eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 تقویم شیعه🌻 ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۷ مرداد ۱۴۰۳ میلادی: Sunday - 28 July 2024 قمری: الأحد، 22 محرم 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️3 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️13 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️28 روز تا اربعین حسینی ▪️36 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️38 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ✅ با ما همراه شوید...🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل ابــر بهــار می‌گرید دائـمـــاً زار زار می‌گرید رهبر انقلاب گریه‌کنــان با دلی داغــدار می‌گرید گریه‌اش کاخ ظلم را لرزاند بس که با اقتدار می‌گرید تــا درخت قیـــام بر بـدهد می‌شود جویبار، می‌گرید هر امامی رســالتی دارد به همین اعتبــار می‌گرید با سلاح بکـاء و دست دعا در یمین و یســار می‌گرید وارث زخم‌های عاشــورا در غم یک تبـــار می‌گرید آب افطار او مضــاف شده بس که این روزه‌دار می‌گرید تا که طفـل رضیــع می‌بیند در غــم شیـــرخوار می‌گرید صبح تا شــام یاد غصه‌ی شام بی حد و بی‌شمـار می‌گرید شادی اهل شـام را غم کرد چه قــدر گریــه‌دار می‌گرید یــاد تـاراج روســـری‌ها و غــارت گوشـــوار می‌گرید یک طرف چشم هرزه ویک سو بــانـوی بـاوقــــار، می‌گرید تا می‌افتد سری ز نی، او از خنـده‌ی نیـــزه‌دار می‌گرید
روضه برپا بود هر جا آب بود روضه هایش ذکر بابا آب بود مقتل جانسوز آقا آب بود: تشنه لب بود آه اما آب بود روضه خوانش گاه ظرفی آب شد گاه گاهی روضه خوان قصاب شد ماجرای آب آبش کرده بود غصه ی ارباب آبش کرده بود مادری بی تاب آبش کرده بود دختری بی خواب آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه ی شمشیرها یادش نرفت سنگ ها و تیرها یادش نرفت هم به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راه زن ها را گرفت عمه را با دست بسته می زدند با همان نیزه شکسته می زدند بچه ها را دسته دسته می زدند می شدند آنقدر خسته... می زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود با تنش زنجیرها درگیر بود در غل و زنجیر امّا شیر بود از نگاه حرمله دلگیر بود اوجوان بود آه امّا پیر بود ماجرای شام پشتش را شکست غصه های شام پشتش را شکست کوچه های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام پیرش کرده بود سنگ روی بام پیرش کرده بود طعنه و دشنام پیرش کرده بود بی هوا عمامه اش آتش گرفت مثل زهرا جامه اش آتش گرفت درد و رنج و غصه ی بسیار دید از زبان شامیان آزار دید خواهرانش را سر بازار دید عمه را در معرض انظار دید بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی نیزه بازی با سرش هم جای خود بوریا و پیکرش هم جای خود دست بی انگشترش هم جای خود ماجرای خواهرش هم جای خود خاک را همسایه ی افلاک کرد خواهرش را در خرابه خاک کرد ✍
آسمان را به خاک می‌آری با همان جذبه‌های عرفانی ولی از یاد می‌بری خود را دم‌به‌دم در شکوه ربانی با خودت یک سحر ببر ما را تا تجلی روشن ذاتت دل ما را تو آسمانی کن با پر و بالی از مناجاتت تربت کربلاست تسبیحت همدم ندبه‌هات سجاده بی‌قرار است گریه‌هایت را که بیفتد به پات سجاده غربتت را کسی نمی‌فهمد چشم‌هایت چقدر پُر ابر است آیه آیه صحیفه‌ات ماتم جبرئیل نگاه تو صبر است شده این خاک گریه‌پوش آقا مثل چشمت صحیفهٔ باران صبح تا شب، شکسته می‌گویی السلام علیک یا عطشان غم به قلبت دخیل می‌بندد چشم‌های تو با خوشی قهر است تشنگی بر لبان تو جاری آب دیگر برای تو زهر است کربلا در نگاه تو جاری روضه می‌خواند چشم تو سی‌سال دل تو هروله‌کنان، یک عمر علقمه، خیمه‌گاه، تل، گودال پردهٔ خیمه‌ها که بالا رفت کربلا در برابرت می‌سوخت ناگهان روی نیزه‌ها دیدی سر خورشید پرپرت می‌سوخت در دل قتلگاه می‌دیدی لحظه لحظه غروب زینب را چه به روز دل تو آوردند؟ «وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»... جز تو و عمهٔ پریشانت کوفه و شام را که می‌فهمد طعنه‌های کبودِ سلسله و سنگ و دشنام را که می‌فهمد دست بسته به سوی شهر بلا خاندان رسول را بردند به روی ناقه‌های بی‌محمل دختران بتول را بردند یادگار کبود سلسله‌ها به روی مصحف تنت مانده مرهمی از شرار خاکستر به روی زخم گردنت مانده سنگ‌های بدون پروایی محو لب‌های پاک قاری بود از لب آیه آیهٔ قرآن روی نی خون تازه جاری بود با شکوه نجیب قافله‌ات کینه‌های بنی‌امیه چه کرد در خرابه نشسته‌ای از پا با دلت ماتم رقیه چه کرد بی‌کسی‌های عمه‌ات زینب غصه‌های رباب پیرت کرد داغِ زخم زبان و هلهله‌ها بزم شوم شراب پیرت کرد... کربلا را به کوفه آوردی با شکوه پیمبرانهٔ خود لرزه انداختی به جان ستم با بیانات حیدرانهٔ خود چه حقیر است در برابر تو قد علم کردن سیاهی‌ها تو ولی از تبار خورشیدی شام را در می‌آوری از پا با دعاهای روشنت آخر شهر پُر از کمیل خواهد شد کاخ ظلمت به باد خواهد رفت اشک‌های تو سیل خواهد شد از همه سو برای خون‌خواهی در خروشند باز بیرق‌ها راوی زخم‌های پنهانِ دل مجروح تو فرزدق‌ها
كوچه های مدینه وُ بوی زخم های تنی كه می آید چشم های سپیدِ یعقوب و بوی پیراهنی كه می آید مرد سجّاده ای كه درک نكرد هیچ كس آیه ی مقامش را در هیاهوی شهرِ كوفه نداد هیچ كس پاسخ سلامش را  تا عزاداریش شروع شَوَد دیدنِ شیرخواره ای كافی ست تا صدایش به گوش ما برسد دیدن گوشواره ای كافی ست  وقت افطار كردنش هر شب تا كه چشمش به آب می افتاد تشنگیِ ضَریحِ لب هایش یادِ طفلِ رباب می افتاد من نمی دانم این كه خاكستر چه به روز سَرِ امام آورد زیر زنجیر پیكر زردش معجزه بود اگر دوام آورد گیرم از دست كوفه راحت شد سنگِ طفلان شام را چه كند؟ گیرم از دست كوچه سنگ نخورد مردم پشت بام را چه كند؟ تا كه این مرد قافله زنده ست حرفی از طفلِ كاروان نزنید پیش این مردِ گریه، جانِ حسین حرفی از چوب خیزران نزنید علی اكبر لطیفیان
من چهل سال غم وغصه مکرر دیدم نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم از همه سختی گودال همین بس باشد قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگشت پدر در همه جا گردیدم با عبا جمع نمودم که نریزد عباس پاره های تنِ سقای دلاور دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم وای از شام که ناموس خدا را بردند خنده و هلهله در مردم کافر دیدم سخت تر از همه بازار یهودی ها بود عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم ✍شاعر:
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر دوست داران و محبین ثار الله 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم برروی نیزه ها شد ، آن راس نازنینت گریان و در عزا شود آن خواهر حزینت ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم بعد شهادت تو آتش به خیمه ها زد آن دشمن ستمگر سیلی به کودکان زد ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم قربان حق نمودی آن اکبر و اصغر را هدیه به حق نمودی آن عون و آن جعفر را ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم بر ناقه های عریان گشته سوار زینب ای وای بر اسیری بردند و اهل بیتت ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم یاری نماند و از تو در وادی غریبان بردند و در بیابان قافله ی اسیران ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم این مردمان شامی شرم و حیا ندارند اهل بیت پاکت را بیگانه می شمارند ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم قلب زهرا شکسته شد از شهادت تو زنده شد دین اسلام از آن رشادت تو ای سر جدا حسینم پیکر جدا حسینم 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ارسالی از شاعر ومداح اهلبیت کربلایی ابوالقاسم غفاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بمناسبت شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️واحد سنگین هم خوانده می شود بنداول: منو کربلایی پر از خاطره منو روضه هایی که دردآوره دلم بین گودال گرفته