eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
148 عکس
232 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀حضورى گر همى خواهى، از او غايب مشو حافظ 🌀مَتى‌ ما تَلْقَ مَنْ تَهْوى‌، دَعِ الدّنيا وأَمْهِلْها 💠 معنای مصرع دوم: هرگاه به آنچه می‌خواهی (به ) نرسیدی، دنیا را رها کن (یعنی توجه خود را به محبوب بیشتر کن) 🔰 خلاصه شرح: ◀️ تنها راه رسیدن به (خداوند) دائمی به او و کار را به او سپردن و توقعی نداشتن است. ◀️ اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه: 🔺اى خواجه! اگر طالب دوست و او مى باشى، بايد او بوده و لحظه اى از يادش نباشى؛ كه: يا أباذَرّ! ... إحْفَظِ اللَّهَ، يَحْفَظْكَ؛ إحْفَظِ اللَّهَ، تَجِدْهُ أمامَكَ: اى ابوذر! ... [حرمت‌] خدا را نگاه‌دار، تا تو را نگاه دارد؛ خدا را [در نظر خود] حفظ كن، تا او را در پيشاپيش خود بيابى. 🔺به گفته خواجه در جايى: 🔸ناصحم گفت: كه جز غم چه هنرداردعشق؟ 🔸گفتم: اى خواجه غافل! هنرى بهتر ازاين‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ/ ج.۱ ص.۲۷ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀 اى فروغِ حُسنِ ماه از روىِ رخشان شما! 🌀آبروىِ خوبى از چاهِ زنخدان شما! 🔰 خلاصه شرح: که گویی هنگام سرودن این غزل، هنوز دری از به روی او باز نشده است و عمری در انتظار آن است می‌گوید حسن و زیبایی ماه از آن جهت است که مظهر زیبایی توست. 🔰 اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور: 🔻محبوبا! نور و حسن ماه كه يكى از مظاهر و نمونه و پرتوى از جمالى توست و همچنين خوبي‌هايى كه در همه مظاهرت آشكارند، حكايت از حسن و زيبايى تو مى كنند و عاشقانت را از عالم مُلكشان به ملكوتشان دعوت مى نمايند؛ كه‌ فرمود: 💠وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ، إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ، وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ: و هيچ چيز نيست جز آنكه گنجينه‌هاى آن نزد ماست، و ما جز به اندازه معيّن و مشخّص آنرا فرو نمى فرستيم. و نيز فرمود: 💠 قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ، وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ: بگو كيست كه ملكوت و باطن هر چيزى به دست اوست و پناه مى دهد و بر او پناه داده نمى شود؟ همچنين فرمود: 💠 فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ، وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ!: پس پاك و منزّه است خدايى كه ملكوت و باطن هر چيزى تنها به دست اوست، و تنها به سوى او بازگشت مى كنيد! 🔻لذا مى گويد: «آبروى خوبى از چاه ز نخدان شما». در جايى مى گويد: 🔸اى بُردهْ نَرْدِ حُسن، ز خوبان روزگار! 🔸قدّت به راستى، چو سَهى سَرْوِ جويبار 🔸الحق، وجودِ نقش و نشانِ دهان تو 🔸موهومْ نقطه اى است، نه پنهان نه آشكار 🔻و در جايى مى گويد: 🔸به حُسن خُلق و وفا، كس به يار مانرسد 🔸تو را در اين سخن، انكارِ كار ما نرسد پ. ن چاه زنخدان: چاله چانه؛ فرورفتگی چانه ◀️ جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ/ ج.۱ ص.۲۸ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀عزم ديدار تو دارد، جانِ بر لب آمده‌ 🌀باز گردد، يا برآيد؟ چيست فرمان شما؟ 🔰 خلاصه شرح: چنان دیدار تو ای ازل در من هست که دیگر گویی جان قصد جدایی از تن را دارد، اما با این همه و حق اقتضا می‌کند هر آنچه تو امر کنی، آن باشد؛ جان من، بازگردد، یا برآید؟ 🔰اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور: 🔻 معشوقا! عمرى به ديدارت قدم در طريق آشنايى با تو نهادم، از فرط شوق آن به لب رسيد و ثمره‌اى جز محروميّت بر نگرفتم. با اين همه، با شماست، خواهى جان مرا به خود بپذير، يا باز گردان: «بازگردد يا برآيد؟ چيست فرمان شما؟». 🔻بخواهد بگويد: 💠 إلهى! كَيْفَ أخيبُ وَأنْتَ أمَلى؟! أمْ كَيْفَ اهانُ وَعَلَيْكَ [أنْتَ‌] مُتَّكَلى؟! إلهى! كَيْفَ أسْتَعِزُّ وَفِى الذّلَّةِ أرْكَزْتَنى؟! أمْ كَيْفَ لا أسْتَعِزُّ وَإلَيْكَ نَسَبْتَنى؟ معبودا! چگونه محروم و نوميد شوم و حال آنكه تنها آرزويم تويى؛ يا چگونه خوار شوم در صورتى كه تنها تكيه گاهم تويى؟! بارالها! چگونه خود را عزيز و گرامى بشمارم در حالى كه تو خود مرا در ميان ذلّت و خوارى نشانده‌اى؟! يا چگونه خود را عزيز ندانم در صورتى كه مرا به خود نسبت داده‌اى؟! 🔻در جايى در تمناى آن ديدار مى‌گويد: 🔸دلِ من در هواىِ روى فَرُّخ‌ 🔸بُوَد آشفته همچون موىِ فرّخ‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.30 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح بیت سوم از غزل دوم: 🌀 كى دهد دست اين غرض يا رب! كه همدستان شوند 🌀 خاطرِ مجموع ما، زُلفِ پريشان شما؟ 🔰 خلاصه شرح: حافظ که دیدار حق است، گویی از در کثیر و متعدد حق تعالی در و دنیا و تنها آنها را دیدن خسته شده است. مظاهری که گویی هیچ ارتباطی میان آنها نیست و پراکنده هستند و درد سر ساز، و انسان را پراکنده‌خاطر می‌کنند. حافظ در چنین جایی، از خداوند می‌خواهد روزی فرارسد تا با رسیدن به هستی، پنهان در پس این کثرت را ببیند و با آن یکی شود و «خاطر مجموع» بیابد، و این خاطر و ذهن و نفس آرام‌شده با وحدت، با این «زُلف پریشان» یعنی مظاهر متعدد خداوند که چون زلفِ پریشان یار، تنها رخ زیبای او را پوشانده، یکی شده؛ و در پسِ این عالم شلوغ و کثیر، رخ وحدت‌بخش یار را ببیند. در به این مسئله، گفته می‌شود. 🔰 اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور «رحمه الله علیه»: 🔻 اى دوست! نمى‌دانم چه زمان به آرزوى خود نايل خواهم شد كه تو را با ديده در كثرت مشاهده نمايم و دل بگشايم و به مظاهرت آشنا گردم؟ 🔻 كه: 💠 إلهى! هذا ذُلّى ظاهِرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَهذا حالى لا يَخْفى‌ عَلَيْكَ، مِنْكَ أطْلُبُ الوُصُولَ إلَيْكَ، وَبِكَ أسْتَدِلُّ عَلَيْكَ؛ فَاهْدِنى بِنُورِكَ إلَيْكَ، وَأقِمْنى بِصِدْقِ العُبُودِيَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ 💠 بار الها! اين ذلّت و خوارى من است كه در پيشگاهت آشكار است، و اين حال من است كه بر تو پوشيده نيست، از تو وصالت را خواستارم، و به تو بر تو راهنمايى مى جويم، پس با نورت مرا به خويش رهنمون شو، و با بندگى راستين در پيشگاهت بر پادار. 🔻به گفته خواجه در جايى: 🔸ز دستِ كوته خود زيرِ بارم‌ 🔸كه از بالا بلندانْ شرمسارم‌ 🔸مگر زنجيرْ مويى گيردم دست‌ 🔸وگرنه، سر به شيدايى برآرم‌ 🔸ز چشم من بپرس اوضاعِ گردون‌ 🔸كه شب تا روز اختر مى‌شمارم‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.31 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀كس به دور نرگست، طَرْفى نبست از عافيت‌ 🌀بِهْ كه نفروشند مستورى، به مستان شما 🔰 خلاصه شرح و بیان آن: 🔻 یکی از معنای اصطلاح و مانند آن در شعر عرفانی، الهی است. 