گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 ⏳تو عاشقی یا #شهدا عاشقن؟! حاج آقا ما عاشق شهداییم ..🖐 بابا!!! عاشق رو معشو
#گلزار_شهدا_کرمان 🌷
در عشق♥️ اگرچه منزل آخر #شهادت♥️ است. . .
تکلیفِ اول است:
#شهیدانه زیستن . . 🕊
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#خاکریز_دلنوشته_ها 📜 سردار شهید عزیزم ! سردار فداکار و رشید #اسلام و جان نثار ! امیدوارم که با محم
#خاکریز_دلنوشته_ها🌷
#سردار تـاب روضـہ درو دیــوار نداشـت 😔
قـبـل از شــروξ مجـلس مــادَر #شهید شـُد
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#تخریب_چـے🕊
ڪــاشـ ـ ـ ـ✋
یڪ #تخریب چـے مـےزد...
بہ معبر #نفس مـا...
آنچہ من است و هواے نفس...
ڪہ گاهـے بدجور گیر میڪنیم...
میان مین هاے...
القـاب،شهرت هـا،هـوسـمـان و...💔
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
1_64419873.mp3
1.81M
#پیشنهاد_دانلود👌🏻
ڪارم اینه ڪـہ دوســت داشتـہ باشَم
به تـو افتـاده سـروڪار۾
حـــســ❤ـیــن
تـوبـہم عـاشـقـےُ یـادم دادی
خــداییش خیــلے دوستــت دارم
حـــســ❤ـیــن
#صابر_خراسانی🎤
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "مادرشهید"
🔹صفحه۱۹۷_۱۹۶
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
#پارت_هشتاد_و_ششم 🦋
(( عینک))
اما آن روز ساکت و آرام نشسته بود و چیزی نمی گفت.
فهمیدم که خیلی درد دارد پیشنهاد دادم که استراحت کند ،او هم قبول کرد.
یک مسکّن 💊خورد و روی صندلی عقب ماشین خوابید.
من پتو را هم رویش کشیدم و گفتم:« راحت بخواب و دوباره به رانندگی ادامه دادم ،شب به شهرستان "نائین" رسیدیم.
برای #نماز و شام توقّف کردیم .
بعد از شام دیدم هر دو نفر خسته ایم.
گفتم:« محمّدحسین! بهتر است شب را همینجا داخل ماشین بخوابیم و صبح دوباره به راهمان ادامه دهیم.»
قبول کرد.
در کوچهای، کنار مسجد جامع نائین، ماشین را پارک کردیم و هر دو داخل آن خوابیدیم.
از صبح رانندگی کرده بودم خیلی خسته بودم .😞
وضعیّت محمّدحسین آنقدر ناراحتم کرده بود یک لحظه نمی توانستم فکر او را از ذهنم خارج کنم و این خستگی مرا دو چندان کرده بود؛
به همین دلیل تا چشمانم را روی هم گذاشتم،خوابم برد😴 .
نیمه های شب یک مرتبه از خواب بیدار شدم؛ خواستم ببینم در چه وضعیّتی است.
حالش خوب است یا نه؟!
نگاه کردم داخل ماشین نبود.
ترسیدم!!😧
با خودم فکر کردم حتما حالش بدتر شده است و نخواسته مرا بیدار کند؛
چون همیشه سعی داشت مزاحم کسی نباشد ،با عجله از ماشین پیاده شدم.
اول نگاهی به اطرافم انداختم اثری از اون نبود .
نمیدانستم چکار کنم ؟!
خودم را به خیابان اصلی رساندم ،دو طرف را نگاه کردم اما نبود!
داخل کوچه،
کنار ماشین،
هیچ جا نبود.
یک دفعه متوجه #مسجد شدم، جلو رفتم دیدم در باز است ..؛
آهسته داخل شدم در حالی که با نگاهم مرتب اطراف را جستجو میکردم، آهسته آهسته جلوتر میرفتم.
یک دفعه سایه یک نفر در گوشه شبستان مسجد، توجه ام را جلب کرد!
یک نفر در حال راز و نیاز 🤲 در گوشه دنجی از مسجد بود؛ جلوتر رفتم.
محمّد حسین در حالت قنوت بود.با خودم فکر کردم بهتر است مزاحمش نشوم،امانمیتوانستم دل بکنم و بروم.
ارام گوشه ای رفتم و به تماشایش نشستم .
حالت عجیبی داشت ،گریه میکرد،😭
اشک میریخت،دعا میخواند و بدنش به شدت میلرزید!!
برای لحظاتی خودم را فراموش کرده بودم. چنان غرق در حالت عارفانه او شده بودم که اصلا نمی فهمیدم کجا هستم و در اطرافم چه می گذرد..
