#سلام_امام_زمان_عزیزم❤
و تو آن خوبترين خبري
که خداوند،
عالم را از شوق آن
پُر خواهد کرد ....
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لولیک الفرج
رئیسی آب شور دریا را برای مردمش شیرین می کند
🔴روحانی حتی تأمین آب آشامیدنی مردم را به برجام گره زده بود و اکنون رئیسی بدون برجام آب دریا را برای مردم شیرین می کند!
🔴نیروگاه اتمی بوشهر آب دریا را شیرین میکند
✅استاندار بوشهر:
در هفته دولت عملیات احداث آبشیرینکنِ ۷۰ هزار مترمکعبی در نیروگاه اتمی بوشهر آغاز میشود. دو نیروگاه اتمی جدید هم که هرکدام ظرفیت تولید ۱۰۵۰ مگاوات برق را دارند، در بوشهر درحال ساخت است. این نیروگاهها توان شیرینسازی ۱۵۰ هزار مترمکعب آب را دارند.
#حدیث_روز
#پیامبر_اکرم_ص
الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا .
حسن و حسین در همه احوال امام و پیشوایند ؛ چه بایستند و چه بنشینند.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🌹🏴🌴
🌹🏴🌴🥀🌴🏴🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
ای ملت ، ای پاسخگویان امام حسین (ع) ، بدانید که اکنون دشمن از رزم بی امان و صبر ایوب گونة شما نفسهای آخر را می کشد ، مقداری دیگر تحمل سختیها را داشته باشید که پیروزی نزدیک است ، این گفته خداوند است که بعد از هر سختی آسانی است ، بدانید که در این مقطع حساس و سرنوشت ساز که اسلام و کفر با هم در ستیزند اگر ما کوتاهی کنیم اسلام ضربه ای خواهد خورد که جبران آن به این زودیها ممکن نیست .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #غلامحسین_رضائی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌴 🏴🌹
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#علی_اصغر_اتحادی
چهار دختر و سه پسر داشتم ،اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشتم .
دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ایی گذاشتم ،همان شب خواب دیدم بیرون خانه همهمه و شلوغ است ، درب خانه را هم کسی می زند .
در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد .
نوزادی در آغوش داشت ، رو به من کرد و گفت : این بچه را قبول می کنی ؟
گفتم : نه، من خودم بچه زیاد دارم !
آن آقا فرمود : حتی اگر علی اصغر امام حسین باشد؟!
بعد هم نوزاد رادر آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت .
صدا زدم : آقا شما که هستید ؟
فرمود : علی ابن الحسین ، امام سجاد!
هراسان از خواب پریدم و رفتم سراغ داروها، دیدم ظرف دارو خالی است !
صبح رفتم خدمت شهید آیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم
آقا فرمود : شما صاحب پسری می شوید که بین شانه هایش نشانه ای است ، آن رانگه دار .
آخرین پسرم روز میلاد امام سجاد (ع ) به دنیا آمد، نامش را علی اصغر گذاشتم ، در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود !!
علی اصغرم بزرگ شد و در عملیات محرم در روز شهادت امام سجاد(ع)، در تیپ امام سجاد (ع) شهید شد...
راوی :
#مادر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🕊🥀
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#مادرانه
#مادران_چشم_انتظار
گاهی وقت ها ساعت ها زل می زند به مادر شهیدی که بر سر مزار پسرش نشسته است. دلش طاقت نمی آورد و مثل همیشه بغض سی و چند ساله اش دوباره در کنار مزار شهدای گمنام می شکند.
خورشید به آسمان پنج شنبه که می رسد دلشوره هم با خودش می آورد.
و این دلشوره برای یک روز و یک هفته و یک سال نیست، عمریست با این دلشوره زندگی کرده است.
عمریست با این دلشوره از خواب برخواسته، نفس کشیده و تا به امروز را طاقت آورده است.
مثل همان دلشوره ای که روز اول مادر شدن آمده بود سراغش، همان روزی که قنداقه تنها پسرش را به دستش دادند. همان روزی که وقتی چشمش به روی ماه نوزادش افتاد چهار قل و آیةالکرسی از روی لبش کنار نرفت.
راستش را بخواهی دلش عجیب دوباره هوای آن روی ماه را کرده است.
هر پنج شنبه کارش همین است، اصلا تمام دلخوشی زندگی اش همین پنج شنبه هاست. نمی داند چرا؟ اما همین که چادر سیاهش را بر سر می کند یاد آخرین روز رفتن جگرگوشه اش می افتد، یاد آن روزی که چادرش را دودستی گرفته بود و قسمش می داد تا اجازه رفتن را بگیرد، اجازه پر کشیدن را.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🥀
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊
#خاطرات_آزادگان
#شکنجه_اسرای_ایرانی
#در_زندان_های_صدام
در زندان عراقی های بعثی یه #شکنجه روحی دیگه هم داشتن که ما اسمشو گذاشته بودیم #صندلی_جنون..
این چطور بود..
به این صورت که یه #اتاقی بود #اسیر رو می بردن توی این #اتاق روی #صندلی می نشودن ، #دست و #پاشو می بستن ، یه #کلاه پارچه ای مانند کیسه می کشیدن روی #سرش ک بالای این #کلاه ، آهنی بود که قشنگ میومد روی #فرق_سر_اسیر ، دو رشته #سیم وصل می شد به #دستگاه_برق .
#دستگاه_برق رو #روشن میکردن ، الکتریسیته ای که به واسطه این #دستگاه وارد می شد ، بدن #اسیر شروع می کرد #لرزیدن و رعشه گرفتن .
#مغز_اسیر در اثر این الکتریسیته تحت تاثیر قرار می گرفت و این #اسیر ناخودآگاه تا چند ماه #دیوانه می شد تا این سلول های مغز #اسیر خودشون رو بازیابی کنن #مدتی طول میکشید .
اوضاع و احوالی می شد .
حال #بعضیاشون خیلی #بد می شد . طوری که نمی شد #کاری براشون کرد . گاهی اوقات ، دست و پاشونو می بستیم یه گوشه ی #اردوگاه بالا سرشون می نشستیم و زار زار #گریه می کردیم .
حاج آقا #اسحاقی می گفت قرار شد که همچین شکنجه ای به ما بدن:.
دل تو دلم نبود ، خدایا چه #بلایی میخاد به سرم بیاد . خیلی #ترسیده بودم .
تا اینکه اومدن سراغم ، توی راهی که منو کشان کشان می بردن ، نه #گریه کردم ، نه #فریاد زدم ، نه #التماس کردم ، نه #دادی زدم ، نه #خواهشی و نه #تمنایی ، چون می دونستم اونا همینو میخان ، نمیخاستم اونا دل #شاد بشن . تا اینکه منو بردن توی اون #اتاق و نشوندن روی #صندلی .
دست و پام رو #بستن .
دیدید وقتی انسان خیلی #می_ترسه ازش #می_پرسن اسمت چیه ، حتی اسمش هم دیگه یادش نمیاد ، گفت هیچی یادم نمیومد .
هی به خودم می گفتم یه چیزی یادم بیاد بگم . از کسی کمک بخام . هر چی فشار آوردم به مغزم فقط یه چیز به یادم اومد ، اونم #دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
تو اون لحظات که خیلی ترسیده بودم و وحشت زده بودم ، شروع کردم دعای #سلامتی_امام_زمان_عج رو خوندن .
بسم الله الرحمن الرحیم.. اللهم کل ولیک الحجت ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه .... به اینجای #دعا که رسیدم ، اونا #برق رو وصل کردن ، بدنم شروع کرد به #لرزیدن ، فکم به همدیگه می خورد . تمام #قدرتمو توی دهانم جمع کردم که بتونم دعای #سلامتی_امام_زمانم رو به پایان ببرم .