🔻در این بیت حافظ علیه الرحمه از جذبه‌های ذاتی و غیر ذاتی حق تعالی سخن گفته است که همه در ذات و خویش گرفتار آن جذبه هستند و خواسته و یا ناخواسته او را می‌جویند و ریشه همه کمال‌جوئی‌ها، عبادت‌ها، فرقه‌ها، بت‌پرستی‌ها و مانند آن همین جذبه ذاتی است. 🔻هرچند افراد مختلف به دلایل مختلف در آن دچار یا دچار و یا می‌شوند؛ مثلا بت‌پرست که در ذات خویش نیاز به را درک می‌کند اما به هر دلیلی دچار اشتباه در مصداق شده است. 🔰اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه 🔺دلبرا! چشمان مست و جمال دل آرايت- دانسته و ندانسته- روزگار عافيت و خوشى را نه تنها از من، كه از همگان ربوده و آنان را دلباخته خود ساخته. با اين حال، كجا مى‌توان در برابر جمال دل آرايت هشيارى را اختيار نمود و آرام نشست. 🔺در واقع مى‌خواهد بگويد: 🔸ز چشمت جان نشايد بُرد، كز هر سو همى بينم‌ 🔸كمين از گوشه‌اى كرده است و تير اندر كمان دارد 🔸چه عُذر از بخت خود گويم، كه آن عيّارِ شهرْآشوب‌ 🔸به تلخى كُشت حافظ را و شكّر در دهان دارد 🔺و مى‌خواهد با اين بيان تقاضاى ديدار محبوب را بنمايد و بگويد: 💠 إلهى! لا تُغْلِقْ عَلى مُوَحّديكَ أبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَلا تَحْجُبْ مُشتاقيكَ عَنِ النَّظَرِ إلى جَميلِ رُؤْيَتِكَ: 💠 معبودا! درهاى رحمتت را به روى اهل توحيدت مبند، و مشتاقان خود را از مشاهده ديدار نيكويت محجوب مگردان 📚جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.30 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀 دل خرابى مى‌كند، دلدار را آگه كنيد 🌀 زينهار اى دوستان! جان من و جان شما 🔰 خلاصه شرح: گویی حافظ به‌سر رسیده است و بیم آن دارد بدون یار جان دهد؛ لذا از و آگاهان طریق می‌خواهد کنند نزد یار و او را از عشق سوزان وی آگاه کنند تا قبل از جان‌دادن لحظه‌ای به دیدار نائل شود. 🔰اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه: 🔻 در واقع مى‌خواهد بگويد: دوست، نه تنها آنچه داشتم و گمان مى‌كردم از من است را گرفت و وصالم حاصل نگشت، بلكه بيم آن دارم كه دل و عالم خيالى و خاكى‌ام را هم بستاند و باز ديدارم حاصل نگردد. 🔻 بياييد اى دوستان! قسم به جان شما! تا رمقى در من باقى است را سازيد كه بر سر كشته خويش آيد و از خاكش بردارد، تا شايد لحظه‌اى به ديدارش ديده گشايم. 🔻در جايى در تقاضاى اين معنى مى‌گويد: 🔸 روى بنما و مرا گو كه دل از جان برگير 🔸 پيشِ شمع، آتشِ پروانه به جان گو درگير 🔸 در لبِ تشنه من بين و مدار آب دريغ‌ 🔸 بر سَرِ كُشته خويش آى و ز خاكش برگير 🔸 دوست گو يار شو و جمله جهان دشمن باش‌ 🔸 بخت گو روى كن و روىِ زمين لشگر گير 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.۳۱ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀 بختِ خواب آلود ما، بيدار خواهد شد‌ مگر 🌀 زآنكه زد بر ديده آب از روىِ رَخشانِ شما 🔰 خلاصه شرح و بیان آن: گویی که در ابیات پیشین با شکایت‌هایش به‌گونه‌ای "دَلَل: " داشت که در دعای افتتاح فرمود "مُدلّاً علیک" که برای مشتاق و امیدوار است؛ در این بیت در نهایت امید و خویش را بیان می‌کند که می‌دانم محبوب من، رو رخشان شما بالاخره صحو و را بر من به خماری رفته از مستی و شوق دیدار تو، نصیب خواهد کرد. 🔰 اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه 🔻 معشوقا! از اين جهت كه مى‌نگرم به خود مرا مى‌نوازى و با نفحاتت از بيدار مى‌نمايى، آن را به فال نيك گرفتم كه شايد زمان هجران و دوريم پايان يافته و لطيفه ربّانيّه و فطرت مستور به حجابهاى عالم طبيعتم، بيدار خواهد شد. 🔻به گفته خواجه در جايى: 🔸چو بر شكست صبا، زلفِ عنبر افشانش‌ 🔸به هر شكسته كه پيوست، تازه شدجانش‌ 🔸كجاست همنفسى؟ تا كه شرح غُصّه دهم‌ 🔸كه دل، چه مى كشد از روزگارِ هجرانش‌ 🔸جمال كعبه مگر عذرِ رهروان خواهد 🔸كه جان زنده دلان، سوخت دربيابانش‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.33 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀 با صبا همراه بفرست از رُخَت گلدسته‌اى‌ 🌀 بو كه بويى بشنويم از خاكِ بُستان شما 🔰 خلاصه شرح و بیان آن: ✔️ مقصود از در اینجا ممکن است خود محبوب باشد، لذا مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه ابتدا می‌فرماید علیه الرحمه از خداوند می‌خواهد برای او و رحمانی را به سوی او بفرستد. ✔️ اما چون در عرفانی معمولا صبا به معنای « میان عاشق و معشوق» به کار می‌رود؛ مانند «صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را***که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را» ایشان احتمال داده‌اند ممکن است مقصود از آن امام زمان عج و یا استاد کامل حافظ باشد. 🔰 اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه: 🔻محبوبا! همان‌گونه كه همراه با قدسى‌ات هر لحظه هديه‌ها براى عاشقانت مى‌فرستى، براى ما از ديدارت نيز دسته‌گل‌هايى از جمال و اسماء و صفاتى‌ات بفرست تا مشام جانمان از خاك كويت استشمام عطرى بنمايد. 🔹در جايى مى گويد: 🔸در شب هجران، مرا پروانه وصلى فرست‌ 🔸ورنه از آهم، جهانى را بسوزانم چو شمع‌ 🔻 و ممكن است منظورش از صبا، - عجّل اللَّه تعالى فرجه- و يا كاملش - كه در اثر ظرافت روحى همواره در حضرت محبوب‌اند- باشد و بخواهد بگويد: محبوبا از اين طريق، ما را به جمال و كمال خود راهنما باش. 🔹در جايى مى‌گويد: 🔸اى صبا! نكهتى از خاك دَرِ يار بيار 🔸ببر اندوه دل و مژده دلدار بيار 🔸نكته روحْ فزا از دهنِ يار بگوى‌ 🔸نافه خوش خبر از عالم اسرار بيار 🔸تا معطّر كنم از لطفِ نسيم تو مشام‌ 🔸شمّه اى از نفحاتِ نَفَس يار بيار 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1، ص.33-34 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀مى‌كند حافظ دعايى، بشنو و آمين بگوى‌ 🌀روزىِ ما باد لعلِ شكّر افشان شما! 🔰 خلاصه شرح: بار دیگر حافظ علیه الرحمه تقاضای رسیدن به ازل را مطرح می‌کند که زندگی طیّب و شکّرافشان، در سایه توجهات او خواهد بود. 🔰 اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور رحمه الله علیه: 🔻 الهى كه شكّر افشان و محبوب همان گونه كه خواجه را به ابدىِ‌ «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً: پس حتماً او را به زندگانى پاكيزه اى زنده مى كنيم.» زنده نموده، همه عاشقان و طالبان او را روزى گردد؛ 🔻كه‌ فرمود: 💠 «الهى! ... وَألْحِقْنا بِالْعِبادِ [بِعبادِكَ‌] ... الَّذينَ صَفَّيْتَ لَهُمُ المَشارِبَ، وَبَلَّغْتَهُمُ الرَّغآئِبَ، وَأنْجَحْتَ لَهُمُ المَطالِبَ، وَقَضَيْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِكَ المَآرِبَ، وَمَلأْتَ ضَمآئِرَهُمْ مِنْ حُبِّكَ، وَرَوَّيْتَهُمْ مِنْ صافى شِرْبِكَ؛ فَبِكَ إلى لَذيذِ مُناجاتِكَ وَصَلُوا، وَمِنْكَ أقْصى‌ مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا» 💠 معبودا! ... و ما را به آن گروه از بندگانت ملحق نما، كه آبشخورها را براى آنان پاكيزه نموده، و به خواسته هايشان نايل گردانده، و درخواستهايشان را برآورده، و حاجتهايشان را روا ساخته، و دلهايشان را از عشق و محبّتت پُر نموده، و از شراب ناب و بى‌آلايش خود به ايشان نوشانيدى، تا اينكه به مناجات لذيذ و دلپسندت واصل گشته، و بالاترين خواسته هايشان را از تو حاصل نمودند. 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1، ص.35 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح بیت اول از غزل سوم: 🌀 دل مى رود ز دستم، صاحبدلان! خدا را 🌀 دردا كه راز پنهان، خواهد شد آشكارا 🔻 جلوه يار، دل و عالم خيالى‌ام را از من گرفت و راز درونى و پنهانم را كه عشق به او بود آشكار ساخت، و سپس محروميّت نصيبم گشت. 🔻 در واقع، با اين بيان نه تنها مقام شدنِ فنا را كه حالًا بدست آورده، خواستار است، بلكه بقاء بعد از فناء را هم كه با مقام شدن فنا بدست مى آيد تقاضا مى‌كند. 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ/ آیت الله علی پهلوانی (سعادت‌پرور) رحمة الله عليه؛ ج.۱ ص.۳۸ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح بیت دوم از غزل سوم: 🌀 دَهْ روزه مهر گردون، افسانه است و افسون‌ 🌀 نيكى به جاى ياران، فرصت شمار يارا! 🔻 اى دوست! ايّام گردون گذرا و چند روزى بيش نيست، تنها نيكوكاران بر جاى مى‌ماند؛ تو نيز دست از نيكى به عاشقانت بر مدار و آنان را با الطافت به خود نايل گردان؛ 🔻 كه فرمود: 💠 إلهى! لا تُغْلِقْ عَلى‌ مُوَحِّديكَ أبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقيكَ عَنِ النَّظَرِ إلى‌ جَميلِ رُؤْيَتِكَ: 💠 معبودا! درهاى رحمتت را به روى اهل توحيدت مبند، و مشتاقان خود را از مشاهده ديدار نيكويت محجوب مگردان 🔻 به گفته خواجه در جايى: 🔸 سرّ سوداىِ تو اندر سَرِ ما مى گردد 🔸 تو ببين در سر شوريده، چه ها مى گردد 🔸 دلِ حافظ، چو صبا، بر سر كوى تو مقيم‌ 🔸 دردمندى است، به امّيددوامى گردد 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.۱ ص.۳۸ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح ديوان حافظ 💢 غزل سوم ______________________ 🌀 اى صاحب كرامت! شكرانه سلامت‌ 🌀 روزى تفقّدى كن درويشِ بينوا را 🔻 اى كه صاحب كرامت و بخشش مى‌باشى و از مرض و فقر و ناملايمات و غيره در تو راه ندارد! به شكرانه اين منزلت، روزى باز پرسشى از درگاهت بنما و دستگيريشان بفرما و از آزادشان كن تا با جمالت تمام ناهمواريهاى عالم طبيعت به كامشان شيرين آيد و با ديدنت آرامش در آنها حكم فرما گردد؛ كه: 💠 إلهى! ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ؟! وَمَاالَّذى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟ بارالها! كسى كه تو را از دست داد، چه چيزى يافت؟! و آن كه تو را يافت، چه چيزى را از دست داد؟! 🔻 به گفته خواجه در جايى: 🔹 به عنايت نظرى كن، كه من دلشده را 🔹 نرود بى‌مَدَدِ لطف تو، كارى از پيش‌ 🔹 پرسشِ حالِ دلِ سوخته كن، بَهْرِ خدا 🔹 نيست از شاه عجب، گر بنوازد درويش‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.۱ ص.۴۰ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul