eitaa logo
رسانه مردمی مالواجرد
998 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
117 فایل
🔷رسانه مردمی روستای مالواجرد 🌹روستایی با ۲۹ شهیدگلگون‌کفن🌹 🔸️پوشش خبری: مالواجرد،منطقه و اخبارمهم‌کشوری 🌟وفعالیتهای ستادپیشرفت روستا ✅شروع فعالیت کانال:۲۸دی۱۳۹۸ ارسال پیشنهادات،اخبار و یاتبلیغات به آیدی زیر: @admineresaneh @adminemalvajerd1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ⬅️ ✍بانک مرکزی مکلف است 🔹 به افراد تحت پوشش : 🔸 کمیته امداد امام (ره) 🔹 سازمان بهزیستی کشور 🔸 خانواده های شهدا 🔹 جانبازان و رزمندگان معسر با معرفی نهادهای مربوط و تایید سامانه رفاه ایرانیان مبنی بر قرار داشتن این افراد : 🔸 در ۳ دهک اول درآمدی 🔹وام قرض الحسنه مسکن محرومین به مبلغ : 👈 پرداخت کند. 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
1_1758383258.mp3
2.13M
آیه190🌹ازسوره بقره 🌹 وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‌ و در راه خدا با كسانى كه با شما مى‌جنگند، بجنگيد ولى از حدّ تجاوز نكنيد، كه خداوند تجاوزكاران را دوست نمى‌دارد آیه190🌹ازسوره بقره 🌹 وَ قاتِلُوا: وبجنگید فِي:در سَبِيلِ:راه اللَّهِ :الله الَّذِينَ :باکسانی که يُقاتِلُونَكُمْ : می جنگندباشما وَ لا تَعْتَدُوا:وازاندازه مگذرید إِنَّ:همانا اللَّهَ :الله لا يُحِبُّ:دوست ندارد الْمُعْتَدِينَ‌: متجاوزان را 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠@malvajerd1💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستمو گرفتی و آوردی توی روضه‌هات نذاشتی گم بشم حسین رفیق شدم با نوکرات 🌙 🌷 ☀️ 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
🗓تقویم امروز... 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادت باشه زندگی تو آرزوی خیلیاست... 👌☺️ با اینایی که داری خوش باش😌 💐 حال دلتون خوش همراهان عزیز🥰 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
امام على(ع): دوستت را چندان به اندازه دوست بدار که بسا روزى دشمنت شود، و دشمنت را چنان به قاعده دشمن دار که بسا روزى دوستت شود. 📚نهج البلاغة: الحکمة ۲۶۸، دانش نامه اميرالمومنين(ع)، ج‌۴، ص: ۳۷۸. 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای قرائتی کنار آقا هم حرفشو زد😃👏 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
eitaa_6.5.12(2539).apk
56.73M
🔹 برنامه اندروید ایتا به نسخه 6.5.12 بروزرسانی شد 🔸 امکاناتی که در این نسخه به برنامه افزوده شده در لینک زیر قابل مشاهده است: https://eitaa.com/eitaa/274 🔹 منابع رسمی برای دریافت این نسخه: 1️⃣ کافه بازار 2️⃣ مایکت 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
رسانه مردمی مالواجرد
📚#قلب‌های‌بی‌تپش💓 📖#قسمت‌‌دهم0⃣1⃣ باشگاه بدن‌سازی بهادر یکی از اماکن ورزشی بزرگی بود که پیشرفته‌تری
📚💓 📖⃣1⃣ کیومرث با ناراحتی سری تکان داد و رفت بیرون. سرگرد رو کرد به زن و پرسید: - چند وقته اعتیاد داری؟ چهره ی جذاب زن درهم فرو رفت و با دستپاچگی پرسید: - چطور مگه جناب سروان؟ با کنجکاوی به او تاکید کردم: - جناب سرگرد! شکوهی با قاطعیت سوالش را تکرار کرد و زن به آرامی گفت: - دو سال. شکوهی شروع کرد به گشتن اطراف و پرسید: - این‌جا رو اجاره کردین؟ - بله. - و این کیف شماست؟ سایه ی ترس افتاده بود روی چهره ی زن. سرگرد تمام محتویات آن را بیرون ریخت و در انتهای داخلش زیپ مخفی کوچکی پیدا کرد و با بیرون کشیدن بسته ی کوچک شیشه از درون آن، رنگ از رخ زن پراند. سرگرد آن را سبک و سنگین کرد و ابروانش را بالا انداخت و گفت: - می‌دونی که بیش‌تر از سی گرم اعدام داره؟ - به خدا من فقط مصرف می‌کنم. - بستگی داره به گزارش ما. اینارو از کی گرفتی؟ - کیومرث منو می‌کشه. - فرقی نمی‌کنه. اگه چیزی نگی دادگاه حکم اعدامت رو می‌ده اما آگه بگی، دیگه کیومرث نیست که تو رو بکشه. من مطمئنم شاهین خالدار با شما در ارتباطه. فقط یه آدرس بده. قول می‌دم به خاطر همکاری با پلیس بهت تخفیف بدن. اسمت چیه؟ - فرزانه. - به نظر نمی‌یاد از قماش اینا باشی. مدرک تحصیلیت چیه؟ - لیسانس حسابداری. - عجب! حیف شد افتادی دست این جونورا. آدرس شاهین رو بده. منم می‌گم این جنسا مال کیومرثه. - خب واقعاً هم ماله اونه. - چه بهتر. زود باش. تصمیت رو بگیر. نهایتش چند ماه می‌ری زندون. بهتر از اعدامه. اگه چیزی نگی و کیومرث هم اعتراف نکنه همه ی تقصیرها میوفته گردن تو. کاغذ و خودکاری به او دادم و بعد از کمی مکث و دودلی آدرس را نوشت. درست در همان منطقه ی مورد نظر ما. - چند نفر باهاشن؟ - معمولاً سه یا چهار نفر تو خونه هستن. - مسلح؟ - نمی‌دونم! من فقط سه بار رفتم اونجا. کیومرث و فرزانه را به دست ماموران سپردیم و در حالی که با بی‌سیم تقاضای نیروی می‌کردیم با سرعت به طرف مخفی‌گاه رفتیم. با توجه به سابقه ی شاهین مطمئن بودم که مسلح‌اند. مخفی‌گاه شاهین یک خانه ی بزرگ ویلایی بود. چند نفر را از خانه ی مجاور به پشت‌بام فرستادمو به طور کامل آن‌جا را محاصره کردیم و بعد از باز کردن قفل در، خیلی آهسته وارد شدیم. یکی دو نفری توی بالکن سیگار می‌کشیدند که به محض دیدن ما فریاد زدند و دویدند داخل. بی‌معطلی به دنبالشان رفتم. بیش‌تر از سه چهار نفر بودند و همگی تا بن دندان مسلح. به راحتی تسلیم نمی‌شدند. آگه تسلیم هم می‌شدند، از طناب عدالت رهایی نداشتند. درگیری اتاق به اتاق ادامه داشت تا این‌که به شاهین رسیدم. معلوم بود فشنگ‌هایش تمام شده و دویدطبقه ی بالا. به دنبالش از پله‌ها بالا رفتم و در آخرین اتاق به تله افتاد. گرگ خونخوار بالاخره تسلیم شد. چشمانم را تنگ کردم و غریدم: - بازم به هم رسیدیم گردن کلفت. گاوصندوق بزرگی گوشه اتاق توجهم را جلب کرد. با اسلحه تهدیدش کردم که آن را باز کند... ********* چشمانم را بستم و اشهدم را خواندم اما قبل از این‌که لبه ی تیز چاقو شاهرگم را بدرد، صدای شلیک گلوله‌ای در اتاق پیچید و خون شاهین به صورتم پاشید. سرگرد جنازه ی شاهین را کنار زد و با حرص گفت: - جهنم جای این لاشخوراس. در مورد من و تو هم خدا باید تصمیم بگیره. ترسیدی؟ نشستم و صورتم را با آستین کتم پاک کردم؛ گفتم: - تا حالا چند باری تا دو قدمی مرگ رفتم اما دروغ چرا؟ هر وقت بهش نزدیکشی می‌ترسی. تموم شد؟ همه رو گرفتین؟ - آره اما طبق معمول از رئیس باند خبری نیست. مث روح می‌مونه. خیلی کمکم کردی. ممنونم. سرهنگ وثوق باید از داشتن آدمی مث تو به خودش بباله. خندیدم و باشوخی گفتم: _اینو به خودشم بگین. عملیات پاک‌سازی شروع شده بود. شاهین و سه نفر دیگر از افرادش کشته شده بودند و باقی هم با جراحت تسلیم شده بودند. همانطور که گفتم مجازات همه اعدام بود و برای همین تا پای جان مقاومت می‌کردند. خوش‌بختانه دستم به خون کسی آلوده نشد و توانستم سر قولم به شقایق باقی بمانم. با این وجود، حالم گرفته بود. سرم را پایین انداختم و به فکر فرو رفتم. نمی‌دانم چرا در آن لحظه تا این اندازه بی‌تاب او شدم. شاید فقط چند لحظه تا دیدارش فاصله داشتم...دلم برای یک لحظه هوایش راکرد.. ... 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پازلی سرگردانم که هر پنج شنبه راهی شهر سنگ ها می شوم برای تکه ای از روح و جانم، تکه ای به نام‌ تو🖤🕊 پنجشنبه است و یاد گذشتگان.. روح همه عزیزان آسمانی شاد🥀 ‌‎‌🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠 ‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐝معماری شگفت‌انگیز لانه‌ زنبورسرخ🐝 🔹زنبورهای سرخ (هورنت‌ها) حشرات اجتماعی هستند که لانه‌های پیچیده‌ای را می‌سازند. آن‌ها لانه‌های خود را از ماده‌ای شبیه کاغذ می‌سازند که از جویدن فیبرهای چوب و ترکیب آن با بزاق خود به دست می‌آورند. سپس این ماده را به شکل سلول‌های شش‌ضلعی در می‌آورند. 🔹زنبورهای سرخ معمولاً تا اواخر پاییز یا اوایل زمستان لانه خود را ترک می‌کنند. 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
1_1758383882.mp3
1.2M
آیه191🌹ازسوره بقره 🌹 وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى يُقاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ‌ و آنها را (بت‌پرستانى كه از هيچ جنايتى ابا ندارند،) هركجا يافتيد بكشيد و از (مكّه) همان جايى كه شما را بيرون كردند، آنها را بيرون كنيد و فتنه (شرك و شكنجه) از قتل بدتر است. و نزد مسجدالحرام با آنها جنگ نكنيد، مگر آنكه آنها در آنجا با شما بجنگند، پس اگر با شما جنگ كردند، آنها را (در آنجا) به قتل برسانيد. چنين است جزاى كافران آیه191🌹ازسوره بقره 🌹 وَ اقْتُلُوهُمْ : وبکشید آنان را حَيْثُ:هرجا که ثَقِفْتُمُوهُمْ:بیابیدشان وَ أَخْرِجُوهُمْ:وبیرون کنید آنان را مِنْ :از حَيْثُ:آنجا که أَخْرَجُوكُمْ:بیرونتان کردند وَ الْفِتْنَةُ:وآشوب وعذاب أَشَدُّ:بدتراست مِنَ:از الْقَتْلِ:کشتن وَ لا تُقاتِلُوهُمْ:ومجنگید باآنان عِنْدَ:درنزد الْمَسْجِدِ الْحَرامِ :مسجد الحرام حَتَّى:مگر آنكه يُقاتِلُوكُمْ:بجنگندباشما فِيهِ:درآنجا فَإِنْ :پس اگر قاتَلُوكُمْ:درآنجا جنگیدند باشما فَاقْتُلُوهُمْ :پس بکشید آنان را كَذلِكَ:اینچنین است جَزاءُ:سزای الْكافِرِينَ‌:کافران 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠@malvajerd1💠
باران اگر ببارد مُدام‌ تمام پاییز را...‌ برف اگر ببارد مُدام‌ تمام زمستان را... باز هم خفگی ، سهم دنیایی ست که تو را کم دارد! هیچ کس یاد غریبی تو نیست.. ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اللّٰھـُــم ؏جـــِّل لِوَلـیڪَ الفــَرَجـْــ❤️ ‌☀️ 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