صلواتک علیه و علی آبائه ، فی هذه ساعه و فی کل ساعه .
نمی دونم چقد طول کشید تا تونستم این #دعا رو تموم کنم ، اما تموم کردن #دعای من همانا و #قطع کردن #برق بوسیله ی #بعثی_های عراقی هم همانا ، بدنم یه لحظه آروم گرفت ، #بعثی عراقی اومد #کلاه رو از #سرم برداشت ، حالا منتظره که من #دیوانه بازی در بیارم ، #مجنون بشم #دیوانه بشم ، اما من #دیوانه نشدم ، خیلی براشون #تعجب آور بود ، چون ردخور نداشت که هر کسی این #شکنجه رو می دید #دیوانه می شد.
با این وضع قرار شد ، دوباره این #شکنجه رو به من بدن ، این یکی #بعثی عراقی به اون یکی اشاره کرد . کیسه رو کشیدن به سرم #کلاه_آهنی به فرق سرم ، #دستگاه برق رو روشن کردن و ولتاژ برق رو دو برابر کردن ، شدت برق آنقدر زیاد بود که من #صندلی رو بلند می کردم و می کوبیدم به زمین . دیگه حالم دست خودم نبود ، دیگه زبان و دهانم کار نمی کرد فقط تو #مغز و #سرم من #دعای_سلامتی_امام_زمانم رو می خوندم و بار دیگه #برق رو قطع کردن ، این بار داشتم می مردم ، کل #آب_بدنم داشت #خشک می شد ،
دیگه با اون #نیمه_جانی که داشتم فقط چشمام کمی باز بود .
اومدن #کلاه رو برداشتن ، دیدن نه ، مثل اینکه این #شکنجه روی این شخص #تاثیری نداره ، اومدن #مشت و #لگد حواله #سر و #صورتم می کردن .
با #مشت و 'لگد منو بردن انداختن یه گوشه #زندان .
می گفت اون لحظه من پاهای #خودمو جمع کردم ، با اون بی حالی خودم . شروع کردم به #گریه کردن ، اما این #گریه ، #گریه ترس نبود ، #گریه نا امیدی نبود ، #گریه امید بود و #گریه تشکر از #امام_زمانم ، به #امام_زمانم می گفتم #یابن_الحسن نمی دونم کجای عالم برای من #دعا کردی #آقاجان نمی دونم کجای #عالم برای من اون #دستای_قشنگتو بالا آوردی ، برای #سلامتی من_دعا کردی ،
#آقا_ممنونتم
#آقا_متشکرم
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🕊 🕊🌴
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهدا
#امام_حسین_ع
#شهید_والامقام
#مهدی_نوروزی
انگار ناف مهدی را با کربلا بریده بودند. در طول زندگی ۳۲ ماهه مان، سه سفر اربعین رفت و دو بارش مرا هم با خودش برد.
سفر اول خواهر و شوهر خواهرم هم همراه مان بودند. پس از سلامی به حضرت علی (ع) در نجف، حرکت کردیم. شب اول تا دو نصف شب راه می رفتیم. سفر با او اصلا خستگی نداشت. وسط راه روضه هم می خواند همه را می گریاند.
وسط راه بچه ای دو ساله را دیدیم که به زائرها آب می داد. با دیدنش گل از گل مهدی شکفته بود. رفت با او عکس گرفت. گفت: «انشاء الله خدا چنین بچه ای بهمان بدهد سال دیگر با او بیائیم اربعین».
نزدیک کربلا از یکی از موکب ها جارو گرفت و شروع به کار شد. جارو می کرد و می گفت: «این ها خاک قدم های زائر های کربلاست. بردارید برای قبرهای تان».
