نمیداند کسی او چندِ چندِ چند میآید
جهان میایستد با هرچه دارد روبروی او
زمان میایستد، بوی خوش اسفند میآید
ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله
علی را گرچه بعضی بر نمیتابند، میآید
بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهبها
برای بیعت با او نمیآیند، میآید
برای یک سلام ساده تمرین کردهام عمری
ولی میدانم آخر هم زبانم بند میآید
بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست
کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند میآید
به در میگویم این را تا که شاید بشنود دیوار
به پهلوی کبود مادرم سوگند... میآید
#محمدحسین_ملکیان
@golchine_sher
آنسان که یادم داد چشمت دلسپردن را
یک روز یادم میدهد از یادبردن را!
آنقدر دارم یادگار از تو که فرزندم
با زخمهای من بیاموزد شمردن را...
جان رقیبم را قسم خوردی که خوش عهدی
از اعتبار انداختی سوگندخوردن را!
تحقیر ما افتادگان تا کی؟ که یادت داد
اینگونه روی زخم مردم پا فشردن را
چشمی که بر من بستهای بر غیر وا کردی
ممنونم از چشمت که آسان کرد مُردن را...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
صبح است و هوس کرده دلم شعر بنوشم
با غلغلِ کتریِ غزل تند بجوشم
تا سردیِ تنهاییِ دنیا برود زود
باید نفسِ گرمِ تو را سفت بپوشم
#حسینعلی_زارعی
@golchine_sher
هر روز می روم به مسیری که دیدمت
جایی که عاشقانه به جانم خریدمت
جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای
اما برای اینکه بمانی نچیدمت
یادم نرفته است که چشمان خسته ام
افتاده در نگاه تو بود و ندیدمت
یعنی ندیدم آمده باشی برای من
اما به چشم آمده ها می کشیدمت
گر من خدات می شدم ای نازنین من
این گونه با وقار نمی آفریدمت
حتی به جای این که بچینم تو را ز خاک
یک عمر عاشقانه فقط پروریدمت
دیوانه ام که با همه ی بی وفائیت
سی سال می نوشتمت و می شنیدمت
آری برای اینکه بدانی چه می کشم
هر روز می روم به مسیری که دیدمت
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع، ولی لب هایم
هرچه از طعم لب سرخ تو دلکند، نشد
با چراغی همهجا گشتم و گشتم در شهر
هیچکس ،هیچکس اینجا به تو مانند نشد
هرکسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه "خداوند" نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!
#فاضل_نظری
@golchine_sher
شال وارو
می خواهم اینجا گوشه ای دور از هیاهو
من باشم و در رو به رویم قامت او
او از تمام مثنوی هایش بخواند
من هم برایش چای داغ قند پهلو...
او از قرار رفته از یادش بگوید
من از غزلهای سروده در غم او
هرگز نمی دانسته این زن عاشقش بود
حالا از این مصرع که دستم می شود رو
حس می کنم او آمده در را بکوبد
من پشت در با دلهره با شال وارو
چون صبح آمد ساعتی را در کنارم
پیچیده حالا عطر دستش توی گیسو
عطر تنش بی شک همیشه خاطرم هست
هر شب مرا با خود برد تا باغ شب بو
باید که بردارم خودم را خاطراتم
هرچه از او مانده بماند توی پستو
#فریده_خسروی_لرگانی
#عضوکانال
@golchine_sher
در کجا آغوش گرمی هست تا رامم کند
شانه ای تا لحظه ای کوتاه آرامم کند
باز می لرزم به خود در پیچ و تاب گریه ها
باز هم درد آمده با بغض اعدامم کند
بیقراری می کند ، شب زنده داری می کند
ترسم این است این دل دیوانه بدنامم کند
هرچه می گردم نمی بینم پناه و همدمی
هرکه دلسوزم شده میخواسته خامم کند
مرگ هم بر حال زار من ترحم می کند
کامی از دنیا نمی گیرم که ناکامم کند
#ترانه_جامه_بزرگی
@golchine_sher
از زبان دخترم به کودکان مقاومت...
برای خندۀ تو، بغض قُلّکم کافیست
همین پلاک و النگوی کوچکم کافیست
همین مداد و تراش و کتاب و دفتر مشق
همین لباس تنم یا عروسکم کافیست
تو مثل بال و پری و منم ترانۀ شمع
برای پر زدنت نور اندکم کافیست
بخند کودک زیبا... برای کُشتن شب،
تفنگ کاغذی و خشم موشکم کافیست
برای اینکه بفهمند راه حق زندهست
فقط همین که بدانند کودکم کافیست
#ماهرخ_درستی
@golchine_sher
زیر باران بنشینیم که باران خوب است
گم شدن با تو در انبوه خیابان خوب است
با تو بیخوابی و بیتابی و دل مشغولی
با تو حال خوش و احوال پریشان خوب است
رو به رویم بنشین و غزلی تازه بخوان
اندکی بوسه پس از شعر فراوان خوب است
موی خود وا کن و بگذار به رویت برسم
گاهگاهی گذر از کفر به ایمان خوب است
شب خوبی است،بگو حال زیارت داری؟
مستی جادهی گیلان به خراسان خوب است
نم نم نیمه شب و نغمهی عبدالباسط
زندگی با تو کنار تو، به قرآن خوب است
#ناصر_حامدی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
Rafti_somayyeh.Parvizi_Hoseini.mp3
1.72M
مهــر آمـدی و اول آبــان رفتی
دل دادی و پس گرفتی آسان رفتی
خورشید میان شاخه ها می رقصید
از تـرس بلنــدی زمستـان رفتی
دیدی که تب چشمه ی من می جوشد
خندیـدی و با شانـه ی لـرزان رفتی
چیزی نه تو گفتی و نه من پرسیدم
من ماندم و تو شکسته پیمان رفتی
درمسلخ عشق دل بریدی از مــن
دیروز به وقت عید قربان رفتی
دنبال تــو هرچند دویدم ، امـا
تاکسب مـدال خطّ پایان رفتی
#سمیه_پرویزی
#عضو_کانال
🎙#حمید_حسینی
@golchine_sher
بر آینه ی پر تَرکم عکس کسی نیست
خورشیدم و بر سینه ی داغم هوسی نیست
شیرینم و چون جام عسل بر لب خویشم
بر موم دل و کندوی فکرم مگسی نیست
عنقای پرم می رود از عرش فراتر
مرغِ ملکوتم که به بالم قفسی نیست
هرچند دلم لک بزند سیب لبت را
میلی به لب کال تو با طعم گسی نیست
از بس که ز بی مهری ات اندوخت دل من
در سینه پر غصه مجالِ نفسی نیست
باد آمد و زد بر تنه ی بی تب و تابم
بر شاخه ی افتاده انار ملسی نیست
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
سلاما على من يعرفون معنى الحُب
ولا يملكون حبيبا!
سلام بر آنانی که معنی عشق را میدانند
ولی محبوبی ندارند!
#جبران_خليل_جبران
@golchine_sher
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی
بشنود دوستش از نامزدش دل بُرده
مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی
که به پرونده ی جرم پسرش برخورده
خسته ام مثل پسربچه که در جای شلوغ
بین دعوای پدرمادرِ خود گم شده است
خسته مثل زن راضی شده به مهرِ طلاق
که پر از چشمِ بد و تهمتِ مردم شده است
خسته مثل پدری که پسر معتادش
غرق در درد خماری شده فریاد زده
مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس
پسرش ، پیشِ زنش بر سر او داده زده
خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم
دکترش گفته به دردِ سرطان مشکوک است
مثلِ مردی که قسم خورده خیانت نکند
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است
خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه
که کسی غیر پرستار سراغش نرود
خسته ام بیشتر از پیرزنی تنها که
عـید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود
خسته ام ! کاش کسی حال مرا می فهمید
غیر از این بغض که در راهِ گلو سد شده است
شدم ام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پِیِ معجزه ای راهی مشهد شده است
#علی_صفری
@golchine_sher
ایرانِ من
بختت بلند باد و بلندا ببینمت!
ایرانِ من مباد که تنها ببینمت!
یک عمر روی پای خودت ایستادهای
بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت
زیبای چارفصلِ انار و بهارِ من
بر شاخههای شوق، شکوفا ببینمت..
همچون حماسههای خودت باشکوه باش
تا همچنان در اوج تماشا ببینمت
پُرحوصله چو خاک خراسان و سیستان
یکرنگ مثل آبی دریا ببینمت
پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب
ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت
من رأی میدهم به تو ای خاک جاودان!
در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت!
#جعفر_عباسی
#ایران_اسلامی
@golchine_sher