#اطلاعرسانی
#ستادپیشرفتمالواجرد
📣 به اطلاع عموم مردم روستا میرسانیم؛
❇️ طبق برنامه ریزی های انجام شده ، انشالله حداقل ماهی دوبار برنامه اردوی استخر ورزنه و شهرضا و ... برای گروه های سنی مختلف (بانوان و آقایان) به ویژه بچه های مسجد را خواهیم داشت .
🔴 تاریخ اولین ثبت نام بزودی خدمتتان اعلام خواهد شد.
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
#حدیثــــــــــــــــــعشـــق
🔹 امام علی (ع) :
اللِّسانُ سَبُعٌ، اِنْ خُلِّىَ عَنْهُ عَقَرَ
زبان درندهاى است، که اگر آزادش گذارند بگزد.
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠@malvajerd1💠
رسانه مردمی مالواجرد
📚#قلبهایبیتپش💓 📖#قسمتنهم9⃣ سرهنگ وثوق با دلخوری گفت: - حالا چرا موبایلت خاموشه؟ - ببخشید. م
📚#قلبهایبیتپش💓
📖#قسمتدهم0⃣1⃣
باشگاه بدنسازی بهادر یکی از اماکن ورزشی بزرگی بود که پیشرفتهترین آلات و ابزار بادی بیدلینگ در آن به چشم میخورد.کیومرث مثل همیشه لم داده بود پشت میزش و با دو ـ سه نفر از ورزشکاران بگووبخند میکرد.تا چشمش به ما افتاد خودش را جمع و جور کرد و با اخم به اطرافیان خود فهماند تا از میز فاصله بگیرند. سلام و احوالپرسی سردی کردیم و نشستیم روی صندلی.
- چی شده؟ یاد ما افتادی جناب سروان!
- از شاهین خبر داری؟
- باید داشته باشم؟ شما که دمار از روزگار همه ی ماها درآوردین.
با نگاهم به فضای داخلی باشگاه اشارهای کرده وگفتم:
- برای تو که همچین بدک نشد.
- اون بامن دشمن خونیئه. چه صنمی باید باهاش داشته باشم؟
- دقیقاً به همین خاطر اومدم پیشت. اون از خارج برگشته و جون تو هم در خطره.
بد جوری عصبی بود.
- تو رو خدا دست ازسرم بردار صفورا.شاهین قسم خورده که منو میکشه. خیلی وقته که منتظرشم. تا الان خیلی برای من دردسر درست کردی. دیگه لازم نیست زحمت بکشی. خودم از عهدهش برمییام.
- فقط محض خاطر روی مبارک جنابعالی نیومدم. شاهین یه کاسبی جدید راه انداخته. باید هر طوری شده گیرش بیاندازم. تو هم اگه زرنگ باشی از این موقعیت استفاده میکنی.
بلند شدم و کارتم را انداختم روی میز و با لحنی مسخرآمیز گفتم:
زیاد منتظرم نذار. ممکنه واست گرون تموم شه. شاهین از خیانت دوستاش به این راحتی نمیگذره...
کیومرث به اندام ورزیدهاش تکانی داد و از جای خودش برخاست. هنوز عصبانی بود اما سعی میکرد صدایش را کنترل کند و به خشمش افسار بزند. لبانش میلرزید:
- خودتم خیلی خوب میدونی که من به شاهین خیانت نکردم اما تو کاری کردی که تا ابدلآباد میونه ی ما شکرآب شد. اگه اتفاقی واسه من بیفته تو هم بینصیب نمیمونی.
بیاعتنا به حرفهایش به طرف در خروجی راه افتادم و با صدای بلندی گفتم:
- تو به فکر خودت باش بدبخت.... در ضمن، اگه بفهمم اینجا غیر از ورزش سرت به کار دیگه ای گرمه، باباتو درمییارم.
بیرون باشگاه بودیم که سرگرد گفت:
- این یکی طلبکار هم بود. فکر نکنم چیزی بگه.
- منم نخواستم چیزی بگه.فقط میخواستم یه ککی بیاندازم توی تونبونش.
خندید وبه روبرویش نگاه کرد وگفت:
ـ زرنگتر از اونی هستی که شنیدم.
به آرامی تعارفش را پاسخ دادم:
ـ اختیار دارید قربان. درس پس میدیم.