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🏴🕊🌹
گَر مَردِ رَهی غَم مَخور از دوری و ديری
دانـی که رِسيدَن هُـنَــرِ گـامِ زَمـان است
#هوشنگ_ابتهاج
تاحالا به این فکر کردید وقتی کسی میمیره اطرافیانش تنها یک نفر رو از دست دادن
اما خود اون هم خانواده اش هم دوستانش و همه عزیزانش رو در یک لحظه از دست داده..! 💔
#مرگ ما حتمی و قطعیه روز و زمانش رو هیچ کدوممون نمیدونیم ، شاید یک ساعت دیگه شایدم سال ها بعد..
دیر شدنی هست اما دور شدنی نیست و هرلحظه بهش #نزدیکتر میشیم
من که هرلحظه به مرگ نزدیکتر میشم برای آخرتم چیکار کردم!؟
برای #تنهایی های خودم زیر خاک کسی رو دارم؟
این دنیا همه چیزش تموم شدنیه حتی زن و بچه هاتم یه روز تنهات میذارن
شاید واسه به عزت رسیدن یا حتی ذلتت تاثیر مثبت و منفی بذارن اما تهش تو میمونی و اعمالت
به فکر اعمالت ، اخلاقت و روز مرگی هات باش رفیق...
از مزرعه آخرت(دنیا) درست استفاده کن ، درست زندگی کن..🍃
میگویند یونس وقتی از همه جا ناامید شده بود
همان زمانی که خود را در تاریکی های شکم ماهی دید و در پریشانی و بیتابی فرو رفت به خدا گفت:
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ...
یعنی که خدای من هیچ خدایی جز تو نیست
تو منزهی و من از ظالمین و ستمکاران بودم
به خودم قبل از همه ستم کردم...
یونس وقتی دلش را صاف کرد، وقتی تقصیراتش را پذیرفت خدا نجاتش داد ...
و ادامه اش که میگویند:
فستجبناله و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین ...
یعنی ما مومنین را اینگونه نجات میدهیم ...
وقتی که غم سراسر وجودشان را فرا گرفت
وقتی پریشان شدند ...
یعنی بنشین گوشهای و دلت را با خدا صاف کن
مثل یونس
چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران؛
محسن بعد از معاینه از دکتر پرسید:
آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه...؟!
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟!
دکتر پرسید :
برای چی این سوال رو میپرسی پسرجون...؟!
محسن گفت :
چشمی که برای امام حسین علیه السلام گریه نکنه به درد من نمیخوره...
#شهید_محسن_درودی🕊🌹
#پذیرفتن_عذرخواهی...
✍امام حسین(ع) : اگر کسی در گوش راستم به من ناسزا بگوید و در گوش چپم از من پوزش بخواهد ؛ عذرش را خواهم پذیرفت. رسولالله فرمودند آنکسی که پوزش دیگران را نپذیرد ، وارد بهشت نخواهد شد.
📚احقاق الحق ، ج ۱۱، ص۴۳۱
یه حدیث از امام صادق هست، میفرمایند:
آبِ تو لیوان رو سه قسمت کنید!
یعنی بسم اللّٰه بگو یک سومش رو بخور و
بعد بگو الحمداللّٰه!
اینکار رو «سهبار» انجام بدید. خدا چنین
کسی رو مستحقِ بهشت میکنه .
5راه آسان براۍ بدست آوردن ثواب بعد از مرگ:
۱_به شخصی یڪ قرآن هدیه ڪن ؛هرگاه تلاوت کرد ثوابش به تو میرسد 📿⚘
۲_به یڪ شفاخانہ یڪ ویلچر هدیہ ڪن.هر مریضی استفاده ڪن ثوابش بہ تو میرسد.🙃
۳_در تعمیر مسجد شرڪن کن.🕌
۴_در جای پُر ازدحام،آب سرد ڪن بگذار. هرڪس آب بنوشد ثوابش به تو میرسد.🍶
۵_یڪ درخت یا نهال بڪار ؛
هر انسان یا حیوانی استفاده کند ثوابش به تو میرسد.🌳🌱
مااساساًآدمایخوبیهستیم،ولیاگه
خودمونرورهاکنیمخرابمیشـیم !
کمااینکهغذاهرچقـدرهمخوبومفید
باشه،اگهاونرودرمحیطودمایِمناسب
نگهدارینکنید،خرابميشه.یعنیبرخی
میکروبهاوموجودات،اونرونابودمیکنند
#حاجآقاپناهیان .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب صوتی نوعروس
زندگی نامه شهیده رقیه رضایی (فصل اول)
چقد از عمرمون رفته؟!
۲۰ سال؟!
۳۰ سال؟!
۴۰ سال؟!
تو کل عمرمون یه ساعت وقت گذاشتیم فکر کنیم چطور میتونیم موثر باشیم در نزدیک شدن ظهور؟!
فقط فکرا...؟!
حتی فکرم نکردیم چه برسه به این که بخواییم قدمی برداریم
ماها(اول خودمو میگم) یه ساعت نمیتونیم از خوابمون بزنیم...
یه ذره از خورد و خوراکمون نمیتونیم بزنیم...
یه ذره سختی به این بدنمون ندادیم...
یه وجب گوشی گرفتیم تو دستامون یا استوری شهادت میزاریم یا فقط بلدیم بگیم دعا کنید...
حرفم این نیست اینا غلطه ها نه...!!
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست...
دعا کردن کار سازه...
ولی حداقل باید یه ذره بدوییم دنبالش یا نه؟!
گوشیو گرفتیم دستمون شبو روز آرزوی شهادت میکنیم...
آقا خودمونو خدای خودمون...
چی کار کردیم واسه ظهور؟!
چی کار کردیم واسه انقلاب؟!
چی کار کردیم واسه زنده نگهداشتن اسلام؟!
می دونین ما مثل کیا می مونیم؟!
مثل همونایی که هشت سال دفاع مقدس فقط می رفتن نماز جمعه نعره میزدن جنگ جنگ تا پیروزی و یه ساعت جبهه نرفتن که رنگ اونجا رو ببینن...
مثل اون اهل کوفه ای می مونیم که فقط نامه می نوشتن سیدالشهدا بیا ما کمکت می کنیم وقتی هم که اومد...
چی کار داریم میکنیم؟!
حواسمون هست؟!
فقط امام زمان لقلقه ی زبونمونه؟!
با یه جوون دو کلام حرف زدیم که نماز بخونه؟!
چهارنفر جذب داشتیم؟!
قرار نیست جذب خودمون کنیما قراره جذب سیدالشهدا و اسلام کنیم...
چرا فقط قیافه هامونو بلدیم شهدایی کنیم؟!
پیرهن دوجیب...
موها یه ور...
دکمه یقه بسته...
انگشتر عقیق دست...
تسبیح عقیق دست...
چفیه خاکی رو شونه...
چادر سرشه ، ساق و... رعایت کرده
اما تو خصوصیش پر از نامحرمه
ظاهرش نسبتا موجه اما باطنش...
واقعا امام زمان اینو از ما خواسته؟
فقط ظاهر!!
راهکار شهادت ایناس؟!
برادر من ، خواهر من
توجیه نکن ، اگه فقط درگیر ظواهری بدون راه رو اشتباه رفتی..
امام زمان سرباز میخواد نه سربار !
سرباز آقا از هیچی به اندازه گناهاش نمیترسه و سربار آقا گناهشو توجیه میکنه و ادامه میده...
حالا ببین جزو کدومشی..!
اگه میخوای سرباز بشی باید شهید باشی ، رفاقت با شهدا بدون شباهت معنا نداره ها..
رفاقتت رو هدفمند کن 😉
خدایا
کمکمون کن سرباز خوبی بشیم واسه آقا، بتونیم قدمی در راه نزدیک شدن ظهور برداریم...