eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
665 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آواره ام در کوفه باچه سوز سازی امان از این مهمانی و  مهمان نوازی گفتم بیا آقا - حالا پشیمانم شرمنده ات هستم - مولا حسین جانم مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم ...... بیا ولی شش ماهه را  دیگر نیاور با کاروان خود زن و دختر نیاور هم قول گوشواره - دادن به دختر ها هم می شود دعوا - اینجا سر سر ها مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم ..... اگر میایی با خودت   کفن بیاور برای خود یک کهنه    پیراهن بیاور انگشترت میره ؛ عمامتم میره عریان  بشی زینب ؛ می بینه و میره مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم
چرا نفس نمی کشی ای پسر من داری باباتو می کشی ای پسر مت هم بی عصا باشی - هم قد کمون سخته ای مردم دنیا - داغ جوون سخته جانم علی جانم  ...... شد اربا  اربا بدنت     برات بمیرم این تن پاره رو چه جور  بغل بگیرم حالم رو می فهمی - وقتی پدر می شی هر جا تو می بوسم - پاشیده تر میشی جانم علی جانم ..... یه کاری کن ای پسرم دلم غمینه محاسن سفیدم و عمه نبینه تو میزنی پرپر ؛ من خون دل خوردم ای کاش نبود عمه ؛ پیش تو میمُردم جانم علی جانم
از من گل نشکفتمو با تیر گرفتن شیر خواره ی بی شیرم از شیر گرفتن این حرمله آخر - خانه خرابم کرد آبی نداد اما - از غصه آبم کرد ای وای علی اصغر ...... لعنت به حرمله که جای من تورا زد تیر سه شعبه بر گلویت بی هوا زد صد مرتبه مردم - خون جگر خوردم از حنجر تو تیر - تاکه در اوردم ای وای علی اصغر ...... با جان من بازی نکن ای جان بابا امشب شوی هم بازی محسن زهرا امشب زند زهرا - بوسه به روی تو مرهم گذارد بر - زخم گلوی تو ای وای علی اصغر
تنها به میدان میروی ماه منیرم صیری نما تا بر سرت قرآن بگیرم ای شاه مظلوم و ؛ تنها خداحافظ بابا خداحافظ ؛ بابا خداحافظ بابا حسین جانم ..... برای ما غیر از تو همدردی  نمانده دیگر میان خیمه ها مردی نمانده بی تو شوم بابا ؛ بی همزبان سخت است زخم زبانهای ؛ شمر و سنان سخت است بابا حسین جانم ...... بابا از این غم با خبر کن دخترت را بگو چرا بوسیده عمه حنجرت را چون عمه می بوسم ؛ من زیر حنجر را تو بوسه باران کن ؛ رخسار دختر را بابا حسین جانم ...... وداع روز یازدهم با من بگو چه خاکی بر سرم بریزم بی سر ببینم تو رو بابای عزیزم بابا دل دختر ؛ دریای احساسه خیلی براش سخته ؛ باباشو نشناسه بابا حسین جانم ....... (اُنظُر اِلی عَمَّتیَ المَظروبه) بابا (اُنظُر اِلی رووسَناَالمَکشوفه ) بابا با دخترت بابا ؛ دیدی چها کردند با کعب نی ما را ؛ از تو جدا کردند بابا خداحافظ
حرف جدایی می زنی در اضطرابم خیمه نزن که می کنی خانه خرابم خیمه مکن بر پا - محزون و دلگیرم برگرد از این صحرا - من بی تو می میرم مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم ...... بیا به خاطر رباب     برادر من خیمه بزن کنار آب   برادر من ترسم رود اینجا ؛ شش ماهه ات از دست برگرد از این صحرا ؛ آب آورت تا هست مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم ...... از کربلا الهی زنده بر نگردم تمام عمرم بی حسین سفر نکردم ناقه سواری با - نامحرمان سخت است همراهی با این - شمر و سنان سخت است مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم
کنار نهر علقمه غوغا به پا شد گره گشای کار من دستش جدا شد ام البنین اینجاس - یا ناله ی زهراس ویلی علی شبلی - ویلی علی العباس ویلی علی العباس .... نمانده از تو پیکری اخی اباالفضل امان ز بی برادری اخی اباالفضل رفت زحال اصغر ؛ در بین گهواره آب آور خیمه ؛ مشکت شده پاره ویلی علی العباس ..... طفلان من بعد از تو امنیت ندارند این کوفیان بی‌حیا غیرت ندارند وقتی نباشی تو - کار حرم زار است زینب همین حالا - در فکر بازار است
فدای جسم بی سرت غریب مادر برات بمیره مادرت غریب مادر وَیلی عَلَی المَظلوم ؛ وَیلی عَلَی العَطشان بر روی ریگ داغ ؛ مونده تنت عریان مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم ......... تنت پر از جراحته برات بمیرم این تن پاره رو چطور بغل بگیرم زخمت فراوونه ؛ رگهات پر از خونه زیر سم مرکب ؛ جسمی نمیمونه مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم ....... انگشترت فدا سرت درمون دردم بگو کجا دنبالِ انگشتت بگردم با غارتت اشکِ ؛ مارو در در آوردن آخر چرا مادر ؛ پیراهن و بردن مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
بند اول؛ واویلا علی الحسین واویلا علی الشهید زینب می زند به سر وقت بی کسی رسید امشب یا حسین نوای زینب است فردا شروع عزای زینب است وای حســین ــــــــــــــــــــ بند دوم؛ واویلا علی الحسین واویلا علی النساء فردا میبرد هجوم دشمن سمت خیمه ها عمه ی سادات پریشان می شود خیمه جای شمر و سنان می شود وای حســـین ـــــــــــــــــ بند سوم؛ واویلا علی الحسین واویلا علی الرماح فردا محشری شود در گودال قتلگاه در مقتل خدا را صدا می زند پیش مادرش دست و پا می زند وای حسیــن ـــــــــــ بند چهارم؛ واویلا علی الحسین واویلا علی السیوف مقتل گفته این چنین سید گفته در لهوف تنها و غریب میان قتلگاه او را می زدند قربة الی الله وای حســین
دارایی زینب فدای تو جان می‌دهم حتی برای تو چیزی ندارم جز پسرهایم آن‌هم فدای بچه های تو بر نیزه‌ی تنهایی خود تکیه نزن آتش به دلم می‌زند آه تو حسین من کوه تحملم ولی صبر مرا برده است غریبی نگاه تو حسین این دو قربانی خواهرت را بپذیر هدیه‌‌های مرا هم بگیر یاحسین یاحسین یاحسین بند دوم شیران زینب مرد پیکارند سربازهای نسل کرارند بگذار قربان سرت گردند اینها امید و آرزو دارند خواهر به فدای دل تو، غصه نخور دیدی اگر افتاده تن بی سرشان شرمندگی تو می‌کشد زینب را ای کاش نیاید به حرم پیکرشان کاش کسی پیش من پا نزند بر بدنت پیشم از هم نپاشد  تنت یاحسین یاحسین یاحسین
شده مظلومم بی یار و حبیب شده توو خاک غربت غم نصیب توی دشت و صحرا مونده غریب حسین جانم۲ نداره دیگه یار و یاوری نداره سقای آب آوری نداره دیگه حتی لشکری حسین جانم مونده به زیر نیزه ها بال و پرش هلهله  می کشن  یه عده روو سرش هجوم آوردن همه روی پیکرش (روی پیکرش) برادرم ای غریب من عزیز مادرم برادرم ای پناه و تکیه گاه آخرم غریب من یا شیب الخضیب من غریب من یا خدالتریب من بمیرم واست شاه کم سپاه همه رفتند و موندی بی پناه شدی آماده واسه قتلگاه حسین جانم۲ خبر داری بی تابن بچه هام یه کاری کن تا آروم شن گلام براشون اذن میدون و میخام حسین جانم۲ بذار برن راهیه قتلگا بشن مثه علیه اکبرم فدا بشن برای غربت تو سرجدا بشن (سرجدا بشن) وای اخا میمیرن اگه نرن توو قتلگا وای اخا ناامید نکن منو تو رو خدا غریب من یا شیب الخضیب من غریب من یا خدالتریب من نگاهی کن به چشمای ترم ببین که خیلی زارو مضطرم قسم میدم به حق مادرم حسین جانم نکن زینب رو زار و نا امید بذا پیش مادر شَم روو سفید قبول کن زینب شِه ام الشهید حسین جانم بذار برن تا نبینن اسارت و یا لحظه ای که میشه خیمه غارت و روزایی که به من میشه جسارت و (میشه جسارت و) وای حسین میشکنن حرمتمو تو شام حسین  وای حسین می‌ره خواهرت توو ازدهام حسین غریب من یا شیب الخضیب من غریب من یا خدالتریب من
عزیز خواهر هر چی شما بگی قبول؛ ولی برادر بشنو کمی درد دلای منه مضطر عزیز خواهر تو که دیدی موی حسن چه زود سفید شد تو که دیدی مادر جلو چشماش شهید شد تو باشی و اُمید زینب نااُمید شه؟! نذار منو که میزنن (موشون سفید شه) ۳ به پات میفتم صدای هَل مِن مُعین‌و خودم شنفتم اینا بمونن می‌میرن نگی نگفتم! به پات میفتم میخوام که قربونیت بشن، نه ارباً اربا دوست ندارم سخت بشه باز کارِت توو صحرا جوونی نیست کی کمکت کنه توو میدون منم قرار نیست که بیام (از خیمه بیرون) ۳ بذا فدا شن امروز سپر برا تنت توو کربلا شن فردا سپر برا سرت رو نیزه‌ها شن بذا فدا شن دوست ندارم با حسرت و غصه و ماتم بعداً بگم برا داداشم کم گذاشتم فکرت رهام نمیکنه قرار زینب میخوان تو رو بد بکشن (سالار زینب) ۳
شده مظلومم بی یار و حبیب شده توو خاک غربت غم نصیب توی دشت و صحرا مونده غریب حسین جانم۲ نداره دیگه یار و یاوری نداره سقای آب آوری نداره دیگه حتی لشکری حسین جانم مونده به زیر نیزه ها بال و پرش هلهله  می کشن  یه عده روو سرش هجوم آوردن همه روی پیکرش (روی پیکرش) برادرم ای غریب من عزیز مادرم برادرم ای پناه و تکیه گاه آخرم غریب من یا شیب الخضیب من غریب من یا خدالتریب من بمیرم واست شاه کم سپاه همه رفتند و موندی بی پناه شدی آماده واسه قتلگاه حسین جانم۲ خبر داری بی تابن بچه هام یه کاری کن تا آروم شن گلام براشون اذن میدون و میخام حسین جانم۲ بذار برن راهیه قتلگا بشن مثه علیه اکبرم فدا بشن برای غربت تو سرجدا بشن (سرجدا بشن) وای اخا میمیرن اگه نرن توو قتلگا وای اخا ناامید نکن منو تو رو خدا غریب من یا شیب الخضیب من غریب من یا خدالتریب من نگاهی کن به چشمای ترم ببین که خیلی زارو مضطرم قسم میدم به حق مادرم حسین جانم نکن زینب رو زار و نا امید بذا پیش مادر شَم روو سفید قبول کن زینب شِه ام الشهید حسین جانم بذار برن تا نبینن اسارت و یا لحظه ای که میشه خیمه غارت و روزایی که به من میشه جسارت و (میشه جسارت و) وای حسین میشکنن حرمتمو تو شام حسین  وای حسین می‌ره خواهرت توو ازدهام حسین غریب من یا شیب الخضیب من غریب من یا خدالتریب من
ظَلَّ مَنْ فارَقَکُم مصباح الهدی حسین میمیرم اگر شوم از این در جدا حسین من با همه گفته ام با حسینم دلخوش یه این گفتن یا حسینم یا ابا عبدالله
▪️نوحه سیاهپوشان محرم 🎙سبک نوحه یاصاحب الزّمان، شد ایام غم آقا روضه بخوان، آمد محرم صاحب عزایی آقا کجایی یا صاحب الزّمان آجرک الله... از داغ ِ جدّ تو، شد عالم گریان پیراهنش شده،در عرش آویزان ماه عزا شد ندبه به پا شد یا صاحب الزّمان آجرک الله... پیراهن مشکیست بر تن خاتم دلهای اولیا شد غرق ماتم لب با شور وشین گوید یاحسین یا صاحب الزّمان آجرک الله... می بارد جای اشک،خون از هر دیده حَیَّ عَلَی العزا ، در عرش پیچیده غریب زهرا رود کربلا یا صاحب الزّمان آجرک الله... راهی ِ کربلا گشته ثارلله گویا که می رود سمت قتلگاه او می دهد جان با کام عطشان یا صاحب الزّمان آجرک الله... یک طفل رضیع است در کاروانش دل برده از همه،جان به قربانش با تیر سه پَر گردد خون جگر یا صاحب الزّمان آجرک الله... این کاروان دارد،رقیّه سادات ندارد طاقت ِ ظلم وجنایات می گردد نیلی از ضرب سیلی یا صاحب الزّمان آجرک الله... دارد این قافله، علیِ اکبر مؤذن حرم ،شبه پیغمبر گردد او پرپر صدپاره پیکر یا صاحب الزّمان آجرک الله... مهدوی نسب
▪️نوحه شب اول محرم 🎙سبک نوحه یا صاحب الزّمان ای ماه زهرا راهی کوفه ای با چشم دریا اشکت شد دائم از داغ مسلم یا صاحب الزّمان آجرک الله... می بینی در کوفه آواره گشته در کوچه های شهر،بی چاره گشته شد طوعه یارش تنها غمخوارش یا صاحب الزّمان آجرک الله... یک شهر، شد دشمنش،تنهای تنهاست فکر غریبی ِ فرزند زهراست کوفه سراسر شد خصم حیدر یا صاحب الزّمان آجرک الله... با یک لشکر؛ تنها، در کوفه جنگید از بی وفایی ِ این مردم نالید با سنگ عدو شکست سر او یا صاحب الزّمان آجرک الله... از بس جراحت داشت،شد او غرق درد آخر شد اسیر ِ دشمن نامرد سرش جدا شد با خون حنا شد یا صاحب الزّمان آجرک الله... شکر حق که نبود آنجا خواهرش دیگر ندیده است روی نی سرش نشد او رها در بین صحرا یا صاحب الزّمان آجرک الله... مهدوی نسب
▪️نوحه شب دوم محرم 🎙سبک نوحه یا صاحب الزّمان آجرک الله جدّ تو آمده سمت قتلگاه همراهش گویا رفتی کربلا یا صاحب الزّمان آجرک الله... کاروان،رسیده به خاک پر درد نشسته بر لب ِ همه آهی سرد اینجا کربلاست که مهد بلاست یا صاحب الزّمان آجرک الله... چون پای عمّه ات زینب کبری رسیده بر روی خاک کربلا گردیده مضطر نزد برادر یا صاحب الزّمان آجرک الله... دریای خون شده چشمان زینب در راه خیمه اش گشته جان بر لب لبریز غم شد غرق ماتم شد یا صاحب الزّمان آجرک الله... از مرکب تا خیمه ، رفته با عزّت دورش صف کشیدند چندین با غیرت خواهر امام دیده احترام یا صاحب الزّمان آجرک الله... وقتی رفته زینب سمت خیمه ها حتّی کسی ندید سایه ی او را وای از شهر شام بین ازدحام یا صاحب الزمان آجرک الله... اینجا اگر بارید اشک از دو عینش دلداری داده است او را حسینش وای از عاشورا حمله ی اعدا یا صاحب الزّمان آجرک الله... وای از عصر دهم،غارت خیام تنها بین اعداست،خواهر امام وای از جسارت بند اسارت یا صاحب الزّمان آجرک الله... همسفر می شود زینب با اعدا می رود چل منزل تا شام بلا پای هجده سر او گردد مضطر یا صاحب الزّمان آجرک الله... مهدوی نسب
▪️نوحه شب سوم محرم 🎙سبک نوحه ای صاحب درد و آه مستدام گویا هستی بین خرابه ی شام اشکت شد جاری دل بی قراری یا صاحب الزّمان آجرک الله... می بینی عمّه ات ،آن لاله ی پاک دارد در خرابه ، بالشی از خاک از بس دیده غم دارد قدّ خم یا صاحب الزّمان آجرک الله... شده مویش سپید از داغ بسیار در کوچه های شام او دیده آزار با دست بسته سرش شکسته یا صاحب الزّمان آجرک الله... از بس بابای خود را دائم خوانده قلب عمّه ها را خیلی سوزانده بهانه گیر است از هجرش سیر است یا صاحب الزّمان آجرک الله... بهر تسلّایش ،دشمن نامرد سر بابایش را برایش آورد چگونه دیده سر بریده یا صاحب الزّمان آجرک الله... گفت ای باباجانم، ای نور دیده چه کسی حنجر تو را بریده دیدم من تو را روی نیزه ها یا صاحب الزّمان آجرک الله... سر بابایش را گرفت در آغوش دیدند که لاله ی ارباب شد خاموش با حالی پردرد رقیّه دق کرد یا صاحب الزّمان آجرک الله... مهدوی نسب
▪️نوحه شب چهارم محرم 🎙سبک نوحه یا صاحب الزّمان، مظلوم حیدر بنگر دلشوره ی گل های جعفر لبریز دردند فکر نبردند یا صاحب الزّمان آجرک الله... می خواهند از ارباب ،اذن میدان را تا که فدا کنند، در راهش جان را دارند با غیرت قصد شهادت یاصاحب الزّمان آجرک الله... زینب رفته نزد بهتر از جانش تا اذن گیرد بهر ِ دو تا جوانش گرفته هستش را روی دستش یاصاحب الزّمان آجرک الله... گفت ای برادرم با اذن جهاد به دو تا گوهرم،کن قلبم را شاد گردند فدایت کشته به جایت یاصاحب الزّمان آجرک الله... گفت ای برادرم به جان مادر اذن میدان بده به آل جعفر تا شوند پرپر مانند اکبر یاصاحب الزّمان آجرک الله... رفتند سوی میدان دو نور عینش کشته شدند نزد مولاحسینش زدند دست وپا در راه مولا یاصاحب الزّمان آجرک الله... پرده ی خیمه را زد پایین زینب تا نبیند مولا، او را جان به لب نبیند غمش اشک‌ ِماتمش یاصاحب الزّمان آجرک الله... رفتند و ندیدند ،عصر ِ غارت را مادر را آواره، در بین صحرا گردد همسفر با قوم کافر یا صاحب الزّمان آجرک الله... مهدوی نسب
▪️نوحه شب پنجم محرم 🎙سبک نوحه یا صاحب الزّمان آجرک الله داری بر سینه ات،داغ عبدالله رفتی تو از حال از داغ گودال یاصاحب الزّمان آجرک الله... یادگار حسن رفته به میدان در راه عمویش گردیده قربان دستش جدا شد جانش فدا شد یاصاحب الزّمان آجرک الله... وقتی که دیده است عمو مظلوم است در بین دو دریا از آب محروم است بخشید جانش را در راه مولا یاصاحب الزّمان آجرک الله... کشته شد در مقتل با تیر اعدا سینه ی او شکست مانند زهرا نوشید با عزّت شهد ِ شهادت یاصاحب الزّمان آجرک الله... او هم مثل عمو از بغض اعدا مانده بین‌ مقتل زیر دست و پا در بین گودال گردیده پامال یاصاحب الزّمان آجرک الله... تا نگاه مولا، به سینه افتاد یاد تیرباران ِ مدینه افتاد زنده شد گویا داغ مجتبی' یا صاحب الزّمان آجرک الله... مهدوی نسب
▪️نوحه شب ششم محرم 🎙سبک نوحه یا صاحب الزّمان چشم تو دریاست وقت روضه های ماه مجتباست از داغ قاسم شد اشکت دائم یا صاحب الزّمان آجرک الله... رفته سمت میدان ،آن تازه داماد بین سپاهی از دشمن جلّاد چه غریبانه رفته مردانه یا صاحب الزّمان آجرک الله... ارثیه ی حسن، شد کرامتش شیرین تر از عسل ،شد شهادتش جان ِ شیرین را بخشید به مولا یا صاحب الزّمان آجرک الله.... بعد از آن که دیده علی ِ اکبر شد در بین میدان صدپاره پیکر سرتا پا درد است فکر نبرد است یا صاحب الزّمان آجرک الله... نوجوان حسن، زره ندارد وای از سنگباران ِ لشکر مرتد شد تنش با سنگ با خون خود رنگ یا صاحب الزّمان آجرک الله... عمو آمد و دید در بین اعدا قدکشیده قاسم زیر دست و پا آن‌گل اطهر گردیده پرپر یا صاحب الزّمان آجرک الله... با چه حالی او را به خیمه ها برد از زخم پهلویش چه قدر غصه خورد افتاده مولا به یاد زهرا یا صاحب الزّمان آجرک الله... مهدوی نسب
▪️نوحه شب هفتم محرم 🎙سبک نوحه یا صاحب الزّمان ،مظلوم حیدر هستی خونین جگر از داغ اصغر شد قلبت بی تاب با روضه ی آب یا صاحب الزّمان آجرک الله... در خیمه ی ارباب، قحطی آب است از ناله ی اصغر، مضطر ؛رباب است دارد در آغوش یک طفل بیهوش یا صاحب الزّمان آجرک الله... ترک ترک شده لب های اصغر جانی ندارد او دیگر در پیکر از آهش زینب گشته جان بر لب یا صاحب الزّمان آجرک الله... برده اصغرش را ارباب به میدان تا آبی رساند به کام عطشان در زیر آفتاب طلب کرده آب یا صاحب الزّمان آجرک الله... به اصغر ندادند یک جرعه ی آب تیر سه شعبه شد پاسخ ارباب با کینه، اصغر شد پاره حنجر یا صاحب الزّمان آجرک الله... با چه حالی شاه ِ قامت خمیده تیر سه شعبه را بیرون کشیده برده اصغر را پشت خیمه ها یا صاحب الزّمان آجرک الله.... وای از دل رباب، رأس اصغر را می بیند چل منزل روی نیزه ها رأس مه جبین می خورد زمین یا صاحب الزّمان آجرک الله... مهدوی نسب
▪️نوحه شب هشتم محرم 🎙سبک نوحه یا صاحب الزّمان جانم فدایت روضه ی اکبر است ،سرت سلامت در راه پدر شد کشته اکبر یا صاحب الزّمان آجرک الله... سفره دار کرم ،رفته به میدان پشت سرش حسین،گردیده نالان رفته جان او در بین عدو یا صاحب الزّمان آجرک الله... وای از زمانی که با قلب زارش با کُنده ی زانو، رفته کنارش بگذاشت با حسرت صورت به صورت یا صاحب الزّمان آجرک الله... شد جوان حسین،چون گلی پرپر گویا کلّ صحرا شد پر از اکبر عزیز لیلا شد ارباً اربا یا صاحب الزّمان آجرک الله... شد محتضر حسین،از بس غصّه دید کلّ محاسنش از غم شد سپید از داغ اکبر او شد خون جگر یا صاحب الزّمان آجرک الله... وقتی جان ارباب رسیده به لب به داد او رسید خواهرش زینب در بین لشکر آمده خواهر یا صاحب الزّمان آجرک الله... تا ببرند سمت ِ خیمه علی را چیدند اعضایش را روی یک عبا چگونه او را ببیند لیلا یا صاحب الزّمان آجرک الله... مهدوی نسب