🗓تقویم امروز... 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخت نگیرید.. تهش واقعا خبری نیست👌😊 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
📿 امام على(ع): هر کس فرزندى دارد، بايد کودکى کند. 📚الکافي: ج ۶ ص ۵۰ ح ۴، حکمت نامه کودک، جلد ۱ صفحه: ۲۶۶. 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠@malvajerd1💠
33.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓یه سوال: ❌اصلا چرا ما باید خودمون رو تو جنگ لبنان و فلسطین دخالت بدیم؟؟؟ 🔺ببینید 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
تدریس صفر تا صد زبان انگلیسی مناسب امتحانات دی ماه و خرداد ماه(نهایی) با جدیدترین روش های آموزشی همراه با جزوه هوشمند به صورت خصوصی و عمومی مناسب پایه های هفتم تا دوازدهم ♦️توجه: حضور در جلسه اول رایگان می باشد. شماره تماس: ۰۹۱۶۲۰۶۵۲۰۱ صادقی 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
رسانه مردمی مالواجرد
📚#قلب‌های‌بی‌تپش💓 📖#قسمت‌‌یازدهم1⃣1⃣ کیومرث با ناراحتی سری تکان داد و رفت بیرون. سرگرد رو کرد به زن
📚💓 📖⃣1⃣ 🔴یک‌شنبه ی سیاه🔴 به چشمان درشت و زیباش نگاه کردم و با لبخند کتم را از تن بیرون آوردم. شقایق با همان شور و اشتیاق همیشگی‌اش به استقبالم آمد و لباسم را گرفت. نگاهش عادی نبود. اولین سالگرد ازدواج حس و حال عجیبی دارد. - خب؟ رفتم طرف یخچال و شیشه ی شربت و قالب یخ را بیرون آوردم. شانه‌ام را بالا انداختم و گفتم: - چی خب؟ - امروز چه روزیه؟ کمی شربت را با آب و یخ قاطی کرده و شروع کردم به هم زدن و گفتم: - تابستون نیست. - پس چرا داری شربت می‌خوری. - امروز از صبح داشتم دنبال یه آدم روانی می‌دویدم. حسابی تشنمه. - طفره نرو. گفتم امروز چه روزیه؟ - امروز شیرین‌ترین روز زندگی منه. البته اگه بذاری این شربت رو بخورم شیرین‌تر هم می‌شه. - بفرمایید. نوش جان کنید. شربت را یک‌نفس سر کشیدم. وقتی سرم را پاین آوردم هنوز به من زل زده بود و باز گفت: - خب؟ کادوت کو؟ کارت اعتباری را از جیبم بیرون آورده و گفتم: - این‌جاست ولی هنوز نخریدم. گذاشتم تا با هم بریم و یه تیکه طلا به سلیقه ی خودت بخرم. - خیلی بدی سعید. از صبح تا حالا لحظه‌شماری کردم که ببینم برام چی می‌گیری. - تو که می‌دونی من اصلاً سلیقه ی خوبی برای کادو گرفتن ندارم. اداره بهم یه پاداشی داده که برات کنار گذاشتم تا با هم بریم و یه گردن‌بند یا یه گوشواره بخریم. این طوری که بهتره. یالا! کاره‌ات رو بکن تا من یه چرتی بزنم و بعد بریم. خیابان‌ها در اولین روزهای زمستان معمولاً خلوت هستند. هوا سرد است و در اوایل هفته هم مردم کم‌تر از خانه بیرون می‌آیند. یکشنبه بود. یک روز شوم. شقایق مرتباً سرویس‌های مختلف طلا را امتحان می‌کرد و من هم قیمت می‌گرفتم. همان طور که با صاحب مغازه چک و چانه می‌زدم صدای مهیبی برخاست و رگبار گلوله شیشه‌های مغازه را خرد کرد و به اطراف پاشید. به عادت همیشگی با شنیدن صدای گلوله روی زمین شیرجه رفتم و دستم را بردم طرف اسلحه‌ام اما در مواقع عادی اسلحه حمل نمی‌کردم و جای آن خالی بود. سینه‌خیز به طرف شقایق حرکت کردم. شقایق دور از ما و در مقابل آینه ی انتهای مغازه گردن‌بندی را امتحان می‌کرد که با شنیدن سر و صدا، وحشت‌زده به طرف ما برگشت. فریاد کشیدم که دراز بکشد روی زمین اما دیر شده بود یکی از تیرها کمانه کرد و به گلویش خورد و افتاد. تیراندازی قطع شد و با عجله خودم را بالای سرش رساندم. در برابر چشمانم جان می‌داد و از من کاری ساخته نبود. شوکه شده بودم. وحشت‌زده. دو مرد که کلاه کاسکت به سر داشتند با کلاشینکف آمدند تو و بعد از تهدید صاحب مغازه به سرعت برق تمام طلاها را دزدیدند و رفتند بیرون و پریدند پشت موتوری که بیرون مغازه کشیک می‌داد. همسرم چشمان درشت و زیبایش را به من دوخته بود که در آغوشم آخرین نفس‌هایش را کشید و روحش به آسمان پرواز کرد. شقایق من پرپر شد و از همان روز بود که شادی برای همیشه از زندگی من بیرون رفت. ******** - هنوز تو فکر اون روزی؟ رزهای سفید را بو می‌کشیدم که صدای سروان شاهد رشته ی افکارم را از هم گسست. شقایق عاشق رز سفید بود و هفته‌ای یک بار، برایش یک دسته رز سفید می‌خریدم. بعد از مرگش نمی‌توانستم خانه را بدون رز سفید ببینم. عطر گل رز سفید باید در خانه می‌پیچید. - دو سال گذشته سعید. تو رو خدا دیگه بسه. یه سر و سامونی به خودت بده. این طوری اطرافیانت رو هم اذیت می‌کنی. - نمی‌شه علی. تا قاتل زنم و پیدا نکنم نمی‌تونم خودمو ببخشم. امشب شب جمعه‌س. باید براش رز سفید بخرم. - الان که دیگه شب شده. فردا صبح باید بری بهشت زهرا. - امشب نصف رزها مهمون من می‌شن و نصف دیگه هم فردا می‌رن پیش شقایق. پول رزها را پرداختم و به همراه سروان شاهد از گل‌فروشی بیرون آمدیم. مقابل مغازه یک ماکسیما پارک شده بود. سروان شاهد که عجله داشت به خانه برسد، بی‌توجه به اتومبیل، رفت آن ور خیابان. بدون اراده نگاهم افتاد به سرنشینان ماکسیما. در داشبورد باز مانده بود و سر مرد مسنی روی فرمان ماشین بود و زنی روی صندلی مجاور جیب‌های مرد را بررسی می‌کرد. عجله ی زن کنجکاوی‌ام مرا برانگیخت. سایه اندامم مانع رسیدن نور به درون اتومبیل شد و به همین دلیل زن برگشت طرفم. آرایش غلیظی داشت و به زحمت سی‌ساله بود. با دیدنم کمی خودش را جمع و جور کرد و در داشبورد را بست. دوباره به مرد نگاه کردم.هوش و حواسش هیچ سر جا نبود. سروان شاهد را صدا زدم و دسته‌گل را گذاشتم روی کاپوت ماشین. زن وحشت‌زده سعی کرد بی‌توجه باشد و به من نگاه نکند.. ... 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
رسانه مردمی مالواجرد
📚#قلب‌های‌بی‌تپش💓 📖#قسمت‌‌دوازدهم2⃣1⃣ 🔴یک‌شنبه ی سیاه🔴 به چشمان درشت و زیباش نگاه کردم و ب
عرض سلام و ادب... شما بزرگواران و عزیزانی که رمان را تا الان دنبال میکنید، میتوانید برداشت خود را از موضوع داستان تا اینجا، برای ادمین ما بفرسید. همراهی شما افتخار ماست🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂😎اصفهانیا هیچوقت چیزی جز حق نمیگن ‌ دلتون شاد لبتون خندون😂 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگم چراتوکشورمون بقیه پدافندامون، مثل پدافند نظامی خوب عمل نمیکنن!!🤔 ❌چرا مسئولین مربوطه نیازی به پاسخگویی در حوزه خودشون ندارند!؟؟؟ 👈اگه بلد نیستن،چرامسئول شدند؟؟ 👈اگه مسئول شدند،چرا کار نمیکنند؟؟ 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