eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔸دید زینب چون به دشت کربلا 🔸گشته بی یاور حسینش از جفا تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده... صدای غربتش بلنده... حسینش دیگه یاری نداره... بچه هاش رو اماده کرد... 🔸کرد بهر یاری آن ممتحن 🔸هر دوطفل خویش را در بر کفن صدا زد... عزیزانم... ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده... دیگه یاری نداره... عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم... برید جانتون رو فدای آقاتون کنید... قربان معرفتت بی بی جانم.. زینب... 🔸بوسه زد از مهربانی رویشان 🔸زد گلاب و شانه بر گیسویشان خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر... میدونی بالاترین لذت دنیا چیه... بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده... مقابل چشمات قد بکشه... بزرگ بشه... جوون بشه... جلوت راه بره... به قد و بالاش نگاه کنی... اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم... اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه... الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه... خدایا خیلی سخته برای زینب... صدا زد... عزیزان من... برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید... بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله... آقا جان اذن میدان بده... هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه... اصرار کردن... آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم... طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم... طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم... ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم... آقا بزار جانمون رو فدات کنیم حسین 🔸مکن نا مهربانی ای برادر حالا حرف دل زینب... 🔸مکن نا مهربانی ای برادر 🔸مسوزان این چنین تو قلب خواهر خودم و بچه هام فدای تو حسین... 🔸پسرهای مرا از خود مرنجان 🔸غلام اکبرند و عبد اصغر انقدر اصرار کردن بلاخره... هر طوری بود اقا اجازه داد... گلهای زینب رفتن میدان... جنگ نمایانی کردند... خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند... اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد... یا حسین... آقا به دادمون برس... ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند... کنار بدن پاره پاره گلهای زینب... اومد بچه ها رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... وقتی آقا زاده ها نگاه کردند... دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون... آماده ای بگم یا نه... اما ساعتی بعد... گودی قتلگاه... وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه... والشمر جالس علی صدره... شمر رو سینه اش نشسته...😭 از سویدای دلت صدا بزن یا حسین 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست ....... گذشت کاروان برگشتن مدینه ، بشیر خبر آورد . یه وقت دیدن عبدالله اومد گفت خانومم زینبُ کجاست .. گفتن جناب عبدالله اون محمل ، محملِ زینبِ .. تا همچین که پرده رو کنار زد زودی روشو برگردوند. گفت ببخشید میشه به من بگید خانومم زینب کجاست؟ گوشه ی محمل صدا ناله ش بلند شد .. عبدالله حق داری زینبُ نشناسی .. خانم چرا انقدر پیر شدی ، شکسته شدی؟ عبدالله آخه اون چیزی که من دیدم تو ندیدی .. مگه چی دیدی عبدالله می خوای بهت بگم؟ او می برید و من می بریدم او از حسین سر‌ ، او از حسین دل .. انقدر گریه کردن گفت خانم جان فقط یه سوال برام باقی مونده ، (چیه عبدالله؟) گفت از صبح هر کی رو زمین افتاد ، بعد حسین تو اومدی استقبال .. اما شنیدم دو تا بچه هام رو زمین افتادن تو از خیمه بیرون نیومدی .. گفت عبدالله ترسیدم داداشم خجالت بکشه‌ ... ای حسین ..
. چهارپاره روایی ورود حضرت زهرا به صحنه محشر ➖➖➖ نه کسی قدرت سخن دارد نه کسی نای سر تکان دادن همه ی اختیارها جبر است شده وقت دوباره جان دادن روز محشر شده، زبان ها لال! جن و انس و ملک، نظر پایین! حال وقت عبور فاطمه است.. همه انداختند، سر پایین گرم تسبیح و مجمری از عود با سپاه فرشته مالامال آمده از میان جمعیت مریم و آسیه به استقبال رفته بر روی منبری از نور دور تا دور او ملک پیداست جبرئیل از خدا خبر آورد عرش تحت ولایت زهراست همه ی هستی خودش را داد حق خودش گفته وقت جبران است به تلافی بندگی هایش هرچه زهرا طلب کند آن است فاطمه در برابر خالق دستها را که میبرد بالا با سر غرق خون فرزندش روضه ای تازه میکند برپا با دلی زخم خورده میگوید که برای شکایت آمده ام داغ روی دلم گذاشته اند با غمی بی نهایت آمده ام از چه دردی کنم شکایت که همه ی لحظه هام پر دردند یوسفی داشتم که لب تشنه گرگها پاره پاره اش کردند نیمه جان روی خاکها بود و با عصا میزدند بر بدنش دل من را به درد آوردند بسکه پا میزدند بر بدنش میرسد امر خالق قهار: ظالمان را در آتش اندازید قاتلان حسین را ببرید همه شان را در آتش اندازید *** +گفت وارد شو ای حبیبه ی من پیش پایش گشود درها را -گفت هرگز نمیروم به بهشت تا نفهمند قدر زهرا را_ فاطمه خوانده ای مرا ز ازل بخدا اینچنین نخواهم رفت زودتر از همه محبانم به بهشت برین نخواهم رفت صبر کردم میان رنج و بلا تا که فصل عنایتم برسد نوکران حسین منتظرند تا به آنها شفاعتم برسد با اشارات چادر خاکی عرش را جابجا کند زهرا مثل "مرغی که دانه برچیند دوستان را جدا کند زهرا"* *مرحوم استاد مؤید ➖➖➖ .
. ‍ تحلیل : حال مداح ـ روضه تحقیقی ـ گریز در گریز ✅ ✏️✏️ 👇 می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد از خیمه یا گودال گودال انتخابش بود تا که در آغوش امامش بیشتر باشد می خواست تا که با عمو نجوا کندآنجا راهی برای بردنش پیدا کند آنجا افسوس اما لشکر دشمن مزاحم شد اینبار هم شمربن ذی الجوشن مزاحم شد داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند آی حرمله دستت قلم بشه، دو سه تا تیر زده کربلا خیلی دل ابی عبدالله رُ سوزونده، یکی تیری بود که به چشم عباس زد، یکی اون تیری بود که به گلوی علی اصغر زد، یکی هم تیری بود که به این بچه زد رو سینه ابی عبدالله. می دونی درس آموز کیه عبدالله؟ می دونی از کی یاد گرفته این جمله رُ؟ که فریاد میزد و می دوید سمت گودال میگفت والله لا افارق عمی به خدا از عموم جدا نمیشم. از عمش زینب یاد گرفته، عمشم وقتی خیمه هارُ داشتن آتیش میزدن خودشُ انداخته بود رو بدن زین العابدین می گفت: والله ازت جدا نمیشم، می خواید بکشید منم باهاش بکشید، عمش از کی یاد گرفته؟ مادرش تو کوچه ها دنبال علی می دوید دامن علی رُ گرفته بود، می گفت از علی جدا نمی شم، نانجیب گفت قنفذ چرا دست فاطمه رُ از دامن علی جدا نمی کنی؟ چنان با غلاف شمشیر به بازوی مادرش فاطمه زد.... 📘 .👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#تحلیل_مداحی #شب_پنجم_محرم #حضرت_عبدالله_ابن_حسن #حاج_مهدی_سلحشور 🔴 روضه تحقیقی و گریز در گزیز🔴
.👆 تحلیل مداحی تحلیلگر: 🔸🔸🔸🔸🔸 👇 ✅حال مداح: مهمترین شاخصه در روضه خوانی، حال مداح است که اگر این حال نباشد مستمع تأثیری نخواهد گرفت، این حال با رعایت تقوا، اخلاص، صداقت و به طور کلی بندگی، به دست می آید. کسی که در خلوت اهل بکاء و توسل نباشد در مجلس حالی نخواهد داشت. در این جلسه حال و سوز و گداز در ذاکر محترم کاملا محسوس است. ✅ : روضه ها به طور کلی یا احساسی هستند یا سخت و سنگین. روضه های احساسی و سخت و سنگین خود انواعی دارند که یکی از این اقسام، روضه تحقیقی است. در روضه تحقیقی روضه های مختلف از جهتی دسته بندی می شوند و این دسته بندی در جلسه بیان می شود. خواندن روضه با این دسته بندی ها نوعی نوآوری به حساب می آید و نشانه اهل تحقیق بودن مستمع است، و همین امور اثرگذاری کلام مداح را بالا می برد. در این جلسه روضة تیرهایی که حرمله در کربلا زده است و در گریز روضه دفاع از ولی خدا توسط حضرت عبدالله بن حسن(ع)، حضرت زینب(س) و حضرت زهرا(س)؛ جزء روضه های تحقیقی محسوب می شود. گریز در گریز: گاهی اوقات از دل ✅گریز اول، گریز دیگری بیان می شود؛ این روش هم نوعی نوآوری در روضه است. در این روش بایستی دقت شود، گریزها با توجه به سوز وگدازشان ذکر شوند و جانسوزترین گریز در آخر بیاید. در این جلسه ابتدا به روضه شام غریبان گریز زده می شود و سپس به روضه حضرت زهرا(س). نکته اینکه این گریز جزء گریزهایی است که کمتر در روضه حضرت عبدالله بن حسن(ع) خوانده شده است و همین امر این گریز را از کلیشه ای بودن خارج می کند. نکته دیگر پیامی است که در این گریز نهفته است و آن هم دفاع از ولایت تا پای بذل جان است. 🔻🔻🔻🔻 .
YEKNET.IR - shoor - hafteghi - 1400.08.28 - ebadi.mp3
5.48M
احساسی 🍃پدر و مادرم فدات پدر و مادر حسین 🍃جوونیه منم فدا علی اکبر حسین 🎤 . علیه السلام 🎼 ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پدر و مادرم فدا / پدر و مادر حسین ۲ جوونی منم فدا / علی اکبر حسین توو قیامت دلم خوشه / که براتو سینه زدم ملائکه به هم میگن / این بوده نوکر حسین نوکرتم - یه عمره دربه درتم با این که با کارام همیشه آقا دردسرتم آره بدم - ولی با امید اومدم تو رو خدا از در خونت نکنی منو ردم [هوای حسین / هوای حرم دارم به دل هوس / شبای حرم دارم] ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ زیباترین دم جهان / دَمِ حسین فاطمه ۲ میمیرم آخرش من از / غَمِ حسین فاطمه لطفی که کردی آقا به / من حتی مادرم نکرد زیاده والله از سرم / کمِ حسین فاطمه مدیونتم - من بی سر و سامونتم فدای تو میشم آخه آقا بلاگردونتم دل میبری - با نگاهْ مشکل میبری کشتی شکست خورده ها رو تا خود ساحل میبری [هوای حسین / هوای حرم دارم به دل هوس / شبای حرم دارم] ۲ .
. رُقيّة بثّت رِسالتها في التاريخ أنَّ الحياة بلا حُسَينْ عَدم... رقیه پیام خود را در تاریخ ابلاغ کرد؛ که زندگی بدون حسین معنایی ندارد! .
📝 ... همین که کاروان اباعبدالله خواست حرکت کند، حرّ و لشکریانش راه را بر آنها بستند و مانع حرکت آنان شدند. امام علیه‌السلام در این هنگام خطاب به حرّ فرمود: ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ! مَا تُرِيدُ؟ مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟ حرّ جواب داد: أَمَا لَوْ غَيْرُكَ مِنَ الْعَرَبِ يَقُولُهَا لِي وَ هُوَ عَلَى مِثْلِ الْحَالِ الَّتِي أَنْتَ عَلَيْهَا مَا تَرَكْتُ ذِكْرَ أُمِّهِ بِالثُّكْلِ كَائِناً مَنْ كَانَ وَ لَكِنْ وَ اللَّهِ مَا لِي إِلَى ذِكْرِ أُمِّكَ مِنْ سَبِيلٍ إِلَّا بِأَحْسَنِ مَا يُقْدَرُ عَلَيْه؛ اگر كسى از عرب جز تو در چنين حالى كه تو در آن هستى، اين سخن را به من می گفت، من نيز هر كه بود نام مادرش را به عزا گرفتن می‌بردم، ولى به خدا من نمى توانم نام مادر تو را جز به بهترين راهى كه توانائى بر آن دارم، ببرم. روز عاشورا فرا رسید. در این روز امام حسين علیه‌السلام با صدای بلند از مردم ياري خواست و فرمود: أَ مَا مِنْ مُغِيثٍ يُغِيثُنَا لِوَجْهِ اللَّهِ؟ أَ مَا مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)؟ آیا دادرسی هست که به خاطر خدا، به یاری ما بشتابد؟ آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دفاع کند؟ حر با شنيدن سخنان جانسوز امام علیه‌السلام، مضطرب و پريشان شد، با ناراحتی نزد عمربن سعد آمد و به او گفت: آيا مى‌خواهی با حسين(علیه‌السلام) بجنگی؟ عمربن سعد با کمال بي شرمی گفت: إِي وَ اللَّهِ قِتَالًا أَيْسَرُهُ أَنْ تَطِيرَ الرُّءُوسُ وَ تَطِيحَ الْأَيْدِي؛ آری، چنان نبردی کنم که کمترين آن، بريده شدن سرها و جدا شدن دستها را به دنبال دارد. پشیمان اومد خدمت امام و عرض کرد: أَنَا تَائِبٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى! فَهَلْ تَرَى لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟ حال پشيمان و توبه کنان آمده ام، آيا توبه ام پذيرفته مي شود؟ حضرت اباعبدالله علیه‌السلام فرمود: آری، توبه ی تو پذیرفته است. اجازه میدان خواست امام علیه‌السلام به او اجازه میدان رفتن داد و پس از آنکه به ميدان آمد، شروع به رجز خواندن كرد و جانانه جنگید. لشکریان یکی پس از دیگری به او حمله ور شدند، تا اینکه درگيرى شدّت گرفت. ساعاتى به همين گونه جنگيد، تا اینکه پياده نظام دشمن بر حرّ يورش بردند و حرّ به شهادت رساندند. هنگام شهادت حرّ، امام حسین علیه‌السلام به بالین او رسید. فَجَعَلَ يَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ با دست مبارک خود، گَرد و غبار از صورت حرّ پاك مي كرد و مى فرمود: أَنْتَ الْحُرُّ كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ حُرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ همچنان كه مادرت تو را ناميد واقعاً تو آزاد مردى، آزاد در دنيا و آخرت. الا لعنه الله علی القوم الظالمین ✍حسین ابراهیمی ................... ‌📝 ... اباعبدالله اومد با لشگریان عمر سعد صحبت کنه یک وقت ملعونی سنگی به طرف آقا پرتاب کرد. به پیشانی مبارکش خورد. خون بر صورتش جاری شد. پیراهن عربی را بلند کرد تا خون را از صورت کنار بزند، تیر سه شعبه زهرآلوده به قلب نازنین آقا نشست. صدا زد: بسم الله و بالله و على ملة رسول الله. ثم أخذ السهم فأخرجه من وراء ظهره فانبعث الدم كانه میزاب. تیر را گرفت بیرون کشید... دیگه تاب جنگیدن نداشت و در جای خود ایستاد هر کس از دشمن که می آمد باز می گشت و نمی‌خواست دامنش بخون حسین آلوده باشد یه وقت شمر گفت منتظر چی هستید؟ حمله کنید به سمت حسین... دور تا دور امام حلقه زدند. فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ یکی می زد به تیرو آن دگر می زد به شمشیرش ندانم زاده زهرا چه بود آن روز تقصیرش کاری کردند که وقتی حضرت زینب به قتلگاه آمد، زبان حال هست که بدن برادرش را دید با تعجب صدا زد: أ أنتَ أخی؟ آیا تو بردر زینبی؟ تو سر نداری، من سرِ رفتن ندارم ماندی به رویِ خاك و عالم كربلا شد بندِ دلم بودی و هر بندِ تنِ تو انگار جایِ گندمِ ری آسيا شد در كربلا هنوز زنی گريه می‌كند، زينب كُش است ناله جانسوزِ همسرش... روضه تمام گشت ولی مادری هنوز آيد صدای ناله اش از بين كوچه ها... الا لعنه الله علی القوم الظالمین ✍حسین ابراهیمی .
14020427_پادکست؛ حداث الحسین ع کیستند؟.mp3
1.4M
🎞 پادکست | حدّاث الحسین علیه السلام ◾️ حدّاث الحسین علیه السلام گروهی از یاران امام هستند که در روز قیامت بدون نگرانی از وقایع هولناک آن روز با ایشان مشغول صحبت کردن می شوند. 🎙گفتاری کوتاه از طلبه عمران سالخورده 🗓 27 تیر 1402 | 1445
. معاوية بن وهب گويد: بر حضرت صادق عليه السّلام وارد شدم در حالى كه امام عليه السّلام در محراب خويش بنماز مشغول بود،من كنارى نشستم تا از نماز فارغ شد و بسجده رفته بدعا پرداخت،شنيدم چنين مناجات ميكرد: اى كه ما را بكرامت و بزرگى مخصوص نموده‌اى،و وعدۀ شفاعت عطا فرموده‌اى،و پيام رسالت بر عهدۀ ما نهاده‌اى،و ما را وارث پيامبران قرار داده‌اى،و سلسلۀ امم را بما پايان بخشيده‌اى،و منصب وصايت را ويژه ما خاندان ساخته‌اى،و علم گذشته و آينده را بما ارزانى داشته‌اى،و دلهاى مردم را بسوى ما توجّه داده‌اى،بيامرز مرا و برادران دينيم را،و نيز زائرين قبر پدرم حسين بن علىّ‌ عليهما السّلام را،آنان كه مخارجى متحمّل شده و بسوى ما كوچ كرده‌اند بجهت ميل و رغبتى كه در صله و نيكى بما دارند،و باميد اجر و پاداشى كه در محبّت و دوستى با ما نزد تو است، و براى شادى و سرور قلب پيغمبرت محمّد صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم،و پذيرش امر و دستور و ولايت ما، و خشمگين ساختن دشمنان ما،قصدشان در تمام اين امور رضايت و خشنودى تو است،پس پاداش ده ايشان را از جانب ما ببهشت و مقام رضايت،و محفوظ‍‌ بدار آنان را در شب و روز،و خانواده و فرزندانشان را در نبودن ايشان ببهترين وجه سرپرستى نما و يارشان باش،و دور گردان از آنها شرّ و فساد هر سركش بد كردار مخالف حق را،و شرّ هر ناتوان يا توانا و هر شيطانى از انس و يا جن را،و بديشان عطا فرما آنچه آرزو دارند از پاداش در اين غربت و دورى از وطن و مقدّم داشتن ما بر فرزند و خانمان و خويشانشان. بار الها دشمنان ما اين سفر را بر زائرين ما عيب گيرند و آن را نامعقول شمرند،و آنان را سرزنش كنند ولى اينها بهيچ وجه جلوگير دوستان ما از اقدام بدين عمل و شتافتن آنها بسوى ما نشود،و على رغم دشمنان ما بدان تصميم گرفته و مبادرت مى‌ورزند،پس پروردگارا بر اين رخسارها كه از تابش آفتاب در اين راه رنگش دگرگون گشته،و بر اين گونه‌ها كه بقبر حسين عليه السّلام سائيده شده و بر اين ديدگانى كه از سوز دل براى ما اشكش جارى شده،و بر اين دلها كه در مصيبت ما بيتاب گشته و سوخته،و بر اين فغان و خروشها كه براى مظلوميّت ما بر كشيده شده رحمت آور. بار الها من اين جانها و اين جسمها را بتو ميسپارم تا در آن روز كه تشنگى همه را فرا ميگيرد از حوض كوثر سيرابشان فرمائى. پس امام عليه السّلام همچنين اين دعا را در آن حال(در حال سجده)تكرار ميفرمود و چون فارغ شد عرض كردم قربانت گردم آنچه را كه من از شما شنيدم اگر در بارۀ كسى بود كه خدا را هم نمى‌شناخت گمانم اينست كه آتش دوزخ بهيچ چيز او دست نمى‌يافت و براستى كه آرزو كردم اى كاش بحجّ‌ مستحبّ‌ نمى‌رفتم و بزيارت حسين عليه السّلام مى‌شتافتم. امام عليه السّلام فرمود:منزل تو كه بقبر حسين عليه السّلام نزديك است پس چه چيز تو را مانع از زيارت آن شده و چرا آن را ترك كرده‌اى‌؟عرض كردم:قربانت شوم نميدانستم كه تا اين حد داراى اهميّت است،فرمود:اى معاويه دعاكنندگان در بارۀ زائرين آن حضرت در آسمان بيشترند از دعاكنندگان آنها در روى زمين، ترك مكن آن را از ترس هيچ كس زيرا هر كس ترك كند آن را از ترس آنقدر حسرت برد و ندامت بيند كه تمنّا كند اى كاش قبرش در دسترس او ميبود،آيا دوست ندارى كه خداوند پيكر و سياهى تو را در گروهى بنگرد كه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم در بارۀ ايشان دعا مى‌كند؟آيا خوش ندارى كه فرداى قيامت جزء آن جمعيّت باشى كه فرشتگان با آنها دست ميدهند و مصافحه مى‌كنند؟آيا مايل نيستى كه در قيامت از آن دسته و زمره باشى كه وارد شوند و بار گناهى بر دوش ندارند تا بعقوبتش گرفتار آيند؟آيا ميل ندارى كه در قيامت از گروهى باشى كه با رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم دست ميدهند و مصافحه مى‌نمايند؟ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ج ۱، ص۲۱۳ .
Kashani-14020427-01Moharram-Hkashani_Com.mp3
38.69M
🔊 🎙 حامد کاشانی 📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت اول 📆 سه شنبه ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲ 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
Kashani-14020428-02Moharram-Hkashani_Com - Copy.mp3
43.03M
🔊 📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت دوم 🎙 حامد کاشانی 📆 چهارشنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۲ 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
Kashani-14020429-03Moharram-Hkashani_Com.mp3
40.75M
🔊 📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت سوم 🎙 حامد کاشانی 📆 پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۲ 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
Kashani-14020430-04Moharram-Hkashani_Com.mp3
15.5M
🔊 📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت چهارم 🎙 حامد کاشانی 📆 جمعه ۳۰ تیرماه ۱۴۰۲ 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
Kashani-14020431-05Moharram-Hkashani_Com.mp3
45.3M
🔊 📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت پنجم 🎙 حامد کاشانی 📆 شنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲ 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
4_5899935444245679773.mp3
35.79M
[ به احترام ذکر مصائب ذوات مقدسه، لطفاً بامعرفت و در شرایط مناسب گوش فرا دهید.]
. علیه‌السلام جنادة بن کعب همراه با همسر و فرزندش از مکه با امام حسین علبه‌السلام همراه شد و در روز عاشورا در حمله صبح به شهادت رسید. وقتی جناده به شهادت رسید نوجوان حدود ۱۱ ساله‌اش لباس رزم به تن کرد و اجازه میدان رفت خواست اما امام علیه السلام قبول نکردند. او اصرار کرد، امام علیه السلام پاسخ دادند پدرت تازه شهید شده و تو یادگار او هستی و بر مادرت سخت است که فراق تو را ببیند. او گفت یابن رسول الله مادرم مرا امر کرده که مثل پدرم در رکاب شما شهید شوم. او عازم میدان شد و رجز خواند امیری حسینً و نعم‌الامیری. بعد از نبرد شجاعانه پیش چشم مادرش شهید شد. سرش را از بدن جدا کردند و جلوی مادرش انداختند. مادر سر فرزند را برداشت و گفت: آفرین بر تو ای پسرم و نور چشمم و سرور دلم. «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
Fadaeian_Shab04Moharam1402_00.mp3
16.87M
📆 زمان: 👈 جمعه ۲۹ تیرماه ماه ۱۴۰۲ 🔊 حجت الاسلام والمسلمین مهدوی ارفع