eitaa logo
رب الناس/بقلم علیرضا کمیلی
3هزار دنبال‌کننده
65 عکس
51 ویدیو
2 فایل
خاطرات و تأملات علیرضا کمیلی @komaili فعال عرصه بین الملل و عضو اتحادیه امت واحده محقق عرصه های دینی اجتماعی و تشکلی
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پنج ویژگی الزامی مدیران جوان در نسبت با مدیران سابق! 👈 از آنجا که رویکردی در توجه به مدیران نسبتا ایجاد شده خوب است که از منظر تطور اجتماعی به تمایزات لازم اینان با مدیران نسل های قبل توجه شود والا برخی انتخاب میشوند که فرقی با آنان ندارند! 1⃣ تفصیل مبانی: نسل اول از منظر شناخت روح انقلاب گاها جلوتر است چرا که درک حضوری تری از نگاه داشته هر چند فرصت شناخت تفصیلی انقلاب را نداشته است. نسل جدید باید فکر امام با سایر تقریرهای دینی در عرصه مدیریت خود را تفصیلا بفهمد. 2⃣ اهل فکر بودن: نسل اولی ها بدلیل فرو افتادن در میدان بحران های انقلاب فرصت کافی برای کار نداشتند ولی نسل جدید مدیران باید جامع میان فکر و توان باشند. 3⃣ نگاه جهانی و جبهه ای: دوری از تکروی و باور به این که سطح گسترده حکمرانی و تمدن سازی فقط و فقط با کمک ظرفیت ها میسر است که منحصر به داخل کشور هم نیست مؤلفه مهم مدیران جدید باید باشد. 4⃣ غلبه رویکرد اجتماعی: سیاست زدگی عمده مدیران سابق است. باید عمده رویکرد متوجه به فعالسازی بدنه جامعه و ایمان به مردم باشد. 5⃣ روحیه انقلابی: روحیه انقلابی بمعنای تندی نیست بلکه بمعنای تدبیر برای کوتاه نیامدن های پیاپی از مطلوب و است. تب تند اتفاقا زود می برد و به منجر می گردد ولی انقلابی با لحاظ شرایط و مصالح به تحقق عملی آرمان نزدیک میشود. 📍 @komeilialireza
⚠️ فاصله توقع رهبری با توان جوانان زیاد است! خلاصه تحلیل ملزومات تحقق بیانیه در جمع تشکل طلبگی ربیون مشهد ❇️ بیانیه گام دوم از حیث محتوا جمع بندی همان حرف های گذشته رهبری است ولی در قامت گذشته، حال و آینده انقلاب اسلامی بیان شده است. بنظرم خود رهبری هم حسب شرایط کشور سیر تطوری داشته اند. ایشان یک دوره برای اصلاح بروکراسی ساختار موروثی اداری-اجرایی کشور از تلاش جدی می کنند و به مسوولان تذکر می دهند. از دهه 80 است که ظاهرا تذکرات درونی را کافی نمی بینند و برای فعال کردن از مسوولان در بدنه مردمی تلاش می نمایند و از ابتدای دهه 90 هم که شاهدیم با ادبیات فعالسازی و جوانان و آتش به اختیار سعی می کنند تا خود را فعال کنند. طی این مراحل شاید به این خاطر بود که در ابتدا توان بدنه مردمی در حدی نبود که بتوان برای اداره کشور به آن اتکا کرد والا مبنای ما لیقوم الناس بالقسط است و اتکای اصلی ما مردم بوده اند، اما بعد از جریان دوم خرداد که بدنه انقلابی نگران فعلیت انقلاب شد و از خواب خوش بینی بیدار و تازه وارد مباحث فکری و عمیق تر شد، رویش های جدی در بدنه انقلابی اتفاق افتاد و یک جدی برای انقلاب رقم خورد. 🌹 وجه ممیزه گام دوم هدف گیری جدی به عنوان مسئول مدیریت انقلاب است و رهبری تاکید می کنند که در جهاد بزرگ پیش رو جوانان باید شانه های خود را زیر بار مسئولیت قرار بدهند. ایشان می خواهند انقلاب را به دوش جوانان بگذارند و خودباوری را در آن ها ایجاد کنند تا در این سطح جدی احساس مسئولیت کنند. گام دوم باید در باب فهم مسائل کشور بصیرتی در بدنه انقلابی ایجاد کند و مقدمه اش این است که خود را متولی حاکمیت بدانند. 👈 متاسفانه ولی فاصله ای که بین باور نسل جوان به خودش و حد توقع رهبری وجود دارد خیلی زیاد است! خیلی از ما می دانیم که کارمان حیاتی نیست و در صورت تعطیل شدن خلائی ایجاد نمی کند یعنی اگر بپرسی حالا شما نروی اردوی جهادی چه می شود نخواهی شنید که مردم گرسنه می مانند یا فلان درصد اشتغال استان تغییر خواهد کرد! یعنی ما در دل مان جدی برای کارهای فعلی مان قائل نیستیم! ⭕️ ساختار اداری اجرایی کشور ما میراث گذشته است و کارآمدی انقلاب را با مخاطره روبرو کرده است. یک رویکرد اصلاحی نسبت به ساختار موجود داریم. ساختاری که قدرتش زیاد و تاثیرگذاری اش کم است. رویکرد کوچک کردن نهادهای بزرگ و فشل یا بعبارتی رویکرد اصل چهل و چهاری! البته اگر افرادی بتوانند داخل همین ساختار تغییراتی بدهند خیلی خوب است ولی ساختارها تا اطلاع ثانوی فشل اند! اما لزوما فرایند حرکت این نیست که باید وارد ساختار و نهادهای حکومتی بشویم و اصلاح کنیم. گام دوم صرفا قرار نیست با نهادهای موجود اتفاق بیفتد. بخشی از آن به عهده بدنه مردمی است. شاید مطلوب این باشد که مثلا وزارت ارشاد یک نهاد نظارتی بشود و تمام کار فرهنگ و هنر کشور به موسساتی چون اوج و عمار و... و در اقتصاد به هزاران شرکت خصوصی و مجموعه های سیاست گذار مردمی سپرده شود. البته باید برنامه ریزی برای ورود به ساختار موجود داشته باشیم تا بتوانیم رویکرد اصلاحی را حتی المقدور پیاده سازی کنیم ولی نباید به آن خیلی دل بست! چنانچه رهبری مخاطب شان را جوانان گذاشتند نه ادارات! ⏹ ما امروز در دو جنبه نظری و ساختاری ضعف داریم. مساله ما مبانی حاکم بر برنامه های توسعه است که رویکردهای کشور را به سمت شدن می برد و ما مدل توسعه جایگزین ارائه نداده ایم و در جنبه تحقق هم می خواهیم با یک ابزار خراب به اسم ادارات موجود به اهداف برسیم که شدنی نیست!