🔰 #یادداشت_عمومی
📝 غمش برای حسین(ع)، فرق میکند! [۲]
📌 شرح عشق استاد من به اباعبدالله
✍ مهدی رسولی | گمگشته
⭕️ ادامه...
🔹 استادی که وقتی بحث از تنبیه فرزند میشود، باز هم ما را سر سفرۀ حسین(ع) مهمان میکند!
میگوید: «وقتی فرزندم اشتباهی کند که مجبور شوم مقداری عتابِ تربیتی با او داشته باشم، اگر ببینیم که از ناراحتی و ترس، حسین(ع) را پناه خود قرار داده و مداحی گوش میکند، محال است او را عتاب کنم»!
میدانم که با خواندن چند سطر فوق، چه چیزی در ذهن شما بیقراری میکند!
پاسخ آن را هم اینچنین داده است که: «اگر فرزندم همین را بیاموزد که در هنگامۀ مشکلات و ترسهایش باید به سمت حسین(ع) برود، همین برای تربیت او کافیست، فَمٰاذا بَعْدَ الحَقّ إلّا الضَّلال...»!
بعدها هم موید آن گفتارش را دیدیم؛ وقتی که کاری را در خلال آمادهسازی هیئت در کنار فرزند ۱۳ سالۀ او به اشتباه انجام دادیم و به او گفتیم که اگر پدرت بفهمد حتماً اخراجمان میکند، با چهرهای خندان و مصمم جوابمان داد که: «محال است پدرم در زیر خیمۀ اباعبدالله(ع)، کسی را مورد عتاب خود قرار دهد»!
🔸 استادی که در خیلی از اوقات، او را با چشمان پُفکرده میبینیم!
چرا؟
چون اگر مشکل و ابتلائی داشته باشد، برای حسین(ع) گریه میکند!
اگر بخواهد برای کسی دعا کند، اول برای حسین(ع) گریه میکند!
اگر یکی از شاگردان یا رفقا، مشکلش را با او درد و دل کرده و قلب او را ناراحت از مشکلات عزیزانش کند، برای آرام کردن قلب لطیف و پُر عاطفهاش، برای حسین(ع) گریه میکند!
حتی در مسیر رفت و آمدش هم اگر تماس یا فعالیتهای دیگر کاری نداشته باشه، بیدلیل روضه میگذارد و برای حسین(ع)، هایهای گریه میکند!
🔹 استادی که با تمام مشغلههای فراوان و اعجابآورش، همه میدانند که جزو اولین نفرات وارد هیئت شده و از همان ابتدای قرائت قرآن، در صفِ اولِ مستعمین در روبهروی منبر مینشیند و چنان گریهها و نالهها و هرولههای عاشقانهای در میان سینهزنان دارد که تماشای این حالاتش را با تماشای زیباترین مناظر هستی عوض نمیکنم!
در حالی که امثال من شاید توهم مشغله و پُرکاری داشته و از اواسط هیئت شرکت میکنیم و شاید هم گاهی خدایی نکرده شأن خودمان را در صفوف کناریِ مستعمین با تکیه بر پشتیهای نرم و گریههای آرام میدانیم!
🔸 استادی که همیشه در ایام عزا، شالی سیاه را پیچیده بر گردن او میبینیم که تار و پود آن، سوز دلش در غم حسین(ع) را لحظهبهلحظه دیده و در این راه کهنه شدهاند؛ همان شالی که دوست دارد در تنهایی و تاریکی قبر، آن را محکم در آغوش بگیرد تا عطر غم حسین(ع)، مونس غربت قبرش شود (خداوند برای ما حفظش کند)!
🔹 استادی که حقیقتاً یکسال را برای یکماه زنده است (بیوگرافی پیامرسان ایشان)!
🔸 بگذارید به همین سطور اکتفا کنم؛ دستان مشتاق من برای نوشتنِ از او را احتمالِ خستگیِ چشمانتان متوقف میکند!
🔹 میدانم به هیچ وجه راضی نیست که از او بنویسم و شاید ابروانش هم از دیدن این نوشتار، در هم بپیچد و مرا مستحق عتاب خویش بداند؛ اما میدانم اگر بوی اربابش حسین(ع) را از این نوشتار استشمام کرده و نام زیبای حسین(ع) در سطر سطر آن، چشمانِ همیشه گریانش را نوازش کند، محال است #گمگشته را عتاب کند!
🔸 هر چند ترسی هم از قضاوت دارم که بگویند باز هم مُرید و مُراد بازی...!
چه بگویم برای این؟ اگر نوشتن برای مُرادی همچون حسین(ع) را سزاست، نوشتن برای همچین مُریدی هم خالی از لطف نیست! اصلاً چه چیز بهتر از اینکه مرا مُریدِ مُریدِ حسین(ع) خطاب کنند؟ چه واسطۀ ارادتی برای ارادت به کسی بهتر از عشق حسین(ع)...؟!
🔹 استاد عزیز من! شیخ احمد فرحانی! تمام این سطور را برای غیر تو نوشتم، این سطر آخر را هم برای تو مینویسم:
«دستت را میبوسم که نام حسین(ع) را در قلب من هک کرده و این نوا را در کشور وجودم نواختی که «الخَیر کلُّ الخَیر فی باب الحُسین(علیهالسلام)»!🖤
#غمش_برای_حسین_فرق_میکند[۲]
┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59
گمگشته
🔰 #یادداشت_عمومی 📝 غمش برای حسین(ع)، فرق میکند! [۲] 📌 شرح عشق استاد من به اباعبدالله ✍ مهدی رسولی
✍ انشاءالله قصد دارم به شرط توفیق و عنایت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام)، در شبهای جمعه که شب زیارتیِ امام غریب و شهیدمان است، نکاتی در باب معرفت دستگاه اباعبدالله را که از آن استاد دلسوخته و عاشقم آموختهام، با هشتگ #معارف_حسینی به رشتۀ تحریر درآورده و این تلاش ناچیز را به پیشگاه حضرت فاطمۀزهرا(س) هدیه کنم!
🔰 #معرفی_نرمافزارهای_کاربردی
📱نرمافزاز ویرا
🔹 ویرا، نرمافزازی ایرانی است برای ارائۀ ابزارهای هوش مصنوعی اعم از:
👈 تبدیل گفتار به متن
👈 تبدیل متن به گفتار
👈 تولید تصویر از متن
👈 تغییر صدا
👈 ربات گفتگو
👈 ویرایش تصویر با ابزارهای هوش مصنوعی
📌 هرچند این نرمافزار نسبت به نسخههای خارجی و بعضی از سایتها ضعیف است، ولی به عنوان یک نرمافزار ایرانی و اندرویدی، در نوع خود قابل استفادهتر است.
🌐 پیوند دانلود:
https://myket.ir/app/ai.ivira.app
🔎 برای مشاهدۀ سایر نرمافزارهای کاربردی، روی هشتگ ابتدای پیام کلیک کنید.
┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59
🔰 #یادداشت_علمی_فلسفی
🔰 #معارف_حسینی
📝 خون غیر قابل انکار...!
✍ مهدی رسولی | گمگشته
﷽ | دوشنبه شب، ۲۸ آبان ۱۴۰۳، قم، مدرسه فقهی امیرالمومنین، میانۀ بزم عشاق (هیئت)، مینویسم برای أب العشاق...!
نَفَس عمیقی کشید و شروع کرد...!
شاید مهمترین تدریس او باشد!
مگر قرار است چه جامِ شرابِ طهوری به شاگردان تشنۀ خود بدهد؟
•تفسیر آیهای برای نورانیت قلب؟
•درایۀ حدیثی برای تمسّک به حبلالله؟
•تبیین معقولی برای دفع اوهام جاهلانه؟
•توضیح قاعدهای برای استنباط ناب؟
•تشریح حکم فقهی برای امتثال امر؟
اگر یکی از آنها، خیر!
اگر تمام آنها، بله! تمامشان در یک جرعه!
جرعۀ نابی که:
•هم در غُرَر آیات کلامالله، چشمنوازی میکند!
•هم در دُرَر کلام معصومین، نورافشانی میکند!
•هم در پیچراههای تعقّل انسانی، قامت خود را بالا میکشد!
•هم در سلسلۀ قواعدِ فهمِ حکمرانیِ اسلامی، سرچشمگی میکند!
• و هم در میانۀ فرعْ فرعِ یکتا آیین زندگی، روحبخشی میکند!
نامهای گوناگونی بر جبین نورانیش هک شده؛ اما غالبا آن را «اصل واقعیت» مینامند.
اصلی که علامه طباطبایی(ره) با وامداری از حکمای سلف، آن را در آغوش حکمت اسلامی نشاند؛ آنهم در مدخل و اولین قدمگاه حکمت!
اصلی بدیهی که نخستین قدمِ طالبان حکمت، بر شانۀ مستحکمِ آن استوار شده و در پایانِ سیرِ پُر رمز و رازِ حکمت هم با جامهای از صدق و راستی و با نام «برهان صدیقین» جلوه میکند.
اصلی که اعتقاد به خدای یکتا را از میان همهمۀ استدلالها و مقدمات عقلی نجات داده و آن را بر چراغِ روشنِ فطرتِ انسان مینشاند.
اصلی که سرچشمۀ تمامِ بندْ بندِ وجود معارف اسلامی از اعتقادات و اخلاق تا احکام و حکمرانی میباشد.
اصل واقعیت، اعتقاد به واقعیتیست که یکپارچه در تمام هستی جریان دارد و عوالم نامحدود، ظرف آب حیات اوست!
واقعیتی که ورای تمام موجوداتیست که در دور و بَرِ خود حس میکنید، میبینید، میشنوید و لمس میکنید؛ اما آن را از تمام دیدنیها، شنیدنیها، لمسکردنیها و حتی از حالات درونی خود مثل محبت و بُغض و تشنگی و گرسنگی، واضحتر درک کرده و در آغوشِ قلبِ مطمئنِ خود مینشانید.
اصلی که در غایت وضوح و انکارناپذیریست؛ بلکه بالاتر، انکار او سبب اثبات اوست!!!
- چه شد؟ چطور انکار چیزی، سبب اثباتش میشود؟
+ واقعیت را انکار کن تا نشانت دهم!
- «واقعیت نیست»!
+ واقعیت، «واقعاً» نیست یا «دروغین»؟
- این چه سوالیست؟ خب واقعاً میگویم «واقعیت نیست».
+ خیلی هم عالی! پس این مطلب که «واقعیت نیست»، واقعیت دارد؛ یعنی واقعیت را پیشفرض گرفتی و گفتی که نیستیِ واقعیت، از واقعیت و واقعی بودن بهره میبرد!
- آخههههه!
+😊؛
بله! اعتقاد به واقعیت، بسان خونیست که در تمام رگهای افعال و افکار و الفاظ انسان جریان دارد، حتی در زمانی که آن را انکار میکند!
دشوار بود، نه؟
اصلا بگذارید خود استاد بگوید، شاید او...!
برگردیم...!
نفس عمیقی کشید و شروع کرد!
میگفت و بر روی تخته مینوشت؛ چقدر بحث دشواریست؛ گویا استاد هم ابهام را در چشمانِ گِردْشدۀ طلاب میبیند!
البته حق هم دارند، نوشیدن این جرعۀ ناب، مرد میدان علم میخواد؛ سالها تفکر و تمحّض و از همه بیشتر، زانوی تلمّذ در خدمت بزرگان حکمت میخواهد؛ امثال من، فعلاً تاب و توان رشد این درخت تنومند را در نفسمان نداریم؛ اکنون تنها باید نهالِ مبارکِ آن را بر زمین نفسمان کاشته و مدتها آبیاری کنیم تا که روزی به ثمر نشیند!
اما استاد، استادست!
میداند چطور این واقعیتِ «سهلِ ممتنع» را به ما نشان دهد؛ میداند که در این عالم، چراغ هدایتی وجود دارد که تمام تاریکیها را روشن میکند؛ میداند که «إنّ الحسین(ع)، مصباح الهدی»!
استادِ دلسوخته و حسیننشانِ ما، «اصل واقعیت» را هم سر سفرۀ ارباب نشاند:
«رفقا! شاید هرچقدر که از واقعیت بگویم و توضیح دهم که انکارش باعث اثباتش میشود، باز هم به دلتان نشیند و ندای ابهامی در قلبتان زمزمه شود؛ حق هم دارید؛ مبحث دشواریست که درک بعضی از مراتب معنایش، معنویت و شهود میطلبد؛ اما میخوام تجلّیِ أتمّ آن را روی زمین به شما نشان دهم تا ملموس درکش کنید؛ حسین(ع)...!»
آری! راست میگفت!
تاریخ را که در ذهنم ورق زدم، انکار بود که روی انکار آمد تا حسین(ع) را به فراموشی بسپارد؛ اما فراموش نشد!
•تمام خاندانش را به خاک و خون و اسارت کشیدند، اما فراموش نشد!
•بغض گلویش از تشنگیِ اصغر را به تحیّر در میان میدان و خیمه مُبدّل کردند، اما...!
•قامت سَروِ او را با شکستن علمدارش خمیدند، اما...!
•بلندمرتبهشاهی را ز صدرِ زین انداختند، اما...!
•بعدها قبر مطهرش را شخم زده و به آب بستند، اما...!
•چه دستهایی که بخاطر زیارتش بریدند، اما...!
•و...، اما «فراموش نشد»!
دُشمنت کُشت، ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که «فانی نشود»، نور خداست
┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59
گمگشته
🔰 #یادداشت_علمی_فلسفی 🔰 #معارف_حسینی 📝 خون غیر قابل انکار...! ✍ مهدی رسولی | گمگشته ﷽ | دوشنبه شب
🔰 پیوست قرآنی
📌 مَا عِندکُم يَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ... نحل/۹۶
✍ با توجه به آیات آخر سورۀ فجر (فادخلی جنتی) و بسیاری دیگر از دلایل نقلی و عقلی، ثابت میشود که ائمه و مخصوصا اباعبداللهالحسین(ع)، در مقام «عندیّت» قرار دارند، یعنی مقامی که استقرار آنان در نزد خداست!
بنابراین سیدالشهدا(ع) دارای مقام «عندالله» بوده و از طرفی در آیۀ فوق، آنچیزی که عندالله باشد، باقیست و فانی نمیشود؛ در نتیجه اباعبداللهالحسین(ع) هم أتمّ مصادیق این آیه بوده و بقاء حقیقی (وجود نوری) و اعتباریاش (نام و یاد) مسلّم است!
📌 ...كُلُّ شَیءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجهَهُ... قصص/۸۸
✍ در روایاتی بیان شده ایت که ائمه(ع)، «وجهالله» هستند؛ از طرفی هم اباعبداللهالحسین(ع)، از جهاتی ظهورِ بیشتری در وجهالله بودن دارند!
بنابراین سیدالشهدا(ع)، مصداق أتمّ آیۀ فوق بوده و بههیچوجه هلاکت و نابودی ندارند؛ نه هلاکت حقیقی (هلاکت هویت)، نه هلاکت اعتباری (هلاکت نام و یاد)!
┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄
🔰 پیوست روایی
📌 عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
نَظَرَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِي حِجْرِهِ وَ قَالَ: «إِنَّ لِقَتْلِ اَلْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ لاَ تَبْرُدُ أَبَداً»!
ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «بِأَبِي قَتِيلُ كُلِّ عَبْرَةٍ»! قِيلَ:«وَ مَا قَتِيلُ كُلِّ عَبْرَةٍ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ؟»؛ قَالَ: «لاَ يَذْكُرُهُ مُؤْمِنٌ إِلاَّ بَكَى»!
امام صادق(ع) فرمود:
رسول خدا(ص) به امام حسین(ع) (که در ایّام کودکی) به سمت رسول خدا(ص) میآمد، نگریست و سپس ایشان را در آغوش گرفت و فرمود: «برای شهادت حسین(ع) داغی در قلبهای مؤمنان است که هرگز سرد نخواهد شد».
امام صادق(ع) بعد از نقل این ماجرا فرمود: «پدرم به فدای آنکه کشتهشدۀ هر اشکی است.» از امام(ع) پرسیده شد: معنای کشتۀ اشک چیست؟ امام(ع) فرمود: هیچ مؤمنی حسین(ع) را یاد نمیکند مگر آنکه اشک میریزد».
