eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔸یک مثال درباره روضه ی شماره ی اول 🔹🔸جایگاه روضه = برخوردِ اهل بیت سلام الله علیهم _جابر و عطیه _برگرداندن_روضه 👇👇 مثال ببینید ، حمزه علیه السلام نیز سیدالشهدا هستند وقتی پیغمبر صلوات الله علیه برگشتند از احد، با چشمهایی پر از اشک فرمودن همه برای شهدای خودشون اقامه ی عزا میکنن اما عموجانم غریب مونده ... که همه از اون به بعد برای حمزه ی سیدالشهدا اشک ریختن ‌و اقامه ی عزاداری کردن . 🌟حال در همین مطلب خودش چندین بسیار قوی هست 🔸بعد از مرحله ی برگرداندنِ روضه که مقدارش به وسعتِ هنر و اطلاعاتِ و سرمایه های یک مداح مربوط میشه مرحله ی گریز مهمِ ... که باید قاعدتا ً بسیار داغ تر و پر حرارت تر از فن برگردون روضه انجام بشه ... 🔸اما در این مرحله گریز👇👇 عبارتِ "بالبکا و الحزن و اللطم" رو بررسی کنین . زدنِ لطمه بصورت با اشک ... 👈🏼فن " " بررسی کنین که چه جاهایی لطمه به صورت زدند عمه ی سادات خودشون ... یا باقیِ مخدراتِ مکرمه .. دو جارو باهم قیاس کنین و با پُلِ ارتباطیِ مناسب با استفاده از یکی از وجوهِ گریز در روضه موضوعی _ مفهومی و ... کار رو به اتمام برسونین _ در مجلس آرایی. فراموش نکنیم سلاحِ مداح ، شعر قوی هست . حتی در اجرای فنون ِ مختلف روضه ... حتی در گریز ... چه بهتر پس در بین روضه ی حرفی و روضه ی شعری روضه ی شعری رو انتخاب کنیم . 🔹مثال : 👇👇 آنقَدَر لطمه زدم صورتم از زخم پُر است وَرمِ گونه ی من دیدِ مرا کم کرده ! و یا 👇 لطمه خوردن به صورت رو ببینید ... داداش الان دارم خودم از غمت لطمه میزنم بصورتم مثل شب عاشورا ، مثل روز عاشورا ، مثل وقتی بالای گودال اومدم و نگاهمون خورد بهمدیگه.... ولی میدونی که چند وقت قبل همینجا ... بعدش بین راه ... کوفه ... شام ... لطمه خورد بصورتم . چه لطمه ای به صورتم خورد ...؟؟ راهم بدون اکبر و عباس بسته شد با ضرب دستِ شمر وقارم شکسته شد 🔹🔸که باز هم همینجا فن برگردان روضه رو دارین و براحتی میتونین جایگاه روضه رو به سمت مدینه هدایت کنین ... شبیه مادرمان لطمه خورد بر رویم شبیه مادرمان تازیانه هم خوردم ! 👈🏼و بعد باز هم فن گریز رو اجرا کنین ... از غصه پاره شد جگرش مثل مادرش زخمی شده ست پلکِ ترش مثل مادرش این صورتی که رنگ پریده ست زینب است باور کنید اینکه خمیده ست زینب است الی آخر ... "اللهم عجل لولیک الفرج " (العاقبه الامور للمتقین) استاد حاج حبیب نیازی .
. 🍁ورود کاروان به شام 🔸إنَّ الحُسَینَ علیه السلام استَسقى ماءً حینَ قُتِلَ؛ فَمُنِعَ مِنهُ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ، و أتَى اللّهَ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ، وذُبِحَ ذَبحا، وسُبِیَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُکَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاکُفِ بِغَیرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَینِ بَینَهُنَّ عَلى رُمحٍ، إذا بَکَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤیَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ فی سوقِ دِمَشقَ یَبصُقونَ فی وُجوهِهِنَّ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ یَزیدَ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ، ووُکِّلَ بِهِ الحَرَسُ، وقالَ: إذا بَکَت مِنهُنَّ باکِیَةٌ فَالِطموها. 🔹فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام بَینَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ. وإنَّ امَّ کُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها، فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام فَبَکَت، وقالَت: یا جَدّاه تُریدُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله هذا رَأسُ حَبیبِکَ الحُسَینِ مَصلوبٌ، وبَکَت، فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها، وشَلَّت یَدُهُ مَکانَ ترجمه👇 🔸حسین علیه السلام زمانى که کشته شد، آب خواست، ولى به او ندادند و با زبان تشنه، کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند، او را از نوشیدنى بهشتى، سیراب ساخت. او را آن‏چنان، سر بُریدند و خانواده‏اش را به اسارت بردند و در حالى سرهایشان باز بود، با مَرکب‏هاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، در حالى که سرِ حسین علیه السلام، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مى‏گریست، نگهبانان، او را با تازیانه مى‏زدند. 🔹 اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب دهان مى‏انداختند تا این که بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند. 🔹یزید، دستور داد تا سر حسین علیه السلام را بر در بیاویزند، در حالى که خانواده امام علیه السلام در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که: هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید. 🔸آنان، همچنان ماندند، در حالى که سر حسین علیه السلام در میان آنها به مدّت هفت ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه السلام را دید و گریست و گفت: اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است. 🔹سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد. 📚 منبع: بستان الواعظین: ص ۲۶۳ ح ۴۱۹ نقلًا عن کتاب التعازی والعزا .
. 🔸 إنَّ سَهلَ بنَ سَعدٍقال:خَرَجتُ إلى بَیتِ المَقدِسِ حَتّى تَوَسَّطتُ الشّامَ، فَإِذا أنَا بِمَدینَةٍ مُطَّرِدَةِ الأَنهارِ کَثیرَةِ الأَشجارِ، قَدعَلَّقُوا السُّتورَ وَالحُجُبَ وَالدّیباجَ ، وهُم فَرِحونَ مُستَبشِرونَ،وعِندَهُم نِساءٌ یَلعَبنَ بِالدُّفوفِ وَالطُّبولِ،فَقُلتُ فی نَفسی: لَعَلِّ لِأَهلِ الشّامِ عیدالانَعرِفُهُ نَحنُ،فَرَأَیتُ قَوما یَتَحَدَّثونَ،فَقُلتُ:یا هؤُلاءِ!ألَکُم بِالشّامِ عیدٌلا نَعرِفُهُ نَحنُ؟! قالوا:یا شَیخُ!نَراکَ غَریبا فَقُلتُ:أنَاسَهلُ بنُ سَعدٍ،قَدرَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله وحَمَلتُ حَدیثَهُ 🔹فَقالوا:یا سَهلُ!ماأعجَبَکَالسَّماءُ لاتَمطُرُ دَما!وَالأَرضُ لا تَخسِفُ بِأَهلِها!قُلتُ: ولِمَ ذاکَ؟ فَقالوا هذا رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عِترَةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله،یُهدى مِن أرضِ العِراقِ إلَى الشّامِ، وسَیَأتِی الآنَ 🔸قُلتُ:واعَجَباه!یُهدى رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام وَالنّاسُ یَفرَحونَ؟!فَمِن أیِّ بابٍ یُدخَلُ؟فَأَشارواإلى بابٍ یُقالُ لَهُ:بابُ السّاعاتِ،فَسِرتُ نَحوَالبابِ،فَبَینَماأنَا هُنالِکَ،إذ جاءَتِ الرّایاتُ یَتلو بَعضُها بَعضا،وإذا أنَا بِفارِسٍ بِیَدِهِ رُمحٌ مَنزوعُ السِّنانِ، وعَلَیهِ رَأسُ مَن أشبَهُ النّاسِ وَجها بِرَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله، وإذا بِنِسوَةٍ مِن وَرائِهِ عَلى جِمالٍ بِغَیرِ وِطاءٍ. فَدَنَوتُ مِن إحداهُنَّ فَقُلتُ لَها:یاجارِیَةُ مَن أنتِ؟ فَقالَت:سُکَینَةُ بِنتُ الحُسَینِ فَقُلتُ لَها:ألَکِ حاجَةٌ إلَیَّ؟فَأَنَا سَهلُ بنُ سَعدٍمِمَّن رَآى جَدَّکِ وسَمِعَ حَدیثَهُ 🔹قالَت:یاسَهلُ! قُل لِصاحِبِ الرَّأسِ أن یَتَقَدَّمَ بِالرَّأسِ أمامَنا،حَتّى یَشتَغِلَ النّاسُ بِالنَّظَرِ إلَیهِ فَلا یَنظُرونَ إلَینا،فَنَحنُ حَرَمُ رَسولِ اللّهِ قالَ:فَدَنَوتُ مِن صاحِبِ الرَّأسِ وقُلتُ لَهُ: هَل لَکَ أن تَقضِیَ حاجَتی وتَأخُذَ 🔸مِنّی أربَعَمِئَةِ دینارٍ؟!قالَ:وما هِیَ؟ قُلتُ: تَقَدَّم بِالرَّأسِ أمامَ الحَرَمِ. فَفَعَلَ ذلِکَ وَدَفعتُ لَهُ ما وَعَدتُهُ ترجمه👇 🔸سهل نقل میکند:به سوى بیت المقدّس، روانه شدم و به [شهرهاى‏] شام رفتم. در شهرى پُر آب و درخت دیدم که پارچه و پرده و دیبا آویخته ‏اند و شاد و خوش‏حال اند و زنانى هم پیش آنان، دف و طبل مى ‏زنند.با خود گفتم: شاید شامیان، عیدى دارند که آن را نمى‏شناسیم. دیدم مردمى سخن مى‏گویند. گفتم: اى مردم! آیا شما در شام، عیدى دارید که ما آن را نمى ‏شناسیم؟! : اى پیرمرد! تو را غریبه مى ‏بینیم؟ 🔹گفتم: من سهل بن سعد هستم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را دیده ‏ام و از او حدیث شنیده‏ام. گفتند: اى سهل! آیا تعجّب نمى‏کنى که آسمان، خون نمى ‏بارد و زمین، ساکنانش را فرو نمى‏برد؟ : چرا این گونه شود؟ 🔸گفتند: این، سر حسین، از خاندان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است که آن را از سرزمین عراق به شام، هدیه مى‏برند و اکنون مى ‏رسد 🔹گفتم: شگفتا!سر حسین را به هدیه مى‏برند و مردم، خوش‏حالى مى ‏کنند؟!از کدام دروازه مى ‏آورند؟ 🔸مردم به دروازه‏اى به نام «دروازه ساعات»،اشاره کردند.به سوى آن رفتم و آن‏جا که بودم، پرچم‏هایى پى در پى آمد و اسب‏سوارى را دیدم که به دستش نیزه سرشکسته‏ اى بود وسرى بر آن بود که شبیه‏ترینِ صورت‏ها به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود و در پى آن، زنانى سوار بر شتران بدون جهاز آمدند به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم: اى دختر! تو کیستى؟ : سَکینه دختر حسین 🔸به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟من،سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ‏ام 🔹سکینه گفت: اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند، که ما حرم پیامبر خدا هستیم به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم: اى دختر!تو کیستى؟ : سَکینه دختر حسین 🔸به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟ من، سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ‏ام 🔹سکینه گفت: اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوندوبه ما نگاه نکنند، که ماحرم پیامبر خدا هستیم 🔸سهل گفت: به حامل سر،نزدیک شدم و به او گفتم: آیا درخواستم را اجابت مى‏کنى تا در عوض،چهارصد دینار بگیرى؟ درخواستت چیست؟ 🔹گفتم: سر را جلوتر از اهل حرم، حرکت بده.او چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم، به او پرداختم 📚منبع: مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی: ج ۲ ص ۶۰؛ بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۱۲ .
. 🍁خواسته حضرت ام کلثوم ازشمر 🔹سارَ القَومُ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ونِسائِهِ وَالأَسرى مِن رِجالِهِ، فَلَمّا قَرُبوا مِن دِمَشقَ دَنَت امُّ کُلثومٍ مِنَ الشِّمرِ وکانَ مِن جُملَتِهِم فَقالَت: لی إلَیکَ حاجَةٌ. فَقالَ: وما حاجَتُکِ؟ 🔸قالَت: إذا دَخَلتَ بِنَا البَلَدَ فَاحمِلنا فی دَربٍ قَلیلِ النَّظّارَةِ، وتَقَدَّم إلَیهِم أن یُخرِجوا هذِهِ الرُّؤوسَ مِن بَینِ المَحامِلِ ویُنَحّونا عَنها، فَقَد خُزینا مِن کَثرَةِ النَّظَرِ إلَینا ونَحنُ فی هذِهِ الحالِ. 🔹فَأَمَرَ فی جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ فی أوساطِ المَحامِلِ بَغیا مِنهُ وکُفرا وسَلَکَ بِهِم بَینَ النَّظّارَةِ عَلى تِلکَ الصِّفَةِ، حَتّى أتى بِهِم إلى بابِ دِمَشقَ، فَوَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجِدِ الجامِعِ حَیثُ یُقامُ السَّبیُ. ترجمه:👇 🔸سر حسین علیه السلام و نیز زنانش و مردان اسیر خاندان را حرکت دادند و چون به دمشق رسیدند، امّ‏کلثوم به شمر که از افراد آن گروه بود نزدیک شد و به او گفت: درخواستى از تو دارم. گفت: درخواستت چیست؟ 🔸گفت: هنگامى که ما را به شهر در آوردى، ما را از دروازه‏اى ببر که تماشاگر کمترى دارد و به آنها بگو که این سرها را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند که از کثرتِ نگاه‏هایشان به ما، در این حال، خوار شده‏ایم. 🔹شمر، از سرِ سرکشى و ناسپاسى، در پاسخ درخواست او فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان، حرکت دهند و به همان حال، آنها را از میان تماشاگران عبور دادند تا آنها را به دروازه دمشق رساند و بر راه‏پلّه مسجد جامع، آن جا که اسیران را نگاه مى‏دارند، ایستادند. 📚منبع: الملهوف: ص ۲۱۰،مثیر الأحزان: ص ۹ .
. ألسَّلامُ عَلَی الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ... 🔸🔹 در زيارت ناحيه از زبان امام زمان عج مى خوانيم : 🔸فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ، وَ عاقَني عَنْ نَصْرِك َ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَك َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَك َ الْعَداوَةَ مُناصِباً، فَلاََ نْدُبَنَّك َ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْكِيَنَّ لَك َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْك َ، وَ تَأَسُّفاً عَلي ما دَهاك َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّي أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَ غُصَّةِ الاِكْتِيابِ، 🔹اگر چه زمانه مرابه تأخير انداخت، ومُقدَّرات الهي مراازياريِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانكه باتو جنگيدند بجنگم، وباكسانيكه باتواظهاردشمني كردندخصومت نمايم، (درعوض) صبح وشام برتومويِه ميكنم، وبه جاي اشك براي توخون گريه ميكنم، ازروي حسرت وتأسّف وافسوس برمصيبت هائي كه برتو واردشد، تاجائي كه ازفرط اندوهِ مصيبت، وغم وغصّه شدّتِ حزن جان سپارم .(١) گریز👇👇 🔹🔸جا دارد عرض كنيم با امام زمان عج ، اگر شما از شنيدن مصيبت جد مظلومتان امام حسين عليه السلام از شدت غم و غصه مشرف به جان دادن مى شويد ، پس حق داشت امام سجاد عليه السلام وقتى كه با حال اسارت از كنار قتگاه عبور مى كرد خيره شد به ابدان شهداء ،حضرت زينب سلام الله عليهاديد امام سجاد عليه السلام خيره شده به ابدان شهداء 🔸قالت زينب : سلام الله عليها ما لى اَراكَ ؟ تجودُ بِنَفسِك يا بقيَّةَ جدّى و اَبى و اِخوَتى ؟ 🔹حضرت زينب خطاب به امام زين العابدين فرمودند : اي يادگار جد و پدر بزرگوار و برادرانم ، اين چه حالى است كه در تو مي بينم ؟به طوري كه مي خواهى جان به جان آفرين تسليم كنى؟ ☀️قال زين العابدين ع : 🔸 و كيف لا اجزَءُ و اَهلَعُ ؟ چگونه بي تابى نكنم ؟ و قد ارىٰ سيدى و اِخوَتى وَ عَمومَتى و وُلِدَ عمّى و اهلى در حالى كه مي بينم سرورم ، برادرانم، عموها و عموزاده ها و نزديكانم همه روى خاك افتاده اند در حالى كه به خون آغشته شده اند 🔹ولا يُكفَونَ ولا يُوارون با بدن برهنه و بى كفن رها شده اند و كسي آنها را به خاك نمي سپارد...(٢) 📚منابع: ١- زيارت ناحيه مقدسه ٢- نفس المهموم صفحه ٣٨٧ .
. ألسَّلامُ عَلَی الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ... 🔹🔸 در ماجراى به چاه انداختن حضرت يوسف و بيرون آوردن كاروانيان و فروختن او توسط برادرانش آورده اند . 🔸حضرت يوسف (ع) اسير شد وقتي كه فروشندگان يوسف، او را به مالك بن زعر خزاعي فروختند و به او گفتند به شرط آن كه غل و زنجير در گردن يوسف بگذاري، مالك هم فرستاد غل و زنجير در گردن يوسف بگذاري 🔹 مالك هم فرستاد غل و زنجير آوردند چون چشم حضرت يوسف بر غل و زنجير افتاد بي اختيار با صداي بلند گريه كرد. 🔸مالك خود را به يوسف رسانيد گفت: اي جوان زمان تا مقصد كوتاه است فقط براي آن كه با فروشندگانت عهد بستم كه زنجير بر گردن تو بيندازم. 🔹كمي راه رفتند همين كه از فروشندگان دور شدند غل و زنجير را از گردن يوسف برداشت گریز👇👇 🔸ولي جان عالم فداي غربت امام حسين و اهل بيت مطهرش چراکه براي اهل بيت ابا عبداللّه اينگونه عمل نكردند. 🔸🔹راوى مي گويد : از كربلا تا نزديك به چهل منزل غل و زنجير بر گردن امام سجّاد (ع) بود به طوري كه گردن مباركش مجروح شد و از آن خون مي‌ريخت. 📚منبع: سيف الواعظين والذاكرين صفحه ٥٧ .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤 *شرح زيارت آل ياسين* 🌤 🔸 قسمت اول: مقدمه 🎙 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ منبع زيارت آل ياسين ✨ سبك خاص نامه‌نگارى در زمان امام زمان سلام‌الله‌عليه باب شد... ✨ توقيع و ناحيه مقدسه در عصر امام زمان ارواحنا فداه يعنى: ✨ قسمتى از پاسخ امام زمان عليه‌السلام به نامه‌ى مهم جناب حميرى است...
