eitaa logo
حیات معقول
221 دنبال‌کننده
144 عکس
216 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ خلاصه‌ای از جلسه اول تدریس کتاب 📚مبانی فقهی فلسفه ورزی و فلسفه آموزی 📌اصطلاح در طول تاریخ در معانی مختلفی به کار رفته است. در عصر اسلامی، فلسفه در معنای قضایا و مسائل موجود بما هو موجود به کار رفته است. 🔺در تاریخ اسلام چهار جریان مخالف فلسفه پا به عرصه وجود نهاده‌اند: 1⃣ جریان کلامی : آنان برخلاف نص‌گرا بودند و فقهای مختلف آنان، حکم به حرمت تاملات عقلانی و فلسفه‌ورزی داده‌اند. 2⃣ جریان در شیعه: این جریان در قرن ۱۱ ق. به طرد عقل، کتاب، و اجماع از منابع چهارگانه فقهی پرداخت و تنها سنت را پذیرفت و با هر اجتهاد عقلانی مخالفت کرد. این جریان که در حوزه‌های مختلف شیعی سیطره‌ای در حدود یک قرن ایجاد کرد با تلاش‌های و رو به افول نهاد. 3⃣ جریان و : این جریان مخالفت خویش را به دلیل برتر دانستنِ شهود حاصل از سلوک عرفانی از عقل، نشان داد و با عقل جزئی‌ محدودنگر حسابگر مخالفت کرد. 4⃣ : این مکتب با ادعای جدایی سه روش معرفت‌، با شدت و ضعف در تعبیر، بر بطلان و یا ضلالت مسیر عرفان و فلسفه تاکید کرده است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح بیت سوم از غزل دوم: 🌀 كى دهد دست اين غرض يا رب! كه همدستان شوند 🌀 خاطرِ مجموع ما، زُلفِ پريشان شما؟ 🔰 خلاصه شرح: حافظ که دیدار حق است، گویی از در کثیر و متعدد حق تعالی در و دنیا و تنها آنها را دیدن خسته شده است. مظاهری که گویی هیچ ارتباطی میان آنها نیست و پراکنده هستند و درد سر ساز، و انسان را پراکنده‌خاطر می‌کنند. حافظ در چنین جایی، از خداوند می‌خواهد روزی فرارسد تا با رسیدن به هستی، پنهان در پس این کثرت را ببیند و با آن یکی شود و «خاطر مجموع» بیابد، و این خاطر و ذهن و نفس آرام‌شده با وحدت، با این «زُلف پریشان» یعنی مظاهر متعدد خداوند که چون زلفِ پریشان یار، تنها رخ زیبای او را پوشانده، یکی شده؛ و در پسِ این عالم شلوغ و کثیر، رخ وحدت‌بخش یار را ببیند. در به این مسئله، گفته می‌شود. 🔰 اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور «رحمه الله علیه»: 🔻 اى دوست! نمى‌دانم چه زمان به آرزوى خود نايل خواهم شد كه تو را با ديده در كثرت مشاهده نمايم و دل بگشايم و به مظاهرت آشنا گردم؟ 🔻 كه: 💠 إلهى! هذا ذُلّى ظاهِرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَهذا حالى لا يَخْفى‌ عَلَيْكَ، مِنْكَ أطْلُبُ الوُصُولَ إلَيْكَ، وَبِكَ أسْتَدِلُّ عَلَيْكَ؛ فَاهْدِنى بِنُورِكَ إلَيْكَ، وَأقِمْنى بِصِدْقِ العُبُودِيَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ 💠 بار الها! اين ذلّت و خوارى من است كه در پيشگاهت آشكار است، و اين حال من است كه بر تو پوشيده نيست، از تو وصالت را خواستارم، و به تو بر تو راهنمايى مى جويم، پس با نورت مرا به خويش رهنمون شو، و با بندگى راستين در پيشگاهت بر پادار. 🔻به گفته خواجه در جايى: 🔸ز دستِ كوته خود زيرِ بارم‌ 🔸كه از بالا بلندانْ شرمسارم‌ 🔸مگر زنجيرْ مويى گيردم دست‌ 🔸وگرنه، سر به شيدايى برآرم‌ 🔸ز چشم من بپرس اوضاعِ گردون‌ 🔸كه شب تا روز اختر مى‌شمارم‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.31 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul