eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.2هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🕊🌹🇮🇷🌹🕊🇮🇷 اگر اسلامی و بزرگوار ما نبود و اگر پرچمدار انقلاب و تحوّل در این کشور نبود، هیچ امیدی وجود نداشت که سلطه جهنّمىِ تحقیرآمیز امریکا و حکومت دیکتاتورىِ قسىّ‌القلب پهلوی از این مملکت برکنده شود. 💐 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🌼 🇮🇷 🌺 🇮🇷 🇮🇷 🥀🇮🇷
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 اولین در راه اجرای حکم مبنی بر اعدام سلمان رشدی ملعون بیش از سی سال پیش بود که جوانی لبنانی الاصل به نام در راه اجرای یکی از مهم‌ترین فرمان‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و برای به درک واصل کردن سلمان رشدی ملعون به رسید. مصطفی جوان لبنانی‌الاصلی که تبعه فرانسه بود را می‌توان اولین کسی دانست که برای اجرای فتوای تاریخی تلاش کرد. در سال 1347 هجری شمسی در کشور گینه کوناکری و در خانواده‌ای لبنانی متولد شد . نزدیکان از مهربانی، تخلق به اخلاق اسلامی، جد و جهد در تبلیغ تفکر اسلامی، علاقه عجیبش به و اشتیاق وصف ناشدنی و فراوانش برای پیوستن به لشکریان بسیجی، خاطرات فراوانی به یاد دارند. در سال 1362 به کشور لبنان سفر می‌کند، کشوری که حدود یک سال از اشغال نظامی بخش‌های عمده‌ای از آن توسط اشغالگران صهیونیست می‌گذشت. حرکت از سرزمین به موطن ، خود حرکتی پر رمز و راز در جغرافیای آفرینش حماسه هاست، گو اینکه ایران و جنوب لبنان، سدره المنتهای عالمند که برتارک تاریخ می درخشد، با اینکه در همان ایام جوانی در موطن اصلی خود گینه کوناکری با افکار آشنا شده بود. اما از وقتی که به سرزمین گام نهاد، شوری دیگر یافت، در اوج دلداگی به بود که امامش پرکشید و او اینکه عشق به و عشق به را در عشق به جستجو می کرد. ... 🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 #گذری_بر_زندگی #شهید_والامقام #مصطفی_محمودمازح اولین #شهید در راه اجرای حکم #امام_راحل مب
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 اولین در راه اجرای حکم مبنی بر اعدام سلمان رشدی ملعون چه اینکه خود می گفت : « ای عزیز! همانا من با تو پیمان می بندم که همیشه در راه روشن تو خواهم بود و تحت اوامر برحق تو ، بر این راه روشن باقی خواهم ماند، فرمایشات او فرمان تو خواهد بود، فکر و اندیشه او همان فکر و اندیشه تو و نظرات او همان نظر تو خواهد بود. ما اکنون سرباز او هستیم .» پس از حکم تاریخی مبنی بر اعدام سلمان رشدی ، آن خائن ملعون مخفی شده و پلیس اسکاتلندیارد، حفاظت وی را با صرف هزینه‌های کلان بر عهده گرفت. رشدی در خاطرات خود با اشاره به روزهای پس از صدور حکم امام می‌گوید « که بار‌ها مجبور به تغییر محل زندگی خود می‌شود .» که از نزدیک شاهد جنایات ددمنشانه متجاوزین اسراییلی بود و درد‌ها، رنج‌ها و مصائب وارد بر مظلومین مسلمان لبنانی و فلسطینی را در هاله‌ای از خون و آتش درک می‌کرد، به وضوح ابعاد مختلف سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در مورد آثار سوء و ذلت بار مهجور قرار دادن امانات گرانبهای و علی‌الخصوص ترک جهاد در راه خدا را می‌دید . در پی‌درک همین واقعیات بود که تحصیل درس را در دوره متوسطه‌‌ رها کرده و برای فراگرفتن علوم و معارف اسلامی به آموزش دروس حوزوی روی آورد و با فراگرفتن زبان عربی، هر روز بیش از پیش با قرآن و احادیث نورانی چهارده معصوم (ع) انس می‌گرفت. ... 🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹 دستهای کبودش را پشتش پنهان کرد و آمد پیش ، از او خواست که فردا بیاید مدرسه ، هم با عصبانیت فرستادش پیش و گفت : این دفعه رو با برو ، چقدر من بیام تو رو بکنم . دستهای کبود را در دستش گرفت و گفت : دوباره به معلمات گیر دادی ، مگه نگفتم که کاری به کارشون نداشته باش ، که باشند، تو دَرست رو بخون ، ببین چطوری کتکت زدند . که هشت سال بیشتر نداشت گفت : برای چی باید چیزی نگم؟ مگه اونها نیستند؟ مگه تو نیومده باید داشته باشند؟ در دوران اختناق ستمشاهی، عکس شاه و فرح را از اول تمام کتاب‌هایش می‌کند و می‌گفت : دوست ندارم هر بار که کتابم رو باز می‌کنم، چشمم به اینها بیفته! زمانی که کسی جرأت نمی‌کرد اسمی از خاندان بیاورد، که در این صورت سروکارش به و شهربانی می‌افتاد . ایستاده ‌بود کنار در مردم می‌خواستند بعد از‌ یک ‌اعتراض آرام، از خارج ‌شوند ، ناگهان ‌عکس را بالای ‌سر گرفت و فریاد زد : شادی روح و 🥀🌴🌹
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 دستور داده بودند که از اوایل همه بر علیه شعار بدهند. روز اول فرا رسید؛ اما هیچ کدام از بچه ها حاضر نشد علیه شعار دهند. به عراقیها گفتیم: می ‌دانید که است و ما روزه هستیم. ایرانی ها در ایام فحش نمی‌ دهند و توهین نمی‌ کنند. ما را تهدید به کردند و برای ترساندن ما داخل محوطه اقدام به تیراندازی نمودند؛ ولی باز گفتیم: ما حاضر به شعار دادن نیستیم. آنها هم بچه‌ ها را داخل آسایشگاه کردند و به مدت در آسایشگاه را باز نکردند و حتی اجازه استفاده از دستشویی و توالت را نیز ندادند. آسایشگاه بو گرفته بود به طوری که خود نگهبان ها هم نمی‌توانستند داخل شوند. بالاخره بعد از آمدند و گفتند: آیا هنوز شعار نمی‌ دهید؟ ما در جواب گفتیم: نه. تعدادی جاسوس اسامی کسانی که به بچه‌ ها روحیه می ‌دادند را تحویل عراقی ها دادند. روز یازدهم که آمدند، نفر را به عنوان محرکین و مخالفین اردوگاه بلند کرده و به جای دیگری بردند. من هم یکی از آنها بودم. وقتی ما را از آنجا می‌ بردند شروع به زدن ما به وسیله کابل و چوب و تخته و لگد کردند. بعد از اینکه همه نفر کتک خوردند و به حد کافی شکنجه شدند، رهایمان کردند. ما بعد از رهایی همگی شروع به خواندن کردیم. راوی : از شادی روح و و سلامتی 🕊 🌹🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 مثل کارمندها نمى‌آمد ستاد کل؛ که هفت ونیم یا هشت صبح، کارت ورود بزند و چهار بعد از ظهر، کارت خروج. زود مى‌آمد و دیر مى‌رفت خیلى دیر مى‌گفت «ما توى کشور هستیم . این ملتیم مردم ما رو به این جا رسوندن باید براشون کار کنیم . موقعی او را به حضور طلبیدند و دستور اکید دادند که شمال غرب کشور نا امن است و فقط شما میتوانید امنیت آنجا را برقرار کنید . هم بلافاصله در خانه خود ستادی تشکیل دادند و افراد مورد اعتماد را برای اجرای امر انتخاب کرد. او بعد از کناره گیری از فرماندهی نیروی زمینی قسم یاد می کرد؛ اگر بفرمایند لباسهایت را بکن یا درجه گروهبان سومی بزن، به خدا این کار را بدون کمترین ناراحتی انجام خواهم داد. 🌹 🕊 🥀 🌹🕊
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 ، ما جز چیز دیگری در کوله بارمان نداریم . ما شرمنده زمانیم . از قول ما به بگید ما داریم . بگید جنگ با شیطان است . 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹 🌴🌹
⚫️تا سال ها كسى نمى دانست كه چرا آيت الله در حين نماز بر پيكر «ره» ناگهان سكوت كردند،ديگران تصورشان اين بود كه ايشان فراموش كردند،چند بار عبارات را درگوش ايشان تكرار كردند اما آيت الله همچنان سكوت كردند تا اينكه از ابتدا شروع به خواندن كردن! فرزند ايشان به حاج آقا قول داده بودند تا زمانى كه پدر در قيد حيات هستند راز را برملا نكنند،بعد از رحلت ايشان تعريف كردند كه مرحوم پدر در حين اقامه نماز ناگهان وجود نازنين حضرت حجت (عج)را مى بينند كه در حال خواندن نماز بر پيكر امام هستند! ايشان از بهت و حيرت زبانشان بند مى آيد! كه ناگهان خود حضرت ندا مى دهند «آسيد محمدرضا ادامه بده!!!... 📚منبع حکایت: صراط عشق .مجله فرهنگی .معرفتی ادبی هنری «جهت شادی روح بلند و ملکوتی شان صلوات»🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌷🌸🕊🌹🕊🌸🌷 می گفت : چه وقت رفتنه گفت : میرم تا تنها نباشه ...! حال چه کنم که نه هست و نه ... سی و چند ساله ... تو این شهر شلوغ تنهای تنهام ...!!! ... شادی روح و 🕊🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 مردم از ساعت‌ها قبل در حضور پیدا کرده بودند و در سوگ عزیزان از دست رفته عزاداری می‌کردند. با ورود ماشین‌های حامل پیکرهای ، غریب یا حسین، یا حسین، را پوشاند. پیکرهای را به غسالخانه بردند و هر لحظه بر شدت شیون و زاری جمعیت افزوده می‌شد و مردم در دسته‌های مختلف به عزاداری و سینه‌زنی پرداخته بودند و شعار می‌دادند برای دفن ، مهدی بیا، مهدی بیا. در قطعه ۲۴ ، ۸۱ قبر کنده شده بود که جایگاه در وسط قرار داشت. پیکرها را در حالی که ده‌ها تن زیر هر کدام « لا اله الا الله » گویان حرکت می‌کردند به طرف قطعه ۲۴ آوردند. فشار جمعیت هر لحظه بیشتر می‌شد و جمعیت مانند دریای خروشانی به حرکت درآمده بود. همه می‌خواستند برای آخرین بار با یاران امام و امت دیدار کنند. فشار بیش از حد جمعیت، امکان دفن پیکرهای را نمی‌داد و این مساله به روز بعد موکول شد. روز چهارشنبه ، با آن که اعلام قبلی نشده بود از صبح زود صدها هزار نفر از مردم تهران در حضور پیدا کردند و در میان شدیدترین تاثرات و اندوه مردم، پیکرهای مظلوم فاجعه به خاک سپرده شد. روز ، در فضایی آکنده از تاثر و تالم و در حالی که در صندلی‌های ۲۷ نماینده قرار داشت، مجلس تشکیل جلسه داد. وجود تعدادی از نمایندگان بر روی و در مجلس به تمام ایادی و دشمنان انقلاب ثابت کرد که هیچ جنایت و خدعه‌ای از جانب آنان مانع حرکت امت انقلابی ایران نمی‌شود. در رابطه با و ۷۲ تن از یاران با وفای ، شخصیت‌ها ، احزاب و گروه‌ها و نهادهای انقلابی، تلگرام‌ها و اطلاعیه‌هایی صادر کردند. همچنین مجالس متعدد سوگواری از سوی جمعیت‌های مختلف در سراسر کشور برپا شد. روز ۱۳ تیرماه نیز از سوی مجلس ترحیم و تحلیل از و ۷۲ تن از یارانش با حضور نخست‌وزیر و اعضای دولت، فرزند ، نمایندگان مجلس و هزاران تن از مردم در مدرسه عالی برگزار شد. 🌴 🕊🌹
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹 قبل از آقای ، خوابی ديده و به ايشان هشدار داده بودند . نيمه شعبان بود كه می‌‌خواستيم برای ديدن آقا به اصفهان برويم . آن روز او به ديدن رفت . موقعی كه برگشت، ديدم خيلی ناراحت است. علت را پرسيدم ، گفت : فرموده اند به اين نرو و بيشتر مراقب خودت باش .» هر چه پرسيدم خواب چه بوده، به من جواب نداد. تا روز ختم او كه خانم به منزل ما آمدند و من در باره‌ی خواب سئوال كردم . ايشان گفتند خواب ديده بودند كه عبايشان سوخته است و به آقای گفته بودند : « شما من هستيد، مراقب خود باشيد .» راوی : شادی روح و 🌴 🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 می گفت : چه وقت رفتنه گفت : میرم تا تنها نباشه ...! حال چه کنم که نه هست و نه ... سال هاست ... تو این شهر شلوغ تنهای تنهام ...!!! ... شادی روح و 🥀 🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سال ۱۳۶۴ بود که از جبهه مرخصی اومد قم. بهم گفت: بابا! خیلی وقته حرم نرفتم ، دلم خیلی برای آقا تنگ شده. گفتم: حالا که اومدی مرخصی برو، گفت: نه، حضرت امام که نایب است ، فرموده : جوان ها جبهه ها را پر کنند. زیارت برام مستحبه اما اطاعت امر نایب لازم و واجبه. من باید برگردم جبهه؛ نمی توانم؛ ولو یک نفر، ولو یک روز و دو روز! امر زمین می مونه. گفتم: خوب برو جبهه، و او رفت. عملیات والفجر هشت با رمز یا فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) شروع شد و توی عملیات به رسید. به ما خبر دادندکه پیکر پسرتون اومده معراج اهواز ولی قابل شناسایی نیست. خودتون بیایید و شناسایی کنید. رفتیم معراج و دو روز تمام گشتیم اما پیکر پیدا نشد.نشستم و شروع به کردن کردم که یکی زد روی شونه ام و گفت: حاج آقای ترابیان عذرخواهی می کنم، ببخشید؛ پیکر اشتباهی رفته دور ضریح آقا طواف کرده و داره برمی گرده. گفتم: اشتباهی نرفته او عاشق بود. راوی : شادی روح و 🌹🕊🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 می گفت : چه وقت رفتنه گفت : میرم تا تنها نباشه ...! حال چه کنم که نه هست و نه ... ۳۶ ساله ... تو این شهر شلوغ تنهای تنهام ...!!! ... شادی روح و 🥀🕊🌹
🍀🌸💐🌺💐🌸🍀 🌺 💐 💐 🍀 زمان، زمان شروع زعامت است غدیر دوم شیعه، امامت است همه کنید و همه دهید کل زمانها دوباره گشت 💐 💐 💐 💐 💐 🌺 💐 🌸 💐🍀
🌹🕊🕊🌹🕊🕊🌹 پس از ، تعدادی از فرماندهان برای اعلام حضوری این خبر به حضرت عازم تهران شدند که در بین راه هواپیمای C_۱۳۰ حامل آنها سقوط می‌کند. در این سانحه دردناک هوایی فرمانده سپاه خرمشهر فرمانده نیروی هوایی ارتش قائم ‌مقام فرمانده سپاه پاسداران رئیس ستاد مشترک ارتش وزیر دفاع و نماینده در شورای عالی دفاع که همگی از فرماندهان ارشد جنگ و طراحان و مجریان عملیات بودند به همراه چند تن از افسران و همراهان به رسیدند. 🌹 🥀🌷
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 من این است که قدر و را بدانید. می‌گوید : اگر شکر کردید را افزون می‌کنم، اگر هم کفران کنید از شما می‌گیرم. شکرگزاری از فقط دعا به نیست بلکه از فرمان‌های اوست. قدر را بدانید، مواظب باشید دل به درد نیاید و خدای ناکرده از ما به شکایت نکند. ما بر اساس نیازی که به داریم باید تلاش کنیم، به ما هیچ نیازی ندارد. در می‌فرماید : اگر شما امت، را یاری نکردید، شما را و امت دیگری را قرار می‌دهم که را یاری کنند. مسئله دیگر حمایت از شخصیت‌های مملکتی است که پشت سر قرار دارند.