📚 مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج ۱۰، ص ۳۱۸
┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄
شبکههای اجتماعی گمگشته
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59
گمگشته
🔰 #یادداشت_علمی_فلسفی 🔰 #معارف_حسینی 📝 خون غیر قابل انکار...! ✍ مهدی رسولی | گمگشته ﷽ | دوشنبه شب
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
نه بقا کرد ستمگر، نه به جا ماند ستم
ظالم از دست شد و پایۀ مظلوم بجاست
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست
دولتْ آن یافت که در پای تو جان داد ولی
این قبا راست، نه بر قامت هر بی سر و پاست
تو در اول، سر و جان باختی اندر ره عشق
تا بدانند خلایق که فناء، شرط بقاست!
«فواد کرمانی»
ماهنامه فرائد (۱۸).jpg
46.47M
🔰 قالب: #یادداشت
🔰 سطح: #عمومی
🔰 موضوع: #اصولی | #فقهی
┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄
📝 ثمرۀ خطابات قانونیه در بررسی «سقوط یا عدم سقوط امر به مقیَّد در حالت عجز از تحصیل قید»
✍ به قلم مهدی رسولی | طلبۀ درس خارج مدرسه فقهی امیرالمومنین(ع)
📎 چاپ شده در شمارۀ هجدهم از ماهنامۀ علمی_پژوهشی مدرسۀ فقهی امیرالمؤمنین(ع) به نام «فرائد»
┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄
شبکههای اجتماعی گمگشته
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59
پریروز، تولد یکی از دوستان عزیزم بود!
به این بهانه، یادداشتی در مورد «رفاقت» نوشتم و به عنوان هدیۀ تولدِ این دوست عزیز، به او هدیه میکنم.👇👇
🔰 #یادداشت #عمومی
📝 خودِ مَن
✍ مهدی رسولی | گمگشته
همیشه در حیرت بودم که چرا مسئلۀ «رفاقت» در میان آموزههای روحنواز معصومین(ع)، بسان جواهری منحصر به فرد بوده و درخشانیِ متفاوتی دارد!
چه سرّی در رفیق و رفاقت نهفته است که آن را چنین عزیز کرده است؟
•واقعا چرا دو رفیق باید در هر شادی و غم در کنار هم باشند؟ حتی در آخرین قدمگاه دنیوی که تشییع و تدفین است؛ گویا دو رفیق از شروع رفاقت تا نَفَس آخر باید همچون دو شاخه از یک درخت، همیشه کنار هم باشند و تنها عذر فراق دنیوی از رفیق، انتقال او به آخرت است!
•چرا دو رفیق باید در شخصیترین مسائلِ زندگی هم یاریرسانِ یکدیگر باشند که حتی پاسداری از زوجۀ رفیق که شخصیترین و محرمانهترین وظیفۀ هر مردی است نیز جزو وظایف رفیق میباشد؟!
•چرا دو رفیق باید چنان در تب و تاب هم باشند که حتی وظیفۀ جستوجو برای گمشدۀ یکدیگر نیز در مرامنامۀ رفاقت هک شده است؟!
• چرا دو رفیق باید چنان غمخوار هم باشند که حتی اگر یکی از آنها در جرگۀ ظالمین وارد شد، در آن حال هم رفیقش باید دلسوز و ناصح و هادیِ او باشد و رهایش نکند؟!
• چرا دو رفیق باید چنان تکیهگاه یکدیگر باشند که اگر رفیقتان به مشکل فقر و تنگدستی مبتلا شد و شما تمام اموالتان را با او تقسیم نمودید، باز هم حق کامل او را رعایت نکردهاید؛ بلکه باید رفیقتان را بر خودتان مقدّم کرده و علاوه بر تقسیم کامل ثروتتان با او، باید رفیقتام را در نیمۀ سهم خود نیز شریک کرده و خلاصه بیشترِ اموال خود را در دامان او بگذارید.
• چرا حق رفاقت باید چنان موثر در نامۀ اعمال انسان باشد که رحمة للعالمین نیز بازخواست و پرسش از حقوقِ رفاقت را در سرای آخرت، مسلّم دانستهاند؟
• چرا حق رفاقت باید چنان در اوجِ اهمیت و ارزش باشد که ضایع کردنِ حقوقِ رفاقت، خروج از ولایت و طاعت خدا بوده و خداوند را هیچ بهرهای از بندگیِ رفیقِ بیرعایت نیست؟!
مدتها بود که غبار جهل و ابهام بر طاقچۀ عقلم در حل این مسئله نشسته بود!
روایات و معارف عجیبی در باب رفاقت از اساتید و بزرگان شنیده بودم که طرح مبهمی را در صفحۀ ذهنم نقاشی کرده بودند!
چه حقوق و وظایف سنگینی!!!
مگر رفیق کیست؟!
آیا این سلسۀ حقوق و رعایات، صرفاً تدبیری برای راه افتادن امورات مردم با یاریِ یکدیگر است؟
آیا صرفاً ترفندی اجتماعی برای حلّ معضلات و کشمکشهای افرادِ یک جامعه است؟
آیا صرفاً راهبردی سیاسی برای وحدت جامعه و مقابله با دشمنان است؟
کبوتر عقلم برای حل این ابهام و سوال، به هر لانهای سر زد تا اینکه بالاخره جواب خود را در روایت عجیبی از شیخ الائمه امام صادق(ع) یافتم!
یک «دلیل انسانشناسانه» که ذهنم را آرام کرد و دانستم که واقعاً رفیق کیست و رفاقت چیست...!
دلیل ارزش و اهمیت «رفاقت»، دلیلی فراتر از امورات افراد و اجتماع و سیاست است؛ اینها همه آثاری است که با رفاقتِ افراد در یک جامعه نمایان میشود؛ اما حقیقت رفاقت، چیز دیگریست...!
«من»!
بله! خود «من»!
رفیق، خود «من» است!!!
عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (ع) قَالَ:
«...فَإِنَّهُ مِنْکَ وَ أَنْتَ مِنْهُ...».
رفیقت از توست و تو از او هستی!
رفیق، کسی غیر خودت نیست که بخواهی فکر کنی که فلان حق را نسبت به او رعایت کنم یا نه!
انسان که به خودش بیمهری نمیکند و برای خودش کم نمیگذارد!
یک روح در دو بدن شنیدهای؟ همان است!
بگذار خودمانی بگویم:
«رفاقت، خودخواهیست، نه دیگر خواهی»!
•تو اگر رفیقت را خواستی، نه حتی خواستنِ یک همراه خوب، بلکه «خودت» را خواستی!
•اگر خوشحال باشد، نه از خوشحالی او، بلکه از خوشحالیِ «خودت» کیف میکنی!
•اگر غمگین باشد، نه از غم او، بلکه از غم جوشیده از دل «خودت» ناراحت میشوی!
در این رابطۀ «خودیّت»، گویا حجابی وجود ندارد، نه حجاب پدر و فرزندی، نه حجاب برادر و خواهری، نه حجاب زن و شوهری!
این رابطه از جنس دیگریست؛ خیلی از حرفاها و امورات هست که جز به رفیق نمیتوان گفت و جز از رفیق نمیتوان خواست!
او «خود» شماست!
انسان که با «خودش» تعارف ندارد!
هیچ کسی نمیتواند جای خودتان را برای خودتان پُر کند؛ پس هیچ کسی نمیتواند جای «رفیق» را در زندگیتان پُر کند!
لذا روایت است که اگر کسی رفیق ندارد، اندوختههای ندارد!
واقعاً صد حیف برای کسی که «خود/رفیق» ندارد!
اگر دو رفیق به جایی برسند که حقوق بیان شده در روایات را نسبت به هم رعایت کنند، هر کدام از آنها وقتی روبهروی آیینه بایستند، یکدیگر را در آیینه میبینند!
اما اگر تنها شما نسبت به رفیقتان، اهلِ رعایتِ تمامِ حقوق باشید، تنها اوست که شما را در آیینه میبیند و نه شما او را؛ و اگر تنها او اهلِ رعایتِ تمامِ حقوق باشد، تنها شما او را در آیینه میبینید.
به امید اینکه هر انسانی در طول عمرش حداقل یک «خود» داشته باشد.
┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄
شبکههای اجتماعی گمگشته
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59
گمگشته
🔰 #یادداشت #عمومی 📝 خودِ مَن ✍ مهدی رسولی | گمگشته همیشه در حیرت بودم که چرا مسئلۀ «رفاقت» در میا
📜 امیرالمؤمنین(ع) از قول پيامبر اکرم(ص) فرمودهاند:
لِلْمُسْلِمِ عَلَى أَخِيهِ ثَلاَثُونَ حَقّاً - لاَ بَرَاءَةَ لَهُ مِنْهَا إِلاَّ بِالْأَدَاءِ أَوِ اَلْعَفْوِ:
...؛
۱۱. وَ يَشْهَدُ مَيِّتَهُ؛
۱۷. وَ يَحْفَظُ حَلِيلَتَهُ؛
۲۱. وَ يُرْشِدُ ضَالَّتَهُ؛
۲۸. وَ يَنْصُرُهُ ظَالِماً وَ مَظْلُوماً فَأَمَّا نُصْرَتُهُ ظَالِماً فَيَرُدُّهُ عَنْ ظُلْمِهِ؛
... ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ: «إِنَّ أَحَدَكُمْ لَيَدَعُ مِنْ حُقُوقِ أَخِيهِ شَيْئاً فَيُطَالِبُهُ بِهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَيَقْضِي لَهُ وَ عَلَيْهِ».
هر مسلمان نسبت به برادر مسلمانش، ۳۰ حق دارد كه تنها در صورتی از آنها مبرّا میشود که یا آن حقوق را رعایت کند، يا برادر مسلمانش از آن حقوق بگذرد:
...؛
۱۱. و در کنار جسم بیجان او حاضر شود؛
۱۷. و از زوجۀ او پاسداری کند؛
۲۱. و گمشدۀ او را به سویش راهنمایی کند؛
۲۸. او را چه ظالم باشد و چه مظلوم، یاری کند؛ و یاری او در حالی که ظالم باشد، اینگونه است که جلوی ظلم کردنِ او را بگیرد؛
... سپس امیرالمومنین(ع) فرمود که از پيامبر(ص) شنيدم كه مىفرمود: هر يك از شما اگر حقّی از حقوق برادرش را به جا نياورد، روز قيامت از او مطالبه و بر نفع يا ضرر او حكم خواهد شد.
📌 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۷۱، ص ۲۳۶
📌 تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج ۱۲، ص ۲۱۲
گمگشته
🔰 #یادداشت #عمومی 📝 خودِ مَن ✍ مهدی رسولی | گمگشته همیشه در حیرت بودم که چرا مسئلۀ «رفاقت» در میا
📜 جواب امام صادق(ع) به ابان بن اغلب:
... فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِي عَنْ حَقِّ اَلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ؛ فَقَالَ: يَا أَبَانُ! دَعْهُ لاَ تَرِدْهُ؛ قُلْتُ: بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ فَلَمْ أَزَلْ أُرَدِّدُ عَلَيْهِ؛ فَقَالَ: يَا أَبَانُ! تُقَاسِمُهُ شَطْرَ مَالِكَ!
ثُمَّ نَظَرَ إِلَيَّ فَرَأَى مَا دَخَلَنِي؛ فَقَالَ: يَا أَبَانُ! أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَكَرَ اَلْمُؤْثِرِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ؟ قُلْتُ: بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ؛ فَقَالَ: أَمَّا إِذَا أَنْتَ قَاسَمْتَهُ، فَلَمْ تُؤْثِرْهُ بَعْدُ إِنَّمَا أَنْتَ وَ هُوَ سَوَاءٌ، إِنَّمَا تُؤْثِرُهُ إِذَا أَنْتَ أَعْطَيْتَهُ مِنَ اَلنِّصْفِ اَلْآخَرِ.
از حضرت پرسيدم: به من خبر دهيد از حق مؤمن بر مؤمن؛ فرمود: اى أبان! آن را نخواه؛ گفتم: چرا قربانت شوم؟ و پيوسته اصرار كردم؛ پس فرمود: اى أبان! تا آنجا حق دارد كه نيمى از ثروتت را به او بدهى!
سپس حضرت به من نگاه كرد و ديد که چه حالى از این جواب به من دست داده؛ پس فرمود: مگر نمىدانى خداوند از كسانى ياد كرده كه ديگران را بر خود ترجيح دادهاند (حشر/۸)؟ عرض كردم: بله قربانت؛ فرمود: اگر تو ثروتت را با او قسمت كنى، او را بر خود مقدم نداشتى، بلكه با او برابر شدهاى؛ زمانى او را بر خود مقدم میکنی كه از نصف ديگر كه بهرۀ توست به او بدهى.
📌 الکافی، ج ۲، ص ۱۷۱