eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
894 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تنهایی کافه ی من است روزانه دو سه باری به آنجا سر می زنم روبروی خودم می نشینم و قهوه می نوشم. @golchine_sher
اساس گردش منظومه‌ی جهان زهرا چراغ روشن کانون آسمان زهرا بهشت جلوه‌ای از مهر کوثرانه‌ی اوست بهار سبز دلش برتر از جِنان زهرا وفا و صبر مجسّم ، پناه امن علی شکوه عشق خدا، سِرّ جاودان زهرا زنی فراتر و برتر ز هاجر و مریم علیمه، عارفه، مرضیّه‌ی زمان زهرا زکیه،ساجده،کوثر،شفیعه،زاهده،نور شفاست واژه‌ی نامش به هر زبان زهرا زنی شبیه کسی نه، فقط شبیه خودش که هست در دو جهان سرور زنان زهرا نسیم مهر و محبت، بهار عاطفه اوست نماد عفت و دریای بیکران زهرا ثنای فاطمه رمز رهایی از غمهاست در این زمانه‌ی پر ماجرا، امان زهرا ‌ مزار مخفی بانو میان قلب همه‌ست سلامِ شیعه بر آن ماهِ بی نشان زهرا @golchine_sher
زبان حال (ع) یادش بخیر همنفس من بهار بود امید بود، زندگیم برقرار بود پهلو نمی گرفت اگر کشتی ام، هنوز طوفان مشکلات برایم غبار بود در می زدم که فاطمه در وا کند، فقط این صبر بی بدیل ترین انتظار بود بانوی خون جگر شده ام در تمام عمر از من تمام خواسته اش یک انار بود خاکستری شدست جهان بی حضور او زهرا دلیل روشنیِ روزگار بود در بین کوچه آینه ام را زمین زدند کی چشم های فاطمه اینگونه تار بود حالا برای فاطمه تابوت میشود چوبی که گاهواره محسن قرار بود... @golchine_sher
درخت «باور» من برگ و بار و سایه ندارد «دروغ» هرچه که باشد اساس و پایه ندارد چه باوری‌ست که چون«کوزه‌ شکسته» در آتش برای شعله شدن هم خمیرمایه ندارد چنین که یافته ام دشمن حقیقی خود را دلم به غیر «خود» از هیچ‌کس گلایه ندارد به استخاره سراغ از دلم مگیر که عمری‌ست کتابی ام که به غیر از عذاب آیه ندارد برای صحبت آیینه‌ها به سنگ بیندیش صریح باش، که دل طاقت کنایه ندارد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز این دل، بی قرار روضهٔ مادر شده باز حرف صورت و سیلی و میخ در شده باز هم آتش به جان ما رسیده از دری کز غم سوزاندنش چشم دو عالم، تر شده حرف، حرف بغض و کینه از علی بوده فقط آتشی کز کینه، پنهان زیر خاکستر شده فاطمیه شد ، مرور خاطرات درد و داغ علت کون و مکان، تنها و بی یاور شده فاطمیه شد که دل بر منبر اندوه و اشک روضه خوان مادر و تنهایی حیدر شده بین آتش سوخت زهرا تا علی مانَد فقط اینچنین کوثر فدای ساقی کوثر شده ای علی، مظلوم عالم جان فدای غربتت بعد زهرا خود بگو از غنچهٔ پرپر شده غیر تو مظلوم و غیر فاطمه مظلوم تر نیست در عالم، غمت از هر غم افزون تر شده کی به پایان می رسد شبهای بی مهتاب تو وعده ی دیدارتان درعالم دیگر شده دوستت دارم اگرچه روسیاهم روسیاه لطفت امید من شرمنده در محشر شده @golchine_sher
هم رویِ دست و پای گل و خار می نشست هم رویِ قد و قـــامتِ دیـــوار می نشست با قلب ِکوچکش، دل ِخیلی بزرگ داشت با آنکه خواب رفته و بیدار؛ می نشست اندازه ی زمین و زمان، حرفِ خوب داشت جایی که سقف بر سرت آوار، می نشست اهلِ گلایه کـــردن و دوز و کلک نبود هر چند با اهـــالی بـــازار مــــی نشست! بــا کوچک و بـــزرگ بــــلد بـــود دلبـــری با هر بهـانه ای کم و بسیار ، می نشست چشم مرا به دیــــدنِ دنیا بــــزرگ کرد وقتی بروی چشمِ تَـــرم، تار می نشست! آنقدر مهربان و عزیز و صــــبور بود چون کودکی که تشنه ی دیدار می نشست این یارِ مهربان که به شیرین زبانی اش معروف گشته بود و به تکرار می نشست این یارِمهربانِ گل اسمش کتاب بود یادش بخیر، رویِ لب یار می نشست روز کتاب و کتابخوانی @nabzeghalam @golchine_sher
با اینکه بار بست، خدا را چه دیده‌ای فرصت هنوز هست، خدا را چه دیده‌ای شاید به بازگشتن خود دلخوشم کند با یک تکان دست! خدا را چه دیده‌ای بی‌رحم! داستان مرا نیز گوش کن شاید دلت شکست، خدا را چه دیده‌ای هرچند می‌رود، بروم چای دم کنم شاید کمی نشست...خدا را چه دیده‌ای @golchine_sher
ای وای مادر دیوار و در شد مقتل بانوی کوثر آتش به در افتاد یا در قلب حیدر؟ حیدر زمین افتاد و زهرا بال بگشود کی می شود این قصه‌ی پردرد باور؟ خیبر شکن باشی و دستت بسته باشد ساقی کوثر باشی و بشکست ساغر وقتی سقیفه گشت تفسیر خلافت دین محمد ماند در دستان کافر شد مرتضی محکوم و زهرا شد قصاصش در محکمی که کافران بودند داور پهلوی زهرا هیچ، دین را نیم کردند آنان که عمری مشق کرده با پیمبر پهلوی زهرا شد کمان و چهره نیلی از عرش آمد ضجه‌ی ای وای مادر @golchine_sher
السلام علیک یا فاطمه الزهرا🖤 السلام ای قبله گاه یاسها؛جانمازت چشمه ی الماسها ای که گندم زارِ رویت زردِ زرد؛خوشه خوشه زخمدارِ داس ها ای کتابِ سینه ات افروخته؛طور و نور و نازعاتِ سوخته بحرِ مسجورم! بخوان در شعله ها؛قُل اَعوذت را بربِّ الناسها چرخ دارد می زند دورِ سرت؛ نُه فلک غرقِ هوای بسترت کهکشانها را بچرخان روی دست ؛تا بسابی نور در دستاس ها ای غدیرِ خون جگر!حرفی بزن؛بال و پر درخونِ غربت ها مزن بال وا کن رو به آغوشِ خدا؛ از شرارِ جمله ی خنّاس ها آسمان را غرقِ یاهو کرده اند؛پیکرت را پُر هیاهو کرده اند تا کبوتر را پرستو کرده اند؛خون شده قلبِ همه احساسها شهادت حضرت مهربانی تسلیت باد @golchine_sher
تو هم شبیه خودم، در دلت تَرَک داری وچون شبیه منی، ارزشِ محک داری! شنیده‌ام که درختان کوچه می‌گویند که با بهار و خزان، حس مشترک داری نیاز نیست که چیزی به صورتت بزنی! به لطف حضرتِ حق، تا ابد بزک داری به عشق چشم تو آرام و رام می‌خوابم دو چشم قهوه‌ای تلخ و با نمک داری همیشه گلّه به دنبال توست، شک دارم! درون حنجره‌ی خویش نی‌لبک داری؟ تمام مسئله حل است، پس چرا دیگر به من، به سبزیِ چشمم، به عشق شک داری؟ @golchine_sher