✳️در مورد زیارت حضرت معصومه(س) نقل شده است: ❇️۱- از (ع) می‌پرسد که ثواب زیارت فاطمه(س) دختر موسی بن جعفر(ع) چیست؟ ⚪️امام فرمود: «هرکه او را زیارت کند، بهشت بر او واجب خواهد شد».[۱]  📜در دیگری از سعد از ،‌رضا(ع) قید «عارِفاً بِحَقِّها» آمده است که در این صورت، معنایش آن خواهد بود که «هر کس او را با معرفت و شناخت به حقّانیت او، زیارت کند، بهشت جایگاهش خواهد بود».[۲]  البته اگر این قید هم وجود نداشت، روایت اول نیز انصراف به افرادی داشت که با شناخت به زیارت می‌روند. ❇️۲. (ع) فرمود: ⚪️«هرکس عمه من(فاطمه) را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب است».[۳] ❇️۳. (ع) فرمود: ⚪️ «خدا را حرمى است که مکه باشد، پیامبر(ص) را حرمی است به نام مدینه، شهر کوفه نیز حرم علی(ع) است، و بدانید که قم، کوفه کوچکی است؛ برای بهشت هشت در است که سه در آن به‌سوی قم باز می‌شود، در آن، بانویی از فرزندانم به نام فاطمه دختر موسی درگذرد و به شفاعت او همه شیعه‌هایم به بهشت می‌روند».[۴] 📚 : ۱- کامل الزیارات‏، ص ۳۲۴، نجف اشرف، دار المرتضویة؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، ص ۹۸– ۹۹، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق. ۲- مجلسى، محمد باقر‏، بحار الأنوار، ج ‏۹۹، ص ۲۶۵ – ۲۶۷، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، بیروت‏، ۱۴۰۳ق‏. ۳- کامل الزیارات، ص ۳۲۴. ۴- بحار الأنوار، ج‏ ۵۷، ص ۲۲۸. 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 هر #سری قابل آن نیست که بر #دار شود . #مرد خواهد که در این قافله #سردار شود . تصویر پیکر #
💐🕊🌹🕊🌹🕊💐 زندگی زیباست اما با زیباتر در دید قاب چشمان کوتاه بین من سر از بدنت جدا شده است ، اما همانطور که ازمکتب حسین (ع) آموخته ایم ، سر بر فراز نی ، رمزی است میان خدا و عشاق .... معنی عشق بازی این است که سر "سردارها" بر دارها و از تن ها جدا شود و این بهانه دیدن است دیدن (( معشوق )) و چقدر خوب خدا را دیدید که سر دادید. ای مردان مرد ، ای افلاکیان خاکی ، سر دادید اما سنگر ندادید . سر دادید اما بالی برای پرواز بشما داده شد تا راحتر راه های زمینی را به شوق پرواز برای بپمایید . صورت های نورانی اما خسته شما حاکی از آن بود که خسته شده اید از این دنیای وانفسا ، اما بهانه خوبی بود برای آسمانی شدنتان... سربندهای سرخ و سبزی که بر پیشانی شما به نام نامی اهل بیت (ع ) مزین بود از پیکر پاکتان جدا گشت اما دست شما به دامان آنها رسید . اربابتان ،سالار در راه وصل به معبود سر خود را عاشقانه تقدیمش نمود و شما شاگردان ، به تاسی از ایشان و با اختیار قدم در طریق کربلا گذاشتید و می دانیم که اسرار جز بر کسانی که سرهایشان بریده شده ، و بر اغیار فاش نخواهد شد . سر دادید اما هزاران چادر بر سر زنان ایرانی و ناموستان شد . سرت را دادی اما هنگام جدا شدنش ، حضرت صاحب الزمان (عج) آنرا بر دامانش گرفت ، خدا هم که عاشقت شد و چه چیزی ارزشمندتر از این .... ما رزمندگان جنگ نرم سر افرازانه ، سردار این روزهای بارش آتش خشم دشمنانیم و در راه رسیدن به ' الله' ، آن خریدار خوبان ، سرهایمان همانند شما آماده جدا شدن است . ... ... ... فقط و فقط و فقط ..... شادی روح و 🌹 🌹🕊
🌺🍀💐☘️💐🍀🌺 بچه های لشکر تا روز وقت داشتند در شرهانی به جستجوی شهدا بپردازند. اما این روزهای آخر هر چی می گشتند خودشان را نشان نمی دادند. ناامیدی در چهره تک تک افراد موج میزد. روز بود و روز آخر ما. بچه ها امیدوار بودند. بچه ها به امید گرفتن عیدی، جستجو را آغاز کردند. بچه ها رمز عبور را گذاشتند. هر کس نجوایی می کرد. تا عصر مشغول بودیم. هر چه گشتیم بی فایده بود. لحظات وداع رسید. رو به قبله کردم و گفتم: "غروب نیمه شعبان است. آقا جان، ما قابل نبودیم. ما به امید شما کار را شروع کردیم. حال باید دست خالی برگردیم." اشک چشمان همه بچه ها را بارانی کرده بود. آماده حرکت شدیم. یکی برای تبرک مشتی خاک برمی داشت و یکی سیم خاردار و ... با صورتی پر از اشک از ما جدا شد. رفت سراغ یه گل شقایق وحشی که آنجا رویده بود را از ریشه جدا کند و در قوطی کنسرو قرار دهد و به عقب بیاورد. زیر گل را خالی کرد. باورش سخت بود. شقایق درست روی جمجمه یک روییده بود. پیکر را از زیر خاک خارج کردیم. خوشحالی ما وقتی کامل شد که پلاک هویت استعلام شد. باور کردنی نبود. نام پشت بی سیم اینگونه اعلام شد: 📚 کتاب وصال، صفحه ۱۳۳ الی ۱۳۶ جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح و ارواح طیبه 💐 🍀🌺
🌷🌴🥀🕊🥀🌴🌷 فرمانده دلاور سپاه سوسنگرد در مورد عملیات گفت : هنگامی که شهر شد، از ترس این که به تبدیل نشود، دست به دامان و مراجع عظام سراسر کشور شدیم و با تلفن متعدد آن ها را وادار کردیم تا فشار بیاورند . به حمدالله در مورد سریع عمل شد و به کمک برادران ارتشی و پاسدار پس از ۳ روز ، شهر را از محاصره خارج ساختیم و در آن نزدیک به ۱۵۰ داشتیم . ایشان گفت : در طول مدتی که سوسنگرد در اشغال دشمن بعثی بود بیش از ۱۵۰ پاسدار، بسیجی، طلبه و دانشجو به رسیدند و هیچ کمکی از طرف مسئولان نشد و حتی ما را جهاد سازندگی با قایق از رودخانه عبور می داد که عده ای از آن ها نیز شدند... مسئله به گوش رسید و ایشان دستور شکسته شدن را دادند. این بار مسئولان به دنبال ما آمدند و با تامین اسلحه و مهمات مورد نیاز فردای آن روز وارد شهر شد و آن را از نیروهای پاک سازی کرد . شادی روح و 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰در حوادث و فتنه ها گوشتان به رهبری باشد 🍃🌹🍃 چگونه بفهمیم در راه خدا ولایت مداریم و در راه خدا حرکت می کنیم؟ 🔹در آشفته بازار تحلیلها و نگرانی‌ها، باید مبنای تحلیلها و اقدام را بر پایه نظام تحلیلی و گذاشت. 🔸سخنرانی رهبر معظم انقلاب درباره تحولات منطقه چهارشنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۳ 🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 جاده انقلاب در جاده انقلاب روی تابلو : جاده لغزنده است ، مشغول کارند . با دنده لج حرکت نکنید ، دیر رسیدن به بهتر از نرسیدن به است . سرعت بیشتر از سرعت نباشد . اگر پشتیبان نیستید دشمن را نبندید . با وارد شوید ، جاده مطهر به خون . 🌹 🥀🌴
🌹🕊💐🌺💐🕊🌹 تفاوت ترس ما و ترس اوایل انقلاب که هنوز جنگ شروع نشده بود، با تعدادی از جوانان برای دیدار با به جماران رفتیم. دور تا دور نشسته بودیم و به نصیحت‌هایش گوش می‌دادیم که یک‌ دفعه ضربه‌ محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشه‌های اتاق شکست. از این صدای غیر منتظره همه از جا پریدیم، جز . در همان حال که صحبت می‌کرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد . هنوز صحبت‌هایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد ، بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد . همانجا بود که فهمیدم آدم‌ها ، همه‌شان می‌ترسند ، چرا که آن روز در حقیقت همه ما ترسیده بودیم ، هم و هم ما . از دیر شدن وقت می‌ترسید و ما از صدای شکسته شدن شیشه . او از می‌ترسید و ما از غیر . آنجا بود که فهمیدم هر کس واقعا از بترسد، دیگر از غیر نمی‌ترسد . راوی : 🥀 🌹🕊
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 ‍ یکی از رزمندگان لشکر ۸ نجف اشرف نقل می‌کند که بعد از عملیات کربلای پنج با به پشت خط بر می‌گشتیم. پشت فرمان نشسته بود و با هم صحبت می‌کردیم. در بین صحبت‌ها گفت: این شعار مرگ بر آمریکا که به ما هدیه داد ما را حیات داد و ما را سربلند کرد، سپس سه بار دست خود را به فرمان ماشین زد و گفت: فلانی به هفتاد پشتت (نسل بعد از خودت) بسپار که با پوتین بخوابند چرا که حفظ کردن این سربلندی بسیار سخت است. 🌹 🕊🥀