✅ @neveshtanijat:
امشب رفتم کتابفروشی گارسه؛
به نظرم #خوشگلترین کتابفروشی قُمه؛ در نوعِ #چیدمان کتاب عالی؛
در #برخورد با مشتری عالی؛
در #کتابشناس بودن عالی.
یک نکته دیگه اینکه بخش کودک و نوجوانش خیلی قشنگنه....
ببینید صندلیهای نازش رو برای بچهها...
#گارسه اگه برای یکی از این انتشاراتها و نهادهای دولتی و یا خصولتی بود اینجور نبود!
چون در اینجاها خلاقیت مُرده است. همه درگیر روزمرگی هستند و کسی دلش نمیسوزد چون آخرِ ماه پولش ته حسابش هست....
پ.ن: یکی از مخاطبین کانال از شهر دیگری رفته بود #تهران باغ کتاب و اینجا هم آمده بود؛ میگفت اینجا هم قیمتها بهتر بود و هم مشاوره خوبی میدهند، مثلاً کتابهای پیتر اچ رینولد را اینجا به من معرفی کردند و گرفتم و یا کتابهای مشاهیر نشر میچیکا؛ توسط فردی که ارشد روانشناسی کودک داشت و اینجا کتاب میفروخت.
تازه امشب که صحبت افتاد فهمیدم گردشگرانِ خارجی هم اینجا میآیند.
شاید این بزرگواران همفکرِ من نباشند
ولی دمشان گرم؛ کارشان خوب است.
در مقایسه با به ظاهر همفکرانی که آنقدر تنوّعِ کتابهایشان کم است که اگر آقای خامنهای هم به کتابفروشیشان بیاید، دوست دارد زودتر بیرون برود......
@neveshtanijat
@jargeh
HasanZadeAmoli.mp3
2.75M
🎙 توضیح و قرائت غزل «طُرّۀ عشق» توسط استاد #علیاکبر_رشاد | غزلی که علامه #حسنزاده_آملی رحمه الله آن را از بَر کرده بود
🎙️ استاد علیاکبر رشاد:
بنده سال ۱۳۶۳ با الهام از مصراعِ «طُرّۀ عشق، شِکَن در شِکَن است» که از سرودههای استاد علامه حسن زاده است، غزل زیر را سرودم. استاد علامه مکرر میفرمودند: «من غزل شما را از بَر کردم». گاهی هم در حضور بنده این غزل را از حفظ میخواندند.
پیچِ گیسوی تو رأسُ الفِتَن است
کفرِ هندوی توام راهزن است
بیتِ ابروی تو در دفترِ حُسن
شاهبیتِ غزلِ ذُوالمِنَن است
مَطلعِ شعرِ قَدَت را نازم
گرچه هندوست ولی تُرکوَن است
دوش، عرشی نَفَسی میفرمود:
طُرّۀ عشق، شِکَن در شِکَن است
دل این بیدلِ واله، عُمری است
که اسیرِ خَمِ آن پُر شِکَن است
شیخِ ما رازِ حیات افشا کرد
دوش تا دید خمارْ انجمن است
تو که هر لحظه دو صد جلوه کُنی
از چه پس پاسخِ دیدار، «لَن» است
خودْ صلیبِ قَلَم از عهدِ صِغَر
چون «رشاد» آخته بر دوشِ من است
✍🏻 #تهران، زمستان يکهزار و سيصد و شصت و سه
@Arefane | عارفانه
🌐 https://eitaa.com/Rashad_ir/2212
@jargeh
از هر لیوان که آب نوشیدم
طعمِ لبانِ تُو و پاییزی
که تُو در آن به جا ماندی
به یادم بود
#احمدرضا_احمدی
#شعر_معاصر
@jargeh
وقتش رسیده است بمیری
اینبار تا پناه بگیری
لرزیدهای و ریخته دیوار
بر خود فرو نریز خودت را
در خود فرو نریز خودت را
از دسترفته! دست نگه دار!
*
گاهی نیاز نیست بخواهی
راهی که باز نیست ببندی
گاهی نیاز نیست، وگرنه...
این خانه ابریست، مگرنه؟
دیگر نیاز نیست بخندی
لابد نیاز نیست به این کار
*
لِک لِک کُنان به راه میافتی
از خود به اشتباه میافتی
از چالهات به چاه میافتی
بادی وزیده است به سویی
دامن کشیده است به سویی...
تا من روانهتر شوم این بار
*
حرفی نمیزنم که بگویم:
من مملو از منم که بگویم
من از تَوان خود چه بگویم؟!
این ناتوان چه فایده دارد؟
لعنت بر این تحمّلِ اندک!
نفرین بر این کهولتِ بسیار
*
او میوزد به تاخت به سویم
آجُر به آجُر عاشقِ اویم!
بُنبست بستهاند به راهم!
سنگینی تمامِ جهان را
با او سبکتر از پرِ کاهم
رد میشوم از اینهمه دیوار
*
میمُردم از تب، او تبِ من بود!
او گریههای هرشبِ من بود
سیگار گوشهی لبِ من بود
حَب میکنم مُسکّنِ خود را
لَم میدهم به گوشهی تختم
پُک میزنم به تلخی سیگار
*
من روزهای آخر سالم
من دیدن تُوام که محالم
خندیدن توام که محالم...
ای احتمالِ روز جدایی!
وقتش رسیده است، کجایی؟
تحویلِ سال! لحظهی دیدار!
*
آرام باش قلبِ صبورم
آرام! تا کنار بیایی
با دردهای گور به گورم
با رنج های رنگ به رنگم
با رنگهای جور به جورم
رنجور باش قلبِ سبکبار!
*
ای وای! صبح اگر شده باشد
تعبیرِ خوابِ هر شبِ من را
او راهی سفر شده باشد
هر شب مُقدّر است بمانم
تا صبح نیز اگر شده دلتنگ
تا صبح نیز اگر شده بیدار
*
لرزید و ریخت، ریخت به ناگاه
از دست رفت و آه کشید آه!
خندید مرگِ تازهی خود را
آنگاه ناگریز و به اکراه،
با دستِ خود جنازهی خود را
بیرون کشید از دلِ آوار
✍🏻 #حسین_صفا
📗 وصیت و صبحانه / نشر نیماژ
#شعر_معاصر
@jargeh
ساقیا در ساغرِ هستی شرابِ ناب نیست
و آنچه در جامِ شَفَق بینی به جُز خوناب نیست
زندگی خوشتر بُوَد در پَردهی وَهم و #خیال
صبحِ روشن را صفای سایهی مهتاب نیست
شب ز آهِ آتشین یک دَم نیاسایَم چو شمع
در میانِ آتشِ سوزنده جای خواب نیست
مَردُمِ چَشمَم فروماندهست در دریای اشک
مور را پای رهایی از دلِ گِرداب نیست
خاطرِ دانا ز طوفانِ حوادث فارغ است
کوهِ گردونسای را اندیشه از سیلاب نیست
ما به آن گُل از وفای خویشتن دل بستهایم
ورنه این صحرا تُهی از لالهی سیراب نیست
آنچه نایاب است در عالم وفا و مهرِ ماست
ورنه در گلزارِ هستی سَرو و گُل نایاب نیست
گر تُو را با ما تعلّق نیست ما را شوق هست
ور تُو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست
گُفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا
ماهِ من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست
جلوهی صُبح و شکَرخندِ گُل و آوای چَنگ
دلگشا باشد ولی چون صحبتِ احباب نیست
جای آسایش چه میجویی #رهی در مُلکِ عشق
موج را آسودگی در بحرِ بیپایاب نیست
#رهی_معیری
@jargeh
هزار سالِ دیگه هم، غَمِت تمومِ باغچه رو یه شورهزار میکنه...
@jargeh
ای بِکرترین بِرکه! هَلا سورهی صافی!
پرهیز کُن از این همه پرهیزِ اضافی
مُهری بِزن از بوسه به پیشانیِ سَردم
بَدنام که هستیم به اندازهی کافی
تَلخینهی آمیخته با هر سُخَنَت را
صَد شُکر شِکرپاشِ لَبَت کرده تلافی
با یافتنِ چشمِ تُو آرام گرفتم
چون شاعرِ دَرمانده پس از کشفِ قَوافی
چَندیست که سَردَم شُده دور از دَمِ گرمَت
بَر گردنم از بوسه مَگر شال بِبافی
#علیرضا_بدیع
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
هزار سالِ دیگه هم، غَمِت تمومِ باغچه رو یه شورهزار میکنه... @jargeh
📌
نگاه میکُنم به حال و روزِ مَملوء از غَمِت...
@jargeh
به پیرِ میکده گفتم که چیست راهِ نجات؟
بخواست جامِ مِـی و گُـفـت راز پوشیـدن!
#حافظ
✍🏻 ر.ک: کتابِ «رسائل عرفانی» مرحوم پهلوانی تهرانی، بخش پنجم: نامهها، نامهی سوم
✍🏻 پ.ن: نسخهی معروف این بیت (تصحیح غنی و قزوینی و...) «عیب پوشیدن» است؛ ولی در برخی تصحیحهای دقیقترِ دیوانِ خواجه شیراز، (تصحیح خانلری، شرح جلالی و...) «راز پوشیدن» آمده است.
@jargeh
❌
📌 بیدقتیهای فضای مجازی در انتشارِ شعر!!!
🚫 ۱. این دو بیت از #مولوی نیست!
⛔ ۲. قالبِ این ابیات #مثنوی نیست!!!
‼️ عجیب این که آدرسِ دقیق هم دادند: دفتر اول، بخش ۱۸!!!
✍🏻 این دو بیت، در #غزل شمارهی ۳۵۴ دیوانِ #عطار_نیشابوری مُندرجند.
@jargeh
⏳ #چند_دقیقه_مطالعه
🔖 #مقاله امام زمان (عجل الله فرجه)، نوستالوژی آیندهگرا در اشعار سلمان هراتی
🌐 فصلنامهی مطالعاتِ ادبیِ متونِ اسلامی، شهریور ۱۳۹۱
✔️ #چکیده
#نوستالوژی nostalgia را میتوان به طور خلاصه، یک احساس درونی تلخ و شیرین نسبت به اشیا، اشخاص و موقعیتّ گذشته تعریف کرد. احساس نوستالوژی از نظر روانشناسان، نتیجه #حسرت بر گذشته، یادآوری خاطرات کودکی و نوجوانی، احساس #غربت، مرگ اعضای #خانواده و حسرت آرمانشهر و گذشته تاریخی است. نوستالوژی در ادبیات، رفتاری است که معمولاً ناخودآگاه در شاعر یا نویسنده بروز میکند و متجلّی میشود و از همین رو، اهمّیّتی سبکشناختی پیدا میکند. نوستالوژی در چارچوب سبکشناسی #مؤلفمدار به ویژه هنگام بررسی روانشناختی اثر، بسیار اهمّیت مییابد. در بررسیهای جدید ادبی، نوستالوژی را به دو گونه #شخصی و #اجتماعی تقسیم میکنند. نوستالوژی در ادبیات دوره #معاصر، نمود بیشتری یافته است، چرا که سرخوردگیهای اجتماعی، #عشق و دوری از #وطن، شکستهای #سیاسی، بیعدالتی و #فقر عمومی و بیماریهای اجتماعی نیز از عوامل پدیدآورنده این حس فردی جمعی است، چنان که در اکثر اشعار شاعران معاصر ایران دیده میشود. این پژوهش نیز بر آن است، مبانی نظری و مفهوم نوستالوژی را در دو محور نوستالوژی فردی و جمعی و نیز عوامل نوستالوژی #انتظار و آیندهگرا را در اشعار ادبیات شاعران دوره معاصر ایران به ویژه سرودههای #سلمان_هراتی در ارتباط با امام زمان (عجل الله فرجه) بررسی و تحلیل نماید. اشعار مطرح شده سلمان هراتی، موضوعاتی است که توجّه کافی به آنها در عصر #جهانی_شدن، زمینه را برای #جهانیسازی و درک اندیشه نجاتبخش #مهدویت هموار میکند. آنچه ضرورت دارد، این است که اولاً مبانی و اصالت این تفکّر بازشناسی و تبیین شود. ثانیاً ابعاد، جامعیت و جذابیت اندیشه #ظهور_مُنجی در تفکّر شیعی و در اشعار شاعران معاصر از قبیل سلمان هراتی برای جهانیان و شیعیان معرّفی گردد.
@jargeh
🌍
📗 #پیشنهاد_کتاب تاوانِ عاشقی
✍🏻 #محمدعلی_جعفری
📑 معرفی و خرید از «نشر معارف»
📑 معرفی و خرید از «کتابرسان»
📑 معرفی و خرید از «من و کتاب»
✔️ عاشقانهای پُرهیجان، به قلمِ روانِ نویسندهای جوان بر اساس واقعهای در گوشهای از جهان
✅ نسخهی الکترونیکی کتاب در کتابخوانهای فراکتاب، طاقچه، فیدیبو و... در دسترس است.
🌍 @jargeh
سرو غمگین - آگاتا کریستی.pdf
9.59M
🗺️
📘 رُمانِ #جنایی_عاشقانه سروِ غمگین نوشتهی آگاتا کریستی و ترجمهی میمنت دانا (چاپ اسفند ۱۳۴۶)
✔️ جُملاتِ قصار عمه لورا از جذابیتهای کتابند؛ صفحهی ۳۱ هم از عمه آگاتا نصیحتِ عجیبی نقل شده است:
«مردی را که دوست داری، همیشه در حالِ شک و تردید نگهدار؛ نگذار که صد در صد خاطرش از تُو و مَحبّتِ تُو جمع باشد!!!»
✍🏻 این کتاب توسط مترجمان دیگر و گاهی با نامهای دیگر مانندِ پوارو در هانتربری و ارثیه شوم توسطِ نشرهای مختلف روانهی بازار شده است؛ امّا برخی کتابخوانها، ترجمهی بانو دانا (درگذشتهی سال ۱۳۵۸) را خواندنیتر میدانند. چاپِ جدید این ترجمه توسط نشر بهنود سامان یافته است.
✍🏻 رمانهای#جناییِ #آگاتا_کریستی مشهور به ملکهی تعلیق را از پُرفروشترین کتابهای تاریخ بَرشمُردهاند.
✍🏻 معرفی ۱۰ #فیلم_سینمایی برترِ #اقتباسی از آثارِ کریستی، آفرینندهی شخصیتهای خانم مارپل و کاراگاه پوارو را اینجا ببینید.
@jargeh
مُژگانِ نُکتهدانِ تُو ما را به صَد زَبان
هَر روزه درسِ شرحِ اشارات میدهد
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
📌 نگاه میکُنم به حال و روزِ مَملوء از غَمِت... @jargeh
📌
...شَبَت بُلند، غَمَت نیز
غَمَت به خیر، شَبَت نیز
@jargeh