وقتی نمازش تمام شد چیزی به اذان صبح نمانده بود !
رفتم وضو گرفتم و دوباره به شبستان برگشتم.
وضعیت محمّدحسین دیگر عادی بود؛ نماز صبح را که خواندیم، دوباره راه افتادیم اما این بار محمّدحسین حالش خیلی بهتر شده بود.
مناجات شب، او را سرحال کرده بود.🤗
انگار دیگر دردی وجود نداشت.
شروع به صحبت کرد ؛حرف هایی که برای لحظاتی انسان را از دنیای مادی اطراف خودش دور میکرد.✨
وقتی از حالش پرسیدم، گفت:« #خداوند همه انسانها را در بوته آزمایش قرار می دهد، حتی آنهایی که به مقام و منزلت بالایی رسیدهاند.
اینها همه امتحان الهی است .
خوشا به حال آنهایی که سربلند و پیروز از این امتحانات بیرون آمدند و رستگار شدند و رفتند.»
بعد شروع به خواندن شعر مورد علاقه کرد :
💠کجایید ای شهیدان خدایی
بــلاجویان دشت کربـلایی
وقتی حرف هایش تموم شد اشاره به وضعیت جسمی و بدن مجروحش کرد و فقط این مصرع را خواند که:
💠ما نداریم از رضای حق گله
شاید باورتان نشود مادر جان ! وقتی این حالت محمّدحسین را دیدم، تهران دیگر حواسم به خودم و جاده نبود.»
محمّدعلی راست می گفت .
آنچه ما از حالات او میدیدیم ، ارزش غطبه خوردن را داشت!!
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
#اطلاعیه ❕
🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم.
لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار:
#شهید_شهامت_سعید
و
#شهید_احمد_محمدی_تهرودی
خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی
@GSK_Admin
ما را یاری نمایند.
با سپاس از همکاری و همراهی شما...
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه دوازدهم دانشگاه #شهید_بهشتی تهران
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🔴راه سیزدهم
۹۳/۹/۲۳؛ شبکه الفرات
آقای ابوالحسن،رئیس یکی از قبایل عراق و فرمانده نیروی مردمی می گوید:
_مطلع شدیم که ۳۷۰نفراز نیروهای داعش آرایش نظامی گرفته اند. برنامه عملیاتشان گروگان گرفتن زائران ایرانی بود.
نزدیک اربعین بود و حفاظت از زوار را #حاج_قاسم_سلیمانی فرماندهی می کرد.
موضوع را به حاج قاسم اطلاع دادیم ...
نگرانی در میان برادران عراقی موج می زد و منتظر دستور و تصمیم #سردار بودیم.
اما حاجی تنها با ۲۰ نفر از نیروهایش راهی شد.
مسیر نیروهای داعش مشخص بود.
لشکر اندک سردار کمین کرد.
درگیری بین دو جبهه فقط ۳۰ دقیقه طول کشید وتمام!
فقط یک نفر داعشی ها زنده مانده بود که اسیر شد.
حاج قاسم باهمان کت وشلواری که تنش بود مقابل اسیر عراقی ایستاد،کت وشلوارش را نشان داد و گفت می بینی،لباس من برای جنگ نیست!
وای برشما...اگر #رهبرم سید علی دستور بدهد که لباس نظامی بپوشم!
❇️خیلی ها می گویند حاج قاسم را قبول داریم ،
🌷سردار سلیمانی،#سردار_دلها بود.
دلمان آتش گرفت از کار ❌آمریکا
اما...ما کاری با نظام و #رهبری نداریم.
جمله اخر داستان را بخوانید.
✨او#سردار سیدعلی حسینی الخامنه ای بود.
#سرداری که عمرش را در جنگ های برون مرزی ،دور از خانه وخانواده گذراند!
#سرداری که با اشاره#رهبرش امنیت کشورش را تامین کرد...
🔅امنیت من و شما را !
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع کتاب:حاج قاسم
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدا_کرمان 🌷 در عشق♥️ اگرچه منزل آخر #شهادت♥️ است. . . تکلیفِ اول است: #ش
❤️
بی تو ،
گاهی برای خنده
دلمان تنگ میشود ...🌱
#سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
#گلزار_شهدای_کرمان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
منبرڪوتاھ 🌸✨
اگر بخواهیم ادم باشیم✋🏻
باید صابر باشیم✨
باید استقامت داشتہ باشیم💪🏻
باید در همہ چیز صبر داشتہ باشیم🌱
صبر سہ قسمت است:⇦
1 صبر در مصیبت و ناملایمات💔
2 صبر در عبادت🤲🏻
3 صبر در معصیت☂
استادحسینمظاهرۍ👤
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman