▪️در روزهای دهه فاطمیه هستیم.
به مناسبت این ایام چندتا از کتابای خوب درباره شخصیت #حضرت_زهرا (س) رو خیلی خلاصه مرور کردیم.
پست رو ورق بزنید تا با این کتابا آشنا بشین.
#چی_کتاب
#بسته_کتاب
#اهل_بیت
#حضرت_زهرا
@hamkhaniketab
#معرفی_کتاب
#شهید_مجید_شهریاری
مرگ برای کسانی است که پس از رسیدن به خط پایان دنیا، اثری از خود در این جهان نگذاشتهاند، او کسی بود که حضورش، دانشش، تلاشش و خدمت مومنانهاش به ایران اسلامی، شهادت و جاودانگی را در سرنوشتش نهاد.
📖 ۱. استاد: خرده روایت هایی از زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری
📖 ۲. او مرگ را کشت: زندگی شهید هسته ای؛ مجید شهریاری
📖 ۳. شهید علم، دفتر اول: دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری در آینه خاطرات
📖 ۴. شهریار سرزمین من؛ زندگینامه شهید علم، دکتر مجید شهریاری
📖 ۵. بهوقت نوترون: شهید مجید شهریاری، یکصد مدار از زندگی مجید شهریاری
#بسته_کتاب
#شهید_شهریاری
#سالروز_شهادت
#شهید_هسته_ای
@hamkhaniketab
کانال همخوانی کتاب
📢 یه خبر خوب و جذاب براتون داریم قابل توجه دوستانی که در همخوانی کتاب #الی... شرکت کردن و الان دارن
💠 برگزیدگان چالش همخوانی کتاب «الی...»
📚 سعی کردیم از بین دوستانی که آثار تولیدی خودشون رو ارسال کردن و حتی اونهایی که محتوایی رو آماده کردن، مثل یادداشت و عکس و... و در گروه همخوانی و یا شبکههای مجازی منتشر کردن، قرعه کشی رو انجام بدیم.
🌷ان شالله که مبارکتون باشه
✨ نفر اول: زهرا عباد. بسته تبرکی حرم امام حسین«ع»
✨ نفر دوم: سمیه بینا. بن خرید کتاب ۵۰٪
✨ نفر سوم: ریحانه نعمتی. انتخاب یک کتاب هدیه به دلخواه
#همخوانی
#الی
@hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚اگر کتابدار، مروج کتاب یا ناشر هستید ویدیو بالا را ببینید👆
#معرفی_کتاب «چگونه مرور کتاب بنویسیم؟»؛ به قلم برد هوپر و ترجمهٔ علیرضا شفیعی نسب، از انتشارات ترجمان
#مرور_نویسی
#آموزشی
@hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 اگر کتابباز یا یک کتابخوان حرفهای هستید و میخواهید از تجربیات «آنه فدیمن» استفاده کنید، ویدیو بالا را ببینید👆
#معرفی_کتاب «اعترافات یک کتابخوان معمولی»؛ به قلم آنه فدیمن و ترجمهٔ محمد معماریان، از انتشارات ترجمان
#اعترافات_یک_کتابخوان_معمولی
@hamkhaniketab
کتاب بعدی همخوانی؟
🌻باتوجه به اتمام کتاب ارزنده شهاب دین، ان شالله پر تیراژ ترین کتاب داستانی رو با هم مطالعه خواهیم کرد.
🔸با مدد الهی، از شنبه ۱۸ آذرماه مطالعه این کتاب رو آغاز خواهیم کرد و در روز شهادت بانوی دو عالم، همخوانی این کتاب رو به پایان میرسونیم.
🔹کشتی پهلوگرفته پرفروشترین اثر سیدمهدی شجاعی است که ضمن مروری بر نقاط عطف حیات حضرت فاطمه ی زهرا (س)، روایت مصائب زندگی ایشان از زبان اطرافیانشان و نیز شخص خودشان است.
تا ۱۸ آذرماه هیچ همخوانی نخواهیم داشت.
لینک گروه همخوانی کتاب کشتی پهلو گرفته به اطلاع خواهد رسید.
📚 @hamkhaniketab
#یادداشت_کتاب
#الی...
مثل همیشه قلم فائضه غفارحدادی را دوست دارم. به خصوص طنز موجود در کلامش که خیلی به شخصیتش می خورد. لبنان ندیده را هم برایمان دیدنی کرد. بی صبرانه منتظر کتابش درباره اسراء و خانواده اش هستم.
در دیدار با نویسنده فهمیدم که کتاب اسراء را قرار است شخص دیگری بنویسد. قطعا ناراحت شدم مگر اینکه نویسندههای محبوبم آن را بنویسند!
کتاب الی... سفرنامه ای است مثل سر بر خاک دهکده. کتابی که بعد از سفری پربار، فائضه غفارحدادی درباره خاطرات و دیدههایش از سفر مینویسد. قطعا متفاوت است با سفرنامههایی که افراد به قصد نوشتن سفرنامه مسافرت میکنند و بعد شرحش را مینویسند.
غفارحدادی در سفرنامههایش توضیح تاریخی بناها را نمیدهد. به قول خودش اطلاعاتی که میشود در گوگل پیدا کرد را در کتاب نمیآورد. اما به جایش حس و حال خودش از سفر و ارتباطات فراوانش با مردم مقصد را بیان میکند.
الی... فقط سفرنامه لبنان نیست. یک جورهایی سفرنامه فلسطین هم به حساب میآید. درست است نویسنده به جغرافیای فلسطین سفر نکرده است ولی بیشتر سفر در جوار خانوادهای اهل غزه میگذرد با رسم و رسومات، غذا ها و حال و هوا و آرزوهای فلسطینیها.
درکنار اینها سفر کوتاهی به سوریه هم دارد و ما را همراه خودش به زیارتگاهی میبرد که چند سالی است آرزوی بسیاری از ایرانی هاست.
تصاویر کتاب جذابند ولی کیفیت بالایی ندارند. جوهر سیاه و سفید عکسها وقتی روی کاغذهای سبک جدید پخش میشود، کیفیت را از قبل هم بدتر میکند. ولی همخوانی کتاب در گروه این مزیت را دارد که دوستان عکسها را رنگی و تازه از خود نویسنده میگیرند و به اشتراک میگذارند.
درنهایت این کتاب پیشنهاد خوبی است برای علاقهمندان به سفرنامه، کشور لبنان و مردم فلسطین.
#به_قلم_شما
#زهرا_عباد ✍️🌸
📚 @hamkhaniketab
#یادداشت_کتاب
#قصه_ننه_علی
کتاب را به یکی از بچههای دفاع مقدس خوانمان دادم. قبلش کتاب همسایه های خانم جان را بهش داده بودم. آنقدر از آن یکی تعریف کرد که گفتم نکند من خوب نخوانده بودم! هرچند خودم هم خیلی آن کتاب را دوست داشتم.
حس کردم قصه ننه علی بعد از همسایههای خانم جان کمی شیشه درونش را رگ به رگ کرده ولی ترک نخورده. یک مرد شبیه پرستار همسایهها، یکی شبیه همسر ننه علی. چقدر خوب است نوجوانها در همین سنین با انواع مردها و زنها آشنا شوند. ننه علی شده بود اسوه مقاومت برایش.
گفتم دیدنش هم رفتهایم. خیلی ذوق کرد. گفتم کتاب کو؟ گفتم مامانم گرفته بخواند بعد میآورم.
فهمیدم کتاب قصه ننه علی واقعا مُصری است، نمیشود کسی بخواند و ندهد دست کسی دیگر تا بخواندش. کمی هم از اشرف سادات تنها گریه کن گفتیم و برای شفایش دعا کردیم. چقدر دلمان دیدار این بانوان بزرگ را طلب میکند. کاش میشد همه بچههای مدرسه را مجاب کنم قصه ننه علی رابخوانند و بعدش یک روز از قهرمان داستان دعوت کنم بیاید مدرسه تا بچه ها از نزدیک ببینندش... خدا را چه دیدید شاید به این آرزویم رسیدم...