4_5767191237920557875.m4a
9.91M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت سوم: مقدمه ٣ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ در اينجا إذا ظرف زمان است اما متضمّن معناى شرط هم هست و اينگونه معنا مى شود: ✨ توجه كردن اراده مى خواهد، يعنى: ✨ توجه يك وسيله و سببى مى خواهد، يعنى: ✨ در اين عالم آنچه كه بايد سبب توجه قرار بگيرد: ✨ از كارهاى شيطان اينست كه... ✨ توجه دو جهت دارد:
4_6050936796336884459.m4a
10.16M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت دوم: مقدمه ٢ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه شرح 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ امام سلام الله عليه با دو گلايه فرمايش خود را در نامه آغاز فرمودند: ✨ از منظر علما و محدثين، اين زيارت شريف پيوستى با فضاى اجتماعى شيعيان دارد و امام آن را به عنوان... ✨ شايد مسأله اصلى جامعه شيعه كه حضرت به شكل تلميحى نسبت به آن اعتراض مى فرمايند اين بوده است كه...
4_5773710560189221855.m4a
10.69M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت پنجم: مقدمه ٥ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ اُمُّ المصائب در فرهنگ شيعه اماميه: ✨ هم خانواده هاى توجه عبارتند از: ✨ وَجْه را فقط صورت معنا نكنيم، بلكه: ✨ وجاهتى ارزشمند است كه... ✨ وجاهتى كه بخاطر توجه به حجة الله بوجود آمده است، چند ويژگى دارد: ✨در ادبيات قرآنى و روايى ما درباره وَجْه آيات و روايات فراوان بيان شده است: ✨ وجه خدا با خدا فرق مى كند،... ✨ تعبير وجهُ الله، وجهُ رَّب، وَجْهَهُ در قرآن كريم فراوان در فراوان بكار رفته است! ✨ وظايف ما نسبت به وجه الله:
4_5767191237920557889.m4a
10.09M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت چهارم: مقدمه ٤ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ ولايت و محبت اهل بيت عليهم السلام سببيت دارد، اما يك مسأله رفيع تر هم هست: ✨ جمله بسيار مهمى در زيارت جامعه كبيره در اين معنا آمده: " وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکمْ " و اين طريق انحصار است نه پيشنهاد! به ديگر سخن: ✨ فضاى معرفتى توحيدى كه از اهل بيت عليهم السلام مى آموزيم اينگونه است كه: ✨نکاتی که از كلمه الينا در فرمايش حجت خدا عليه السلام مى فهميم
4_5776410355156651291.m4a
10.85M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت ششم: مقدمه ٦ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١١ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ در دعاها و متون روايى به ما آموخته اند كه... ✨ در دعاى ورود به مسجد مى خوانيم: ✨ ما وَجيه و اَوْجَه داريم، يعنى: ✨ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، آقا اميرالمؤمنين عليه السلام را اينگونه معرفى مى فرمايند: ✨ سند اين روايت شريف معرفتى، از لسان مطهر على بن موسى الرضا عليه السلام: ✨ اگر مى خواهيم خداى متعال از ما روى نگرداند، بايد... ✨ اينكه امام باب الله است يعنى: ✨ توجه آثار دارد: ✨ امام زمان ارواحنافداه هم سبب توجه است و هم موضوع توجه شرح
4_5778662154970336804.m4a
10.26M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤 🔸 قسمت هفتم: مقدمه ٧ 🎤 دكتر عليرضا هزار ⏰ ١٠ دقيقه 🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم: ✨ هدف از خواندن زيارت آل ياسين بايد اين باشد: ✨ تمام كار شيطان در دوبخش قابل تقسيم بندى است: ✨ بالاترين استعاذه به خداوند از شر شيطان رجيم: ✨ كانون توجه تمام فعاليت هاى زندگى مان را اينگونه تنظيم كنيم: ✨ از عبارت فقولوا معلوم مى شود كه: ✨ قال جواد الائمه علیه السلام: مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ ✨گوش جان سپردن يعنى: ............
. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨مناجات پرفیض شعبانیه _قسمت اول _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی ✨ ⚜⚜⚜ بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُکََ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْك *َبه امیرالمومنین عرض کردن ، افلاطون یه جمله ی زیبایی گفته ، گفته "الافلاک قسی الرامی اللَّه و الانسان هدف و الحوادث سهام" افلاطون گفته انسان هدف این حوادث و بلایا ، تیرند ، تیرانداز هم خداست، آگه اینگونه هست ، فاین المفر؟!! به کجا باید فرار کرد؟ گفتن آقا عجب حرف خوبی زده حضرت بلافاصله جواب دادن آگه اینجوریه، "فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ" فقط یه راه میمونه، اونم اینه که به سمت خدا فرار کنیم اینجا هم فرمود: فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، انسان از چی فرار می کنه ، معلومه شیطان در کمینه، "مُسْتَكِينا لَكَ مُتَضَرِّعا إِلَيْكَ رَاجِيا لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي" اگر چه اینگونه در خونت اومدم فقیرم،مسکینم،مستکینم، دستم خالیه اما هنوز به تو امیدوارم ، "وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَأَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي" یعنی کار ،کاره خودته، انقده خودمو آلوده کردم دیگه از دست کسی غیر تو کاری بر نمیاد"إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی" اگه تو کسی رو زمین بزنی،آگه کسی رو تو خوارش کنی،کی میتونه از زمین بلندش کنه؟ "إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ" من میدونم مستحق رحمت تو نیستم،اما توخدایی هستی که فرمودی: "وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ" آگه فضل و رحمت من خداشامل حالتون نشه"لکنتم من الخاسرین"همتون عاقبت به شرمیمیرید"إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی (...) بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی" هرشب و روزی که بر من وتو سپری میشه یک قدم به خانه قبرو برزخمون نزدیکتر میشیم امیرالمؤمنین فرمود:اگر اجل من نزدیک شده اما عملم منو به تو نزدیک نکرده"این حال من و شماست چه کنیم؟!!فقط یه راه چاره میمونه اونم اقرار به گناهانمونه"فقدجعلت اقرار الیک وسیلتی الهی" قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی"توکه همیشه تو دوران زندگی و حیات من لطفت شامل حال من بوده بعد مرگم نکنه لطفت و شامل حالم نکنی"إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی إِلا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى إِذْلَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ"تویی که تو دنیا پرده پوشی کردی نزاشتی مردم بدونن من چیکاره ام که اگر میدونستن امیرالمومنین فرمود:"لو تکاشفتم ما تدافنتم" اگه پرده ها تو دنیا کنار می رفت میدونستید چیکاره اید،ابروتون جلو همدیگه میرفت از شدت نفرت، همدیگه رو دفن هم نمیکردیداینجا میگید خدایا تویی که تو دنیا پرده پوشی کردی،نزاشتی مردم بدونن من چقدر بدم،قیامت که "يَوْمَ تبْلَى السَّرَائِرُ" نکنه جلو شاهدان قیامت آبروم بره،نکنه فردا جلو سیدالشهدا خجالت زده بشم،نکنه فردا جلو امیرالمومنین خجالت بکشم، "فَلا تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی"با همه بدی هام انقده به من خوبی کردی که هنوز به تو امیدوارم" إِلَهِی فَسُرَّنِی ... ۱
. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨مناجات پرفیض شعبانیه _قسمت دوم _ استاد حجت الاسلام ⚜⚜⚜⚜⚜ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ" یعنی اگه تو قبول نکنی عذرمو دیگه کسی قبول نمی کنه زن و مرد،کوچک و بزرگ:فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَهٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ" این همون تبصبص و زبان چاپلوسیه تو مناجات حساب میشه،فقط در خونه ی خدا جایزه ، فرمود یا عیسی: "اعلم أنّ سروری ان تبصبص إلیّ" عیسی پیغمبر میدونی خوشحالی و سرور من خدا کیه؟ زمانی که بنده ام میاد دم خونه ی من،فقط در خونه ی من چاپلوسی میکنه،من چاپلوسیشو دوست دارم" وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَهِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاهِ مَرْحُوما" من به یه امیدی اینجااومدم ماه رجبو از دست دادم،ماه شعبانم داره تموم میشه،دیگه چیزی به ضیافتت نمونده،نکنه آلوده واردمهمانیت بشم "إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی( ....)إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِک"اینجا بگو، اعتراف کن، اگه اینجا نگی دیگه تو نماز میتی که به من و تو میخونن، همه میگن، اینجا بگو اونجا بهمون رحم کنند"إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِک( ....) إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِک"یعنی خدایا اگه منو به حال خودم رها کنی من تو منجلاب گناه و معصیت غرق میشم،تو خواب غفلت آلوده میکنم خودمو،این تویی که منو از خواب بیدار می کنی،زنگ بیداریتم محبتته،مگه به داود پیغمبر نفرمود "یا داوود لَو عَلِمَ المُدبِرونَ انی کَیفَ اشتیاقی بِهِم لَماتوا شَوقاً" ای داود اونایی که با من خدا قهرن،اونایی که به من خدا پشت کردن با من خدا کاری ندارن،اگه اونا میدونستن من چقدر منتظرشونم من چقدر دوست دارم صداشونو بشنوم،از شدت شوق میمردند'خدایا محبت تو منو از خواب غفلت بیدار کرد "وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَهِ عَنْکَ إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَک"من صبر وتحملم کمه،اگه زود جوابمو ندیدی میرم" وَاسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ یَا قَرِیبا لا یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ "به حق جوادالائمه جگر گوشه ی امام رضا هیچ کسی رو دست خالی از این مجلس ومحفل بیرون مفرما"إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا .... ۲
. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨مناجات پرفیض شعبانیه _قسمت سوم و پایانی _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی ✨ ⚜⚜⚜⚜⚜ إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی فَلا تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لا تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلایَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَهَ مِنْ مَحَبَّتِکَ إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَها بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعا وَ لا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعا "یکاری کن عاقبت بخیر بمیرم" إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ فَلا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ "دقت کن،امیر کلامه،امیر فصاحت و بلاغته امیرالمومنین داره با خدا حرف میزنه:خدایا اگه گناهان و خطایام باعث شده من از نظر تو چشمان تو بیفتم" فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْک إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَى کَرَمِ عَطْفِکَ إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَهُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَهُ بِکَرَمِ آلائِکَ إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَى النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَى الْجَنَّهِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ إِلَهِی "آخرین فرازهای مناجات ،این مناجات شعبانیه بین دو صلواته،با صلوات شروع میشه، با صلوات هم تموم میشه،روایات هم داریم دعایی که بین دو صلوات باشه مستجابه،خدا کریم تر از اینه،اول و آخر دعا رو مستجاب کنه و بینشو مستجاب نکنه حالا چی میخوای تو فراز آخر؟ إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا دست گداییت و بالا بیار الهی العفو ... ۳
. 🎼مناجات شعبانیه ... |⇦• قرائت دعایِ پرفیضِ مناجاتِ شعبانیه با نوای سید رضا نریمانی به امید شفایِ همۀ مریضان و در راس همه ی حاجات ، ظهور حضرت حجت روحی له الفدا ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ *دارم باهات حرف میزنم .. به حرفام گوش بده ..* وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ *دارم باهات مناجات میکنم ..* فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ *من از همه به سمتِ تو فرار کردم ..* وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ *پیش تو اومدم ..* مُسْتَكِيناً لَكَ *خیلی حالم خرابه ، پریشونه ..* مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ *با حالِ زاری اومدم ..* رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی *خودت حالمُ میدونی و خبر داری ..* وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي *نمی تونم ازت پنهان کنم ، تو همه چیُ میدونی ..* وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي *همه چیز دستِ توِ .. اگه من ضرر کنم سود کنم ؛ همه چی به دستِ توِ .. یه کاری کن من بیشتر از اینا ضرر نکنم ..* إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي * اگه تو بهم روزی ندی ، منو محرومم کنی ، کی منو روزی میده ؟!.. * وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي *اگه تو منو یاری نکنی کی میخواد منو یاری کنه ..* إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ *به تو پناه می برم ..* وَ حُلُولِ سَخَطِكَ إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ *اگه من لایقِ رحمتت نیستم تو که اهلِ رحمتی .. تو به من رحمت کن .. به منِ بیچاره نگاه نکن ..* إِلَهِي كَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ *احساس میکنم الان محضرت هستم ..* وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِی عَلَيْكَ *زیرِ سایۀ تو نشستم .. خدا سایه تُ از سرم کم نکنه ..* فَقُلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِكَ إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ *کی سزاوارتر از توِ که منه بیچاره رو ببخشه؟! .. * وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي مِنْكَ عَمَلِي *اگه مرگم نزدیک بشه عملم منو به تو نزدیک نکرده ..* فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي* اومدم اعتراف کنم .. اومدم امشب همه چیزُ بگم ..* إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ *وای بر من اگه منه بیچاره رو نبخشی ..* إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّی فِی مَمَاتِی *اون لحظه ای که میمیرم .. چطوری ازت قطع امید کنم اون لحظه ای که میخوان بدنمُ تو قبر بزارن .. بندایِ کفنُ باز میکنن ، همه تنهام میزارنُ میرن .. هیچ کس نمیمونه .. منتظرتم ..* إِلَهِی كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِی بَعْدَ مَمَاتِي وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي إِلّا الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ *سرِ سفرۀ کریم نشستم .. خدا رو شکر طرف حسابم کریمه ..* إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِی الْأُخْرَى *قیامت پرده ها کنار میره تو دنیا نزاشتی آبرویِ من بره .. اون طرف بیشتر بهت احتیاج دارم ..* إِلَهِي قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَ إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ فَلا تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ *فردایِ قیامت نکنه من رسوا بشم .. پرده ها که کنار میره چهرۀ اصلیم مشخص میشه یه وقت نکنه من جلو شهدا خجالت زده بشم ..* ____ •┄┅══༻○༺══┅┄• ۱
. 🎼مناجات شعبانیه ... |⇦• قرائت مناجاتِ شعبانیه با نوای سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَ عَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ . اِلَهِي* نمی خوای داد بزنی؟! بزار الان داد بزنم فردایِ قیامت که صدام بلند میشه دارم اونجا تو صحرایِ محشر داد میزنم یکی به دادم برسه اونجا بگن این چقدر صداش برا ما آشناست،ما یه جایِ دیگه ام صدایِ فریادشُ شنیدیم* اِلَهِي لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَيِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی *اگه میخواستی منو خارم کنی چرا هدایتم کردی ؟!* وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِی فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ *اگه منو بخوای به گناهام مواخذه کنی منم تو رو به عفوت مواخذه میکنم* وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ *اگه بخوای بگی چرا گناه کردی ، منم سریع جواب میدم تو چرا نبخشیدی ؟* وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ *من دوسش دارم ..* اِلَهِی إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِی فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِی فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ * جوانیم رو حروم کردم به مستی و خوش گذرونی * إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِی بِكَ * یه کاری کن من از خوابِ غفلت بیدار بشم* وَ رُكُونِی إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ. إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ *یه وقتی میاد آدم به خودش می باله میگه من فلانی ام بابام هم فلانیِ ؛ ولی من امشب اومدم بگم من خودم بنده ام ، بابام هم بنده ت بوده .. هیچ کسی رو ندارم ‌‌.. من نوکرم بابامم نوکر بوده .. من رعیتم رعیتِ حسینم ، بابامم رعیتِ حسین بوده ..* قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِی مِنْ نَظَرِكَ * همه بدبختیم از همینه ، دیگه از تو حیا نمی کنم ..* وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ إِلَهِي *خیلی دلم روضه احتیاج داره،تنها چیزی که منو آروم میکنه روضه ست،تنها چیزی که این روزا به من آرامش میده .. اجازه بدید روضه مُ اینطور بخونم:این دو تا آقازاده شروع کردن با هم کشتی بگیرن یه طرف پیغمبرِ یه طرف حسین و حسن دارن کشتی میگیرن ، یه طرفم مادر ایستاده .. پیغمبر شروع کرد تشویق کردن ،میدونی چطوری تشویق میکرد ؟! هی صدا میزد جانم حسن .. تا گفت جانم حسن بی بی سوال کرد باباجان ، حسین کوچیکترِ، اگرم قرار باشه تشویق کنی باید حسین رو تشویقش کنی .. صدا زد دخترم ،مگه نمیشنوی همۀ عالم دارن میگن حسین .. آخه دیدم هیچ کسی حسنمُ تشویقش نمی کنه .. آخ بمیرم برات آقا .. همچین که این تابوتُ بلند کردن (اجازه بدید زبانِ حال بگم ، از زبان بی بی) شاید گفته باشه خدا رو شکر بالاخره بعد از چند سال یه نفر رو دارن روز دفن می کنن .. مادرمُ که شبونه بردن، بابام رو هم شبونه بردن، هنوز داغِ تشییع جنازۀ مادرم به دلمه .. کسی نیومد، خیلی خوشحال شد همچین که از تشییع برگشتن بی بی سریع دوید اومد جلو ابی عبدالله رو گرفت ، بگو ببینم چه خبر از تشییع جنازه ؟! دید ابی عبدالله رفت سر به دیوار گذاشت .. از یه طرفم عباس سر به دیوار گذاشت .. چی شده؟! صدا زد ، فقط همینُ برات بگم ،کاش حسنم شبانه برده بودیم* ____ •┄┅══༻○༺══┅┄• .
. 🎼 ... |⇦• قرائت مناجاتِ شعبانیه با نوای سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ وَ كَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخَالِی فِی كَرَمِكَ وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ إِلَهِی انْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ يَا قَرِيباً لا يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ يَا جَوَاداً لا يَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ إِلَهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ إِلَهِي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ ، اِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلَهِي فَلا تُخَيِّبْ ظَنِّي مِنْ رَحْمَتِكَ وَ لا تَحْجُبْنِي عَنْ رَأْفَتِكَ إِلَهِي أَقِمْنِي فِي أَهْلِ وَلايَتِكَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّيَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ إِلَهِی بِكَ عَلَيْكَ إِلا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِكَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِكَ فَإِنِّي لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعاً وَ لا أَمْلِكُ لَهَا نَفْعاً إِلَهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ فَلا تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الأِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ *خوش به حالِ شهدا .. از همه چیز دست کشیدنُ از همه چیز دل بریدن ..* وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَكَ جَهْرا. اِلَهِي لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّي قُنُوطَ الْإِيَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِي مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ إِلَهِي إِنْ كَانَتِ الْخَطَايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِي لَدَيْكَ * نکنه گناه منو از چشم تو انداخته ؟!.. * فَاصْفَحْ عَنِّي بِحُسْنِ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ إِلَهِي إِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكَارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِي الْيَقِينُ إِلَى كَرَمِ عَطْفِكَ إِلَهِي إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِكَ إِلَهِي إِنْ دَعَانِي إِلَى النَّارِ عَظِيمُ عِقَابِكَ فَقَدْ دَعَانِي إِلَى الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوَابِكَ إِلَهِي فَلَكَ أَسْأَلُ وَ إِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ وَ لا يَنْقُضُ عَهْدَكَ وَ لا يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ وَ لا يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما كَثِيرا. پیش حق چون تو کریمی دست خود کردم دراز ورنه پیش هر کسی اهل گدایی نیستم شبای آخر ماهِ شعبانِ .. توسل امشبمون هدیه به همۀشهدایِ مدافعِ حرم ، حاج قاسم سلیمانیِ عزیز فیض ببره .. اینجا گرچه بی بی خیلی گریه کرد وقتی جریانِ تشییع جنازۀ داداشُ شنید خیلی گریه کرد ولی اونجا نبود ببینه چطور حسین داره این تیرها رو از تابوت در میاره .. اما بمیرم برا اون لحظه و ساعتی که خودش اومد تو گودالِ قتلگاه .. این نیزه شکسته هارو کنار زد ، شمشیر ها رو از رو این بدن کنار زد صدا زد داداش جایی برای بوسه نیست بخوام ببوسمت ، میدونی چی کار کرد ؟! یه مرتبه دیدن خم شد این لب هاشُ گذاشت رو این رگ هایِ بریده .. آی حسین .. •┄┅══༻○༺══┅┄• ۳
۱ 🎼مناجات شعبانیه ... |⇦• قرائت دعایِ پرفیضِ مناجاتِ شعبانیه با نوای حاج مهدی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ *من امشب به سمتِ تو فرار کردم .. با چه حالی در محضرت رسیدم ..* وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی *هیچ کسی ندونه تو از حاجتم خبر داری ..* وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي *اگه رزقِ اشکِ بر حسین رو از من بگیری وای بر من .. اگه نگاهم نکنی وای بر من ، تحویلم نگیری وای بر من ..* وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي *اگه قرار باشه تو بنده ای رو زمین بزنی همه عالمم جمع بشن نمیتونن بلندش کنن ..* إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ *نکنه به من خشم کنی ..* وَ حُلُولِ سَخَطِكَ إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ إِلَهِي كَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِی عَلَيْكَ فَقُلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِكَ إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ *اگه امشب می خوای کسی رو ببخشی اول منو ببخش ، آخه از همه محتاج ترم ، از همه گنه کار ترم .. * وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي *اگه اَجَلم نزدیک شده باشه ..* وَ لَمْ يُدْنِنِي مِنْكَ عَمَلِي *این عملم نتونسته باشه منو به تو نزدیک کنه چارۀ دیگه ای باقی نمی مونه جز :* فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي* اقرارِ به گناهُ وسیله قرار میدم بیام درِ خونه ت میگم خدا غلط کردم ، اشتباه کردم ..* إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا *اگه امشب منو نبخشی وای بر من ..* إِلَهِی لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِی *خدایا نیکیِ خودتُ تو دنیا از من دریغ نکردی ..* فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّی فِی مَمَاتِی *به بدیم نگاه نکردی ، تو دنیا بهم حسین رو دادی .. من به این محبتت قیامت محتاج ترم نکنه بینِ منو حسین فاصله بندازی ..* إِلَهِی كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِی بَعْدَ مَمَاتِي وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي إِلّا الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي ________ •┄┅══༻○༺══┅┄• ۱
۲ 🎼مناجات شعبانیه ... |⇦• قرائت دعایِ پرفیضِ مناجاتِ شعبانیه با نوای حاج مهدی سلحشور ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِی الْأُخْرَى *من به این سَتّاریت قیامت محتاج ترم ..* إِلَهِي قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَ إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ فَلا تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَ عَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ * با این زبانِ گنه کارم میگم : * فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ . اِلَهِي لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَيِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِی فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي *اگه بخوای منو با جرمم مواخذه کنی* أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ اِلَهِی إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِی فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِی فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِی بِكَ وَ رُكُونِی إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ. إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِی مِنْ نَظَرِكَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ وَ كَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخَالِی فِی كَرَمِكَ وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ إِلَهِی انْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ يَا قَرِيباً لا يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ يَا جَوَاداً لا يَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ إِلَهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ إِلَهِي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ ، ________ •┄┅══༻○༺══┅┄• ۲
۳ 🎼مناجات شعبانیه ... |⇦• قرائت دعایِ پرفیضِ مناجاتِ شعبانیه با نوای حاج مهدی سلحشور به امید شفایِ همۀ مریضان ، خصوصاً بیماران مبتلا به ویروس کرونا و نیز دفعِ بلا از همۀ بلاد خصوصاً کشورِ عزیزمان ایران •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلَهِي *من امشب به تو پناه آوردم ..* فَلا تُخَيِّبْ ظَنِّي مِنْ رَحْمَتِكَ *امام رضا (ع) فرمود مگه میشه به ما کسی پناه بیاره ما بهش پناه ندیم .. آی قربون حرم بی زائرت بشم آقا ..* وَ لا تَحْجُبْنِي عَنْ رَأْفَتِكَ إِلَهِي أَقِمْنِي فِي أَهْلِ وَلايَتِكَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّيَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ إِلَهِی بِكَ عَلَيْكَ إِلا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِكَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِكَ فَإِنِّي لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعاً وَ لا أَمْلِكُ لَهَا نَفْعاً إِلَهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ فَلا تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ *خدایا هر کاری می خوای با من بکنی بکن فقط روتُ از من برنگردون .. * وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الأِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَكَ جَهْرا. اِلَهِي لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّي قُنُوطَ الْإِيَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِي مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ إِلَهِي إِنْ كَانَتِ الْخَطَايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِي لَدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنِّي بِحُسْنِ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ *ساده بزارید بگم : خدایا من امشب به تو اعتماد کردم ، برا این حُسنِ اعتمادم از من بگذر ..* إِلَهِي إِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكَارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِي الْيَقِينُ إِلَى كَرَمِ عَطْفِكَ إِلَهِي إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِكَ إِلَهِي إِنْ دَعَانِي إِلَى النَّارِ عَظِيمُ عِقَابِكَ فَقَدْ دَعَانِي إِلَى الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوَابِكَ إِلَهِي فَلَكَ أَسْأَلُ وَ إِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ وَ لا يَنْقُضُ عَهْدَكَ وَ لا يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ وَ لا يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ * قسمت میدم به مناجاتِ حسین تو گودالِ قتلگاه .. اون لحظه ای که لب هایِ خشکشُ تکون میداد .. هی صدا میزد : الهی رضاً برضاک .. هی صدا میزد «یا غیاث المستغیثین» .. اما یه صدایِ دیگه ام داشت ؛ صدا زد به دخترش سکینه .. به شیعیانم سلام برسان ، بگو هر وقت آبِ گوارا خوردید یاد کنید از لب هایِ تشنۀ حسین .. یاد کنید از لحظه ای که قنداقۀ علی رو ، رو دست بلند کردم .. گفتم اگه آبش بدید میمیره آبشم ندید میمیره .. اما داغشُ رو دلم گذاشتن .. یه وقت دیدم بچه داره رو دستم بال و پر میزنه یه نگاه کردم دیدم فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ .. گوش تا گوشِ علی رو پاره کردن ..* وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما كَثِيرا. ________ •┄┅══༻○༺══┅┄• ۳
. مناجات با خدا ویژۀ روزهای پایانی ماه شعبان حاج میثم مطیعی ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ وقتی صدایت میکنم بشنو صدایم را آورده ام اینجا برایت ، گریه هایم را آغوش بگشا بر غریبی بی کس و تنها تا بشنود عالم صدایِ ربنایم را *امشب با یه امیدی اومدم درِ خونه ت .. فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ ... سمتِ تو فرار کردم .. مولایِ من ..* آری همانم که فراری بوده از دستت تو خوب میدانی تمام ماجرایم را *الان میخونی تو مناجات شعبانیه : وَ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ ...* آری همانم که سراپا غرقِ تقصیر است اما تو پوشاندی همیشه هر خطایم را * قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى .. جلو امامِ زمانم سرافکنده شدم ... نه فقط به خوبا غبطه می خورم ، برا گذشتۀ خودم دلم تنگ شده ... تو این دنیا پرده ها رو بالا نزدی جلو حضرتِ زهرا منو بی آبرو نکنی ...* جا ماندم از پرواز نه! اصلاً زمین گیرم! زنجیر نافرمانی‌ام بسته است پایم را من دور بودم از تو؛ ترسیدم ، زمین خوردم حالا ولی برگشته‌ام ... داری هوایم را؟ شاعر : زهرا نظری اولِ مناجات فقط یه قسمت میدم ، قسم به اون بانویِ مظلومی که پسراشُ نوکرِ حسین تربیت کرد .. قسم به اون بانویِ مظلومه ای که بشیر اومد مدینه همه رو جمع کرد بی بی ام البنین صدا زد : أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین .. بشیر از حسینم چه خبر ؟ .. بی بی جان چهار تا پسر داشتی همشونُ کشتن .. بشیر از حسینم چه خبر ؟ ... اگه خبر بهت نرسید من بهت بگم : اون علمدارِ رشیدِ کربلا دستاشُ بریدن ... به چشماش تیر زدن .. عمود آهن به فرقش زدن ... پاهاشو بریدن .... بشیر از حسینم چه خبر ؟ .. بی بی چرا انقدر اصرار می کنی ؟.. بینِ دو نهر آب با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردن ... صدا زد : قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی .. صدا زد قلبمُ پاره پاره کردی ... أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین ... ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ .
. ‍ و توسل بسیار جانسوز _ استاد حجت الاسلام ✼═══┅┅═══✼ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیر *اومدم خودمو معطر کنم ... امام رضا به ما یاد داد هر کی میخواد بوی بد گناهان آبرو شو نزد ملائکه نبره ، خودشو معطر به استغفار کنه ...* أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ *تو خودت به ما یاد دادی ما باهات اینجوری حرف بزنیم ... از لحظه ی ولادت تا ممات ، ما تو رو خدای رحمان و رحیم می شناسیم ...* ذُوالْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ‏ و اَتوبُ الیه ... *خدا رحمت کنه آیت الله العظمی بهجت رو ، میفرمود تو هر کاری که به ما دستور دادن با نام خدا شروع کنیم و بگیم " بسم الله الرحمن الرحیم " رمزش اینه : ملکه میشه ... قیامتم که بهت میگن " اقراء کتابک " پرونده تو که میخوای باز کنی اول میگی بسم الله الرحمن الرحیم بعد ندا میاد تو که منو به رحمانیت و رحیمیتم صدا زدی نخونده همه گناهانتو می بخشم ... من تو رو اینجوری می شناسم ... خیلی بده که گدای (سحری رو دست خالی ...) در این خونه رو دست خالی رد کنن ... من مزاحمتم .... به آقا و مولامون موسی ابن جعفر علیه السلام الهی العفو ....* خجالتم نده و عاصیم خِطاب مکن نده جواب مرا ، لااقل جواب مکن ... صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم مرا به وقت مناجات غَرق خواب مکن *چی میشه که وقتی میخوام با تو حرف بزنم زود کسل میشم و خسته میشم ؟؟ ...* تمامِ خواسته هایم برای نفسم بود دعایِ من که دعا نیست مستجاب مکن *اونایی که میبینی به خیر و صلاحم نیست ، تو ردش کن ...* همین که ترس برم داشته ، خودش کافیست تو با عِتاب ، دلم را پر اضطراب مکن عِتاب کردنِ تو بدتر از جهنمِ ماست جهنمم ببر اما دگر عِتاب مکن چقدر جاز زدم من ، که دوستم داری بیا مقابل مردم مرا خراب مکن ... خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم زیادِ رویِ منُ توبه ام حساب مکن .... *من از اونا نیستم ، که هی به من مهلت بدی من آدم بشم ... همون اول گناه منو زمین بزن ... نزار لذت گناه برام جلوه کنه ... * سوا نکن همه با همیم جانِ حسین همه غلامِ حُسینیم انتخاب نکن .... بالحسین الهی العَفو ..... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