****
یک هفتهای تمام،رفتوآمدها و تلفنهای کیومرث را کنترل کردم اما هیچ چیز دستگیرم نشد.یا خیلی هشیار بود و دم به تله نمیداد و یا اینکه هیچ اهمیتی نمیداد. طبق گزارشی که به دستم رسید، منطقهای که شیشه با قیمتی ارزانتر از نرخ معمول توزیع میشد با جایی که از شاهین عکس گرفته شده بود، مطابقت داشت اما موادفروشان خردهپای آن منطقه حاضر نبودند،
همکاری کنند. این طور که به نظر میرسید شاهین از تمامشان چشمزخم گرفته بود.
بعد از ده روز گزارشی به دستم رسید که کیومرث چند بار با تلفن عمومی تماسهای مشکوکی داشته و حالا هم وارد یک آپارتمان بیست واحدی ناآشنا شده است. دستور دادم به شکل نامحسوس آنجا را تحت نظر بگیرند تا تصمیم دیگری بگیرم. یک روز گذشت اما نه از کیومرث خبری شد و نه شاهین خودش را نشان داد.
افرادم واحد محل اقامت کیومرث را شناسایی کردند و ما هم خودمان را به آنجا رساندیم. تا زنگ را فشردم، کیومرث در را باز کرد. لباس خانگی به تن داشت و با دیدن ما اخمهایش را درهم کشید و گفت:
- حالا انقد منو تعقیب کنین تا شاهین منو پیدا کنه.
- شاهین که میتونه پیدات کنه. این تویی که نمیتونی اونو پیدا کنی. اینجا چی کار میکنی؟
- خونه ی مجردیئه. مگه جرمه؟ یه زن دیگه دارم. صیغهنامه هم داریم. میتونی بیای تو و همه جا رو بگردی اما شاهین اینجا نیست.
- باهات کاری ندارم. فقط نگرانت بودم. میشه بیام تو یا الان بفرستم مجوز ورود بگیرن؟
- لازم نیست. فقط زود کارتون رو انجام بدین و زحمت رو کم کنید.
به سرگرد اشاره کردم و وارد واحد شدیم. تزئینات داخلی نشان میداد که زمان زیادی از سکونت در آن نمیگذرد و صرفاً حالت زندگی موقت دارد. زن زیبایی با پوششی نامناسب گوشهای از اتاق ایستاده بود و نظارهگر ما بود. کیومرث صیغهنامه را از کیف مدارکش بیرون کشید و جلوی من گرفت. با بیحوصلگی نگاهی به آن انداختم و دادمش به سرگرد. بعد هم در گوشه و کنار خانه سرک کشیدم. شکوهی به زن چشم دوخته بود. کیومرث نگاهی به ساعتش انداخت و گفت:
- جناب سروان من کار دارم. لطفاً زودتر. باید برم جایی.
- حالا چه عجلهایئه؟
- واقعاً نمیدونم از دست شما باید چی کار کنم؟
- ازم تشکر کن چون دفعه ی قبل نذاشتم بری زندون.
- از من مدرکی نداشتی وگرنه این قدرا هم دست و دلباز نیستی.
- پیدا میکنم. من صبرم زیاده. بریم سرگرد؟
_نه!فکر نکنم.خانم!من باید باشماصحبت کنم.کیومرث خان شما برین بیرون..
#ادامهدارد..
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
#آگهی #مراسمترحیم
ضمن عرض تسلیت به اهالی محترم روستای یخچال،به اطلاع میرسانیم؛
مراسم #سوم و #هفت
▪️پدری مهربان،ذاکر اهلبیت و موذن مسجد
▪️مرحوم مغفور،شادروان
#سیدحسینحسینی
"آقاحسین سیدعباس"
🔸فردا،پنجشنبه، ۱۰ آبان ۱۴۰۳
🔸ازساعت ۱۴ الی ۱۵:۳۰
🔸در حسینیه روستای اله آباد
برگزار میگردد.
⚜شادی روح ایشان و اموات خودتان،
صلواتی هدیه کنیم.🌹
اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم.
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
🔰 #شرایط_جدید_پرداخت
⬅️#وام_مسکن_محرومین
✍بانک مرکزی مکلف است
🔹 به افراد تحت پوشش :
🔸 کمیته امداد امام (ره)
🔹 سازمان بهزیستی کشور
🔸 خانواده های شهدا
🔹 جانبازان و رزمندگان معسر با معرفی نهادهای مربوط و تایید سامانه رفاه ایرانیان مبنی بر قرار داشتن این افراد :
🔸 در ۳ دهک اول درآمدی
🔹وام قرض الحسنه مسکن محرومین به مبلغ :
👈 #چهار_میلیارد_ریال پرداخت کند.
