🔰 شرح بیت سوم از غزل دوم:
🌀 كى دهد دست اين غرض يا رب! كه همدستان شوند
🌀 خاطرِ مجموع ما، زُلفِ پريشان شما؟
🔰 خلاصه شرح:
حافظ که #مشتاق دیدار حق است، گویی از #غرقشدن در #مظاهر کثیر و متعدد حق تعالی در #عالم_مُلک و دنیا و تنها آنها را دیدن خسته شده است. مظاهری که گویی هیچ ارتباطی میان آنها نیست و پراکنده هستند و درد سر ساز، و انسان را پراکندهخاطر میکنند. حافظ در چنین جایی، از خداوند میخواهد روزی فرارسد تا با رسیدن به #ملکوت هستی، #وحدتِ پنهان در پس این کثرت را ببیند و با آن یکی شود و «خاطر مجموع» بیابد، و این خاطر و ذهن و نفس آرامشده با وحدت، با این «زُلف پریشان» یعنی مظاهر متعدد خداوند که چون زلفِ پریشان یار، تنها رخ زیبای او را پوشانده، یکی شده؛ و در پسِ این عالم شلوغ و کثیر، رخ وحدتبخش یار را ببیند. در #اصطلاح #عرفان به این مسئله، #وحدت_در_کثرت گفته میشود.
🔰 اصل سخن مرحوم سعادتپرور «رحمه الله علیه»:
🔻 اى دوست! نمىدانم چه زمان به آرزوى خود نايل خواهم شد كه تو را با ديده #وحدت در كثرت مشاهده نمايم و #ديده دل بگشايم و به #ملكوت مظاهرت آشنا گردم؟
🔻 كه:
💠 إلهى! هذا ذُلّى ظاهِرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَهذا حالى لا يَخْفى عَلَيْكَ، مِنْكَ أطْلُبُ الوُصُولَ إلَيْكَ، وَبِكَ أسْتَدِلُّ عَلَيْكَ؛ فَاهْدِنى بِنُورِكَ إلَيْكَ، وَأقِمْنى بِصِدْقِ العُبُودِيَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ
💠 بار الها! اين ذلّت و خوارى من است كه در پيشگاهت آشكار است، و اين حال من است كه بر تو پوشيده نيست، از تو وصالت را خواستارم، و به تو بر تو راهنمايى مى جويم، پس با نورت مرا به خويش رهنمون شو، و با بندگى راستين در پيشگاهت بر پادار.
🔻به گفته خواجه در جايى:
🔸ز دستِ كوته خود زيرِ بارم
🔸كه از بالا بلندانْ شرمسارم
🔸مگر زنجيرْ مويى گيردم دست
🔸وگرنه، سر به شيدايى برآرم
🔸ز چشم من بپرس اوضاعِ گردون
🔸كه شب تا روز اختر مىشمارم
📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.31
🌺🌺🌺
#آیت_الله_سعادتپرور_علیه_الرحمة
#نفحهای_از_نفحات_بزرگان
#وحدت_در_عین_کثرت
#مظاهر_متکثر_حق
#ملکوت_عالم_مُلک
#حافظ_علیه_الرحمة
#شوق_دیدار_حق
#حیات_معقول
#دیوان_حافظ
#غزل_دوم
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🆔 @hayatemaqul