eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎴 👈🏼 مجلس پنجم (آخری) 👈🏼 ۱۱ آذر ۱۴۰۱شمسی 📚 مطالب مطرح شده: ۱۶. اشعار زینبی علیهاالسلام (مَجد و شکوه دولت اسلام، زینب است) (زنده قرآن از مرام راستین زینب است) (مهر و مه نورانی از نور جبین زینب است) ۱۷. بررسی لقب (عالمه‌ی غیر معلمه) علم لدنی / علم بلایا ومنایا ۱۸. بررسی لقب (عقیله) ۱۹. بررسی لقب (محدثه) ۲۰. بررسی لقب (معلمه) برخی از کلمات حضرت زینب کبری علیهاالسلام و میزان تطابق آن با قرآن کریم 🔆
. ◾️شفاعت فاطمه علیهاسلام در روز قیامت عَن مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ‏ لِفَاطِمَةَ وَقْفَةٌ عَلَى‏ بَابِ‏ جَهَنَّمَ‏ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كُتِبَ بَيْنَ عَيْنَيْ كُلِّ رَجُلٍ مُؤْمِنٍ أَوْ كَافِرٍ فَيُؤْمَرُ بِمُحِبٍّ قَدْ كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ إِلَى النَّارِ فَتَقْرَأُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُحِبّاً فَتَقُولُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي سَمَّيْتَنِي فَاطِمَةَ علیه السلام وَ فَطَمْتَ بِي مَنْ تَوَلَّانِي وَ تَوَلَّى ذُرِّيَّتِي مِنَ النَّارِ وَ وَعْدُكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقْتِ يَا فَاطِمَةُ إِنِّي سَمَّيْتُكِ فَاطِمَةَ علیه السلام وَ فَطَمْتُ بِكِ مَنْ أَحَبَّكِ وَ تَوَلَّاكِ وَ أَحَبَّ ذُرِّيَّتَكِ وَ تَوَلَّاهُمْ مِنَ النَّارِ وَ وَعْدِيَ الْحَقُّ وَ أَنَا لَا أُخْلِفُ الْمِيعَادَ وَ إِنَّمَا أَمَرْتُ بِعَبْدِي هَذَا إِلَى النَّارِ لِتَشْفَعِي فِيهِ فَأُشَفِّعَكِ لِيَتَبَيَّنَ لِمَلَائِكَتِي وَ أَنْبِيَائِي وَ رُسُلِي وَ أَهْلِ الْمَوْقِفِ مَوْقِفُكِ مِنِّي وَ مَكَانَتُكِ عِنْدِي فَمَنْ قَرَأْتِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُؤْمِناً فَجَذَبْتِ بِيَدِهِ وَ أَدْخَلْتِهِ الْجَنَّةَ. محمد بن مسلم از امام باقر علیه‌السلام نقل می کند، شنیدم که می فرمود: برای فاطمه عليهاسلام بر دَرِ جهنم توقفی است. چون روز قیامت فرا رسد میان دو چشم هر شخصی نوشته می شود که او مومن است یا کافر. پس فرمان داده می‌شود به محب و دوستی که گناهانش زیاد شده به سوی آتش برود. فاطمه علیهاسلام بین دو چشم او را می خواند که نوشته، محب است. آن‌گاه فاطمه عليها سلام عرضه می دارد: بارالها، مرا فاطمه عليهاسلام نامیدی و به خاطر من هر که مرا و ذریه مرا دوست بدارد از آتش جدا نمودی و وعده تو حق است و همانا تو خلف وعده نمی‌کنی. پس خداوند عزوجل می فرماید: راست می گویی ای فاطمه عليهاسلام! من تو را فاطمه عليهاسلام نامیدم و به خاطر تو هرکس تو را و فرزندانت را دوست بدارد و ولایت تو و فرزندانت را دوست بدارد و ولایت تو و فرزندانت را پذیرا باشد از آتش جدا نموده ام. وعده من حق است و خلف وعده نمی نمایم و همانا امر نمودم این بنده ام به سوی آتش روانه شود تا تو او را شفاعت کنی، او را شفاعت نما تا برای فرشتگان و پیامبران و اهل محشر جایگاه تو نزد من روشن شود. پس بر پیشانی هر کس نوشته شده مومن، دستش را بگیر و وارد بهشت کن. 📚منابع: بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۶۷ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز ۵۷(تلنگر آمیز) حکایت کشاورزی که به محضر امام زمان رسید 🎙استاد مسعود عالی
. سلام‌الله‌علیها ✍ دل غریب من از گردش زمانه گرفت به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت شبانه بغض گلو گیر من کنار بقیع شکست و دیده ز دل اشک دانه دانه گرفت کنار پنجره‌ها دیدگان پر اشکم سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت نشان شعله و درد و نوای زهرا را توان هنوز ز دیوار و بام خانه گرفت مصیبتی است علی را که پیش چشمانش عدو امید دلش را به تازیانه گرفت چه گفت فاطمه کانگونه با تأثر و غم علی مراسم تدفین او شبانه گرفت فراق فاطمه را بوتراب باور کرد دمی که چوبه ی تابوت را به شانه گرفت «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
واحد؛ بهار روزگار من.mp3
1.79M
🔹خدا نگهدار🔹 تا که نفس دارم فقط از تو حمایت می‌کنم واسه من افتخاره که با تو وصیت می‌کنم بذار تاریکی شب مَحرَم راز من باشه غسل یاس پرپرت از زیر پیرهن باشه تابوت زهراتو علی، شبونه بردار آه ای امیرالمؤمنین، خدا نگهدار «آه ای امیرالمؤمنین، خدا نگهدار» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه شکسته بالم و دلت شکسته از غمه زانوی غم بغل نگیر تو رو به جون فاطمه دل من خون شده که شکسته احترام تو مونده حتی بی‌جواب تو مدینه سلام تو غصه‌م از اینه حقتو، نشد بگیرم نشد که مثل محسنم، برات بمیرم «آه ای امیرالمؤمنین، خدا نگهدار» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گواه غربت و غمت شده همین قامت خم علی حلالم کن آخه رفتنیه فاطمه هم نگران گریه‌های بی‌صدای حسنم نمونه تشنه حسین یه موقع بعد رفتنم بگو که حق عشقتو به جا آوردم؟ بعد خدا بچه‌هامو به تو سپردم «آه ای امیرالمؤمنین، خدا نگهدار» شاعر: ✍ .
. السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(س) ✅ابن فتال نیشابورے نقل مے کند که؛ هنگامے که حضرت فاطمه(س) در بستر بیمارے افتاد، روز به روز حال ایشان رو به وخامت بود. در طے این روزها، وقتے حضرت(س) روزے احساس کرد که زمان مرگ خویش فرا رسیده است، ام ایمن و اسماء بنت عمیس را احضار فرمود و کسى را به دنبال امام على(ع) فرستاد و وقتے امام على(ع) آمد، به ایشان فرمود : یَا ابْنَ عَمِّ! إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِے وَ إِنَّنِے لَأَرَى مَا بِے لَا أَشُکُّ إِلَّا أَنَّنِے لَاحِقَهٌ بِأَبِے سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِے قَلْبِی اى پسر عمو! احساس مى کنم که مرگ من فرا رسیده است و آن چنان هستم که تردید ندارم به اینکه هر ساعت به پیوستن به پدرم نزدیکتر مى شوم و اکنون به چیزهایى که در دل دارم تو را وصیت مى کنم. در این هنگام؛ امام علی(ع) فرمود : أَوْصِینِے بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص)! اى دختر رسول خدا(ص)! به آنچه مى خواهى وصیت کن! فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِے الْبَیْتِ ثُمَّ قَالَتْ : یَا ابْنَ عَمِّ! مَا عَهِدْتَنِے کَاذِبَهً وَ لَا خَائِنَهً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی! سپس کنار بالین او نشست و هر که را در خانه بود، از خانه بیرون کرد. فاطمه(س) سپس فرمود : اى پسر عمو! مى دانى که هرگز به تو دروغ نگفته ام و از هنگامى که با یکدیگر زندگى مشترڪ داریم با تو مخالفتى نکرده ام. امام علی(ع) فرمود : مَعَاذَ اللَّهِ! أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَکِ غَداً بِمُخَالَفَتِے فَقَدْ عَزَّ عَلَیَّ بِمُفَارَقَتِکِ وَ بِفَقْدِکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهُ جَدَّدَ عَلَیَّ مُصِیبَهَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکَ وَ فَقْدُکَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِیبَهٌ لَا عَزَاءَ عَنْهَا وَ رَزِیَّهٌ لَا خَلَفَ لَهَا پناه بر خدا! که تو به احکام خدا داناتر و پرهیزکارتر و بهتر از آنى و بیشتر از آن از خدا مى ترسى که من فرداى قیامت بتوانم بگویم که مخالفتى با من روا داشته اى و مفارقت و از دست دادن تو بر من، سخت گران است، ولى افسوس که از این جدایى چاره نیست. و به خدا سوگند! با مرگ تو مصیبت از دست دادن پیامبر (ص) بر من تازه مى شود و مرگ تو و از دست دادن تو مصیبتى بسیار بزرگ است، ولى همگان از خداییم و همگان به سوى او باز گردنده ایم و این مصیبت چه سخت و درد انگیز و دشوار و اندوه افزاست و این اندوهى است که چیزى مایه تسکین آن نیست و هیچ چیز آن را جبران نمى کند. و سپس هر دو براے مدتے گریستند. ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَهً وَ أَخَذَ عَلِیٌّ رَأْسَهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ لَهَا : أَوْصِینِے بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تَجِدِینِے وَفِیّاً أُمْضِے کُلَّ مَا أَمَرْتِنِے بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَى أَمْرِی! سپس امام على(ع) سر فاطمه زهرا(س) را بر سینه نهاد و فرمود : به آنچه مى خواهى وصیت کن که به هر چه وصیت کنى عمل خواهم کرد و فرمان تو را بر خواسته خود ترجیح مى دهم. سپس حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود : جَزَاکَ اللَّهُ عَنِّے خَیْرَ الْجَزَاءِ یَا ابْنَ عَمِّ! أُوصِیکَ یَا ابْنَ عَمِّ! أَنْ تَتَّخِذَ لِے نَعْشاً فَقَدْ رَأَیْتُ الْمَلَائِکَهَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ وصیت مى کنم براى حمل جسد من تابوتى بسازى که تصویر آن را دیدم و فرشتگان نشانم دادند. امام(ع) فرمود : صِفِیهِ إِلَیَّ فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ فِے وَجْهِ الْأَرْضِ ذَلِکَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا عَمِلَ أَحَدٌ چگونگى آن را توصیف کن، و فاطمه(س) براى او توصیف کرد و على(ع) نیز آن چنان تابوت و سریرى را فراهم کرد. و این نخستین تابوتى بود که ساخته شد و پیش از آن کسى چنان فراهم نساخته بود. سپس فاطمه زهرا(س) این چنین وصیت نمود : أُوصِیکَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِے مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِے وَ أَخَذُوا حَقِّے فَإِنَّهُمْ أَعْدَائِے وَ أَعْدَاءُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ أَنْ لَا یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّے فِے اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَارُ ثُمَّ تُوُفِّیَتْ! به تو وصیت مى کنم که هیچ یڪ از این کسانے که بر من ستم روا داشتند و حق مرا گرفتند، در تشییع جنازه ام حاضر نشوند .👇
👆 که آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا(ع) هستند. و اجازه مده که هیچ یڪ از پیروان ایشان هم شرکت کنند و وقتے چشمهاى مردم به خواب رفت و آرام گرفت، مرا در نیمه ے شب به خاڪ بسپار! و در این هنگام، حضرت فاطمه(س) رحلت کرد. فَصَاحَتْ أَهْلُ الْمَدِینَهِ صَیْحَهً وَاحِدَهً وَ اجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِے هَاشِمٍ فِے دَارِهَا فَصَرَخْنَ صَرْخَهً وَاحِدَهً کَادَتِ الْمَدِینَهُ أَنْ تَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ یَقُلْنَ : یَا سَیِّدَتَاهْ! یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! همه مردم مدینه بانگ شیون برداشتند و زنان مدینه در خانه فاطمه(س) جمع شدند و چنان بانگ شیون برداشتند که نزدیڪ بود مدینه به لرزه درآید، و مى گفتند : اى بانوى ما، اى دختر رسول خدا(ص)! وَ أَقْبَلَ النَّاسُ إِلَى عَلِیٍّ(ع) وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) بَیْنَ یَدَیْهِ یَبْکِیَانِ فَبَکَى النَّاسُ لِبُکَائِهِمَا و مردان هم به حضور على(ع) رسیدند که نشسته بود و حسن(ع) و حسین(ع) هم جلو پدر نشسته بودند و مى گریستند و مردم از گریه آن دو مى گریستند. وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ یَرْجُونَ وَ یَنْظُرُونَ أَنْ تُخْرَجَ الْجِنَازَهُ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ فَقَالَ : انْصَرِفُوا فَإِنَّ ابْنَهَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِے هَذِهِ الْعَشِیَّهِ! فَقَامَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا مردم جمع شدند و نشستند و منتظر بودند که جنازه را بیرون آورند و بر آن نماز بگزارند. ابوذر از درون خانه بیرون آمد و گفت : بروید که بیرون آوردن جنازه دختر رسول خدا(ص) به تأخیر افتاد. مردم برخاستند و رفتند. فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِے هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا وَ دَفَنُوهَا فِے جَوْفِ اللَّیْلِ وَ سَوَّى عَلِیٌّ حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَهً مِقْدَارَ سَبْعَهٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا وقتے شهر آرام گرفت و پاسى از شب گذشت، امام على(ع) به همراه حسن(ع) و حسین(ع) و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابو ذر و سلمان و بریده و تنى چند از بنى هاشم و خواص دوستان على(ع) جنازه را بیرون آوردند و بر آن نماز گزاردند و در دل شب به خاڪ سپردند و امام على (ع) اطراف آرامگاه فاطمه(س) صورت هفت گور دیگر هم پدید آورد تا آرامگاه آن حضرت شناخته نشود.(۱) وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ : چون دعا گویم که برخیزد ز بستر یارمن کانتظار مـــــرگ دارد، بانوے بیمــار من؟ دست بیمارم دگـــــر بالا نمے آید ز ضعف تا بگیرد اشڪ غم از دیده ے خونبار من جان من هــــمراه جانانم رسول الله رفت دل هــــم آهنگ ســــفر دارد پے دلدار من شرح مظلومے من شد نقش بر رخسار او قصه ے غم هاے او بنوشته بر دیوار من 📚 : ۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، صص۱۵۱-۱۵۰ .
غسل فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و وداع حسنین (علیهما السلام) با مادر فَقَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام) وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب‏. قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْيَات‏: فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ‏ سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ‏ أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي‏ 👈ترجمه: حضرت امير المؤمنین (عليه السّلام) مى‏فرمايد: من متصدى(مشغول) امر غسل آن بانو شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم، به خداوند سوگند كه بدن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پاك و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدّس او را از باقيمانده حنوط پيامبر اسلام (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) حنوط كردم، سپس پيكر مباركش را در ميان كفنهايش جاى دادم و چون تصميم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسين (عليهما السّلام) در حالى آمدند كه فرياد مى‏زدند: آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على (علیه السلام) مى‏فرمايد: من خداوند را شاهد مى‏گيرم كه فاطمه زهرا آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين را چند لحظه‏اى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابوالحسن! حسن و حسين را از روى سينه فاطمه بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است. حضرت امير (عليه السّلام) مى‏فرمايد: من حسنين را از روى سينه زهرا برداشتم و در حال بستن بندهاى كفن اين اشعار را سرودم: مفارقت تو برايم بزرگترين امور است و از دست دادن تو سخت‏ترين مصيبت من براى حسرت و غم آن كسى گريه و ناله مى‏كنم كه بهترين راه را براى مرگ پيمود اى چشم من! با من مساعدت و همراهى كن كه محزون دائمى هستم و براى دوست خودم گريانم. (لهوف ،سید بن طاووس، ص: 134)،(بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج‏43، ص: 179) ♦️گریز👇 ... ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ. ترجمه: حضرت سكينه (عليها (السلام) پيكر پدرش امام حسين (عليه السّلام) را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه (عليهاالسلام) را از بالين پدر كشيده و جدا نمودند. (برگرفته از سایت حاج میثم مطیعی) 🎙  ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 🎤 👇
. سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️ يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَک اللَّهُ‏ الَّذى‏ خَلَقَک قَبْلَ اَنْ يخْلُقَک، فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک‏ صابِرَةً، وَزَعَمْنااَ نَّا لَک اَوْلِيآءُ وَمُصَدِّقُونَ، وَصابِرُونَ لِکلِّ ما اَتانا بِهِ اَبُوک، صَلَّى اللَّهُ‏عَلَيهِ وَ الِهِ وَاَتى‏ بِهِ وَصِيهُ، فَاِنَّا نَسْئَلُک اِنْ کنَّا صَدَّقْناک اِلاَّ اَ لْحَقْتِنا بِتَصْديقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا بِاَ نَّا قَدْ طَهُرْنا بِوَلايتِک. و مستحبّ است‏ آنکه بگویید: اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ‏ نَبِىِّ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ حَبيبِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ خَليلِ‏ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ صَفِّىِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ اَمينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ خَيرِ خَلْقِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ اَفْضَلِ‏ اَنْبِيآءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِکتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا بِنْتَ خَيرِ الْبَرِّيةِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا سِيدَةَ نِسآءِ الْعالَمينَ، مِنَ الْأَوَّلينَ وَالْأ خِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا زَوْجَةَ وَلِىِّ اللَّهِ، وَخَيرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ‏ عَلَيک يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَينِ، سَيدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ، اَلسَّلامُ‏ عَلَيک اَيتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيک اَيتُهَا الرَّضِيةُ الْمَرْضِيةُ، اَلسَّلامُ عَلَيک اَيتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّکيةُ، اَلسَّلامُ‏ عَلَيک اَيتُهَا الْحَوْرآءُ الْأِنْسِيةُ، اَلسَّلامُ عَلَيک اَيتُهَا التَّقِيةُ النَّقِيةُ، اَلسَّلامُ عَلَيک اَيتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَليمَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيک اَيتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيک اَيتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيک‏ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيک‏ وَعَلى‏ رُوحِک وَبَدَنِک، 1 اَشْهَدُ اَنَّک مَضَيتِ عَلى‏ بَينَةٍ مِنْ رَبِّک، وَاَنَ‏ مَنْ سَرَّک فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ الِهِ، وَمَنْ جَفاک فَقَدْ جَفا رَسُولَ‏اللَّهِ صَلَّى‏اللَّهُ عَلَيهِ وَ الِهِ، وَمَنْ آذاک فَقَدْ آذى‏ رَسُولَ اللَّهِ‏ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ الِهِ، وَمَنْ وَصَلَک فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ‏ عَلَيهِ وَ الِهِ، وَمَنْ قَطَعَک فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ الِهِ، لِأَنَّک بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذى‏بَينَ جَنْبَيهِ، اُشْهِدُ اللَّهَ وَرُسُلَهُ‏ وَمَلائِکتَهُ، اَ نّى‏ راضٍ عَمَّنْ رَضيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلى‏ مَنْ سَخِطْتِ‏ عَلَيهِ، مُتَبَرِّءٌ مِمَّنْ تَبَرَّئْتِ مِنْهُ، مُوالٍ لِمَنْ والَيتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيتِ، مُبْغِضٌ‏ لِمَنْ اَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ اَحْبَبْتِ، وَکفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً وَحَسيباً وَجازِياً وَمُثيباً. 👇
1204_ziarat -hazrate_fateme -3.mp3
9.22M
زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها حاج مهدی سماواتی
. 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 جریان شهادت، دفن و جلوگیری امیرالمومنین(ع) از نبش قبر حضرت زهرا(س)💢 💢محمّد بن همام مى‏گوید: روایت شده: حضرت فاطمه در روز بیستم ماه جمادى الآخر از دنیا رحلت نمود. عمر مباركش هجده سال و هشتاد و پنج روز بود. حضرت على علیه السّلام آن بانو را غسل داد. به هنگام غسل دادن وى غیر از حضرت على علیه السّلام، حسنین علیهما السّلام، زینب، امّ كلثوم، فضه خادمه و اسماء بنت عمیس كسى دیگر حضور نداشت. آنگاه جنازه آن بانو را شبانه با حضور حسنین علیهما السّلام به جانب بقیع حمل نمودند و نماز بر بدن مبارك خواندند، كسى از فوت ایشان مطّلع نشد، احدى از مردم بر بدن آن بانو نماز نخواند مگر آن افرادى كه گفته شد. على علیه السّلام بدن مباركش را در روضه مقدسه دفن و موضع قبرش را پنهان كرد. صبح آن شبى كه فاطمه علیها السّلام را دفن نمودند اثر چهل قبر جدید در قبرستان بقیع مشاهده مى‏شد.  هنگامى كه مسلمانان از رحلت حضرت فاطمه آگاه و متوجه بقیع شدند با چهل قبر جدید مواجه گردیدند، نتوانستند قبر حضرت زهرا را از میان آن چهل قبر تشخیص دهند. عموم مردم از این مصیبت ضجّه كردند و یك دیگر را ملامت نمودند و گفتند: پیغمبر شما بیش از یك دختر یادگارى ننهاد، فاطمه رحلت كرد و دفن شد و شما به هنگام مردنش حاضر نشدید، نماز بر جنازه‏اش نگذاشتید و محل قبر او را هم نمى‏دانید! زعماى قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار كنید كه این قبرها را بشكافند تا جنازه فاطمه را به دست بیاوریم و بر بدن او نماز بخوانیم و قبرش را زیارت كنیم. هنگامى كه خبر این توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب علیه السّلام رسید، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بیرون زده، قباى زرد رنگى پوشیده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى مى‏پوشید و دست بر ذو الفقار گرفته بود، آمد تا وارد بقیع شد. شخصى به میان مردم رفت و گفت: این على بن ابى طالب است كه با این حالت آمده و سوگند مى‏خورد كه اگر یك سنگ از این قبور جابجا شود شمشیر را در میان همه شما بگذارد و تا آخرین نفر شما را نابود نماید.عمر در حالى كه با یارانش بود، با حضرت امیر علیه السّلام ملاقات كرد و گفت: اى ابو الحسن! چه منظور دارى؟ به خداوند سوگند ما قبر فاطمه را مى‏شكافیم و بر جنازه‏اش نماز مى‏گزاریم. حضرت امیر لباسهاى وى را گرفت و او را از جاى بر كند و بر زمین زد و فرمود: اى ابو السوداء! من حقّ (یعنى مقام خلافت) خود را بدین جهت از دست دادم كه مبادا مردم از دین خویش برگردند. اما در باره قبر فاطمه: به حقّ آن خدایى كه جان على در دست قدرت اوست اگر تو و یارانت راجع به این قبرها عملى انجام دهید زمین را از خون شما سیراب خواهم كرد. عمر! از این خیال در گذر! پس از عمر ابو بكر با حضرت امیر ملاقات نمود و گفت:اى ابو الحسن! تو را به حقّ پیغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است سوگند مى‏دهم كه از عمر دست بردارى، زیرا ما از انجام دادن عملى كه تو نمى‏پسندى خوددارى مى‏كنیم.راوى مى‏گوید: على علیه السّلام عمر را رها كرد و مردم پراكنده شدند و به دنبال مقصود خود بازنگشتند.💢 ✅دلائل الامامة ص 45 و 46 و 47 . 🔷🔶🔶 💢 حضرت زهرا(س) 💢 خبر توطئه ی نبشِ قبور آمده است آری عمار، چو پیکی، به حضور آمده است یا علی خیز و نگر، باز عدو مستِ غرور بر حرمخانه ی زهرا به عبور آمده است پشتِ دیوارِ بقیع ، صف زده، شیطان صفتان در پیِ قبرِ غریبِ شه و بانویِ زنان ناگهان، کوهِ غضب، از دلِ دریا جوشید از میان پاشد و با هیمنه، جوشن پوشید به جبین بست، به رزمِ علوی اش، سربند جرعه ای، از میِ قهّا ریَّتِ رب نوشید ذوالفقارش، به کف و نعره کشان، همچو اسد آمد آن مظهرِ اسماءِ جلالیِّ احد روبهان تا که علی را، به تجلّی دیدند کرده قالب تهی، از شیرِ خدا ترسیدند قدرت الله رسیده، دمِ دیوارِ بقیع نُه فلک نیز، به همراهِ زمین لرزیدند گفت حاشا که شوید آگه، از این سرِّ خدا پُر نمایم، همه ی دشت ز خونهای شما ذوالفقارم ز غلاف آمده بیرون. بیرون! عقده های دو سه ماهه زده بیرون. بیرون! گردنش می شکنم، هر که بماند به بقیع بی وضو آمده در میکده، بیرون! بیرون! که دگر صبرِ علی بر لبِ پیمانه رسید خُمِ مِی، با دوسه پیمانه ، به میخانه رسید همه رفتند. علی یکّه و تنها مانده در کنارِ حرمِ مخفیِ زهرا مانده گفت: با همسرِ مظلومه ی غمدیده ی خود که تو رفتی و مرا غصّه و غمها مانده فاطمه بعد تو بی یار و حبیب است علی در مدینه، تک و تنها و غریب است علی ✅حسین رضایی✍