eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.2هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
611 ویدیو
205 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ اقلیت یا اکثریت در حافظه تاریخی ✍️ دکتر سیدمحمدمهدی شرف الدین، سردبیر مجله دیده‌بان اندیشه، در فکرت نوشت: 🔷 دو روز است که تمام کانال‌ها، صفحات مجازی و حتی روزنامه‌ها، در مورد موضوعی مشترک سخن می‌گویند؛ آن موضوع تصویب قانون منع ورود زنان و دختران به دانشگاه توسط طالبان است؛ همه تحلیلگران و صاحبان خرد به درستی و با دلسوزی نسبت به این مساله اعتراض کرده و سعی دارند تا صدای مظلومیت دختران و زنان افغانستانی را به گوش جهانیان برسانند. آنها همچنین به نداهای مشابه داخل کشور که هرازگاهی از تریبون نمازجمعه برخی از مولویان به گوش می‌رسد نیز همین واکنش را نشان می‌دهند. 🔶 اگر از کمی عقب‌تر به قضیه بنگریم، شاید این سوال پیش آید که چرا علیرغم وجود مسائل مختلف برای بحث در کشور خودمان، همگان محور یادداشت‌های خود را روی این موضوع قرار دادند؛ پاسخ این سوال را باید در ناخودآگاه این افراد جستجو کرد؛ زمانی که انسان حقی را همچون حق حیات در تصور خود بدیهی تلقی کند، طبیعی است که نسبت به سلب آن برای دیگری، لب به اعتراض باز کند. 🔷 سوال دیگر اینجاست که چه عاملی باعث شده تا زنان و به طور کلی مردم ایران، تحصیل زنان در مدارس و دانشگاه‌ها را همچون حق حیات، بدیهی تلقی کنند؟ برای پاسخ به این سوال نیز باید سری به ناخودآگاه تاریخ زد؛ 🔶 به گزارش آمار (iscanews.ir/xbs99)، در دوران رژیم پهلوی دختران محدودی موفق به کسب دیپلم می‌شدند و بعد از آن به خانه‌ها برمی‌گشتند. فقط 6 درصد از دختران آن‌ هم غالبا دختران مقامات درباری، موفق می‌شدند تا به دانشگاه‌ راه پیدا کرده و تحصیلات تکمیلی کسب کنند. از همین رو، در این زمان خبری از اشتغال زنان و حضور آنها در بخش صنعت یا هیئت علمی دانشگاه‌ها نبوده و جمعیت زنان جامعه نیز نسبت به این مساله اعتراض چندانی نداشتند چرا که حق تحصیل در دانشگاه را برای خود بدیهی تلقی نمی‌کردند. 🔷 جمهوری اسلامی با حذف نگاه ابزاری به زن، نه تنها راه ورود دختران و زنان به دانشگاه‌ها را باز کرد، بلکه تحصیلات تکمیلی را به یکی از نیازهای مسلم و بدیهی آنان مبدل ساخت؛ به طوری که امروزه بیش از 60 درصد جمعیت دانشجوی کشور را زنان و دختران تشکیل می‌دهند. امروز برای دختر ایرانی، منع از تحصیل در دانشگاه و سطوح عالی، یک مساله عجیب و مُضحِک است؛ در حالی که کمتر از نیم قرن قبل، این مساله برای همگان طبیعی به نظر می‌رسید. ✅ دلسوزی و تلاش برای بازشدن راه تحصیل دختران در تمام نقاط جهان، امری پسندیده و مطلوب است؛ درست به همان اندازه که فراموشی حافظه تاریخی‌مان مذموم و خطرناک خواهد بود...!! @HOWZAVIAN
🔳فدک فدک همه جا را بهار می‌کردی ✍️ عاطفه جوشقانیان در مجله‌ی افکار بانوان حوزوی نوشت: کنار فضه صمیمانه کار می‌کردی به کار کردن خود افتخار می کردی درخت‌های بهشتی به پایت افتادند همان شبی که هوای انار می کردی فقیر هر چه می‌آمد اسیر برمی‌گشت تمام عالمیان را دچار می‌کردی دلیل خنده حیدر! چه شد که بعد پدر مدام گریه بی اختیار می کردی؟! چه شد محبت همسایه‌ها؟ دعایت را چه مادرانه به آن‌ها نثار می‌کردی..! تمام مردم اگر کور و کر، علی دیده ست فدک فدک همه جا را بهار می‌کردی و شقشقیه به نهج‌البلاغه رو آورد شبی که پشت به این روزگار می‌کردی چقدر خانه مرتب شد آن شب آخر اگر مریض نبودی چکار می‌کردی؟ @HOWZAVIAN
. ✉️برای آنی ✍️زهرا سبحانی ،عضو تحریریه مجتهده امین این روزها من هم باید مثل مردم سرزمینم از زن می‌گفتم، از بانویی که نمی‌شناسی، می‌گفتم. از حس مادری که تجربه نکردی و از مادرم که دیگر... دوست ندارم بگویم"نیست" چون با تو در این مورد هم عقیده‌ام که مادرها ابدی هستند و حتی اگر جسم‌شان نیست خاطره‌هایشان آن‌قدری زنده‌اند که تنهایی‌مان را پر کنند. با این حال ترجیح دادم برای تو بنویسم، برای تویی که "مادر‌" نقطه‌ی عطف نوشتن‌ت بود... در این یک هفته‌ای که تو را شناختم، بارها برایت دست به قلم شدم، آن‌قدر نوشتم و دور ریختم و با اگرهایم کلنجار رفتم که خروجی‌اش، فقط روانه شدن کاغذپاره‌ها به سطل بازیافت بود. آخرسر هم به خودم گفتم:«حالا یک نفر حرفی زده چرا باید برایم مهم باشد که چه می‌گوید؟!» ولی راستش را بخواهی دلم نیامد که ندانسته بروی، بروی به جایی که من آنرا آغاز حیات می‌دانم و تو آخر حیات؛ به‌ویژه اینکه معتقد باشی نویسنده کارش "حقیقت گفتن" باشد. شباهت من و تو کم نیست؛ هر دو در سن 34سالگی اولین داستان‌هایمان دیده شد، هر دو طعم تلخ بی‌مادری را، بعد از تحمل درد و رنج یک دوره‌ی طولانی در بیمارستان‌ها، چشیده‌ایم؛ هر دو دغدغه‌ی زن‌ها را حداقل بارها در بیان تکرار کرده‌ایم و هر دو هم از اسرائیل بدمان می‌آید، اگرچه تو آن را استعمارگر می‌دانی و من آن را غاصب. با همه‌ی این‌ها، اصلا مثل هم فکر نمی‌کنیم چرا که من پایبند اصول‌ام و تو اصلا از اصول نمی‌دانی؛ همان اصولی که من آن‌ها را "حصار امن" دوران زندگی‌ام می‌دانم و تو ندانسته آن را "محدودیت مطلق" می‌خوانی؛ همانی که چهارده سالگی‌ام را در اوج حساسِ احساسات، امنیت بخشید و تو بدون آن، به فکر سقط جنینی بودی که خواسته و ناخواسته، سر راهت سبز شده بود! خاصیت حصار امن‌ام فقط این نیست؛ مثلا در زمانی که خسته از مدرسه به خانه باز می‌گشتی، پدرت را دیدی که داشت مادرت را می‌کشت! حال آنکه بازگشت من از مدرسه مواجه بود با مادری که عشق‌ش را در پختن غذای محبوب بابا، به نمایش می‌گذاشت. شاید بگویی قیاس من و تو از اساس درست نیست! به هر حال پنج دهه اختلاف سنی چیز کمی نیست، قبول! اما با همه‌ی این‌ها، اگر بخواهم تو را حتی با بی‌بی‌جانم که دقیق همسن و سال توست مقایسه کنم بازهم به تجربه‌های تلخ تو نمی‌رسد. آن زمان اگر چه ایران دستخوش بی منطقی و غرب‌زدگی پهلوی‌ها بود؛ اما با این حال مادربزرگم عروس چهارده ساله‌ی خانه‌ی مردی شده بود که برایش جان‌ فدا می‌کرد. بی‌بی جان تا خود مرگ از خوبی‌های مردش می‌گفت، مردی که در آستانه‌ی چلچلی‌اش او را به خاک، سپرده بود. نمی‌خواهم به دروغ ادعا کنم که اصلا لحظه‌ی تلخی بینشان نبوده، نه! ولی برای کسی مثل تو که معتقد است باید عاقلانه نوشت نه احساسی، منطقی‌ست که انبوه شیرینی را به پای کم تلخی، قربانی کنیم؟ این نمونه‌ها را گفتم که یادآوری کنم این همه حس خوب، اتفاقی نیست بلکه مدیون همان "محدودیت مطلق" بیان توست، یعنی همان حجاب و عفافِ اصول من! بیا صادق باشیم اگر حریم‌ها در دنیایت حفظ می‌شد، نوجوانی‌ات حرام می‌شد؟ ذهنت بستر تلخی‌های وحشتناک گذشته می شد؟ با این همه، هنوز نتوانستم بفهمم چرا هنگام دریافت جایزه‌ی نوبل ادبی 2022، از من، یعنی زن مسلمان ایرانی گفتی؟! انتظار داشتم به‌جای من از تلخی دختران هم‌وطنت بگویی که حسرت شناخت پدر و مادر در چشم‌هایشان موج می‌زند، به‌جای من، از کور شدن چشمان آن زن در شنبه‌های فرانسوی، بگویی! از خون‌های فرانسه‌ای که دامن دختران و زنان ما را با ویروسی به نام ایدز آلوده کرد، خودت را مبرا کنی! از منش حکومتت که با شعار آزادی، خانواده را پوچ کرد؛ گِله کنی! ولی فقط از من گفتی و به بهانه‌ی حمایت از من، دنیایم را زیر سوال بردی! دنیایی که براساس فطرت زن، زن را ریحانه‌ی زندگی می‌داند نه خدمتکار! اگرچه باورش برایت سخت باشد ولی از حقیقت احترامی که به اندازه‌ی انسان به من می‌گذارد، کم نمی‌کند. مرا تمدن‌ساز می‌نامد و از دنیای غربی، که زن را در انحصار میله‌های جنسیت به بردگی کشانده است، شکایت دارد. این‌ها را برایت نوشتم که بدانی آزادی دنیایت را مردابی بیش نمی‌دانم که حقیقت انسان را می‌بلعد و فقط تباهی را پس می‌دهد. فقط بیا و قبل از رفتن، با بانویی آشنا شو که با گذشت چهارده قرن، هنوز مادری می‌کند، حتی برای تو، فقط بیا... 🌱پی‌نوشت: آنی ارنو برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبی2022 که در هنگام دریافت جایزه، حجاب زنان ایران را محدودیت مطلق خواند! @AFKAREHOWZAVI
. بی‌خیال زنان، اینک اقتصاد! ✍️ مهدی عامری تا امروز شعار می‌دادند زن زندگی آزادی و مطالبه شان اختلاط سلف غذاخوری دانشگاه و مترو و اتوبوس و کوتاه کردن روسری و پاچه شلوار زنان و رقصیدن در خیابان بود، حالا که از ۹۶ کشور جهان، زنان تاثیرگذار به ایران آمده اند تا وضعیت واقعی زنان ایران را به دنیا نشان دهند، مطالبات خاله زنکی شان یادشان می رود و می نویسد پرداختن به مساله زنان، کدام درد اقتصادی مردم را دوا می کند! بگذریم که از ۹۶ کشور جهان فقط بورکینافاسو را می بینند و از آن هم با تحقیر و نژادپرستانه نام می برند شاید چون موی بلوند و چشم آبی ندارد! همین اصلاح طلبان پر تناقض کینه ای، که ظاهرا باید هم زبان با رادیو فردا و رسانه های دشمن قلم بزنند، افتخار زنانشان برگزاری نشست برای روسپیگری بود و اعتبار مردانشان سلفی با موگرینی. @HOWZAVIAN
