✨﷽✨
🌹آقاجان
🌸سالهاست که با خیال آمدنت
هر صبح
🌸کوچه پس کوچه هاےدلم را
آب و جارو میکنم ...
🌸همان حین که سلامم را به محضرتان عرض مےکنم
🌸عطر حضورتان جان مےبخشد؛به روح خسته ام...
🌸 از هجران رویتان صاعقه اے در آسمان ابرے دلم فریاد مےکشد و ناگاه چشمانم مےبارند
🌸گلهاےنرگسےکه برای استقبال از قدمهایتان خریده بودم
حال میان صفحات مفاتیح ام خشکیده اند...🥀
در نبودنت بهارے نمےآید💔
وچشمهایم تا کار مےکنند خزان مےبینند
تا نیایے بهار را باور نخواهم کرد یا ربیع الانام....
💚اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تو بندگی کن خدا ،خدایی کردن بلد هست
♦️استاد عالی
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار دستور برای برطرف شدن افسردگی و همّ و غمّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تو بندگی کن خدا ،خدایی کردن بلد هست
♦️استاد عالی
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
آنی تو که از #نام تو می بارد عشق
وز نامه و #پیغام تو می بارد عشق
#عاشق شود آن کس که به کویت گذرد
گویی ز در و بام تو می بارد عشق.❤️🍃
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥کلیپ بسیار زیبا و عبرت آموز
داستان پیرزنی که در خواب خدا را دید !
یادمان باشد درب خانه
خود را به روی کسی نبندیم ...😔
به دنبال خدا نگرد
خدا در بتكده و مسجد و کعبه نیست
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در پندار نیک توست
در کردار نیک توست
در گفتار نیک توست...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
∞🖤∞
❣ #سلام_امام_زمانم❣
روزے کھ دلم ،
در پـےِ دیدار تو باشد ؛
آن روز ،
دلآرامترین روز جَهان اَست..؛🌱!'
‹
❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
#حدیث_روز
#امام_محمد_باقر_ع
لو یعلم الناس ما فى زیارة قبر الحسین ( علیه السلام ) من الفضل ، لماتوا شوق
اگر مردم می دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین ( علیه السلام ) است از شوق زیارت میمردند.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🌹 🏴🌴
🌹🏴🌴🥀🌴🏴🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
يك وصيت به شما مردم هميشه در صحنه ايران دارم كه هميشه گوش به فرمان رهبر باشيد و امام امت را تنها نگذاريد و هميشه هوشيار باشيد كه منافقان از خدا بي خبر و وطن فروشان ميان شما رخنه نكنند و با حيله گري شما را نسبت به انقلاب و امام بدبين كنند كه در اين صورت از مردم كوفه هم بدتر مي شويم كه گول منافقان را خوردند و امام حسين را در صحراي كربلا تنها گذاشتند .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #حسین_پورپیرعلی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌴 🏴🌹
🌸💐🍀🌺🍀💐🌸
#جمعه یعنی
عطر نرگس در هوا سر میکشد
#جمعه یعنی
قلب عاشق سوی او پر میکشد
#جمعه یعنی
روشن از رویش بگردد این جهان
#جمعه یعنی
انتظار مَهدی صاحب زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💐
🌺 💐🍀
🕊🌹🌴🕊🌴🌹🕊
#یاد_یاران
#اسارت
#امام_حسین_ع
#چوب_خيزران
در اردوگاه، دشمن، يکي از برادران آزاده ما را زير فشار قرار داد که او به امام خميني توهين کند.
آن دشمن کينهتوز ميگفت: بايد به رهبرت اهانت کني وگرنه رهايت نميکنم. هر چه فشار آورد، ايشان مقاومت کرد.
گفت: اگر از اين بچهها خجالت ميکشي، من به رهبرت اهانت ميکنم، تو فقط سرت را پايين بياور !.
هرچه آن شکنجهگر اهانت کرد، او سرش را بالا گرفت سرانجام، به خشم آمد و با کابل کشيد تو صورت آن برادر.
افسر بعثي، که خودش آمر و ناظر بود، دلش به رحم آمد و گفت : چشمت دارد در ميآيد، سرت را بياور پايين !
آن آزاده جواب داد : من با خداي خود عهد بستهام که تا آخرين قطره خون و آخرين لحظهي حيات، وفاداريام را حفظ کنم .
آن افسر بعثي اين حالت را ديد، تا اينکه روز عاشورا فرا رسيد .
ما روز عاشورا پابرهنه شده بوديم.
آنها فهميدند که اين پابرهنگي به عنوان عزاداري براي آقا حسين بن علي (ع) است.
ناگهان، با کابل و چوب ريختند داخل اردوگاه .
همان افسر، يک خيزران دستش گرفته بود.
ما تا آن روز چوب خيزران نديده بوديم. افسر بعثي، خيزران را محکم کشيد تو صورت همان برادري که آن روز، زير کابل، آن استقامت را نشان داده بود.
ناله آن جوان بلند شد و صدايش تمام اردوگاه را در بر گرفت .
افسر بعثي يک مرتبه، متحير ماند و گفت : تو همان کسي هستي که آن روز، زير ضربههاي کابل، صدايت درنيامد؟
او هم جواب داد : آخر، امروز با خيزران شما به ياد لحظههايي افتادم که سر نازنين آقا حسين بن علي (ع)، ميان تشت بود و يزيد با خيزراني که دردست داشت، به لب و دندان مبارکش ميزد.
راوي :
#آزاده_سرافراز
#مرحوم_حجت_الاسلام_ابوترابي
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی آزادگان سرافراز
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🕊🌹
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
#در_محضر_شهدا
#شهید_والامقام
#محمد_ردانی_پور
ای مادرم، کفنم را بیاور تا بپوشم که خون من از خون امام حسین (ع) ، علی اکبر (ع) و علی اصغر (ع) رنگین تر نیست .
به جهانخواران شرق و غرب بگویید که : اگر گلوله های شما قلبم را سوراخ کند، آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و زبونی و فروختن دینم را از دههان من ، بگور خواهید برد .
تفنگم را بیاورید تا سینه ی دشمن را سوراخ کنم که دیگر تحمل این همه نامردی را ندارم، آخر مگر این ملت آزادیخواه و حق پرست چه کرده است که اینچنین ناجوانمردانه بهرشان بسیج گشته اند ، و آن روز، روز جشن من است که من به آرزویم رسیده ام .
خواهران و برادران عزیزم، دست از دامان ائمه معصوم بر ندارید و در زمان حال امام امت را یاری و برایش دعا کنید و وحدت کلمه داشته باشید.
به امید بر افراشته شدن پرچم لااله الا الله بر فراز همه ی کشورهای جهان و ان شاءالله ظهور منجی عالم بشریت ، مهدی موعود (عج)
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🌹🕊
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
#شهیدی_از_جنس_شجاعت
#شهید_اسارت
#شهید_والامقام
#محمد_رضائی
#قسمت_اول
حسین محمدی مفرد از #غواصان لشکر 5 نصر واحد تخریب در دوران دفاع مقدس است .
او در تاریخ 1365/10/04 در عملیات کربلای چهار در سن 14 سالگی در منطقه #شلمچه به اسارت نیروهای بعثی دشمن درآمد ، به روایت خاطراتی از نحوه #شهادت ، #شهید_محمد_رضائی پرداخته است.
#عملیات_کربلای_4: درگیری خیلی شدید بود تا آن روز #جنگ را از این دریچه ندیده بودم خیلی آتش دشمن زیاد بود #جنگ از پشت جعبه شیشه ای #تلویزیون با این فرق می کرد .
خیلی متفاوت بود گلوله ها واقعی، خونها واقعی، دشمن واقعی، ترس واقعی، شجاعت واقعی، ایثار واقعی، شهادت ها واقعی همه چیز واقعی... اینجا سینما نبود که وقتی یک صحنه هیجانی بود سوت و دست و فریاد بزنند!
اینجا #سوت بود اما سوت خمپاره... #دست بود اما قطع شده! #هیجان بود اما کنترل شده دو گلوله قبل از ورود به پشت سنگرهای یک شکل به دستم خورد از آب بیرون آمدیم وارد سنگرهای ب شکل شدیم (سنگرهای کمین که به شکل ب بودند. بسیار مهندسی ساخته شده بود ) و درگیری بین ما و دشمن بسیار نزدیک بود آنقدر که چهره های هم را به راحتی میدیدم فرمانده شهید مسلم اعلام کرد بچه ها عملیات لو رفته و ادامه عملیات لازم نیست دستور داده اند که برگردیم نیروهای پشتیبانی نخواهند آمد (ما خط شکن بودیم) اما آنقدر دشمن نیرو در منطقه آورده بود که ما راهی برای برگشت نداشتیم به نوعی در محاصره بودیم چاره ای جز جنگیدن و مقاومت نبود تا راهی برای برگشت پیدا کنیم هر لحظه که می گذشت عزیزی را از دست میدادیم وارد یکی از کانال ها شدیم تیربارچی تانک به سمت کانال تیر میزد.
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهیدی_از_جنس_شجاعت #شهید_اسارت #شهید_والامقام #محمد_رضائی #قسمت_اول حسین محمدی مفرد از
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
#شهیدی_از_جنس_شجاعت
#شهید_اسارت
#شهید_والامقام
#محمد_رضائی
#قسمت_دوم
بر روی زمین چهار دست و پا راه افتادم تا به برادری رسیدم آقای مهدی سبزبان گفت کجا می روی؟ گفتم: می روم #داخل_کانال تا به عقب بروم گفت کانال را بسته اند و راهی برای رفتن نیست گلوله به پایش خورده بود و از #هر_دو_پا_محروم بود گفتم پس چکار کنیم گفت بهتر است در جای مخفی شویم تا فردا نیروهای کمکی بیایند.
داخل اولین سنگر رفتیم و مخفی شدیم طولی نکشید که عراقی ها از حضور ما مطلع شدند و به #داخل_سنگر آمدند. آقای سبزبان که در مدرسه رضوی استان قدس رضوی درس خوانده بود عربی بلد بود گفت: عراقی ها دارن مشورت می کنند که بیایند داخل یا نیایند.
اگر #شب_اسیرمان می کردند #زنده نمی ماندیم و ما را می کشتند لذا تصمیم گرفتیم تا صبح مقاومت کنیم ، این شد که با تک تیر زدن و #مقاومت تا صبح در سنگر ماندیم صبح عراقی ها وارد سنگر شدند و با کتک زدن #اسیرمان کردند ولی عجب مهمان نوازی کردند خدا قسمت نکند اینها را گفتم تا ذهنتان را آماده کنم تا بدانید #کربلای_4 چه شرایط و وضعیتی داشت بعد از #اسارت وقتی از بیمارستان نظامی که نمیدانم در کدام شهر بود با اتوبوسی که بجای صندلی تخت داشت جهت حمل بیمار به سمت زندان می رفتیم.
نمی دانم با هر گلوله چند نفر زخمی و #شهید_می شدند ولی خودم از ناحیه گردن گلوله خوردم به علت ضربه وارده و حساس بودن محل اثابت گلوله (و شاید ضعف ایمان) بیهوش شدم نمی دانم چقدر طول کشید تا به هوش آمدم ولی وقتی به هوش آمدم سربازان عراقی را نزدیک خودم دیدم، با خودم گفتم؛ جالب است در عراقی ها هم آدمهای خوبی هستند که به بهشت می آیند فکر می کردم #شهید_شدم و در #بهشت هستم و عراقی ها هم به بهشت آمده اند.
این فکر عجیب زیاد طول نکشید که با دیدن ماشینهای عراقی فهمیدم که هنوز در دنیا هستم چون در بهشت ماشین نیست لااقل ماشین عراقی نیست تلاش کردم تا بلند شوم و به عقب بروم ولی توان حرکت نداشتم.
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
part-4.mp3
25.09M
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#کتاب_صوتی
#همه_سیزده_سالگی_ام
#خاطرات_اسارت
#مهدی_طحانیان
💐 قسمت #چهارم💐
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید فخریزاده: برای خدا کار کنیم بلکه خداوند عاقبتمان را ختم به شهادت کند
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
سیــاحت غـرب 🍃 #قسمتهشتم
#پیشنهاددانلود👌
( تمام قسمت ها به ترتیب )
زیر زمین خانه اش را کرده بود حسینیه، پنجشنبه آخر هر ماه روضه می گرفت.
از ۶ بعد از ظهر مراسم شروع می شد و خیلی از دوستان از ۴ می آمدند حسینیه ، ولی صیاد نمی گذاشت کسی دست به چیزی بزند.
پاچه های دست و پایش را بالا می زد و مثل یک خادم کار میکرد ، همه جا رو جارو میکرد و می شست.
مجلس که شروع می شد دیگر خودش را نشان نمی داد....
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🕊🌹
📚خط عاشقی ، ج1
ساکنین دلت را به دقت انتخاب کن!
چرا که مالیات سکونتشان را کسی غیر از تو نمی پردازد
بیا فراموشکار باشیم…
وقتی قرار است کینههای رنگارنگی از آدمها، گوشهی قلبمان، غبار غم بگیرد.
بیا ساده باشیم…
آنجایی که چشمها فقط نواقص را میبینند و گوشها فقط غیبتها را میشنوند.
بیا حواس پرت باشیم…
وقتی خطایی را از همنوعی دیدیم و شنیدیم.
بیا ساده رد شویم…
از کج خلقیها، بیتفاوتیها، و تمسخرها.
یادتمان باشد که ثانیههای این زندگی فقط و فقط یکبار اتفاق میافتند. ثانیهها و ساعتهایی که شاید بعدها بفهمیم که چه ساده از کنارشان با خشم و کینه و حسرت گذر کردیم،
و فرصت آرام زندگی کردن را از خودمان و دیگران به راحتی گرفتیم.
بیا بیاموزیم که کجا فراموشکار باشیم…