#قسمت_دهم (پایانی)
#ش_رهبر
(مامان سه پسر ۹ و ۶ و ۳ ساله)
توی این سالها خداروشکر هیچوقت از نظر اقتصادی و مالی به مشکل نخوردیم و لنگ نموندیم.😊
تا زمانی که همسرم دانشجو بودن و تا قبل اتمام دکتراشون، کار پارهوقت داشتن و به هر حال وقت زیادی باید برای درس میذاشتن و درآمدمون پایینتر از بعضي دوستانمون بود.
حتی همسرم به خاطر همین که درآمدمون کم بود و مشغول سربازی و تحصیل بودن، اولش با بچهی دوم و سوم زیاد موافق نبودن.😑
اما من همیشه فکر میکردم خداست که روزی بچهها رو میرسونه و خودش هم ضمانت کرده.
همسرم هم نهایتا با توکل به خدا راضی شدن.
توی این سالها هم دیدیم که خدا هیچوقت نگذاشت لنگ بمونیم.
البته فکر میکنم به خاطر سطح توقع و روحیات خودمون هم بود.
ما توقع زیادی نداشتیم و اهل ولخرجی هم نبودیم و از اولش ساده زندگی میکردیم.
شاید اگر کس دیگهای با توقع بالا، توی همین شرایط ما بود، احساس کمبود و مشکل مالی میکرد.🙄
یه چیز دیگهای که توی این سالها فهمیدم و بهش رسیدم، اینه که من به عنوان یه مادر، باید حواسم به خودم باشه و برای خودم هم وقت بذارم.
نه اینکه بگم صرفا میخوام عمرم رو وقف بچههام کنم و خودم رو فراموش کنم.
سعی کردم برنامهریزی کنم و کارهایی که میتونم و دوست دارم رو کنار بچهها انجام بدم، تا شادی و نشاط خودم رو حفظ کنم. اگر همین کارها نبود، شاید بعد از چند سال دچار افسردگی میشدم.
مخصوصا که حرفهای اطرافیان هم میتونست برام خیلی اذیتکننده باشه ، که تو رفتی درس خوندی الان چرا هیچ فعالیتی نداری؟👌🏻
به مرور که بچهها بزرگتر و مستقلتر شدن، حس کردم وقتهای اضافی دارم که اگر ازش بهینه استفاده نکنم، تلف میشه و از دستم میره.
فکر میکردم اگر فعالیتهام رو بعد بچهها کلا تعطیل کنم به امید اینکه در آیندهی دور، یه وقتی دوباره شروعش کنم، شاید دیگه خیلی از فضای فعالیت و درس فاصله بگیرم و برگشتن بهش سخت بشه.
برای همین با همهی سختیاش، باتوجه به شرایط و علایقم وارد این مسیر شدم تا بتونم در کنار بچههام رشد کنم. البته همیشه اولویتم بچههام بودن و برنامهم رو طوری تنظیم کردم که بتونم مامان خوب و مهربونی براشون باشم.😊
البته خیلیم مامان عالی و گلوبلبلی نیستم و گاهی عصبانی میشم و دعواشون میکنم که دارم سعی میکنم روی خودم کار کنم و بهتر بشم.
واسه آینده هم دوست دارم به امید خدا همین درس و کارم رو پیش ببرم و بتونم کارهای مفیدی انجام بدم.
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام مامانهای عزیز❤️
حالتون خوبه؟
توی بخش تجربیات تخصصی، دوست داریم داستان زندگی شما و تجربهتون از فعالیت و علمآموزی در کنار بچهداری رو بخونیم و همینجا منتشر کنیم.🙂
هرکس تمایل داره تجربیاتش رو برامون بفرسته، به آیدی خانم اکبری پیام بده تا توضیحات بیشتر رو بگن.
مامانهای دو فرزندی و چندفرزندی
که در کنار بچههاتون برای خودتون هم برنامه و فعالیت دارید.
بشتابید 😊
در پیامرسانهای بله و ایتا: 👇👇
@mola_ali71
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#از_لابهلای_کتابها
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#ز_منظمی
(مامان #علی آقای ۳سال و۳ماهه و #فاطمه خانم ۲ساله)
اولین باری که برای علی کتاب خوندم یک سالش بود. کتاب مناسب سنش نداشتم اما همسایهای که از پیشمون رفته بود، کتابهایی که نمیخواست رو به من داده بود.
کتابهایی که شاید مناسب بچههای بالای ۵ سال بود.
عکسهای ساده کتاب رو بهش نشون میدادم و اسمهاشون رو میگفتم گل، جوجه ،نینی ،ابر ...
اولین چیزی که یاد گرفت جوجه بود و وقتی ازش میپرسیدم نشونشون میداد.
بقیهی کتابهای همسایهی مهربون هم کمکم وارد میدون شدن.
کتابها را خودم نخریده بودم😅
خیلی هم سالم نبودن🤦🏻
داستانهای خیلی جالبی هم نداشتند🤪
همهی اینها با هم باعث شد من سر پاره شدن و خطخطی شدنشون حساس نباشم
و بعداً فهمیدم با این حساس نبودن چه لطف بزرگی درحق پسرم کردم.
همین که کتاب دوروبرش بود و اجازه داشت باهاشون راحت بازی کنه (بخونید خطخطی و پاره کنه😉) باعث علاقهمندیش به کتاب شده بود.
بعدها فهمیدم بعضی از هزینهها اصلا به چشم ما نمیاد اما بعضیای زیادی به چشممون میاد.😜
مثل اینکه ممکنه بچمون رو ببریم شهربازی و اندازهی پول چند تا کتاب خرج کنیم. اما وقت کتاب خریدن، پرداخت اون پول برامون سخته یا روی پاره نشدنش حساسیم و یادمون میره همین بازی بچه با کتاب باعث اُنسش میشه.
گاهی بعد از پاره شدن کتاب به خودم میگم فکر کن بچه رو بردی شهربازی نیم ساعت بازی کرده.
تازه اون پولش برنمیگرده😏
ولی کتاب رو میتونم چسب بزنم😁
حالا چند تا راهکار برای علاقهمند شدن بچهها به کتاب و البته کمتر آسیب دیدن کتابها:
۱. هرچی بیشتر پدر و مادر کتاب دستشون باشه، بچه هم کتاب دوستتر میشه.😁
۲. هرچی بچهها تجربههای لذتبخشتری با کتاب داشته باشن کتاب دوستتر میشن. مثلاً من یادمه بچه که بودم کتابام رو میچیدم رو همدیگه و باهاشون نونوایی بازی میکردم.😆
۳. میشه کتابایی که لازم نداریم، سررسیدها و مجلههای تاریخ گذشته و... بچینیم طبقهی اول کتابخونه که بچه دستش میرسه. هم دیگه نگران خراب شدنشون نیستیم، هم بچه هر وقت دلش بخواد میتونه باهاشون بازی کنه.🤗
۴. میشه کتابی که خودتون میخونید و یه کتاب به دردنخور رو با یه کاغذ کادو جلد کنید. احتمالا🤪 بچه گول میخوره و کتاب شما رو نمیگیره خط خطی کنه.
راستی نمایشگاه مجازی کتاب تا ۸ بهمن تمدید شده.
همهی کتابها ۲۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان دارن🤩 ازدستش ندید.
https://book.icfi.ir/
#مادران_شریف_ایران_زمین
#روزنوشت_های_مادری
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سالروز وفات مادر شهیدان، بانوی صبر و ادب، حضرت امالبنین تسلیت باد.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#از_لابهلای_کتابها
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#پ_شکوری
(مامان #عباس ۳سال و ۳ماهه و #فاطمه ۱سال و ۹ ماهه)
هشتم اردیبهشت ۹۸، ساعت ۶ تا ۷ عصر توی کلاس زبان آنلاینم شرکت کردم و بعدش متوجه شدم که فاطمهمون داره کمکم از راه میرسه.
۸:۳۰ شب رفتیم بیمارستان و ساعت ۹:۱۵ به دنیا اومد. طبیعی و سریع و کم دردسر.😉
اولین شبی بود که عباس بدون من قرار بود پیش خانوادهی شوهرم بخوابه. گویا اون شب چند بار هی از خواب بیدار میشده و سراغ من رو میگرفته.
منم توی بیمارستان نگران عباس بودم و دلم براش تنگ شده بود و حتی گریه میکردم از دلتنگی!😓
روز بعد همگی اومدن بیمارستان ملاقات من و فاطمه کوچولو.
صحنهی جذاب و غیر قابل توصیفی بود.
عباس یه خوشحالی همراه با کنجکاوی داشت. ماهم اجازه دادیم با خواهرش بیشتر آشنا بشه و نازش کنه.❤️
وقتی اومدیم خونه، به عباس یه کادوی جذاب دادیم و گفتیم چون داداش بزرگ شدی، برات کادو گرفتیم.
چند روزی مشغول کادوش بود و کمتر توجهش به فاطمه کوچولو جلب میشد.
اوایل وقتی فاطمه گریه میکرد، عباس ازش میترسید😅 چون صداش خیلی بلند و نازک بود و صورتش هم قرمز میشد موقع گریه.
تا وقتی مامانم پیشمون بود، عباس بغل مامانم میخوابید و فاطمه هم بغل من یا توی ننویی که خودمون درست کرده بودیم، میخوابید.
(قبلاً روشش رو با هشتگ #ساخت_ننو توضیح دادم)
خدارو شکر فاطمه خوش خواب بود. بر خلاف عباس که تا ۴ ماهگی شبا اکثرا گریه و زاری میکرد.😭
اما از وقتی تنها شدیم، تازه با چالش خوابوندن دو تا فسقلی مواجه شدم!
تا ۲ ماهگی فاطمه رو توی ننو میخوابوندم و عباس هم بغلم میخوابید با قصه و کتاب الکترونیکی (از طاقچه) یا کلیپ.
گاهی هم عباس خودش ننو رو تکون میداد و برای خواهرش لالایی میخوند تا بخوابه.😍
بعد که فاطمه بزرگتر شد، دیگه توی ننو نمیموند و دوست داشت روی تشک، پیش ما بخوابه.
اینم خودش چالشی بود.
عباس دوست داشت روی دستم و کنارم بخوابه مثل سابق، اما دیگه فاطمه جاش رو گرفته بود چون باید شیر میخورد تا بخوابه.😶
چند هفتهای طول کشید تا عباس عادت کنه به شرایط جدید.
گاهی فاطمه سمت راستم میخوابید و عباس سمت چپ. گاهیم هردو سمت راستم. عباس سرش رو میذاشت روی دستم و کنار فاطمه میخوابید.
بعد از چند ماه هم عباس بعضی شبا بغل باباش میخوابید و من و فاطمه هم کنار هم میخوابیدیم.
خلاصه با سختی اما شیرینی، چالش خوابوندن دوتا بچه کوچولو رو پشت سر گذاشتیم.🙂
#اختلاف_سنی_یک_سال_و_نیم
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام
امروز ساعت ۱۹ تو پیج اینستاگرام مادران شریف یه لایو داریم با سرکار خانوم اکبری 🌷
ایشون از اعضای اصلی و نویسندگان مادران شریف هستند.
فارغ التحصیل هوافضا دانشگاه شریف، مادر سه فرزند، مبتکر و تولیدکننده اسباب بازی و در حال حاضر خانه دارند.
آدرس صفحهی اینستاگرام:
https://instagram.com/madaran_sharif?igshid=nshix9dibr4a
برای آشنایی مختصر با ایشون میتونید قبل از دیدن لایو، پادکست صوتی زیر رو گوش بدید که روایت زندگی و تجربیات ایشون تا پارسال هست.👇
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
49.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام عزیزان🙂
فیلم کامل گفتگوی دیشبمون با خانم #طاهره_اکبری مامان آقا پسرها رضا و طاها و محمد رو تقدیم حضورتون میکنیم.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
اردیبهشتماه امسال بود که تو جمع مادران شریف، هر روز یه خبر جذاب میشنیدیم!
خبرها حاکی از این بود که دیماه قراره سه نفر از هفت نفر عضو فعال جمع، مادر بشن!
دیماه پرهیجانی رو پشت سر گذاشتیم و حالا سه تا نینی به جمع ما اضافه شدن.
حسینآقا، پسر دوم خانوم #ه_محمدی ۱۰ دی دنیا اومد و محمد کوچولو، داداشدار شد. (عکس اول)
مامان و باباشم که دیگه بیتجربه نیستن، از سختیهاش استقبال میکنن چون میدونن قراره انشاءالله مثل داداشش بزرگ بشه و منتظر #اولینهاش هستند.😍
هدیخانم دختر خانم #ف_جباری ۱۲ دی دو هفته بعد از فوت داییجونش😢 به دنیا اومد و تسکین درد مادر داغدارش شد و خواهر کوچولوش رو از تنهایی درآورد.😍 (عکس دوم)
خانم جباری هم با این کوچولوها در حال اتمام آزمونهای پایانترم هست.👌🏻
و اما!
۱۹ دی هم فاطمهخانم دختر خانم #پ_عارفی عضو هنرمندمون بدنیا اومد.😍 (عکس سوم)
این مامان اولی خسته که حسابی جاخورده و فکر نمیکرده انقدررررر مادرشدن سخت باشه، بیشتر از بقیه دوستان التماس دعا دارن ازتون.😩
خلاصه که الان جلسات کاری مجازی مادران شریف با هفت مادر و چهارده فسقلی که بین بیست روز تا هفت سال سن دارن، برگزار میشه.😅
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#از_لابهلای_کتابها
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام به همهی عزیزان همراه🌷
عیدتون مبارک
یه مسابقهی خیلییییی آسون داریم👌🏻
یکی از پستهای کانال رو خودتون انتخاب کنید و به مناسبت روز مادر توی گروه های دوستانهتون بفرستید تا مادران بیشتری به جمعمون بپیوندند.
از صفحه گروهتون اسکرین شات بگیرین و برای ما، به این شناسه، بفرستین تا توی مسابقه شرکت کنید.
@a_tavana76
روز جمعه هم قرعهکشی میکنیم از بین دوستانی که معرفیمون کردن و به ۵ نفر هدیهای تقدیم میکنیم.
پ.ن: هدیهمون کتاب صحیفه فاطمیه هست😍، کلمات و دعاها و صحبتهای حضرت فاطمه (سلام الله علیها).
مامان ۴ تا بچهی قد و نیمقد و اواخر یه توراهی.
مامانی که از نظر عبادت و معنویت در اوج بودن.
خونهداری و بچهداری و شوهرداریشون نمونه و بینظیر بود.
توی خونهشون کلاس درس و آموزش داشتن
و در جای لازم، بالاترین سطح از فعالیت و حضور اجتماعی رو هم داشتن.
شنیدن کلمات و دعاها و دغدغههای ایشون میتونه خیلی بهمون کمک کنه و دلگرمی بده برای ادامهی مسیرمون.
هرجا کم بیاریم، میتونیم با زبان ایشون با خدا حرف بزنیم و دنبال راه چاره بگردیم.
این کتاب عالیه😍
چون مزین به کلمات بهترین بانوی آفرینشه.
حتما توی مسابقهمون شرکت کنید تا این کتاب خوب رو جایزه بگیرید.
حتی اگرم برنده نشدید، خودتون حتما بگیرید و بخونیدش...❤️
#پست_مسابقه
#کتاب
#هدیه
#روز_مادر
#صحیفه_فاطمیه
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ز_ح
(مامان #حسنا خانوم ۱۳ ساله و آقا #محسن ۹دساله)
یه طناب بسیار محکم...
یه رشته از جنس مهربانی...
یه رابطه عاشقانه به رنگ خدا...
اینها و صدها تعریف زیبای دیگه در تعریف رابطهی مادر و فرزند در ذهن من از کودکی میچرخید.👩🏻👶🏻
اما تقدیر این بود که از نزدیک این رابطه زیبا و غیرقابل جایگزین رو درک نکنم و از دو سالگی از این نعمت بزرگ محروم موندم.😞
به خاطر نداشتن این نعمت بزرگ، توفیق دادن کادوی روز مادر رو هم نداشتم.😢
دائم فکر میکردم بچهها چطور به ماماناشون ابراز عشق میکنن،
میپرن بغلشون،
میبوسنش،
براش نقاشی میکشن
یا با یه سنجاق سر منجقدوزی شده موهای مامانشونو خوشگلتر میکنن؟!
اینا همه موند تا خدا دختر قشنگمو بهم داد و بعد خیلی زود، پسر شیطونمو( هر دو هم در اوج درس و کارای شرکت!) 😍😍
و من یه مامان اولی متعجب بودم و بیتجربهگیهایی که منو به قول ننهجونها، دنیادیده کرد.
حالا که هر سال این فرشتهها، من رو با یه نوآوری در هدیه خوشحال میکنند، از خدا ممنونم که نه تنها طعم تلخ روزهای بی مادری رو دیگه هر سال تجربه نمیکنم بلکه اونقدر شیرینی روزهای مادری زیادن که گاهی رودل میکنم!😳😜
و با افتخار منتظر تولد فرزندان بعدیم هستم تا این شیرینیها رو صدچندان کنم😋 و طعم ناب این رابطه رو به کام فرزندانم بچشونم و انشاءالله این طعم شیرین نسل به نسل حس بشه...
پ.ن: کارتی که بیشترین جینگیلیجات رو داره حاصل دست دخترکمونه و اونی که فنی ساخته شده و قفل داره حاصل دست آقا پسرمون😍❤️
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#از_لابهلای_کتابها
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ط_اکبری
(مامان #رضا ۶.۵ساله، #طاها ۵سال و ۳ماهه، محمد ۲.۵ساله)
چرا بازم یه کار به کاراش اضافه کرد؟
چرا یه وقت نمیذاره کمکم بده؟!
یادته روز مادر ۱ ساعت رفتید خونهی مامان، از استرس دیر شدن کلاس مجازیش، معده درد گرفتی؟
یعنی واااقعا روز زن نمیتونست مرخصی بگیره؟!
حداقل زودتر بیاد؟!
وسط اینهمه کار، برای کلاس آنلاینش باید بچهها رو هم ساکت نگه داری!!
😤
حالا که تولدشه و قراره ساعت ۱۱ کلاسش تموم شه، شیطونه میگه...😏
هععی... حالا الان میخوای اعتراض کنی؟ قیافه بگیری؟ نتیجهش چیه؟
روز به این خوبی حیف نیست خراب بشه؟
ابر خاکستری بالا سرمو پاک کردم و یه ابر صورتی باز کردم!
بنده خدا خیلی زحمت میکشه،
خداروشکر اهل کاره،
تو این اوضاع فشار روش زیاده،
یادته اونروز با خستگی زیادش رفتید زیارت
یادته...؟!
❤️
برای حرف و گلایه وقت زیاده.
از هر فرصتی باید برای شادی استفاده کرد.
امروز باید خوش بگذره❗️
بچهها رو بسیج کردم خونه رو مرتب کنن و افتادیم دنبال ایده و برنامهی یه شب شاد👌🏻
بچهها چقدر ذوق کردن.😍
اونروز خیلی بدو بدو داشتم...
با وجود خستگی، وقتی دیدم همسر و بچههام شاد و راضین، احساس کردم خدا داره بهم لبخند میزنه☺️
از کجا فهمیدم؟!
وقتی دوباره رفتم تو فکر مشکلات و غصههام، دیدم دیگه اونقدرا هم ناراحت کننده نیستن!
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_جباری
(مامان زهرا ۲.۵ ساله و هدی ۴۰ روزه)
همیشه غبطه میخوردم و احسنت میگفتم به خانوادهشون که کارهای خاص و به یادماندنی انجام میدن...😊
عباس که به دنیا اومد گفتن چی کار کنیم ایام #دهه_فجر تو ذهن بچهها یه شادی واقعی بشه؟
شب ۲۲ بهمن ۲ سال پیش، عباس ۳ سال و نیمه و علیاکبر یک ساله بود که اولین #جشن_تولد_انقلاب رو تو خونهشون به راه انداختن،🥰
جشن تولدی که برای ۴۰ سالگی انقلاب گرفته بودن از تولدهای دیگه هیچی کم نداشت،
#تم_تولد، پرچمهای ایران و بادکنکهای سبز و سفید و قرمز بود و کلاههای سه رنگی که خانوادگی درست کرده بودن.🇮🇷
دوستان بچهدار رو دعوت کرده بودن و اصرار داشتن که جشن برای بچههاست.
کیک رو آوردن و شمع ۴۰ سالگی انقلاب رو فوت کردیم.
ساعت ۹ شب هم بچهها و بزرگترها #الله_اکبر گویان محله رو روی سرشون گذاشتن.
همه کیف کردن و شادی این جشن به جونشون نشست، میگفتن دیگه ۲۲ بهمنها خاطرشون با جشن تولد انقلاب خونهی اونها شیرین میشه.🤗
سال بعدش تولد ۴۱ سالگی انقلابمون که با ۴۰ام سردار دلها یکی شد، یه ریسه پرچم جدید به دکورشون اضافه شده بود، پرسیدیم این چیه؟
گفتن پرچم جنبشهای محور مقاومته!💪🏻
میخوایم به بچهها نشون بدیم که شادی جشنمون فقط برای ایرانیها نیست، همه خوشحالن و افتخار میکنن به این انقلاب...🥰 همونجور که همه ناراحت بودن از رفتن #سردار...😔
یادمه عباس پرچم ایران روی دوشش انداخته بود و دور خونه میچرخید، بین دوستاش حسابی افتخار میکرد به میزبانی این جشن تولد،😎
اما علیاکبر هنوز کوچیک بود، شاید امسال کمکم بفهمه شیرینی این جشن رو...
امسال که چراغ خونهشون خاموشه و در و دیوارهای خونه دلتنگ ریسهها و بادکنکهایی میشن که دیگه ازشون آویزان نمیشن.😞
امسال که آبجی نور میخواست اولین جشن تولد انقلاب زندگیش رو تو خونهشون کنار مامان و بابا و داداشها تجربه کنه... اما...
اما نمیگم حیف...
چون امسال به جای چراغ خاموش خونهی اونها، چراغ خونه ما و دوستاشون روشن میشه و #جشن_تولد_انقلاب رو خاص و به یادموندنی برای بچههامون معنا میکنیم...🌸🙏🏻
پ ن: این خاطره مربوط به خانوادهی برادرم آقای #محمدسعید_جباری هست که آذرماه امسال سه فرزند عزیزشون، #عباس ۵.۵ ساله، #علی_اکبر ۳ ساله و #نور ۲ ماهه رو به مادر سپردند و به رحمت خدا رفتند...
ان شاءالله روحشون قرین رحمت الهی و دعای دوستان بدرقه راهشون باشه.🙏🏻
لطفا فاتحهای قرائت بفرمایید.🌺
#روزنوشت_های_مادری
#جشن_تولد_انقلاب
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام دوستان عزیز🌷
عید پیروزی انقلابمون، به همه شما ایرانیان عزیز مبارک❤️🎉
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif