eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
326 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش یک مشت بی حیا، ای دوست! آتش غم به حاصلت نزنند کاش یک روز در خیالت هم... مادرت را مقابلت نزنند@hosseinieh_net
زمانه‌ای که به زهرا چنین جفا کرده‌ست مگر سلام علی را جواب خواهد داد؟! ✍ @dobeity_robaey
فکر کردن به غم و غصه مادر سخت است خواندن روضه‌ی "در" چندبرابر سخت است از حسین این همه اصرار: حسن حرف بزن از حسن بغض پی بغض: برادر سخت است زیر بار غم تو می‌شکند پشت پدر زندگی بی سر و بی همسر و سرور سخت است دل حیدر دل کوه است، دل کوه آری ولی این داغ برای دل حیدر سخت است من همان اول بسم الله اشکم جاری‌ست چقدر زمزمه‌ی سوره کوثر سخت است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در لغت معنی شبح یعنی سایه‌ای در خیال می‌آید یا به تعبیر دیگری انگار ابر روی هلال می‌آید سایه‌ای مانده بود از مادر وقت برخاستن نشست، نشست عرق سرد روی پیشانی اشک امانم نمی‌دهد که پر است مو به مو قصه از پریشانی شانه از دست مادرم افتاد :: قصه آتش شد آن زمانی که ریخت آوار شهر بر سر ما همۀ شهر آمدند آن روز طرف خانۀ محقر ما هیزم آن‌قدر هم نیاز نبود.. مادر من خودش یدالله است کارشان را پر از مخاطره کرد دست انداخت دور شال پدر کار را یک غریبه یکسره کرد نام آن مرد را نمی‌گویم :: روز آخر امیدوارم کرد روز آخر بلند شد از جا شستشو کرد، گردگیری کرد سخت مشغول کار شد اما... چادر از صورتش کنار نرفت :: تا بگیرد امانت خود را دست پیغمبر آمد از دل خاک پدر خاک آب شد از شرم رد شد آن شب سکوتش از افلاک همه دلواپس پدر بودیم غسل از زیر پیرهن سخت است غرق در خون شود کفن سخت است جان خود را به خاک دادن، بعد دست‌ها را به هم زدن سخت است پدرم خویش را به خاک سپرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی دکان نگشوده‌ست بی‌جواز علی که رزق هیچ کسی نیست بی‌نیاز علی خدا به داد ترازوی عادلان برسد اگر حساب بسنجند با ترازِ علی جهان سؤال بزرگی‌ست، کشف خواهد شد اگر که چاه بگوید چه بود راز علی گره به کار خود انداختی طناب! چرا؟ چه خواستی که نداده‌ست دست باز علی؟! بپرس از آنکه دو دستی غلاف را چسبید چه دیده از دو دم تیغ یکه‌تاز علی به کوفه نیست امیدی که مسجدش نشکست، نماز هیچ کسی را به جز نماز علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیگر رمق به بال کبوتر نمانده است کنج قفس براش به جز پَر نمانده است صارَت کَالخیال! همین است معنی‌اش: جز نقطه از سه آیه‌ی کوثر نمانده است پروانه‌وار دور علی گشت آنقدَر جز شمعِ آب رفته به بستر نمانده است افسوس! جز نشانه‌ی پیری زودرس از دختر جوان پیمبر نمانده است با گریه کرد زینب خود را صدا و گفت: «چیزی به پر کشیدن مادر نمانده است» داغ مدینه زود غم کربلا شود! چیزی به روضه‌ی رگ و خنجر نمانده است :: گودال بود و خواهر غمدیده‌ای که گفت: مظلوم من! چرا به تنت سر نمانده است… ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای معجرت نجابت! و ای چادرت حجاب! در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب ای محور "لِیُذهِبَ عَنکُم"! وضو بگیر دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب بی پرده رو به آینه کن، قبله را ببین هرچند نیست آینه را تابِ بازتاب لبریزِ مهربانی تو می‌شود پدر وقتی تو را به "ام ابیها" کند خطاب از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت از اشک توست آبروی عترت و کتاب گرچه شکست بازوی انسیه با غلاف با آنکه بسته بود یدالله با طناب کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم؟ کی موج خسته می‌شود از قهر پیچ و تاب؟ وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش در حیرتم چه شد، که نشد آسمان خراب! :: مولا سؤال کرد که ای مَحرم علی! آخر چرا برابر من می‌زنی نقاب؟ مولا سؤال کرد و در آن غسلِ نیمه‌شب معلوم شد سؤال علی نیست بی جواب! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ستم‌گران همه از خشم، شعله‌ور بودند به خون چلچله از تیغ تشنه‌تر بودند... همان گروه که با دعوی مسلمانی اسیر پنجۀ تزویر و زور و زر بودند، همان گروه که از فیض صحبت معصوم به زعم خود، همه اصحاب معتبر بودند اگر نبود طلوع ستارۀ اسلام هنوز در طلب کفر، ره‌سپر بودند اگر نبود فروغ هدایت نبوی، هنوز دشمن خون‌ریز یکدگر بودند بهار وحی که چشم از جهان فرو می‌بست، معاشران گل، از غصه خون‌جگر بودند هنوز روی زمین بود چلچراغ امید، که این گروه در اندیشۀ دگر بودند در سقیفه گشودند و چشم دل بستند، تمام مدعیانی که فتنه‌گر بودند چه زود خاطره‌های غدیر رفت از یاد چه زود در پی ایجاد شور و شر بودند برای بستن دست برادر خورشید، سپیده‌دم دَم دروازۀ سحر بودند خدا گواست که در کوچۀ بنی‌هاشم ز قدر و حرمت آن خانه، باخبر بودند ولی دریغ که آن دست‌های نامحرم، برای چیدن گل، همدم تبر بودند بَدا به حال کسانی که روز غارت باغ سکوت کرده و تنها نظاره‌گر بودند کسی نگفت که نوغنچه‌های یاس کبود درختِ طیبۀ وحی را ثمر بودند کسی نگفت که این آیه‌های نورانی، برای شوکت اسلام، بال و پر بودند... شکست شاخۀ طوبی در آستانۀ در، و خلق، شاهد الماس‌های تر بودند به جز حمایت از باغبان چه می‌کردند؟ سه‌چار غنچه و یک گل، که پشت در بودند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سخت است روح خانه‌ات بیمار باشد غم‌های عالم بر دلت آوار باشد سخت است با دستان بسته پیش چشمت ریحانه‌ات بین در و دیوار باشد آتش بسوزاند پر پروانه‌ات را نیلوفر باغ نبی تب‌دار باشد ای‌کاش امشب وقت برگشتن به خانه زهرا کنار فضه گرم کار باشد ای‌کاش جای آرزوی مرگ امشب روی لبش "الجار ثم الدار" باشد آرامش این شهر در دست قنوت اوست نفرین نباید پاسخ مسمار باشد افسوس تقدیر علی تنهاشدن بود باید پس از این گریه در تکرار باشد وقتی کسی هم‌صحبت یک آسمان نیست یک چاه باید محرم اسرار باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای اشک چاره‌ای! غم کوثر نگفتنی‌ست باران! ببار! روضه سراسر نگفتنی‌ست با آن‌که روضه خواندن ما با کنایه است اما هنوز روضهٔ مادر نگفتنی‌ست تاریخ شرم دارد از آن روزهای تلخ آن روزهای بعدِ پیمبر نگفتنی‌ست جا مانده بین کوچه دل بی‌قرارمان اما حکایت گل پرپر نگفتنی‌ست باران شوی اگر نود و پنج روز، باز حال غریب مادر و دختر نگفتنی‌ست آن‌شب وصیتش به علی ناتمام ماند باران گرفت... روضهٔ آخر... نگفتنی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آرام و بی‌صدا دلِ مولایمان شکست وقتی که دید مادرمان قد کمان شکست وقتی پناهِ هر دو جهان بی پناه بود پیش نگاه ساکت اهل جهان شکست آهسته گفت: "فاطمه جانم..نرو" گریست... آهسته گفت: "فاطمه جانم..بمان!" شکست... آن لحظه‌ای که فاطمه پهلو شکسته رفت بغض هزار ساله‌ی او ناگهان شکست در قبر گفت؛"فاطمه جانم! منم! علی" تنها کنارِ گریه‌ی شب، بی‌امان شکست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر انسیّه و حوریّه و انسیّۀ حَورا این‌ها همگی فاطمه هستند ولی نیست محبوبیت فاطمه محدود به این‌ها مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها فردوس برین، باغ بهشت است به صورت فردوس برین خانۀ زهراست به معنا پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» بیرون زده از پنجره‌اش شاخۀ طوبی روزی که بخندد همۀ شهر بهاری‌ست آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا آن شب که بگرید همۀ شهر بگریند آن شب که بگرید...چه می‌آید سر مولا؟ از روی لب مادرمان فاطمه چندی‌ست لبخند فراری شده کاری بکن اَسما :: کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر درد است سراپا و سکوت است سراسر این هیزمِ تر چیست که در آتش آن سوخت یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر در سوخت، ولی مانده به یادم که محمد یک مرتبه بی‌اذن نشد وارد از این در من خواب بدی دیده‌ام اَسما، چه بگویم؟ دور کمرش شال عزا بست پیمبر از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر خالی‌ست مشام همه، کافور بیاور... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(لحظه ی با شکوه ورود حضرت زهرا (س) به صحنه‌ی محشر) نه کسی قدرت سخن دارد نه کسی نای سر تکان دادن همه‌ی اختیارها جبر است شده وقت دوباره جان دادن روز محشر شده، زبان‌ها لال! جن و انس و ملک! نظر پایین! حال وقت عبور فاطمه است.. همه انداختند، سر پایین گرم تسبیح و مجمری از عود با سپاه فرشته مالامال آمده از میان جمعیت مریم و آسیه به استقبال رفته بر روی منبری از نور دور تا دور او ملک پیداست جبرئیل از خدا خبر آورد عرش تحت ولایت زهراست همه‌ی هستی خودش را داد حق خودش گفته وقت جبران است به تلافی بندگی‌هایش هرچه زهرا طلب کند آن است فاطمه در برابر خالق دست‌ها را که می‌برد بالا با سر غرق خون فرزندش روضه‌ای تازه می‌کند برپا با دلی زخم خورده می‌گوید که برای شکایت آمده‌ام داغ روی دلم گذاشته‌اند با غمی بی نهایت آمده‌ام از چه دردی کنم شکایت که همه‌ی لحظه‌هام پُر دردند یوسفی داشتم که لب‌تشنه گرگ‌ها پاره پاره‌اش کردند نیمه‌جان روی خاک‌ها بود و با عصا می‌زدند بر بدنش دل من را به درد آوردند بسکه پا می‌زدند بر بدنش می‌رسد امر خالق قهار: ظالمان را در آتش اندازید قاتلان حسین را ببرید همه‌شان را در آتش اندازید :: گفت: وارد شو ای حبیبه‌ی من پیش پایش گشود درها را گفت: هرگز نمی‌روم به بهشت تا نفهمند قدر زهرا را، فاطمه خوانده‌ای مرا ز ازل به‌خدا اینچنین نخواهم رفت زودتر از همه محبانم به بهشت برین نخواهم رفت صبر کردم میان رنج و بلا تا که فصل عنایتم برسد نوکران حسین منتظرند تا به آن‌ها شفاعتم برسد با اشارات چادر خاکی عرش را جابجا کند زهرا مثل "مرغی که دانه برچیند دوستان را جدا کند زهرا"* ✍ *مرحوم سیدرضا مؤید 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاقبت دردم دوا خواهد گرفت دامنت دست مرا خواهد گرفت هر شب "اللهم عجل..." خوانده‌ام روزی آخر این دعا خواهد گرفت من اگر مُردم غبارم عاقبت روی دامان تو جا خواهد گرفت ای ز مادر مهربان‌تر خوب‌تر کی دلت از دست ما خواهد گرفت چشمت این ایام خون خواهد شد و قلبت از این روضه‌ها خواهد گرفت تو اگر یک بار روضه‌خوان شوی روضه‌ی ما تازه پا خواهد گرفت روشن است از حال و روز مادرت زود بیمارت شفا خواهد گرفت بعد از این همسایه راحت می‌شود حیدر از فردا عزا خواهد گرفت :: فاطمیه، عاقبت از دست تو دست من یک کربلا خواهد گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان من که می‌دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلاً دست بر زانو بگیر اما بمان گرچه سختی می‌کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان با غروبت خانه‌ام تاریک شد، لطفاً نرو مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه‌ات با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان چهره می‌پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امید جان خسته‌ام! از بر من سفر مکن بمان به پیش من، مرو، مرا تو خونجگر مکن بی تو غریب و بی کسم، مرو مرو هم‌نفسم آتش سینه‌ی مرا، بیا و شعله‌ور مکن میان سوز و ساز خود، به چشم نیمه‌باز خود به یاد محسنت دگر، نظر به سوی در مکن زدل که آه می‌کشی، مرا زغصه می‌کُشی نثار قلب وجان من، زآه خود شرر مکن روح من و روان من، سوخت چو شمع جان من برای غُربت علی، گریه تو از جگر مکن صبر من و قرار من، دلبر و غم‌گسار من به سوگ و هجر روی خود، مرا تو نوحه‌گر مکن تو گفته‌ای که یاعلی، مرا کفن نما ولی نگفته‌ای که بر رُخ کبود من نظر مکن غم دلت نهفته‌ای، شب وداع گفته‌ای هیچ کسی را تو علی، ز تربتم خبر مکن «وفایی» شکسته دل، که گشته‌ای زمن خجل جز به عزای فاطمه، زاشک دیده تر مکن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به علی قسم، به علی قسم که ستاره‌ی سحرم بمان ز مدینه حرف سفر مزن مرو یک دم از نظرم، بمان همه جا انیسی و مونسم همه کاره‌ام، همه‌ی کسم شده خواهشم که تو را قسم به وجود شعله‌ورم بمان به تنم توان، به دلم قرار به رُخم نشست غم روزگار تو خودِ سپر، خودِ ذوالفقار به حمایتم سپرم بمان ز غم ای بهار! چه خزان شدی به جوانی‌ات چه کمان شدی نگران شدم، نگران شدی مرو از برم، به برم بمان نگرانِ زخمِ تنت شدم متوجهِ حسنت شدم نگرانِ بی کفنت شدم به هوای دو پسرم بمان گُلِ دیده‌ات پُرِ شبنم است به دل علی، غم عالم است که بهشتِ بی تو جهنم است گلِ یاسُ محتضرم! بمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مبر ز خانه‌ی حیدر صدای گرمت را "علی" بگو... شنوم آن نوای گرمت را ز چشم من مبری خنده‌های گرمت را بخوان دوباره نماز و دعای گرمت را قیام نیمه شبانت عجب تماشائی‌ست در آسمان زِ قنوت تو شور و غوغائی‌ست بتاب در دل شب‌های تار من، زهرا بمان برای همیشه کنار من، زهرا ببین به حال دل بی‌قرار من زهرا انیس بی‌کسی‌ام! غمگسار من! زهرا به پای سفرۀ خالی ز نان من ماندی در اوج غصه و غم همزبان من ماندی از آن زمان که دو دستت ز کار افتاده تمام خانۀ من از مدار افتاده حسن ز داغ رخت بی‌قرار افتاده غریب و خسته کنار تو زار افتاده مگو که می‌روم و می‌سپارمت به خدا که تا به روز ابد دوست دارمت به خدا مرا دوباره صدا کن اباالحسن! زهرا سخن ز درد جدایی مزن به من، زهرا مگو که دختر تو آورد کفن زهرا به پیش چشم غریبم نفس نزن زهرا تن تکیده ز درد و غم تو آبم کرد نماز خواندن نیمه شبت کبابم کرد به خستگی وجود مطهرت سوگند به بغض چشم پر از اشک دخترت سوگند به پارگیِ لب کهنه معجرت سوگند به زخم گوشۀ ابروی اطهرت سوگند که خاطرات تو از خاطر علی نرود توسّلات تو از خاطر علی نرود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دم می‌دم موقع سینه زنیه روضه‌ی فاطمه ناگفتنیه بچه‌ها بلند بلند گریه کنید به خدا مادرمون رفتنیه مرد میدونیم ولی گریه کنیم همه بی‌معطلی گریه کنیم بیشتر از فاطمه این روزا باید به حال و روز علی گریه کنیم مردم مدینه اکثراً بدن دست رد به سینه‌ی علی زدن بسکه بُردنِ علی دیدنی بود خیلیا برا تماشا اومدن من خودم فدای اشک چشماتون خدا پشت و پناه مادراتون بچه سیدا! منو حلال کنین روضه ناموسی می‌خونم براتون اومدن به هر دلیلی بزنن گل یاسو رنگ نیلی بزنن فکرشو بکن چهل تا بی‌حیا توو کوچه زنت رو سیلی بزنن تو برو بیا می‌زد فاطمه رو خیلی بی‌هوا می‌زد فاطمه رو علی حق داره بمیره به خدا یه غلام سیاه می‌زد فاطمه رو خیلی بی عاطفه هستن به خدا راهشو توو کوچه بستن به خدا توی لفافه می‌گم غیرتیا بار شیشه‌شو شکستن به خدا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کفنم ‌را ببر ولی طفلِ بی کفن را بیاور‌ ای فضه از میان امانتی‌هایم پیرهن را بیاور ای فضه روز آخر کنار بستر خود می‌زنم بوسه نور عینم را با همین بازوی ورم کرده بغلش می‌کنم حسینم را گفتم امروز نان درست کنم آمدم خسته باز پای تنور ناگهان تا تنور روشن شد یادم افتاد روضه‌های تنور یادم افتاد خانه‌ی خولی حق بده سینه‌ام‌ کباب شود خانه‌ی او‌ کجا! حسین کجا! کاشکی خانه‌اش خراب شود به علی گفته‌ام برای حسین سایه در آفتاب بگذارد نیمه شب‌ها کنار بالینِ پسرم ظرف آب بگذارد داده‌ام دست دخترم زینب نذر اصغر، لباس محسن را برسانید بعد من به رباب گاهوار و اثاث محسن را از خدا خواستم هزاران بار پیکرم زیر دست و‌پا برود که مبادا حسین بی کفنم سینه‌اش زیر چکمه‌ها برود رنج‌بسیار برده را آنکه غم بسیار خورده می‌فهمد درد سرنیزه خورده را تنها زخم‌ مسمار خورده می‌فهمد فضه به زینبم عروس‌ که شد جای من گوشواره هدیه بده سینه‌ریز عروسی من را به عزیز دلم‌ رقیه بده بخدا بی وضو در این مدت نزدم شانه‌ای به گیسوی او آه باور نمی‌کنم روزی برسد دست شمر بر موی او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
راضی به هر قضایِ خدا می‌روی علی چون نوح سمتِ موج بلا می‌روی علی دارم به فتحِ خیبر تو فکر می‌کنم با دست‌های بسته کجا می‌روی علی؟! ای سرشناس شهر! برای تو خوب نیست! مسجد چرا بدون عبا می‌روی علی؟! آیینه‌ی شکسته‌ی این کوچه‌ها منم از من شکسته‌تر تو چرا می‌روی علی؟! بی رحمیِ مغیره عجب شمرگونه است! داری چه زود کرببلا می‌روی علی! این کوچه، آخرش ته گودال می‌رسد داری میان حرمله‌ها می‌روی علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با تو برای من غم عالم نماندنی‌ست با من بمان که با من و تو غم نماندنی‌ست این غم کجا برم که برایم میان شهر یک یار مانده است که آن هم نماندنی‌ست گفتم طبیب آمد و تا دید وضعِ در برگشت و رفت و گفت مریضم نماندنی‌ست پهلو و سینه، صورت و بازو، عزیز من، با این همه جراحت مبهم نماندنی‌ست مرهم گذاشت زینب و دادت بلند شد با گریه گفت این تن درهم نماندنی‌ست مثل خیال گشته‌ای و گفت بسترت بیهوده است افاقه‌ی مرهم..‌. نماندنی‌ست تا فرصت است بوسه بگیر از حسین که، بر روی نیزه ماه محرم نماندنی‌ست بوسه بگیر از بدنش که همین بدن زیر هزار ضربه‌ی محکم نماندنی‌ست ✍ *ميسوزم از غمی كه ميان هزار خصم يک يار مانده بهر تو ، آن هم نماندی‌است (استاد حاج علی انسانی) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اُمید خاک و خورشید تا ابر و باد، زهراست حاجاتِ هیچْ ما و، لطفِ زیادْ زهراست تنها نه دست ما را پُر کرده است امروز چشم امید ما در روزِ معاد زهراست ما همچو برگ ریزان، چون ابرها گریزان آورد آنکه ما را در اتحاد، زهراست ارث از مکارمِ او  برده است هر امامی آری کریمْ زهرا، آری جوادْ زهراست آن‌کس که وقت فتنه، بازیِ خصم روکرد آن‌کس که فرصتی بر دشمن نداد، زهراست وقت مصافْ مولا می‌رفت با دل قرص می‌دید آنکه پشتش می‌ایستاد زهراست ای شهرِ سرد و سنگی! بی مهری و دو رنگی آنکه تو را درآورد از انجماد، زهراست :: ما را یتیم کرده آن کس که زد به رویش یک عمرْ گریه زهرا، یک عمر دادْ زهراست هیزم به روی هیزم تا دید گفت مقداد اینکه به پشت در هست ای قومِ‌ عاد! زهراست "گردیده بود قنفذ همدست با مغیره" آنکه میان این دو، در خون فتاد زهراست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو در بیت ولایت بعد مادر مادری زینب تو از طفلی امیرالمؤمنین را یاوری زینب به دست کوچک خود پاک کن اشک از رخ بابا عزیزم هرچه باشد تو علی را دختری زینب مبادا تشنه بر بالش گذارد سر، حسین من تو از امشب بر او هم مادری، هم خواهری زینب ببخش این روزها گر در بغل نگرفتمت مادر تو بهتر از همه واقف ز حال مادری زینب من ار تنها شدم بودی تو تنها یاورم اما تو بعد از مادرت از مادرت تنهاتری زینب مدینه سنگر فریاد من گردید و می‌بینم تو در دروازه‌ی کوفه مرا هم‌سنگری زینب حسینم روز عاشورا شود تنها و می‌دانم تو تنها در دل دشمن بر او یک لشکری زینب اگر من خطبه خواندم چون رسول‌الله می‌بینم تو در روز خطابه ذوالفقار حیدری زینب مرا دخت نبوت‌پرور ار گفتند در عالم تو در کرب و بلا دخت ولایت‌پروری زینب اگر با سوز نظمش راه پیدا کرده در دل‌ها تو "میثم" را به هنگام سرودن رهبری زینب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده‌تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه‌ی مجروح من ای کاش با تو در خاك بگذارند نیم دیگرم را باور نمي‌كردم كه روزي پيش چشمم از پا بيندازد غلافی همسرم را تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب می‌گوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را :: ديروز اگر در پيش طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان، حرم را از كربلا ديشب صدايی را شنيدم انگار طفلی گفت عمه معجرم را... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e