#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه
لشکر، لشکر، فرشته در طوس شماست
مَه زائرتان، ستاره پابوس شماست
خورشید شده کبوترِ گنبدتان
چون روزِ زیارتیِّ مخصوص شماست
#علی_ساعدی
#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه
با حسرت و آه، گریه را سَر دادم
دل را چوکبوتر به حرم پَر دادم
جا ماندهام از زیارت و از سرِدرد
صدنامه به دستِ این کبوتر دادم
#علی_ساعدی
#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه
ای آنکه زِ حال آهوان آگاه است
دل صید غم زیارتی دلخواه است
در روزِ زیارتیِّ مخصوص، آقا
مارا بطلب که دستمان کوتاه است
#علی_ساعدی
#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه
ز عشقت طالب امداد هستم
گدای صحن گوهرشاد هستم
به شوق یک نگاهت یا رضا جان
دخیل پنجره فولاد هستم
#محمد_مبشری
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه #دلتنگ_محرم
گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس
آزاد کن کبوتر خود را از این قفس
بیماری فراق برایم بس است بس
(لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس)
سلطان نظر به اشک من و نالهام نمود
دعوت به میهمانی هرسالهام نمود
اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست
باشد مریض میشوم اصلاً شفا که هست
گم میشوم میان حرم، آشنا که هست
اصلاً چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست
زائر چرا به غیر رضا آرزو کند
با آبروست هر که به این خانه رو کند
باید که این جهان شود آمادهی فرج
هیهات اگر به شانه گذاریم بار کج
باز است تا ابد حرم ثامن الحجج
باید همیشه روی به دارالشفا کنیم
هیهات اگر که تکیه به غیر رضا کنیم
سلطان! سلام باز به پابوس آمدم
هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم
امسال هم زیارت مخصوص آمدم
اما ببین که با غم و افسوس آمدم
غرق غم است قلبم و ناجور میزند
دست خودم که نیست دلم شور میزند
امسال هم خدا کند آدم کنی مرا
نذر عزا و تکیه و پرچم کنی مرا
نامحرمم مگر که تو محرم کنی مرا
خرج عزای ماه محرم کنی مرا
جان جواد روزی اشک مرا بده
من التماس میکنمت کربلا بده
کم کم ز راه میرسد آقای بی کفن
مارا به قافله برسان یا ابالحسن
دلتنگ روضهایم و پریشان سوختن
دلتنگ گریه بر غم آن پاره پاره تن
ما از قدیم نوکرتانیم یا رضا
محروممان مکن، نگرانیم یا رضا
#مجید_تال
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
چرخاند سمت گنبدت چشم ترَش را
انداخت فوراً با ادب پایین سرش را
از دارِ دنیا یک نفر مانده برایش
آورده پابوسَت امید آخرش را
بر ویلچر زل زد به ایوانِ تو! میدید-
با حالِ حسرت زائرِ دور و برَش را
پیچید بغضش را چنان همراهِ چادر
فهمید سقّاخانه حالِ مضطرش را
محض شفا رفت و برایش آب آورد
«یا ضامن آهو» شنید و باورش را-
بر پرچم سبزت گره زد زیر لب گفت:
آقا ضمانت کن تبِ شعله ورش را
بیتاب در گوشش زیاتنامه خواند و...
گاهی نوازش کرد دستِ لاغرش را
میدانم آخر این جوان در صحن کوثر
میگیرد از دستت شفایِ مادرش را!
#مرضیه_عاطفی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
صید این صحرا همه آهوست یاهویی بزن
وَحدهُ را وقت إلّاهوست آهویی بزن
از خراسان می دمد خورشید، والشمسی بخوان
صبح نزدیک است آری پرده را سویی بزن
جان همه صحن و سرای اوست، اسفندی بسوز
دل همه فرش رواق اوست، جارویی بزن
چلچراغی نیستی گر در شبستان، لااقل
قطرهی اشک زلالی باش و سوسویی بزن
راه اگر دور است نزدیکان او کم نیستند
نامهای بنویس و بر بال پرستویی بزن
ای دل از رفتن مشو غافل، رسیدن با تو نیست
هر طرف رو می کنی دریاست، پارویی بزن
#مهدی_جهاندار
#شهادت_امام_رضاعلیه-السلام
مرد غریبِ بُرده عبا روی سر، نیفت
خون لخته ریزد از لبت ای خون جگر نیفت
*
از زهر پای تا به سرت تیر می کِشد
دیگر به کوچه روی زمین اینقدر نیفت
*
درد سرت ز چیست به جایی نخورده است؟
چشمت سیاه رفته، از این درد سر نیفت
*
پنجاه مرتبه به زمین خورده ای بس است
یا فاطمه بگوی و از این بیشتر نیفت
*
دیوار را بگیر کمک حالِ خوبی است
راهی نمانده می رسی آهسته تر نیفت
*
مَردُم در این مَسیر به تو بی تفاوتند
باشد بیفت ولی در گذر نیفت
*
تا خانه پهلویت به سلامت نمی رسد
با سنگهای لَب پَرِ این کوچه، دَر نیفت
*
درها که بسته، حُجره که بی فرش مانده، پس
بر خاک قتلگاه ز صورت، ز سر نیفت
*
لب تشنه مثل مار گزیده، به خود مپیچ
دِق می کُند برابر چشم پسر نیفت
#علیرضا-شریف
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
شکر خدا که سائل این آستانیم
بر خاک افتاده، ولی در آسمانیم
شکر خدا در سایهی کهف امانیم
ما دوستداران امام مهربانیم
آن روز که دلهای ما را میسرشتند
ما را گدای حضرت سلطان نوشتند
عمریست از خدمتگزاران رضاییم
نه امشبی، که بین رضوانِ رضاییم
در خانه هم باشیم، مهمان رضاییم
ما اهل آب و خاک ایران رضاییم
ما شاهدیم او بارها اعجاز کرده
از زندگیهامان گرهها باز کرده
از کودکی خود را به صحن او رساندیم
ما با رضا در هیچ راهی وا نماندیم
هر دفعهای که "یا امین الله" خواندیم
گرد و غبار از روی دلهامان تکاندیم
مشهد برای توبه کردن بهترین جاست
دارالشفای ِ عالَم همینجاست
مشهد همیشه ابتدای زندگیهاست
فصل جدیدی در شروع بندگیهاست
مرز رهایی از همه آلودگیهاست
شاید که پایان همه دلبستگیهاست
با اینکه ما عُمریست زندانی خویشیم
دلبستهی یار خراسانی خویشیم
پهن است در هر صحن بزم میهمانی
در پیش زوّار حرم با مهربانی
یک جا نشسته زائر مازندرانی
جانم به زائرهای آذربایجانی
آنجاست که بوسه زدن دارد صفایی
بر دست پینه بستهی یک روستایی
در صحن سلطان که پناه زائران است
هر گوشهای این نالهی یک روضهخوان است:
"آقا چرا قبر حَسَن بی سایبان است؟
حیف است شهر مادری بی آستان است
در خواب بوسه میزنم با قلب خسته
جای ضریحش روی یک سنگ شکسته"
یک روضهخوانِ دیگری که غم نصیب است
چشمش به دیوار حرم محو کتیبه است
آرام ذکرش "یا حسین" و "یا غریب" است
آغاز ابیاتش چرا یابن الشبیب ... است؟
یابن الشبیب! آه از غم کرببلایش
از ماجراهای سرِ بر نیزههایش
یابن الشبیب! آه از غم پیراهن او
میسوزم از داغ به غارت رفتن او
زینب فقط دیده که دست دشمن او...
با تیر زهرآگین چه کرده با تن او
آن تیر که بشکافت قلب دلبرش را
در خون نشانده دیدهی آب آورش را
خم بود قد و قامتش؛ از غربتش بود
خون علیْاصغر به روی صورتش بود
شمر آمد و در فکر هتک حرمتش بود
صورت به روی خاک ... این وضعیتش بود
نامردها کمکم به مقتل میرسیدند
با حوصله سر از تن او میبُریدند
#رضا_تاجیک
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
پرچم تو باد را این سو و آن سو میبَرد
گنبدت خورشید را هر روز از رو میبَرد
عدهای را گنبدت، یک دسته را گلدستهات...
گاه دل را چشم جادو، گاه ابرو میبَرد
بسته به ایمانِ خویش از آب سقاخانهات_
یک نفر آب و کسی میگفت دارو میبَرد
پلک، گردی را نمیگیرد، نمیداند که چیست_
لذتی را که از این درگاه جارو میبَرد
مهربانیِ تو جای خود، که حتی در عتاب
سمت زائر خادمت تنها پَرِ قو میبَرد
میتکاند از غبارِ بیکسی اول مرا
بعد دربانت مرا با دست خود توو میبَرد
از فراوانی مهمانان تو فهمیدهام
هر گدا از ماجرای سفرهات بو میبرد
#حسین_صادقی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است
که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است
مثل این قافیه گل میکنم آن وقتی که
شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است
حال من حال جوانیست که در پای ضریح
مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است
راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟!
نامهاش دیرزمانیست که توو افتاده است
از سه باری که قرار است یکی هم کافی است
احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است؟!
به طمع آمدهام، باز عطش آوردم
به امیدی که بنوشانیام آبی با دست
آنقدر حرف زیاد است، خودم خسته شدم
خوب شد حوصلهی پنجره از فولاد است
#محسن_ناصحی
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹یا امان الخائفین🔹
سیر من سیر الیالله است تا مقصد تویی
کیستم؟ دست نیازم، لطف بیش از حد تویی
کیستم؟ عرض سلامم، بال در بالِ نسیم
میکشد آنکه مرا هر صبح تا مشهد تویی
صبح مشهد زندگی تازهای در من دمید
حس شیرینی که در خود زندگی دارد تویی
ای نگاه لطف تو بیابتدا بیانتها
من چه میفهمم، گمانم معنی سرمد تویی
یا امان الخائفین! آیا امانم میدهی؟
آنکه نگذارد تفاوت بین خوب و بد تویی
آمدم از خویش تا تو ای نگاه بیکران
سیر من سیر الیالله است تا مقصد تویی
#علی_گلی_حسینآبادی