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ خزعلی به خوبی از خجالت ابتکار درآمد! نمی‌شود کسی که ۱۶ سال معاون رئیس‌جمهور بوده، طلبکار شود 🔹نمی‌شود فقط با انتقاد بگویید جوانان ناامیدند و می‌خواهند مهاجرت کنند. خب چه کسی مقصر است؟ یکی از وزرا ۱۷ سال وزارت داشت می‌گفتند شیخ‌الوزرا و به خانم ابتکار باید بگویند شیخ‌المعاونین. 🔹معاون زنان دولت قبلی بعد از ۴ سال می‌گفت ما تازه آواربرداری کردیم، خب حالا دولت جدید هم در سال دوم آواربرداری است. 🔹دوگانگی‌ها مردم را ناامید می‌کند. چرا در آبان ۹۸ از کسی که دستور تیر داده بود دفاع می‌کردید اما الان در برابر کسانی‌که داعش‌وار به نیروهای مدافع امنیت حمله می‌کنند سکوت می‌کنید؟ 🔗 دست اول @HOWZAVIAN
. 💐 نرخ سواد ✍️ محمدصادق ناطقی آمارهای رسمی جهانی نشان می‌دهد که در ۴۴سال عمر بابرکت نظام اسلامی، نرخ سواد در ایران به بیش از ۹۱درصد رسیده‌ است و بیش از ۸۰ درصد از فعالیت‌های نهضت سوادآموزی کشور به زنان اختصاص دارد. اکثر آن زنانی که در بحث مسمومیت دختران، جمهوری اسلامی را متهم می‌کنند، در مدارس و دانشگاه‌های جمهوری اسلامی باسواد شدند و اگر نگاه مترقی نظام اسلامی به زن نبود الان آنها قادر به نوشتن اسم خود هم نبودند. ارتباط مثلث شوم گروهک تروريستی منافقین، تعدادی از اصلاح‌طلبان خائن و بعضی از سلبریتی‌های نمک‌نشناس در بحث مسمومیت دانش‌آموزان بسیار محتمل به نظر می‌رسد. @HOWZAVIN
🔴 نقش‌های کاذب در کارخانه جریان سرمایه‌داری ساخته می‌شود در میان نحله‌های فکری متناقض، متنافر و بعضاً پرطرفدار، ناگهان الگوی سوم زن به مدد انقلاب امام روح‌الله متولد می‌شود، «تکلیف‌گرایی الهی» شاید مهم‌ترین وجه تمایز این الگو با سایر الگوهای زنانه است. زن انقلاب اسلامی نه خانه‌نشین است و نه خانه‌ستیز. راه خود را از میان بیراهه‌ها تشخیص داده و به شخصیت رسیده است. تکوین و زنانگی را نه عامل فضیلت و رذیلت بلکه خصیصه متفاوتی می‌بیند که در آفرینش او لحاظ شده تا در مسیر رشد و کمال خط سیر متمایزی نسبت به مرد داشته‌باشد. زن انقلابی، در حیطه تکلیف‌گرایی حصارشکن و بی‌کلیشه است. وقتی پای تکلیف در میان باشد، گاهی بی‌الگویی، الگوی اوست. هر جا خلأیی باشد، همان جا را پر می‌کند. هرکجا ظرفیت‌ها، استعدادها و توانمندی‌های فردی و جمعی او باری از دوش ولی خدا برای خدمت به جامعه اسلامی بردارد، همان‌جا حاضری می‌زند. گاهی خانه‌دار است و گاهی وزارتخانه اداره می‌کند. تجرد و تأهل تنها تاکتیک بازی زن انقلابی را عوض می‌کند، اما هیچ‌گاه او را نیمکت‌نشین نمی‌کند. زنانگی را نه یک محدودیت و نه عامل سرافکندگی و نه حتی دستاویزی برای برتری‌جویی می‌داند. زنانگی در نگاه او هم حرمت دارد و هم مزیت می‌آفریند. زن انقلابی پاسدار زنانگی عفیفانه است و از آن برای خلق موقعیت‌های ناب زندگی و بندگی استفاده می‌کند. الگوی سوم، زن تراز هزاره سوم است. از آن باید بیشتر گفت و بیشتر شنید. 🔗 شما هم دعوتید به 👈 محفل فکرت؛ رسانه‌‌ی اندیشه‌ای، آزاد با موضوعات مهم جامعه و علوم انسانی @HOWZAVIAN
. 🔴 اتوکشیده‌ترین سوء استفاده از زنان روزنامه شرق و هم مسلکانش «نقش زنان در گشودگی‌های اجتماعی» را در حالی طرح می‌کنند که یک: از سرنوشت زنان غرب خبر خوبی در دست نیست؛ دو: سرمایه‌گذاری روی «جمعیت زنان» بهترین فرصت برای بازگشت به قدرت سیاسی در ایران است. این کار روزنامه‌ی شرق «اتوکشیده‌ترین» سوء استفاده از حقوق زنان است؛ خیلی شیک، خیلی مجلسی! 🍃 همکاران شرق! باور کنید با اسم شرقی نمی‌توانید رسم غربی را در کشور جاسازی کنید. @HOWZAVIAN
🔴 عقیم کننده‌ای به نام فمینیسم ✍️ حجت الاسلام سیدمرتضی موسوی، نویسنده و پژوهشگر حوزه جمعیت در خبرگزاری حوزه نوشت: آیا ممکن است عالم عارف به زمانه ای وجود داشته باشد که در هنگام تهاجم لوابس فمینیسم، فراموش کند جنبش زنان که برای تساوی حقوق مرد و زن، گریبان چاک می‌دهد، ریشه در مرداب متعفن خداگریزی دارد؟ کدام مدافع مرزهای اعتقادی مردم می تواند از نفوذ اومانیسم و مادی گرایی در عمق رفتار عملی مردم بی خبر باشد و سر را در برف تحقیقات خنثی فرو برده و به غارتگران ‌فرهنگی اجازه شبیخون به سرمایه های اعتقادی مردم بدهد؟ متأسفانه میزان تخدیر کنندگی فمینیسم آن چنان زیاد است که لازم نیست آگاهانه آن را به یکباره سر بکشی؛ بلکه کافی است اقیانوس اعتقادات اصیل خود را به نمی از فردگرایی و شرک پنهان اصالت لذت فمینیسم آمیخته باشی تا به سکری طولانی مدت مبتلا شوی. سکری که می تواند برای برگشت به اصالتهای مردانگی و زنانگی و جبران خسارت بی فرزندی یا کم فرزندی، بسیار فرصت سوز باشد. بگذارید واضحتر بگوییم: بخشی از تفکرات فمینیستی، از دوربین رصدگر ما به زیرکی گذر کرد و بخشی از مرزبانان خواب آلوده ما را اسیر و عمله توجیه گری آموزه های دینی به نفع اهداف فمینیسم کرد. فمینیسم حتی در عمق بسیاری از خانواده های مذهبی بذر التقاط افکند و حالا دارد یکی از ثمره های عملی خود را که بی میلی به فرزند باشد را به خسارت خشکانیدن اصلاب ما از ثمره نسل صالح، برداشت می‌کند. فمینیسم چه حساب شده و چه هوشمندانه و به ظاهر دلسوزانه طراحی شد که حق تکوینی و میل فطری زن برای مادر شدن را از او گرفت و او را به سراب حب الشهوات من الشغل و التحصیل و البدن و ... دلخوش کرد و حتی خیل زیادی از مردان را بدون اینکه بخواهند و متوجه باشند نیز مطیع خود ساخت!. تا دیرتر نشده باید جنبید و غربال اندیشه را برای زدایش ناسره‌های فمینیستی از باورهای اصیل فکری و اعتقادی اسلام به حرکت در آورد و در برابر امواج آن که نابودگر نسل توحیدی است، سدی مستحکم بنیان ساخت. باید قلم های نوک تیز برای یک جهاد نوشتاری مستمر و اثربخش به حرکت در آیند و به همگان این خطرات را فریاد کنند که: ۱. وقتی به بالا رفتن هرچه بیشتر آمار تحصیلات عالیه زنان افتخار شود، دیگر به هشدار چشمان بیدار نسبت به «علم لاینفع» توجهی نمی‌شود و صدای بلند زنگ خطر نسبت به