#به_قلم_شما
#زهرا_عباد ✍️🌸
📚 @hamkhaniketab
#یادداشت_کتاب
#شهاب_دین
مدتها قبل که مشغول به صوتهای آن سوی مرگ و سه دقیقه در قیامت آقای امینیخواه بودم، به خواندن کتابهای زندگینامه علما روی آوردم. خاطره به خاطره و خط به خط این کتابها اعجاز بودند و درس. اما نثر برخی از آنها واقعا سخت خوان بود طوری که نمیتوانستم تمامشان کنم. تا اینکه روزی کهکشان نیستی را خواندم. چقدر لذت بردم از اینکه سرگذشت انسان بزرگی را در قالبی روان و داستانی میخواندم. برخی ایراد میگرفتند که تک تک کلمات این کتاب مستند نیست و در مواقع لزوم خیالات در آن دخیل شده، منتها من ترکیب خیال و واقعیت را به خواندن واقعیت خشک و سخت ترجیح میدادم. دیگر این را هم به عهده نویسنده گذاشته بودم که از استناد خاطرات و افراد مطمئن شود.
چند روز پیش کتاب شهاب دین را شروع کردم. این کتاب دربارهی عالم جذاب و دوست داشتنی آقای مرعشی است. کسی که بین علما از نوجوانی دوستش داشتم و احساس غرابت زیادی با او میکردم و تنها دلیلش هم داشتن عشق مشترک بود یعنی کتاب!
قبلترها درباره ایشان و کتابخانهشان و تلاشهای عجیب و غریبشان برای خرید کتابهای خطی در عین فقر و نداری شنیده بودم. اما این کتاب جلوههای فراوان و ناشناختهای از شخصیت ایشان را برایم آشکار کرد.
کتاب شهاب دین هم مثل کهکشان نیستی به شیوه جذاب داستانی خاطرات را به هم متصل کرده است. البته در کل کتاب ما همه چیز را از نگاه شهابی میبینیم که ابتدای کتاب از دنیا میرود و به عالم معنا صعود میکند و در انتهای کتاب با قرار گرفتنش در خانه ابدی، از خاطراتش هم جدا میشود.
این شیوهی روایت جدید، یعنی روایت از نگاه جسم مثالی آیت الله مرعشی، باز مرا برد به صوتهای آن سوی مرگ و سه دقیقه در قیامت. نویسنده با شیوهای منحصر به فرد و جدید، تمام زندگی شهابالدین را حتی پیش از تولد، از نگاه خود او روایت میکند. به این ترتیب مخاطب هم اتفاقات را میبیند و هم با احساسات احتمالی شهاب همراه میشود. در میان این تجدید خاطرات، در صحنههایی موازی، جسم مثالی شهاب، جسم مادیاش را نیز همراهی میکند و در کنار خانوادهاش به کارهای تشییع و کفن و دفن نظارت دارد.
این مساله کتاب را در جنبهای دیگر هم برجسته میکند. کتاب درواقع زندگینامه یک عالم است اما در سطر سطر آن حس نزدیکی مرگ را برای مخاطب تداعی میکند و او را به فکر قیامت و آمادگی خودش برای مرگ میاندازد.
من در این یادداشت قصد نداشتم تمام کتاب را شرح دهم ولی حذف کردن هر جملهای به نظرم اجحاف در حق متن خوب و قوی نویسنده بود. البته قطعا با برطرف کردن برخی اشکالات، میتوان کتاب بینقصتری ایجاد کرد ولی در مجموع در میان زندگینامه های معمول علما، این کتاب به جز محتوای خاص و ارزشمند آیت الله مرعشی، دارای شیوه نگارش بدیع و جذابی هم هست که مخاطب را تا انتها بدون خستگی با خود همراه میکند.
#به_قلم_شما
#زهرا_عباد ✍️🌸
📚 @hamkhaniketab
#یادداشت_کتاب
#شهاب_دین
بعضی کتاب ها رو بعد از اینکه تموم میکنی اگه خوب باشه به دوستانت معرفی میکنی ولی بعضی کتاب ها رو صفحه به صفحه اش رو که میخونی هی به بقیه توصیه موکد میکنی که برید این کتاب رو بخونید
کتاب #شهاب_دین یکی از اون کتاب ها بود که هر فصلش رو خوندم معرفی کردم و مخصوصا به گروهی که در محضر چند نفر از طلاب هستیم برای خوندن کتاب اصرار زیادی داشتم
درسته که این بزرگواران با آیت الله شهاب الدین مرعشی نجفی آشنایی کامل دارن ولی چون کتاب علاوه برا زندگینامه حاوی نکات اخلاقی و تربیتی زیادی هست هم برا ما افراد عادی هم برای اون عزیزان که دغدغه دین دارن و توقع مردم به واسطه
پوشیدن لباس پیامبر ازشون بیشتره قطعا خیلی مفید هست
از یه طرف هم وقتی اشتیاق و تلاش حضرت آیت الله مرعشی رو برای جمع آوری کتاب ها میخونی اینکه در شرایط سخت مالی و حتی در حالی که از گرسنگی بدنشون می لرزیده با قبول نماز و روزه استیجاری کتاب ها رو می خریدن با خودت میگی واژه کتاب خوار فقط برازنده ایشون هست و اینکه خودمون رو کتاب خوان معرفی کنیم شرمنده میشیم
این کتاب رو باید بارها خوند و به جملاتش فکر کرد و ازش درس گرفت
ان شالله شفاعت استاد شامل حالمون بشه ما هم عاقبت بخیر بشیم
#به_قلم_شما
#الهام_رضایی #خادم_الرقیه ✍️🌸
📚 @hamkhaniketab
کانال همخوانی کتاب
بسم الله
خودمانی بخواهم بگویم داستان خیلی سرراست است.
اما نکته اینجاست که شما در مواجهه با داستایفسکی قرار دارید که حتی از بدیهی ترین اتفاقات و داستانها هم پیچیدگیهای خاص خودش را استخراج میکند. چرا که پا به درون افراد میگذارد، تحلیل یک اتفاق ساده، وقتی با درونیات افراد دخالت کننده در آن حادثه جمع میشود حاصلش نوشتههایی از جنس آن چیزی است که داستایفسکی روایت میکند و همین عامل پیچیدگی مضاعف است.
جالب است که شما داستان شخصیتهایی را میخوانید که نام شان را نمیدانید، شخصیت مرد داستان که راوی کتاب است و از درونیات خود میگوید نامش تا پایان داستان مشخص نمیشود، شخصیت زن هم نامش مشخص نیست فقط در قسمتی از داستان او را نازنین خطاب میکنند، که بیشتر به صفت شباهت دارد تا نام یک فرد...
همین جهل ما نسبت به نام شخصیتها سبب جهان شمول شدنش میشود، باعث میشود که رگ و ریشه شخصیتهای اصلی را در خودمان جستوجو کنیم و ببینیم که آیا با آنها کلام مشترکی داریم یا نه...
در مقدمه داستایوفسکی بر کتاب، به بیماری به نام هیپوکندریا (خودبیمارانگاری) اشاره میشود، این بیماری همان چیزی است که ظاهراً شخصیت مرد داستان با آن درگیر است، کسی که از دوگانگی خلاصی ندارد، گاهی خوب است و گاهی بد، گاهی افعالش متعادل است و گاهی مضطرب، گاهی مغرور است و گاهی خود را به تواضع وادار میکند، اما در تمام طول داستان از غرورش نمیکاهد حتی لحظهای که به دست و پای نازنین میافتد هم میتوانی، رشتههای غرور را در کلامش مشاهده کنی، او با همین غرور به دنبال تسلط بر نازنین است، بر او ترحم میکند، چرا که موضع خود را بالاتر از او میبیند، از او گذشت میکند اما با غرور و...
گویی تمام شخصیت اش را در غرور خود ساخته اش میبیند، غروری که زمانی در دوره سربازی لگدمال شده است.
نکته خیرهکنندهای که داستایفسکی در داستان خود ارائه میدهد نوع تعامل میان یک زوج است، زوجی که ناگهان و با کوچکترین دلیلی به یکدیگر متصل میشوند و ازدواج میکنند اما در ادامه هرکدام چالشهایی در زندگی ایجاد میکنند، مردی که زندگی را در خیال خودش میسازد و با انگارههای ذهنی اش آن را سامان میدهد و اعتراف میکند که همسرش را در دانستن آن شریک کرده است... اما فقط دانستن آن...
او هیچگونه اظهارنظری نسبت به این زندگی از همسرش نخواسته و از آنجا که این سبک زندگی را تام و تمام میداند اصلاً در مخیلهاش هم نمیگنجد که سبک زندگیش اشتباه باشد، پس به پیش میرود و از هرکاری در جهت رسیدن به آن فروگذار نیست، در طرف مقابل همسر اوست که رنجور است و درد دیده و نیاز به توجه دارد. اما نه تنها توجهی نمیبیند بلکه دائما به او تذکر داده میشود که من زندگی خوبی برای تو در سر دارم و به زودی آن را برایت محقق میکنم، زندگی ای که مورد خواست زن نیست. زن غرق در امروز است و خوشی هایی که میتواند امروز تجربه کند، اما مرد غرق در آینده خود ساخته خیالی است، هر دو مطلق گرا هستند و هیچکدام به این فکر نمیکند که هم میشود امروز را داشت و هم فردا را...
این تقابل مطلق گرایی برای از هم پاشیدگی زندگی آنها کافی است...
مرد از جایی به بعد وقتی این رنجوری زن را میفهمد بازهم بر مبنای غرور درونی خود سعی میکند به همسرش بفهماند که او را درک کرده است اما حقیقت آن است که چنین نیست، او فقط میخواهد خود را متواضع نشان دهد و بازهم با رویکردی حق به جانب به سراغ زن میرود، گرچه دست و پایش را میبوسد اما این بوسهها هم برای این است که بگوید: من با این همه بزرگی، اینگونه به سراغت آمدهام و این افعالم (بوسیدن دست و پا) باز شاهدی است بر بزرگی ام (بازهم غرور)...
شاید اگر بخواهم دقیقتر صحبت کنم مرد، خودبیمارانگار نیست بلکه حقیقتا بیمار است چرا که در غرورش غرق شده و با این غرور خودساخته به دنبال بازیابی خود است ولو این غرور و اثراتش کسی را به خودکشی بکشاند.
پ.ن: رگههایی از این جنس روایت داستایوفسکی را به نظرم در زندگی روزمره مان بسیار میتوانیم ببینیم، به خصوص در مواجهه با همسر...
#معرفی_کتاب
#به_قلم_شما
#امیررضا_سعیدی_نجات ✍️🌸
📚 @hamkhaniketab
اگه دنبال کتاب لالایی درجه یک میگردید، این کار استاد علیمحمد مؤدب رو از انتشارات به نشر تهیه کنید.
شعرها با موضوع زیارت هست.
یکی از کارهای عالی در این زمینه است.
استاد علیمحمد مؤدب از شاعران آیینی مطرح کشور هستند.
#معرفی_کتاب 🌸
📚 @hamkhaniketab
#یادداشت
#شهاب_دین
شهاب الدین یک کتاب ۲۱۶ صفحه ایی از زندگی یکی از مراجع تقلید است
آیت الله مرعشی نجفی .
خوانش آن با داستان پردازی زیرکانه خانم باقری دل نشین تر شده
شما یک کتاب ۲۰۰ صفحه ایی از زندگی ۹۶ ساله کسی را می خوانید که کل عمر اش را به پاکی زندگی کرد .
کسی که هیچ گاه مستطیع نشد و هیج گاه خانه کعبه را ندید
کسی که همسرش به خاطر فقر او را ترک کرد
شما داستانی کوتاه از زندگی بلندی کسی را می خوانید که رنج های بسیاری کشید تا ورق به ورق کتابخانه ایی که الا به نام ایشان در قم هست جمع آوری شود
متن کتاب روان هست ولی داستان زندگی به آن میزان روان نیست
چه شب ها که به گفته خودشان نفت نبود و برای یادداشت برداری تا صبح در مستراح ماند
و از نور چراغ آنجا استفاده کرد
و چه روز هایی که گرسنگی کشید تا بتوانند کتابی به کتاب های اسلام اضافه کند .
به درستی که شهاب الدین برازنده ترین نام برای ایشان بود
به درستی که دنیای اسلامِ غریب و عزیز چقدر به این ستاره های درخشان احتیاج دارد
شما در گذر داستان تنها زندگی یک پیرمردِ مرجع ِ تقلید شیعی را نمی خوانید
از سختی های صاحبه خانم مادرشان هم می خوانید آن بانوی که در سرمای سال های ۱۲۷۰ هجری شب و نصف شب از خواب بیدار می شد ،طهارت می گرفت تا کودکی بی وضو شیر نخورد
از پدری می خوانید که از زمانی که فرزند نداشت نیت این را داشت که فرزندی خدا به اون عطا کند که برای اسلام مفید باشد
شما در کنار همه اینا می خوانید که چقدر با نیت کار کردن و هدف داشتن مهم هست
و لقمه پاک و شیر پاک مهم تر
مگر نه اینکه شهاب الدین مدت های طولانی ایی را بدون پدر و مادر و در تنهایی و با سلامت کامل زندگی کرد
مگر نه اینکه تا اواخر عمر به یاد پدر و مادری بود که در جوانی از دست داده بود
قطعا به خاطر همین نیت های پاک و رنج و سختی های آقا سید شهاب الدین بوده که هنوز بعد گذشت بیش از ۳۰ سال از وفاتشون زندگی نامه ایشان زنگار های قلبی ها را جلا میدهد و فکر و روح آدمی را به خدا نزدکی تر می کند .
کتاب شهاب الدین از اون دست کتاب هایست که مناسب من بود
و
مناسب همه آدم هایی هست که در شلوغی زندگی هر چند وقت یکبار یاغی می شوند
آنها می توانند افسار خود را به دست کتاب بدهند
خود را به جای شهاب بگذرانند و ببیند آنها برای این دینی که با رنج آدم های بسیاری به دست شان رسیده چه کردنند
شاید توانستند با ادله ی محکم تری آن را نفی کنند یا بکوبند
#به_قلم_شما
#سارا_صادقی ✍️🌸
📚 @hamkhaniketab
#یادداشت_کتاب
#شهاب_دین
اهل فن در معنی نام شهابِ نجوم فرموده اند :
خطی نورانی و درخشنده در آسمان یا همان ستاره دنباله دار، ستاره ای درخشان با زیبایی خیره کننده و عمری کوتاه.
شهابِ دین اما مرحوم آیت الله مرعشی نجفی ست که چون ستاره ای در آسمان دین درخشید و نورش، طریق وصل را به جویندگان راه حق نشان داد.
کتاب شهاب دین ،اثری مؤثر از نویسنده ای توانمند است. نویسنده ای که دست خواننده را در دست شهاب ٩۶ ساله گذاشته و با مفهوم عرض وبرکت عمر به خوبی آشنا میکند.
مرور زندگی شخصیت بزرگی چون آیت الله مرعشی نجفی از قبل از تولد تا زمان وفات و گنجاندن وصیت نامه مرحوم در لابلاي کتاب در کنار روان بودن متن و تکیه بر مستندات، خواندن شهاب دین را بر هر طالب معرفتی واجب کرده است.
با خواندن بخش هایی از کتاب، مانند شدت فقر و گرسنگی مرحوم مرعشی، عرق شرم بر پیشانی خواننده مینشیند و اطراف را میپاید که مبادا رندی مچش را بگیرد و بگوید : فلانی! چگونه ای؟
شهاب دین ، بااینکه داستان است اما میتوان از آن به عنوان کتاب تاريخ، اخلاق، زندگی، راهنمای زناشویی، تربیتی و اعتقادی هم بهره برد.
دیدن ستاره ی دنباله دار هر آدمی را به وجد میآورد.
و بیننده چنان مجذوب زیبایی آن میشود که تا به خود بیاید عمر ستاره تمام شده است و تازه بعد از آن است که میتواند از زیبایی آن برای بقیه تعریف کند.
و خواننده ای که در طول خواندن کتاب چنان مجذوب شخصیت گیرای مرحوم مرعشی میشود که گذر زمان را احساس نمیکند و تازه بعد از اتمام کتاب است که میتواند آن را به بقیه معرفی کند.
شاید بتوان در کارنامه نویسنده، شهاب دین را شهاب باقری نام نهاد.
کاش ما هم، در آسمان دین ، شهابی شویم.
#به_قلم_شما
#علی_از_خاک ✍️🌸
📚 @hamkhaniketab