#امام_علی
#ولادت
نمیرسد به خدا، بندهی خدا بی تو
میان راه شود تحبِسُ الدّعا بی تو
خدا مرا ز. سر کویِ تو جدا نکند
که میرسد به من از هر طرف بلا بی تو
"عُبَیدُک بفنائک ذلیلُک بفداک"
خودت بگو که کجا من روم؟ کجا بی تو؟
بهشت بی تو علی جان حقیقتش نار است
به منکرت بسپارم بهشت را بی تو
دلیل حب شما هست اصل طینتمان
وگرنه نیست محبت به دل روا بی تو
و خاک منکر تو از تبار سجّین است
کشیده شد گِل آنها به ناکجا بی تو
بیا و خاک مرا با محبتت دُر کن
منم اسیر تراب و ابوترابی تو
جلا بده به دل تیرهام علی جانم
نخورده است عقیق دلم جلا بی تو
قسم به چادر خیرالنسا که درد مرا
مسیح هم نتواند دهد شفا بی تو
نمیشود که دوباره مرا نجف ببری؟
چه قدر خستهکننده است لحظهها بی تو
همیشه بودی و هستی، همیشه خواهی بود
چرا که خلق نشد کل ماسوا بی تو
تمام مظهر اسماء حق تعالایی
نشد شناخته هرگز دمی خدا بی تو
صفای کعبه فقط سمت مستجارش هست
نمیبَرَد کسی از بیت حق صفا بی تو
به سجده هم که روم ذکر "یاعلی" گویم
نکرده خالق خود را کسی صدا بی تو
همیشه کرب و بلا میرویم بعدِ نجف
نمیرویم سوی شهر کربلا بی تو
مهدی علیقاسمی
📌مکر معاویه درباره #علم امیرمومنان #علی علیه السلام
🌞زماني که #محمدبن_ابيبکر از سوي #امیرمومنان علی(ع) والي #مصر بود، او به آن حضرت نوشت که از #سنت و احکام فقهي حکومتی آگاهي ندارد، آن حضرت نیز براي محمد رساله ای نوشته و احکام فقهي را در آن بيان کرد.
پس از شهادت محمد توسط عمال معاویه و تصرف مصر، آن متن به دست #معاويه افتاد.
معاويه آنها را با شگفتي مطالعه کرد و #محکمترين و جامعترين احکام دانسته و براساس آن در مصر #فتوا داده و #قضاوت ميکرد.
اين رفتار معاويه مورد اعتراض هم پيمانانش قرار گرفت. معاويه براي اين که اين اعتراض را بخواباند، گفت:
ما به اين #احاديث عمل ميکنيم، اما ميگوييم اين احاديث از #ابوبکر است که نزد فرزندش محمدبن ابيبکر بوده است.
📚ثقفي، الغارات، ج1،ص251.
@ahlebait110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سالروز ولادت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهالسلام مبارکباد
14.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️خاطره شنیدنی مرحوم
حاج رضا انصاریان (خواننده #صلوات خاصه معروف امام رضا علیه السلام)
*از صله گرفتن از دست مبارک
امام رضا(ع) در عالم رویا
#حضرت_زینب
#وفات
بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده
مثلِ تو کس به عالم، جور و جفا ندیده
ای شعرِ تو شکسته، در حنجر و گلویم
ای درد تو هزار و، من از کدام گویم؟
ای بغضِ خسته تو، در سینه ام نهفته
شعرم ز غربتِ تو، جز اندکی نگفته
می سوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو
ذکرِ لبِ تو والعصر، با شرحه شرحه آه!
خورشیدِ غم بر آید، همراهِ گریه با ماه
ای ابرِ آسمانت، هر شب بهانه دارد
در کنجِ غربت و غم، گل آشیانه دارد
مصداقِ آیه های، صبر و سکوتِ قرآن
از تو به آیه آیه، شد کربلا نمایان
آید سکوتِ سرد از، کرببلای عشق ات
آید صدای درد از، گلدسته دمشق ات
می سوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو
هستی محرابی
#حضرت_زینب
#وفات
کنج حیاط خانه خود، بین بسترش
بانو رسیده بود به ساعات آخرش
خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی
رد می شدند خاطره ها از برابرش
خورشیدوار، در تب گرمای شهر شام
می سوخت آسمان ز نفس های آخرش
همراه هر نفس زدنش، آه می کشید
آن کهنه یادگاری خونین دلبرش
هر روز، روضه داشت؛ حسینیه ی دلش
این مدّتی که بود بدون برادرش
یک سال و نیم میل تبسّم نکرده بود
از خنده رو گرفت، لب روضه پرورَش
یک سال و نیم با عطش آن کویر سُرخ
دریای اشک بود دو تا دیده ی ترَش
یک سال و نیم بود که او آب رفته بود
یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش
وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید
مثل حسین سرور و سالار بی سرش
#حضرت_زینب
#وفات
خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
زمین از خون یاران غرقه خون بود
خودم دیدم فضای آسمان ها
پر از انا الیه راجعون بود
خودم دیدم که نور چشم زهرا
جراحات تنش از حد فزون بود
خودم دیدم که بر هر برگ لاله
نوشته این سخن با خط خون بود
گلی گم کرده ام می جویم او را
به هر گل می رسم می بویم او را
خودم دیدم گلوی اصغرش را
خودم در بر کشیدم اکبرش را
اگر چه از کنار نهر علقم
زگریه منع کردم خواهرم را
خودم دیدم که زهرا ناله می کرد
خودم دیدم سرشک مادرم را
مکن منعم اگر با این همه داغ
زنم بر چوبه محمل سرم را
گلی گم کرده ام می جویم او را
به هر گل میرسم می بویم او را
خودم دیدم که دلها مرده بودند
خودم دیدم همه افسرده بودند
خودم دیدم کبوترهای معصوم
همه در زیر پر، سر برده بودند
خودم دیدم که گلهای نبوت
زبی ابی همه پژمرده بودند
همان جایی که فرزندان زهرا
بجرم عشق سیلی خورده بودند
گلی گم کرده ام می جویم او را
به هر گل میرسم می بویم او را
گل من یک نشان در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
#حضرت_زینب
#وفات
بر قرار و در مدارِ با وفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی
دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظه ها را در تبِ داغِ جدایی زیستی
خون جگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی
بی زمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی
دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
غیرِ زیبایی ندیدی در بلا بارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلایی زیستی
از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر
در هوای ناله های نینوایی زیستی
خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش به جان
هم نَفَس با آیه های روشنایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
پر بزن! وقتِ پریدن آمد ای که سال ها
در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
اردستانی
#حضرت_زینب
#وفات
داغت شراره ای به همه آشیانه ها
ذکر تو و حسین تو قرآنِ خانه ها
تنها ز تازیانه تن تو نشد کبود
بر قلب ماست آن اثر تازیانه ها
ایمان و عشق و غیرت و دین را چو آب برد
دشمن تو را به جانب بزم شراب برد
از بس که داغ ماند روی داغ بر دلت
همچون خیام کرب و بلا سوخت حاصلت
در بین خنده و کف و شادی به شام بود
هجده سر بریده در اطراف محملت
روزی به روی دامن پر مهر فاطمه
روزی دگر به گوشه ویرانه منزلت
در خلوت تو اشک و دعا و انابه بود
یک شب سر بریده چراغ خرابه بود
بر غربت تو شمع شب تار گریه کرد
در لاله زار آبله ات خار گریه کرد
حتی سه ساله ای که به ویرانه دفن شد
تا صبح با دو دیده خونبار گریه کرد
آن شب که روی دامن طفلش گرفت جا
رأس بریده بهر تو بسیار گریه کرد
مانند مادرت که غریبانه دفن شد
دردانه ات به گوشه ویرانه دفن شد
اشک تو سیل چشم همه خلق عالم است
با آه تو همیشه جهان ماه ماتم است
وقتی تو در خرابه نهی روی خود به خاک
در چشم شیعه، ماه صفر هم محرم است
نبوَد عجب بسوزد اگر هست و بود را
تا شعله های دل ثمر نخل میثم است
چشمی بده که باز بگریم برای تو
آتش بزن که آب شوم در عزای تو
حاج غلامرضا سازگار