خواب غفلت، خفه می شود. ۲. وقتی در مسابقه زنان برای خروج از خانه جایزه تعیین شود، به حضور فعال و مسئولانه یک مادر در خانه برای تربیت روحی و بدنی فرزند، توجهی نمی‌شود. ۳. وقتی تصاحب فرصت های شغلی مردانه توسط مادران بالقوه، با خروج اضطراری و موقتی حضرت زهرا(س) از خانه، قیاس مع الفارق می شود، دیگر زمان خالی برای تولد و تربیت فرزندانی حسنی خُلق و حسینی سرشت باقی نمی ماند. ۴. وقتی ارزش آزادی یک زن در بیکاری رحم او از فرزندآوری جلوه کند، آنگاه دیدگاه «سیمون دوبوار» در برده دانستن یک مادر بخاطرتولید مثل، عملا تأیید می شود. ۶. وقتی که شاغل شدن غیرضروری یک زن به یک ضرورت کاذب اجتماعی تبدیل می شود، زورق پر از عطوفت و آرامش‌بخش دستهای مادرانه‌اش باید به چرخاندن چرخه زندگی مصرف گرا، تغییر کاربری داده و امواج دریای احساسات مادرانه برای غیر اهلش به تلاطم افتد. ۷. وقتی که ... و اینگونه است که جلوگیری کننده‌ای قوی به نام فمینیسم، هم مردان و هم زنان را عقیم می کند. @HOWZAVIAN
🔸شاهچراغ نماد چیست؟ ✍️ علی کردانی شاهچراغ، نماد مظلومیت و تنهایی یک کشور، در جهان ظالمان است. نماد بی‌هویتی و رذالت بیگانگان است. نماد به اسارت گرفتن مذهب است. نماد خشونت علیه و است. نماد تروریست‌های فرودگاه بغداد است. نماد به تنگ آمدن قافیه‌ دشمنان است. خلاصه این‌که؛ شاهچراغ نماد یک جمله است: خون، بهای بقاست.✅ @HOWZAVIAN
♦️ از مرد مطلوب مقتدر تا مرد ضعیف روشنفکرنما؛ چند خطی به بهانه نشر کلیپ غیرعادی ✍️ دکتر حوریه بزرگی 🔸چند هفته‌ای است که کلیپی با عنوان «غیرعادی» در حال دست به دست شدن و انتشار است. موضوع این کلیپ نقد آزادی پوشش و نقض این انگاره است که «آزادی در پوشش، یعنی عدالت اجتماعی و پیگیری حق برابری زن ومرد در جامعه.» تولید محتوا در این حوزه با زبانی عامه‌پسند و داستان‌گونه از جمله تولیدات به شدت مورد نیاز است و از این جهت سازندگان این اثر به سبب جرئت‌مندی شان برای نشان دادن زشتی و قبیح بودن چشم چرانی و آثار آن در بلند مدت قابل تقدیر هستند. در زمانه‌ای که رسانه‌های مستکبر غربی و باورمندان و پیروانِ اندیشه‌ای و عملی آنان با همه قوا و با انواع شیوه‌های اقناعی، در حال عادی‌سازیِ «غیرعادی‌هایِ ضدفطری» هستند، هر پیام و اثری که به شکستن ساختارهای مدرن و به ظاهر زیبای آن‌ها و فاش کردن صورت قبیح زیر ماسک روشنفکرانه‌شان بیانجامد، ارزشمند است. این شروع را به فال نیک می‌گیریم و ضمن تبریک به سازندگان آن، نکته‌ای را جهت ارتقا کارهای بعدی مطرح می‌کنم. 🔹 نظام اندیشه‌ای اسلام، واجد پتانسیل‌های منحصر به فردی برای ارتباطات عادلانه همراه با حس رضایت و آرامش بین زن و مرد در فضای خانواده و جامعه است. یکی از ظرفیت‌های مهم در این حوزه نقش مرد مقتدر و مسئولیت پذیری است که به استناد آیات و روایات مسئولیت اصلی تربیت دینی همسر و فرزندان را بر عهده دارد. به میزانی که این نقش تربیتی به نام برابری کمرنگ شود، فشار روانی بر زن و فرزندان افزایش یافته و تعادل نظام ارتباطی از بین میرود. این درست نقطه‌ای است که با شعار برابری زن و مرد مورد حمله قرار گرفت و نتیجه‌ی آن شد، مردانی ضعیف و وابسته و زنانی آشفته و همواره در حال چالش و جنگ با خود و دیگران. آرشِ قصه غیرعادی، اگر مردی مقتدر بود و تربیت خانوادگی و اجتماعی او را از نقش واقعی‌اش دور نکرده بود، در هنگامه‌ی مواجهه با نگار و حرف‌هایش به جای آنکه خیلی زود تسلیم شود، به راه‌های حفظ خانواده‌اش فکر می‌کر‌د و با نگار از دنیای مردانه و عادت نکردن چشم‌ها می‌گفت. اما آرش به راحتی تسلیم می‌شود و در نهایت هم مقصر اصلی ماجرا و انحراف او و فرزندانش می‌شود نگاری که ساده لوحانه فریب خورده است و آرش حق دارد طلبکارنه از او انتقاد کند و بگوید: «چرا تعجب می‌کنی خانم جون، یالا بکش کِل برا بچه هامون... تو گفتی این چیزا باید عادی شه» در روایت هیچ اشاره‌ای و یا بهتر بگوییم هیچ نقشی برای مرد خانواده و مسئولیتش در هدایت امور تعریف نمی‌شود و در گامی فراتر آرش علت قصور ـ شما بخوانید ضعفِ ـ خود را نیز به زن ارجاع می‌دهد. متن کامل در عصر زنان @HOWZAVIAN
♦️ زن محکوم شرایط نیست ✍ مریم اردویی 🔸این روزها هر وقت صحبت از وضعیت حجاب می‌شود غالب تحلیل‌گران پیکان نقدشان را به سمت علل اجتماعی گرفته و فقط از عوامل محیطی می‌گویند. به عبارتی کمتر کسی به عاملیت و اراده‌ورزی زن در مسأله‌ی کشف حجاب یا حتی انتخاب نوع پوشش اشاره می‌کند. برخی تحلیل‌ها به گونه‌ای است که گویی هیچ نقشی برای عاملیت زن در این میان قائل نیستند و او را محکوم شرایط می‌دانند. انگاره‌ی بی‌ارادگی زن در انتخاب مسیر و سبک زندگی‌اش تا جایی در اذهان نهادینه شده که یک خطیب دلسوز و صاحب نام را که طبیب‌وار دغدغه‌ی هدایت گناهکاران را دارد، به چنان وادی می‌کشاند که مسوولیت زنی که به هر دلیل مبتلا به گناهان منافی عفت شده را کان لم یکن قلمداد کرده و تمام بار گناهان او را بر دوش جامعه و مسوولان می‌ا‌ندازد و از او در قبال عملی که مرتکب شده سلب مسوولیت می‌کند. همه ‌از نقص قانون، مردسالار بودن ساختارهای مدرن، جادوی رسانه و ...سخن به میان می‌آورند و اراده‌ی زن را محکوم تمام آنها می‌دانند و اینچنین است که زن مظلوم و جامعه ظالم می‌شود. 🔹البته راقم این سطور به دنبال نفی کامل این تحلیل‌ها نیست که خود نیز بارها منتقد چنین ساختارها و عوامل زمینه‌ساز سبک زندگی غیراسلامی بوده است. اما آنچه نگارنده را به نوشتن این متن واداشته است پررنگ شدن جبرانگاری‌های ساختاری است که مختار بودن زن را به عنوان یک انسان نادیده می‌گیرد. در حالی که انتخاب نوع پوشش و حتی کشف حجاب در نهایت با اراده‌ی زن رقم می‌خورد. اگر بخواهم دقیق‌تر بحث را پیش ببرم باید بگویم عوامل متعدد از جمله ساختارها جزو علل معده برای انتخاب فرد محسوب می‌شوند اما در نهایت این اراده‌ی فردی زن است که به عنوان علت تامه دست به انتخاب می‌زند. 🔗 متن کامل در عصر زنان @HOWZAVIAN