بهانه تنی پاره پاره ندارد نشانه کنم گریه هر شب به همراه زهرا کشد آتش غم از این دل زبانه حنجر . خنجر . نیزه . پیکر کابوس شبهام خاره تو چشمام می زنه اینها نمک رو زخمام بابا حسین مظلوم بند دوم: گذشته چهل سال به اشک و نوا منم روضه خوان غم کربلا نرفته زیادم عموی شهیدم که فرقش دو تا شد از این غم خمیدم و بعد علمدار حسین ماند و لشگر سرش رو نی رفت خجالت کشیدم نفس . نفس . شمر ُ . شبث خیمه وو غارت می شد جسارت همراه خولی رفتیم اسارت بابا حسین مظلوم بند سوم: غم کوفه وو شام بود این چنین به ما میزدند از هوا وو زمین زدند سنگ کینه به راس شهیدان به پیشم زمین خورد سه ساله ی گریان امان از دمی که به پیش سکینه عدو خیزران زد بر آن لب و دندان عذاب . عذاب . بزم . شراب دستای بسته دلی شکسته ما روی پا وو عدو نشسته بابا حسین مظلوم به قلم : یاسر محمدی
ما از دعای خیر به هیئت رسیده‌ایم از دولتِ حسین به عزت رسیده‌ایم هیئت تمام زندگی ما غریب‌هاست با پرچم حسین به قدرت رسیده‌ایم این پای منبر است همان قبة‌الحسین اینجا هزار بار به حاجت رسیده‌ایم زهرای مرضیه است دعاگوی مستمع وقتی که ما به اوج مصیبت رسیده‌ایم در حسرتِ تباکیِ با ما، ملائکند پیداست ما به بام سعادت رسیده‌ایم چون عمرمان گذشت بمانیم گریه‌کن مثل حبیب اگر به شهادت رسیده‌ایم تا روز حشر دیده اگر با حسین ماند پس بی‌حساب تا به قیامت رسیده‌ایم هر روز با حسین دوباره تولّدیست بارید اشک و ما به طهارت رسیده‌ایم با یک سلام پاک شود هر گناهکار ما خود به این مقام و فضیلت رسیده‌ایم با این حیات طیبه عمری‌ست دل‌خوشیم یعنی به اوج شادی و بهجت رسیده‌ایم با چه زبان ز گریه بگوییم با شما با گریه بر حسین به جنّت رسیده‌ایم بس چشمان به اشک عزا شستشو شده در فتنه‌ها به درک بصیرت رسیده‌ایم لازم نبود خُدعه‌گران موعظه کنند عمری‌ست ما به حکم ولایت رسیده‌ایم وقتی برای قافله‌اش گریه می‌کنیم انگار که به یاریِ عترت رسیده‌ایم شد بارها امام زمان هم‌نشین‌مان در روضه‌ها به محضر حضرت رسیده‌ایم محمود ژولیده
زمزمه/بسیار زیبا 💠💠💠 اي دلبر و دلدار من   اي شمع شام تار من مي ميرم از جدايي - مي ميرم از جدايي سرگشته ام من كو به كو اي آرزوي آرزو يابن الحسن كجايي - يابن الحسن كجايي توباغ گل هستي و من خار توام  اي عمر من عمري گرفتار توام اي يوسف زهرا سر بازار تو  باقيمت جانم خريدار توام (يابن الحسن يابن الحسن يابن الحسن)  💠💠💠 ماه منيرم روي تو باغ بهشتم كوي تو اي ماه عالم آرا - اي ماه عالم آرا اي جان من جانان من كي مي شود يابن الحسن ترا كنم تماشا - تراكنم تماشا اي من فداي روي چون ماهت بيا  هفت آسمان شد تيره از آهت بيا تو از كدامين كوچه مي آيي بگو   تا من بيايم بر سر راهت بيا (يابن الحسن يابن الحسن يابن الحسن)  💠💠💠 روي تو باشد قمرم خال تو باشد حجرم اي كعبه وصالم - اي كعبه وصالم اي آفتاب من بيا يك شب به خواب من بيا تامن به خود ببالم - تا من به خود ببالم سوزو نوا و زمزمه گويد بيا  سقا كنار علقمه گويد بيا هستي كجا اي يادگار فاطمه در بين كوچه فاطمه گوي بيا  💠💠💠    شاعر :استاد حاج سيدمحسن حسيني فراق امام زمان عج 😭😭
دائم به یادت اشکم روونه اشکای روضت سرمایه‌مونه دار و ندارم پرچم سیاهته، باید بالا بمونه بالاتر از همه، پرچم زدی حسین(۲) مهر محبتت رو به قلبم زدی حسین پرچمت بالاتره از همه دنیا(۲) مجنونِ مجنون‌هاتم، لیلیِ لیلا دل تورو داره دنبال چی می‌گرده؟ جذبه‌ی چشمات حرّ رو زیر و رو کرده یا‌اباعبدالله الحسین(۱۰) ای عهده‌دارِ بی‌دست و پاییم مردن برا تو، مزد گداییم دریای عشقت ساحل نداره جون کمِ من قابل نداره کاش با یه نیم‌نگاه جونم بشه فدات(۲) من سربلندم که سرم افتاده زیر پات این سرِ ناقابل فدا سر زینب خیلی ارادت داره محضر زینب جون من و هرچی که نوکرِ زینب نذر یه لبخند برادر زینب یا‌اباعبدالله الحسین(۳)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.mp3
5.58M
شام را یک تنه با گریه بهم میریزم شام را یکتنه با گریه بهم میریزم منم رقیه منم رقیه دختر فاطمه هستم جگرش رادارم منم رقیه منم رقیه به نفس: 🎧شور | شام را یک تنه با گریه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فدات این جون ناقابل همیشه لطفت به ما شده شامل هزاران دل شده سائل در خونت یا قمر ابوفاضل لب دریا تشنه‌ی لباته ته اعماق دل ما جاته هزاران‌بار مُرده زنده کردی این از موثق ترین رُواته ابوفاضل قمر بنی‌هاشم زلالی آب روانی تو ابوفاضل قمر بنی‌هاشم همیشه در جَرَیانی تو ابوفاضل قمر بنی‌هاشم به قلب ما ضربانی تو ابوفاضل ابوفاضل تویی جان و تویی جانان بگیر با دست بُریده دستامان به هر دردی تویی درمان کَفیلُ الزینب یا ساقی العطشان به قربونت که ته صفایی مریضم وقتی شما شفایی هزاران سال دیگه‌م بیاد باز همیشه تو سنبل وفایی ابوفاضل قمر بنی‌هاشم زلالی آب روانی تو ابوفاضل قمر بنی‌هاشم همیشه در جَرَیانی تو ابوفاضل قمر بنی‌هاشم به قلب ما ضربانی تو شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان پسر مظهر یزدان که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم بار غم و با رمق اندر عقبش لقبش ماه بنی هاشم و عباس علمدار ابالفضل، سپه‌دار ابالفضل جهانگیر ابالفضل، جهان‌دار ابالفضل ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴سبک شور روضه ای اول ماه صفر مصیبت اهل بیت علیهم السلام ورود کاروان اسرا به شام 🏴بند اول آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج) رسیده،نزدیکه،شام بلا،کاروان شهروآذین بستن میکنن هلهله آل پیغمبر هم اسیر سلسله انگار عیده تو شام که شده ازدحام جای گل میریزن آتیش از روی بام واویلا،وای از شام 🏴بند دوم آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج) پشت دروازه ی ساعاته کاروان سر جدت رو نی جلوی قافله عمه جانت زیر چکمه ی حرمله تو خودت میبینی این مصیبتها رو شام و نامردا رو روی نی سقا رو واویلا،وای از شام 🏴بند سوم آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج) از شام و،این همه،مصیبت،الامان کوچه و بازار و ناموسه پیغمبر مجلس اغیار و دخترای حیدر غم بی کران و شیون زنان و چوب خیرزان و اون لب و دندان و واویلا،وای از شام 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
. پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار ناسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گرياندند .
مردمِ سرمست در شامِ بلا آماده اند پشتِ دروازه نشسته..بی ریا آماده اند شهر آذین بسته شد، شادند اهلِ این دیار سازها آماده و رقاصّه ها ..آماده اند باز شد دروازه و سرها به روی نیزه ها سنگ ها در مشت با قصدِ رجا آماده اند در میانِ هر سری یک محملِ بی پرده است بر تماشای نوامیسِ خدا ..آماده اند چشم ها هیز و رُخِ نوباوگان است بی نقاب دختران می لرزند و اهلِ جفا آماده اند وای از اهلِ یهود و کوچه ی باریک شان آتش و هم سنگها هم چوب‌ها آماده اند کینه های بدر و خیبر موج زد در قلب ها باز هم این قوم..بهرِ ناسزا ..آماده اند هتک حرمت می کنند بر حضرت شاهِ نجف بهر لعنت گفتنِ شیرِ خدا ..آماده اند روضه خوان!دیگر نخوان که صبرمان لبریز شد بهرِ مردن مطمئنم شیعه ها آماده اند 🔸شاعر:
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها به سبک سلام آقا....من الان روبروتونم ➖➖➖➖➖➖➖ به سبک سلام آقا....من الان روبروتونم سلام بابا...بیا بنشین به دامانم سلام بابا...ببین در کنج ویرانم سلام بابا سلام بابا . ببین گیسو سپیدم من به آغوشم . تورو آخر کشیدم من پدر جانم یه ماه میشه...که لبهام و نبوسیدی چِشِت روشن... لباسِ پارم و دیدی؟ پدرجانم خبر داری؟..شبا رو خاکا می خوابم ببین کرده... موهای سوخته بی تابم پدر جانم از اون شب که. ..کتک خوردم چشام تاره منو بد زد... لباسامم پر از خاره پدر جانم یه جمله من...میگم با این سرِ پُر درد بدون جایِ.... بغل کردن .بلندم کرد پدر جانم ازون مجلس ... دیگه من با همه قهرم بهم میگن.... کنیزِ مردمِ شهرم پدر جانم یه پیغامم... بابا واسه عمو دارم بیار چادر... آخه من آبرو دارم پدر جانم شاعر: