eitaa logo
خط روایت
1.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
227 ویدیو
17 فایل
این روایت‌ها هستندکه تاریخ سرزمین‌‌مان را می‌سازند. چون روایت مهم است. 🇮🇷 با نوشتن و بازنشر پیام‌ها راوی سرزمین انقلاب اسلامی باشید. 🌱 دریافت روایت : @yazeynab63 @Z_yazdi_Z @jav1399 آدرس ما در تمام پیام‌رسان‌ها: https://zil.ink/Khatterevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
زنبور پروازكنان به سرعت در حال رفتن بود، جبرئيل از او پرسيد: كجا مى روى؟ گفت: خدا به همه دنيا خبر داده كه يك عاشق دارم كه مى خواهند او (ابراهيم را) را در آتش بسوزانند ما هم مى دانيم كه آتش را آب خاموش مى كند، دهانم را آب كرده ام و مى خواهم روى آتش نمرود بريزم. پرسيد: چه مى گويى؟ تو با اين جثّه كوچك، چه قدر مى توانى آب در دهانت جا بدهى و آن را روى آتش بريزى؟ زنبور گفت: من به اندازه استعدادم مكلّف به خاموش كردن اين آتش هستم، بايد كمك كنم، اگر نكنم قيامت مسئول هستم.  مى خواهم مرا هم جزء خاموش كنندگان به حساب آورند. نمايش كه مى توانم دربياورم. ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat
"جمعه ی نصر" مادر با پای دردش خودش رو نشسته ، کشید جلوی تلوزیون، وقتی رسید که تصویر رهبر رو نشون میداد، براش چهارقل خوند و فوت کرد به تصویر گفت: از رو جنازه ما رد بشن بخوان به تو صدمه بزنن، آقای شجاعمون گفتم: حالا چرا رفتی تو تلوزیون نشستی گفت: من که لیاقت نداشتم تو جمعه ی نصر پشت آقا باشم لااقل اینجوری توی این جمعیت باشم. ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat
گفتم: نترسیدی رفتی نماز جمعه؟ لبخندی زد و گفت: اگه بخواد خاری به پای رهبرم بره، من نباید پشت سرش باشم؟ غسل شهادت کردم و راه افتادم. من برای ۸۰ تُن بمب اتم آماده بودم. ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat
•بسم الله القاصم الجبارین• خط به خط این نوشته از قلم یک دهه هشتادیست این نوشته زمانی خوانده می‌شود که هم نسلی هایم برای صهیون رجز خوانده از وعده حق فریاد میزنند. من از دل خواهران و برادران هم نسل ام می نویسم... ای عالم بشنو در خاطر تاریخ حک کن در پیچ تاب تاریخ و محاصره غزه آنجا که نوزاد و کودکان دردش را مادر زاد فریاد می‌زنند، بشنو از حکایت آه مظلوم که صدایش را به قلب لندن و ژاپن میرساند. ای عالم زاویه دید گاهت را به ضاحیه متغیر کن به گودال قتلگاه زمانه به چاهی که فریاد می‌زند و به یاد می آورد آنچه با یوسف کرد را آنچه که چاه به اوج می رساند. رسانه های کور دل غرب پرست خوب به خاطر بسپارند؛ انتقام قاسم با نوجوانان ایرانی چنان کرد که محال است در خواب سلاح کنار بگذارند آنها با اسرائیل و آمریکا پدر کشتگی دارند و عهد دیرینه ای با سلاح خود بسته اند. اسرائیل بشنو... زین پس بدان همان می‌شود که پیامبر مان گفت آخر الزمان است و فرزندان سلمان فارسی دیگر کابوس برایت معنا ندارد کابوس منم، که از پدر آموختم حریف بطلبم حال که انتخاب سیاسی من در ورزقان در بوران سرما سوخت هیچ یک تهدید نیست مگر اینکه فتح خیبر را از یاد ببرید. ودر پایان کار... باید به حزب الله نوید باید داد خوشا علی و آنکه سالها با اوبود و سلمان و ابوذر و مقداد شد. خوشا فتح با پسر زهرا با اسم حیدر و خوشا آنان که با سید علی ماندند با عشق پای مکتب حسین زندگی کردند و آموختند عاشقی را خوشا ز عشق سوختن خوشا به پای عشقش پیر شدن ▪︎یقینا کله خیر■ ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat
بسم الله الرحمن الرحیم حقیقت این است که امروز،در برخی خیابان ها و محلات تهران و همچنین در فضای آکادمیک و رسانه ای،عده ایی عامدانه و دسته ایی متاثر از بازیچه قرار گرفتن و تحت تاثیر از گروهِ عامد و البته بدلیل حجابی که به عقل و وجدان خود کشیده اند،در پی توهین و استهزا به اتفاقات اخیر و امروز و خطیب و امامِ نماز جمعه ۱۳مهر هستند. اما حقیقت این است بپذیرند یا نپذیرند سید علی حسینی خامنه ایی یکی از ملی گراترین افرادی است که تاریخ ۲۰۰ساله اخیر ایران به خود دیده که با همه توان از تمامیت ارضی و هویت ایرانِ عزیز دفاع میکند و هم وطنانش را بر این مهم تحریص میکند. توهین،سانسور،تحقیر و دروغ اما هیچگاه نافی حقیقت نبوده و این خاصیتِ راستی و واقعیت است که چون ضیا خورشید،پرنور و درخشان است. رشحاتِ سخنانِ امروز قطع به یقین بر قلوبِ بیداری که فارغ از هر رنگ و سلیقه ایی،در هرکجای این عالمِ پهناور،سینه هاشان از ظلم و ستم به تنگ آمده و با دیدنِ خونِ به ناحق ریخته شده مظلوم،دندان خشم بهم میسایند،نشسته و همگی در پرتو تدبیراتِ امام امت،منتظرِ روز موعود برایِ از ریشه برکندنِ سرطانِ صهیونیست هستند. امروز،این حکیمِ فرزانه،یگانه پرچمدارِ کشتی نجاتی است که حسین بن علی سال۶۱هجری برافراشت و این وعده حق الهی است که سرانجامِ زمین،بدستِ ساکنانِ این کشتی رقم خواهد خورد. ما همچنان امیدوار و دلخوش به وعده پیر و مرادمان،آسیدروح الله ایم که فرمود،سرنوشتِ انقلاب رسیدنِ این پرچم بدست صاحب اصلی آن است. مزه شیرین قدرتی که امروز تجربه کردیم تا سالیانِ سال زیرِ زبانمان خواهد ماند و فرزندانمان از ما سپاسگزار خواهند بود که در ایرانِ قوی متولد شدند. ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat
هر چند مسئولین وظیفه هماهنگی و همکاری در اجرای هر چه بهتر نماز جمعه و مراسم‌های عمومی را دارند؛ ولی این تصویر از جهتی برای من دلنشین است. دلیلش را نمی‌دانم، ولی این تصویر گلزار شهدا را به ذهنم پیوند می‌دهد. البته نه گلزار شهدای فعلی که یکسان سازی نامطلوب شده است! گلزار شهدایی که هر کس با تنوع دلخواه خود آن را آراسته بود. یکی سجاده، دیگری چفیه، آن دیگری حصیری بزرگ برای خود و چند نفر دیگر تهیه می‌کند. به نظرم زیباست! از همان جهت گلزار شهدا با همان آراستگی دلخواه مردمی همراه بود. جلوه‌های ایثار و مهربانی را در همین قاب‌ها می‌توان دید. ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat @delneveshtetalabe
زیر تیغ آفتاب نشسته ایم.داغی و نور آفتاب دیدمان را محدود کرده.مغز همه مان می‌جوشد.چشمهایمان در چشمخانه باریک شده اند و عرق از تیره پشتمان شره میکند پایین.سنگ های آسفالت زیر قوزک پا و استخوان های دیگرمان بازی درمی‌آورند.هنوز خطبه شروع نشده و بطری های آبی که از خانه آورده بودیم خالی شده‌اند.صورت بچه های کوچک در هم پیچیده شده اما جز زیر چادر مادرهایشان سایه دیگری پیدا نمیکنند.هر وقت دیگری جز حالا،محال بود خودمان و بچه هایمان روی زمین سفت و هوای داغ بی سایه بنشینیم و در دلمان از ذوق هی پروانه پر بکشد و غنچه باز شود.مداحی های عربی و فارسی و شعر و دکلمه خوانی ها را پشت سر هم گوش میدهیم اما دلمان لک میزند برای شنیدن خطبه های حیدری پیر فرزانه مان.چقدر این لحظه ها شیرینند و این انتظارِ پرازدحامِ داغ و نمناک را دوست دارم.جایتان خالی.به نیابت از همه آنها که نیستند برای سلامتی سید علی جانمان وان یکاد بر فرازمیکنم… ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat @sayeh_sayeh
🍃 شب، چادر سیاهش را روی اتوبان تهران_قم کشیده ا‌ست. همیشه راه بازگشت انگار کِش می‌آید. بچه‌ها از فرط خستگی خوابشان برده و صدای پخش، فضای ماشین را پر کرده. فرصت می‌کنم تا از ساعت ۶ صبح تا الان را، مرور کنم. جنس شیرینی امروز، نه مثل قند است نه مثل عسل! شیرینی‌اش نه به کام جسم ام؛ که به کام روحم نشسته و از قلبم با خون به تمام جسمم منتقل می‌شود... 🍃 فاطمه زهرا روی پا خوابش برده علیرضا هم مشغول پازل بازی است. حاج مهدی رسولی می‌گوید امروز رهبرمان آمده‌اند و آغوش گشوده‌اند تا ملت ایران را به آغوش بکشند... دلم غنچ می‌رود مثل دختری که نگران و مضطرب است و قرار است در پناه شانه‌های محکم پدرش آرام بگیرد 🍃 آقا وارد مصلی می‌شوند و جمعیت بدون آنکه آقا را ببیند، همینکه احساس می‌کند آقا وارد شدند، به پا می‌خیزد و پرشور شعار می‌دهد. دیگر دلم بی‌صبرانه منتظر اذان است انتظاری که با آغاز اذان، به پایان می‌رسد. گوش‌ها همه آماده‌اند تا مزین به صدای شود آقا با صدایی پر صلابت اما پر حزن شروع می‌کند به خطبه خواندن. 🍃 اگر چه خطبه اول هم حرف‌های زیادی داشت، ولی خطبه دوم عجیب به دلم می‌نشیند از اینکه تقریبا می‌توانم بدون واسطه، متوجه معنای عبارات عربی بشوم خیلی خوشحالم چرا که حتی دقیق‌ترین ترجمه‌ها هم نمی‌تواند لحن کلام را برایت ترجمه کند. خطبه دوم که تمام می‌شود مطمئن می‌شوم که آقا آمده‌اند تا آعوش باز کنند اما نه فقط برای من و تو؛ بلکه آغوشِ آقا باز شده به روی تمامِ آزادگانِ عالم... ۱۴۰۳/۰۷/۱۳ ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat @f_mohaammadi
*همه عین دریاقلی آمدیم* 🔺امروز بعد از سال‌ها به نمازجمعه رفتم. دخترانم هم بودند. مادر ساداتی آن کودک بیست روزه‌اش را هم به بغل گرفته و همراه ساداتی آورده بود . قطره‌ای در دریا یا بقول جلال، همه این خانواده خسانی بودیم در میقات و یا قطره‌ای نادیده از آن در یای بیکران در وسط آن همه تهدیدات. 🔺منصور رفیق هم‌رزم زمان جنگم زنگ زد همیشه دوستم دارد و همیشه بحث، گفت کجایی، او بیش از بیست سال بیشتر است که به نماز جمعه اصلاً پا نگذاشته؛ من هم در چند سال گذشته بی‌تعارف، جز در روزهای حساس کاری با بعضی از سخنرانان نماز جمعه نداشتم. طبق شوخی همیشگی‌مان گفتمش باغیرت خانه‌ای؟؟؟؟..... انگار چیزی دوباره در ذهنش زنده شد و از جا جهید و آمد. در حین نماز هم مشاهده کردم که بسیاری در هنگام خواندن رکوع طبق عادت نماز عادی تمایل به سجده داشتند که ولی روال غیرعادی نمازهای جمعه خواندن قنوت بعد از رکوع است که نشان می‌داد آنان نیز پیگیر مدام نماز جمعه نیستند. ولی *غیرت همه را آورده بود. عین دریاقلی که با دوچرخه‌اش سر دو راهی مردی و نامردی، آن شب سرنوشت‌ساز اول جنگ در کوی ذوالفقاری آبادان، سر دوچرخه را چرخاند و راه مردان را انتخاب کرد.* 🔺این مادر در عکس هم برای من یک دریاقلی‌ست. چون تشخیص می‌دهد می‌تواند هزار گله از بنیاد شهید و فلان و بهمان بر سر نبود دو پسر شهیدش داشته باشد ولی با این حال نزار، به جای دوچرخه دریا، سر تختش را چرخانده و از مشهد خودش را رسانده. *ما همه آمدیم، چون می‌دانیم باید ایرانی باشد تا بعد بر سر چگونگی اداره‌اش دعوا کنیم. چون اگر صلح می‌خواهیم باید همبستگی همراه با قدرت داشته باشیم. عین کاری که با صدام کردیم.* 🔺و در آخر کل این مردم هستیم که نمی‌گذاریم ناتانیاهو به جشن (پوریم دومش) دست یابد، جشن دوم ایرانی‌کشی. ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat
▪️هو الجبار▪️ شکوه کلمات مشوق چشمانم میشود برای بار سوم آنچه نوشته را می‌خوانم : در کتاب ارمیا نبی وعده شکست به یهود داده شد به وسیله قومی قدیمی که به کمانداری معروف اند. سرم را به پایه صندلی تکیه میدهم به ابر ها سفید خیره می شوم با تیر آرش به دور دست های تمدنم می روم. آنجا که آرش هر چه توان دارد به پای کمانش می‌ریزد تا او را روسفید کند؛ جان داد آرش تا نام ایران و ایرانی به سرزمین کمانداران در دل تاریخ حک شود؛ باز جمله را می‌خوانم. از شکوه و عظمت نامش اشک میریزم ایران من تحسین انبیا بدرقه شجاعت توست فتاح،خیبرشکن،غدیر هر کدام تیر است که از کمان آرش زمانه روانه می شود. اشک چشمانم را پاک می کنم تا آسمان را واضح تر ببینم در جنگ با ما آسمان با نسل آرش است، آسمان با ماست مخصوصا اگر حریف اسرائیل باشد. ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat
. خریدم که تمام شد و سوار ماشین شدم، خورشید هم به تاریکی می رفت. نزدیک اذان مغرب بود. تصمیم گرفتم بجای نماز فرادی، نماز جماعت بخوانم. این شد که بجای خانه، سر از مسجد درآوردم. مهر و تسبیح را برداشتم و خودم را بین صف دوم جا دادم. همیشه کار جمعی بهتر از کار فردی است. جمع به کارت ضریب می-دهد. بیخود نیست که خدا برای نماز جماعت ثواب بی حد قائل شده است. نمازاول که تمام شد، مکبر صدا برآورد: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، تکبیر! چند نفر تسبیح به دست گرفتند تا ذکر بگویند و چند نفرهم به سجده رفتند تا مناجات کنند و صدای کم جانی بین مردم شکل گرفت: الله اکبر، الله اکبر، خامنه ای رهبر... یاد و آن نماز جمعه ی تاریخی افتادم. درشرایط جنگی، فقط سه روز بعد از موشک باران اسرائیل توسط دلاورمردان ما، و بعد از تهدید فراوان از جانب دشمن برای رهبرمان، درحالیکه همه احتمال واکنش دشمن را میدادند، رهبرما نتنها در پناهگاه نرفت بلکه با اقتدار و با صلابت و با شجاعت تمام، از دو روز قبل اعلام کرد که من فلان روز، در فلان ساعت، در فلان مکان مشخص هستم! و آمد. برخلاف همیشه که فقط نماز جمعه را میخواند، نماز عصر را هم خودش خواند. بعدش هم نشست به مناجات و احوالپرسی با مسؤلین! زودتر از همیشه آمد و دیرتر از همیشه رفت. سلاح در دست، برخلاف دفعه ی قبل، درحالیکه انگشتش را از روی قناصه برداشته بود، شروع به خطبه خواندن کرد. آنقدر باتدبیر است که حتی حواسش به این ریزه کاری های معنا دار هم بود. غرا و کوبنده خطبه خواند. هم به زبان فارسی هم به زبان عربی! فصاحت خطبه های عربی اش به قدری بود که کاربران عرب خارجی توییت زدند (حاکمان که هیچ) حتی علمای ما هم به این فصاحت و بلاغت نمی توانند صحبت کنند! خیلی از شبکه های خارجی برنامه های عادی شان را قطع کردند تا صحبت های رهبر ما را پوشش دهند. دیدم با این صدای کم رمق حق مطلب ادا نمی شود. انرژی و افتخارم را درون صدایم ریختم و خودم هم با جمع همصدا شدم: خامنه ای رهبر، درود بر رزمندگان اسلام، سلام بر شهیدان (آیت الله مطهری، حاج قاسم سلیمانی،ابو مهدی، اسماعیل هنیئه، عماد مغنیه، و...)... داشتیم به قسمت مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا میرسیدیم. یاد جنایات وحشیانه شان در کشورهای مختلف افتادم. زیاده خواهی و استعمار و ظلم و ستمشان سالهاست گریبان خیلی از ملت ها را گرفته. فکر نمیکنم کشوری باشد که از سیاست های کثیف استعماری انگلیس و آمریکا ضربه نخورده باشد. تاریخ کشور ما که پراست از این ستم ها. هر گوشه ای از کشور های ثروتمند دنیا را که نگاه کنی نشانی از چپاول وخرابی و ویرانی و عقب نگه داشتن ملت آن کشور، توسط انگلیس و آمریکا خواهی یافت. اسرائیل اما این روزها، چهره ی واقعی غرب را به نمایش گذاشته. چهره ای که شاید تا سالهای گذشته پشت لبخندها و دستکش مخملی و سیاست اصلاحات ارضی وانقلاب سفیدشان پنهان میکردند. با خودم گفتم مگر میشود کسی هر روز خانه های آوار شده ی ساکنان غزه، نوزادان خونی و مالی، مادران پریشان و سرگردان، پدران مستأصل، شهیدهای مظلوم غیر نظامی، کودکان جان داده از ترس و هزاران جنایت فاجعه بار ضد انسانی را از اسرائیل و آمریکا ببیند و صدای تکبیرش انقدر کم جان و بی خشم باشد؟؟! انزجارم را درون صدایم ریختم و بلند تر از همیشه گفتم مرگ بر آمریکا مرگ بر انگلیس... خانم سمت راستی و خانمی که صف جلوی من بودند، به سمت من برگشتند و نگاهم کردند. چشمانم را به جلو دوختم. صدای خودم بیشتراز قبل درون سرم پیچید؛ مرگ براسرائیلِ جنایتکار. خداوند همانطور که نماز و روزه و خمس و حج را واجب کرده، تولی و تبری را هم واجب گردانیده. و این تکبیرهای بعد از نماز که درود و سلام بر دوستان خدا و اعلام بیزاری از دشمنان خداست، اگر نمادی از ابراز تولی و تبری نیست، پس چیست؟ نماز بی «تولی و تبری» انگار یک چیزی کم دارد. تمام و کمال نیست. نماز دوم که تمام شد و اعلام فرمان تکبیر مکبر توی مسجد پیچید، خانم های کناری من هم همصدا با جمع شروع به گفتن کردند. حال انگار صدای آقایان هم ضریب پیدا کرده بودو بلند تر از قبل به گوش می رسید. و این است برکت جمع... ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat
🚩✨﷽ 〰〰〰〰〰 علی اصغر شش ماهه آب طلب میکرد و او در بطن مادر زندگی را ... یزید آب را دریغ کرد و اسرائیل حیات را! ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های حماسی خود را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 https://eitaa.com/khatterevayat