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
1_1758383258.mp3
2.13M
#پویشنور
آیه190🌹ازسوره بقره 🌹
وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
و در راه خدا با كسانى كه با شما مىجنگند، بجنگيد ولى از حدّ تجاوز نكنيد، كه خداوند تجاوزكاران را دوست نمىدارد
آیه190🌹ازسوره بقره 🌹
وَ قاتِلُوا: وبجنگید
فِي:در
سَبِيلِ:راه
اللَّهِ :الله
الَّذِينَ :باکسانی که
يُقاتِلُونَكُمْ : می جنگندباشما
وَ لا تَعْتَدُوا:وازاندازه مگذرید
إِنَّ:همانا
اللَّهَ :الله
لا يُحِبُّ:دوست ندارد
الْمُعْتَدِينَ: متجاوزان را
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠@malvajerd1💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستمو گرفتی و
آوردی توی روضههات
نذاشتی گم بشم حسین
رفیق شدم با نوکرات
#شب_جمعه🌙
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#روزتونحسینی☀️
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
🗓تقویم امروز...
#شهادتآیتالله_قاضیطباطبایی_اولینشهیدمحراب
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادت باشه زندگی تو آرزوی خیلیاست...
👌☺️
با اینایی که داری خوش باش😌
💐 حال دلتون خوش همراهان عزیز🥰
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چای آتیشی😂😂
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
#حدیثــــــــــــــــــعشـــق
امام على(ع):
دوستت را چندان به اندازه دوست بدار که بسا روزى دشمنت شود، و دشمنت را چنان به قاعده دشمن دار که بسا روزى دوستت شود.
📚نهج البلاغة: الحکمة ۲۶۸، دانش نامه اميرالمومنين(ع)، ج۴، ص: ۳۷۸.
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای قرائتی کنار آقا هم حرفشو زد😃👏
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
eitaa_6.5.12(2539).apk
56.73M
🔹 برنامه اندروید ایتا به نسخه 6.5.12 بروزرسانی شد
🔸 امکاناتی که در این نسخه به برنامه افزوده شده در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://eitaa.com/eitaa/274
🔹 منابع رسمی برای دریافت این نسخه:
1️⃣ کافه بازار
2️⃣ مایکت
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
رسانه مردمی مالواجرد
📚#قلبهایبیتپش💓 📖#قسمتدهم0⃣1⃣ باشگاه بدنسازی بهادر یکی از اماکن ورزشی بزرگی بود که پیشرفتهتری
📚#قلبهایبیتپش💓
📖#قسمتیازدهم1⃣1⃣
کیومرث با ناراحتی سری تکان داد و رفت بیرون. سرگرد رو کرد به زن و پرسید:
- چند وقته اعتیاد داری؟
چهره ی جذاب زن درهم فرو رفت و با دستپاچگی پرسید:
- چطور مگه جناب سروان؟
با کنجکاوی به او تاکید کردم:
- جناب سرگرد!
شکوهی با قاطعیت سوالش را تکرار کرد و زن به آرامی گفت:
- دو سال.
شکوهی شروع کرد به گشتن اطراف و پرسید:
- اینجا رو اجاره کردین؟
- بله.
- و این کیف شماست؟
سایه ی ترس افتاده بود روی چهره ی زن. سرگرد تمام محتویات آن را بیرون ریخت و در انتهای داخلش زیپ مخفی کوچکی پیدا کرد و با بیرون کشیدن بسته ی کوچک شیشه از درون آن، رنگ از رخ زن پراند. سرگرد آن را سبک و سنگین کرد و ابروانش را بالا انداخت و گفت:
- میدونی که بیشتر از سی گرم اعدام داره؟
- به خدا من فقط مصرف میکنم.
- بستگی داره به گزارش ما. اینارو از کی گرفتی؟
- کیومرث منو میکشه.
- فرقی نمیکنه. اگه چیزی نگی دادگاه حکم اعدامت رو میده اما آگه بگی، دیگه کیومرث نیست که تو رو بکشه. من مطمئنم شاهین خالدار با شما در ارتباطه. فقط یه آدرس بده. قول میدم به خاطر همکاری با پلیس بهت تخفیف بدن. اسمت چیه؟
- فرزانه.
- به نظر نمییاد از قماش اینا باشی. مدرک تحصیلیت چیه؟
- لیسانس حسابداری.
- عجب! حیف شد افتادی دست این جونورا. آدرس شاهین رو بده. منم میگم این جنسا مال کیومرثه.
- خب واقعاً هم ماله اونه.
- چه بهتر. زود باش. تصمیت رو بگیر. نهایتش چند ماه میری زندون. بهتر از اعدامه. اگه چیزی نگی و کیومرث هم اعتراف نکنه همه ی تقصیرها میوفته گردن تو.
کاغذ و خودکاری به او دادم و بعد از کمی مکث و دودلی آدرس را نوشت. درست در همان منطقه ی مورد نظر ما.
- چند نفر باهاشن؟
- معمولاً سه یا چهار نفر تو خونه هستن.
- مسلح؟
- نمیدونم! من فقط سه بار رفتم اونجا.
کیومرث و فرزانه را به دست ماموران سپردیم و در حالی که با بیسیم تقاضای نیروی میکردیم با سرعت به طرف مخفیگاه رفتیم. با توجه به سابقه ی شاهین مطمئن بودم که مسلحاند. مخفیگاه شاهین یک خانه ی بزرگ ویلایی بود. چند نفر را از خانه ی مجاور به پشتبام فرستادمو به طور کامل آنجا را محاصره کردیم و بعد از باز کردن قفل در، خیلی آهسته وارد شدیم. یکی دو نفری توی بالکن سیگار میکشیدند که به محض دیدن ما فریاد زدند و دویدند داخل. بیمعطلی به دنبالشان رفتم. بیشتر از سه چهار نفر بودند و همگی تا بن دندان مسلح.
به راحتی تسلیم نمیشدند. آگه تسلیم هم میشدند، از طناب عدالت رهایی نداشتند. درگیری اتاق به اتاق ادامه داشت تا اینکه به شاهین رسیدم. معلوم بود فشنگهایش تمام شده و دویدطبقه ی بالا.
به دنبالش از پلهها بالا رفتم و در آخرین اتاق به تله افتاد. گرگ خونخوار بالاخره تسلیم شد. چشمانم را تنگ کردم و غریدم:
- بازم به هم رسیدیم گردن کلفت.
گاوصندوق بزرگی گوشه اتاق توجهم را جلب کرد. با اسلحه تهدیدش کردم که آن را باز کند...
*********
چشمانم را بستم و اشهدم را خواندم اما قبل از اینکه لبه ی تیز چاقو شاهرگم را بدرد، صدای شلیک گلولهای در اتاق پیچید و خون شاهین به صورتم پاشید. سرگرد جنازه ی شاهین را کنار زد و با حرص گفت:
- جهنم جای این لاشخوراس. در مورد من و تو هم خدا باید تصمیم بگیره. ترسیدی؟
نشستم و صورتم را با آستین کتم پاک کردم؛ گفتم:
- تا حالا چند باری تا دو قدمی مرگ رفتم اما دروغ چرا؟ هر وقت بهش نزدیکشی میترسی. تموم شد؟ همه رو گرفتین؟
- آره اما طبق معمول از رئیس باند خبری نیست. مث روح میمونه. خیلی کمکم کردی. ممنونم. سرهنگ وثوق باید از داشتن آدمی مث تو به خودش بباله.
خندیدم و باشوخی گفتم:
_اینو به خودشم بگین.
عملیات پاکسازی شروع شده بود. شاهین و سه نفر دیگر از افرادش کشته شده بودند و باقی هم با جراحت تسلیم شده بودند. همانطور که گفتم مجازات همه اعدام بود و برای همین تا پای جان مقاومت میکردند.
خوشبختانه دستم به خون کسی آلوده نشد و توانستم سر قولم به شقایق باقی بمانم. با این وجود، حالم گرفته بود. سرم را پایین انداختم و به فکر فرو رفتم. نمیدانم چرا در آن لحظه تا این اندازه بیتاب او شدم.
شاید فقط چند لحظه تا دیدارش فاصله داشتم...دلم برای یک لحظه هوایش راکرد..
#ادامهدارد...
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پازلی سرگردانم که هر پنج شنبه
راهی شهر سنگ ها می شوم
برای تکه ای از روح و جانم،
تکه ای به نام تو🖤🕊
پنجشنبه است و یاد گذشتگان..
روح همه عزیزان آسمانی شاد🥀
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیشتربدانیم
🐝معماری شگفتانگیز لانه زنبورسرخ🐝
🔹زنبورهای سرخ (هورنتها) حشرات اجتماعی هستند که لانههای پیچیدهای را میسازند. آنها لانههای خود را از مادهای شبیه کاغذ میسازند که از جویدن فیبرهای چوب و ترکیب آن با بزاق خود به دست میآورند. سپس این ماده را به شکل سلولهای ششضلعی در میآورند.
🔹زنبورهای سرخ معمولاً تا اواخر پاییز یا اوایل زمستان لانه خود را ترک میکنند.
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ایستگاه نماز✋
#تلنگر
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#باهمبخونیم
کیا اهل آواز خوندن هستند؟🎼🎤
.🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
1_1758383882.mp3
1.2M
#پویشنور
آیه191🌹ازسوره بقره 🌹
وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى يُقاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ
و آنها را (بتپرستانى كه از هيچ جنايتى ابا ندارند،) هركجا يافتيد بكشيد و از (مكّه) همان جايى كه شما را بيرون كردند، آنها را بيرون كنيد و فتنه (شرك و شكنجه) از قتل بدتر است. و نزد مسجدالحرام با آنها جنگ نكنيد، مگر آنكه آنها در آنجا با شما بجنگند، پس اگر با شما جنگ كردند، آنها را (در آنجا) به قتل برسانيد. چنين است جزاى كافران
آیه191🌹ازسوره بقره 🌹
وَ اقْتُلُوهُمْ : وبکشید آنان را
حَيْثُ:هرجا که
ثَقِفْتُمُوهُمْ:بیابیدشان
وَ أَخْرِجُوهُمْ:وبیرون کنید آنان را
مِنْ :از
حَيْثُ:آنجا که
أَخْرَجُوكُمْ:بیرونتان کردند
وَ الْفِتْنَةُ:وآشوب وعذاب
أَشَدُّ:بدتراست
مِنَ:از
الْقَتْلِ:کشتن
وَ لا تُقاتِلُوهُمْ:ومجنگید باآنان
عِنْدَ:درنزد
الْمَسْجِدِ الْحَرامِ :مسجد الحرام
حَتَّى:مگر آنكه
يُقاتِلُوكُمْ:بجنگندباشما
فِيهِ:درآنجا
فَإِنْ :پس اگر
قاتَلُوكُمْ:درآنجا جنگیدند باشما
فَاقْتُلُوهُمْ :پس بکشید آنان را
كَذلِكَ:اینچنین است
جَزاءُ:سزای
الْكافِرِينَ:کافران
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠@malvajerd1💠
باران اگر ببارد
مُدام تمام پاییز را...
برف اگر ببارد
مُدام تمام زمستان را...
باز هم خفگی ،
سهم دنیایی ست
که تو را کم دارد!
هیچ کس یاد غریبی تو نیست..
اللّٰھـُــم ؏جـــِّل لِوَلـیڪَ الفــَرَجـْــ❤️
#روزجمعهتون_امامزمانی☀️
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخت نگیرید..
تهش واقعا خبری نیست👌😊
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
#حدیثــــــــــــــــــعشـــق 📿
امام على(ع):
هر کس فرزندى دارد، بايد کودکى کند.
📚الکافي: ج ۶ ص ۵۰ ح ۴، حکمت نامه کودک، جلد ۱ صفحه: ۲۶۶.
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠@malvajerd1💠
33.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓یه سوال:
❌اصلا چرا ما باید خودمون رو تو جنگ لبنان و فلسطین دخالت بدیم؟؟؟
🔺ببینید
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
#تبلیغات
تدریس صفر تا صد زبان انگلیسی
مناسب امتحانات دی ماه و خرداد ماه(نهایی)
با جدیدترین روش های آموزشی همراه با جزوه هوشمند
به صورت خصوصی و عمومی
مناسب پایه های هفتم تا دوازدهم
♦️توجه: حضور در جلسه اول رایگان می باشد.
شماره تماس: ۰۹۱۶۲۰۶۵۲۰۱ صادقی
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