eitaa logo
مفشوی یک انسان چندمنظوره
796 دنبال‌کننده
140 عکس
24 ویدیو
41 فایل
مفشو= کیسه‌ی قند یا کیسه‌ی حاوی انواع گیاهان دارویی [به لهجه‌ی کرمانی] انسان چندمنظوره= انسانی که چند کاربری مختلف داشته و انسانی که از هرچیزی که می‌گوید، چندین منظور دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
مفشوی یک انسان چندمنظوره
🔸 تورات به عنوان کتابی که داستان‌های تاریخی بسیاری را ارائه کرده، از #قوم_ثمود حرفی به میان نیاورده
توی این کانال👆، سعی دارم با رویکرد تاریخ‌اندیشی از چیزهایی بنویسم که در قرآن بهش پرداخته شده. عجالتا به بهانه‌ی ۱۶ ربیع‌الثانی، از قوم ثمود چند نکته کوتاه نوشتم. ان‌شالله بعدها درباره قوم ثمود آیات قرآن رو به صورت مفصل‌تر واکاوی خواهیم کرد تا درس‌ها و عبرت‌های اون برای ما روشن بشه. اگه تاریخ رو دوست دارید و یا فکر می‌کنید تاریخ‌اندیشی و داشتن لنز تاریخی برای دیدن حوادث و تحلیل اونا اهمیت داره، خوشحال میشیم در مدرسه قصص ما رو همراهی کنید. . . @Masihane
📆 به مناسبت ۱۱ نوامبر 1⃣ «امپریالیسم» چیست؟؟ 🔸 واژه امپریالیسم به معنای آباد ساختن است که در عربی، واژه استعمار را می‌توان معادل آن قرار داد. امپریالیسم در قرن 17 میلادی توسط اروپایی‌ها رواج پیدا کرد چرا که آنها معتقد بودند باید تمام تلاش خود را برای متمدن ساختن مردم وحشی(!) کشورهای دنیا به کار گیرند. 🔹 آنها نام این صدور تمدن را امپریالیسم یا همان استعمار و آباد ساختن گذاشته بودند که البته بعدها با روشن شدن اغراض اروپایی‌ها واژه امپریالیسم و استعمار معنایی کاملا منفی پیدا کرد. کوتاه‌نوشت‌های پیش‌رو برگرفته از کتاب «روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تاکنون» امتداد عینی این نگاه و روحیه را در تاریخ دنبال کرده است. 🆔 @qasas_school
مفشوی یک انسان چندمنظوره
📆 به مناسبت ۱۱ نوامبر 1⃣ «امپریالیسم» چیست؟؟ 🔸 واژه امپریالیسم به معنای آباد ساختن است که در عرب
شاید لازم باشه دوباره تاکید کنم😁 اگه به تاریخ علاقه دارید یا تاریخ‌اندیشی رو ضرورت می‌دونین، مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص و کانالش رو دنبال کنین. ممنون میشم اگه ما رو معرفی هم کنین🌹 لینک کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص👇👇 🆔 @qasas_school
به مناسبت سالروز بزرگداشت مرحوم علامه طباطبایی زندگی‌نامه خودنوشت علامه: «در سال 1281 شمسى در تبريز در ميان يك خانواده عالِم متولد شدم. در پنج سالگى مادر و نُه سالگى پدر را از دست دادم. پس از درگذشت پدر به مكتب و پس از چندى به مدرسه فرستاده شدم و تقريباً مدت شش سال مشغول فراگرفتن فارسى و تعليمات ابتدايى بودم. 🔻 سال 1297 وارد علوم دينى و عربى شدم و به سال 1304 براى تكميل تحصيلات خود عازم حوزه علمى نجف گرديدم و به مجلس درس مرحوم آيت الله شيخ محمد حسين اصفهانى( ره)، مرحوم آيت الله نايينى، مرحوم آيت الله آقاى سيد ابوالحسن اصفهانى رفتم. كلّيات علم رجال را نيز پيش مرحوم آيت الله حجّت كوه كمرى، فلسفه را نزد حكيم و فيلسوف معروف وقت مرحوم آقا سيد حسين بادكوبى موفق شدم. منظومه سبزوارى و اسفار و مشاعر ملا صدرا و دوره شفاى بوعلى و كتاب اثولوجيا و تمهيد ابن تُركه و اخلاق ابن مسكويه را خوانده ام. مرحوم بادكوبى امر فرمود كه به تعليم رياضيات بپردازم و لذا به درس مرحوم آقا سيد ابوالقاسم خوانسارى كه رياضيدان زبردستى بود، حاضر شدم. 🔻 سال 1314 بر اثر اختلال وضع معاش ناگزير به مراجعت شده، به زادگاه اصلى خويش( تبريز) برگشتم و ده سال و خُرده اى در آن سامان به سر بردم كه حقّاً بايد اين دوره را در زندگى خود دوره خسارت روحى بشمارم، زيرا بر اثر گرفتارى ضرورى به معاشرت عمومى وسيله تأمين معاش( كه از مجراى فلاحت بود) از تدريس و تفكّر علمى( جز مقدارى بسيار ناچيز) بازمانده بودم و پيوسته با يك شكنجه درونى به سر بردم. در سال 1325 از سرو سامان خود چشم پوشيده، زادگاه اصلى را ترك گفتم و متوجّه حوزه قم گرديده، بساط زندگى را در اين شهر گستردم و دوباره اشتغالات علمى را از سر گرفتم و تا كنون كه اوايل 1341 مى باشد، روزگار خود را در اين سامان مى گذرانم. 🔻 در اوايل تحصيل كه به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زيادى به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روى هر چه مى خواندم، نمى فهميدم و چهار سال به همين نحو گذرانيدم. پس از آن، يك باره عنايت خدايى دامنگيرم شده، عوضم كرد و در خود يك نوع شيفتگى و بى تابى نسبت به تحصيل كمال حس نمودم.» @Masihane
نقدهای علامه طباطبایی به روش‌های تفسیر قرآن. متن کامل در لینک زیر👇 https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/177212/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AA%D9%87-%D9%86%D9%82%D8%AF.html . @Masihane
🔹 آخوندی که فحش‌خور نداشت.. 🔺 یکی از استادان دانشگاه تهران می‌گفت دوستی داشتیم که به برخی از آخوندهای دانشگاه بدوبیراه می‌گفت اما پای درس علامه جعفری حاضر می‌شد. یکبار به شوخی به او گفتم علامه جعفری هم آخوند است چرا به او فحش نمی‌دهی؟ در جواب با لحن بسیار متأملانه‌ای گفت: آخر جعفری فحش‌خور ندارد. 🆔 @qasas_school
🖊 سایمون کوپر، نویسنده‌ی مطرح فوتبالی کتابی دارد با نام «فوتبال علیه دشمن». این کتاب را عادل فردوسی‌پور در سال ٨٨، سال بلوا و فتنه ترجمه کرد؛ آن هم در شرایطی که به گفته‌ی خودش افسردگی ناشی از دور بودن از فوتبال رمق او را گرفته بود. 🆔 @qasas_school
👤 کوپر در این کتاب از فوتبالی سخن می‌گوید که روزگاری جدال‌ها، جنگ‌ها، ستیزها، مخالفت‌ها و هرگونه دوقطبی مذهبی، سیاسی، ملی، نژادی و تاریخی را همچون لوله جاروبرقی به درون خود می‌کشید. یعنی زمانی که شما به تماشای سلتیک و رنجرز یا اینتر و میلان یا بارسلونا و رئال می‌نشستید، امتداد جنگی در بیرون آن را میان دو گروهان یازده‌نفره آدم می‌دیدید که واقعا نبرد بود اما آنها ظاهرا بر سر مالکیت توپ و میدان می‌جنگیدند و برای فتح یک دروازه گل می‌زدند و برای دفاع از دروازه‌ی دیگر صف می‌کشیدند. 🔹 آن روزگار دوام چندانی نداشت و شمع آتش آن نوع درگیری‌ها آرام‌آرام در خود فروچکید و تمام شد. حالا در زمانه‌ای هستیم که فوتبال خودش تعیین کننده دوقطبی‌هاست. با این تفاوت که نزاع‌های بیرونی به درون آن کشیده نمی‌شوند. بلکه نزاع‌های فوتبالی به جهان بیرون سرایت می‌کنند. دو قطبی‌های قرمز و آبی [اصطلاحا]، حالا جای دو قطبی‌های کاتولیک و پروتستان، کارگر و سرمایه‌دار، پرولتاریا و بورژوا، ملیت‌گرا و تجزیه‌طلب و... نشسته است و آدم‌های توی زمین و روی سکوها، انگیزه‌ای جز جدال بر سر توپ ندارند و البته این جدال میان همان خطوط سفید دورتادور زمین می‌ماند. مثلا کوپر در کتابش از یک هوادار دو آتشه‌ی سلتیکی (تیمی سابقا با مشخصه کاتولیکی) یاد می‌کند که شدت عشقش او را واداشته بود نام بازیکنان سلتیک را بر روی فرزندانش بگذارد و روی سکوها متعصبانه شعار بدهد و فریاد بکشد. 🔸 اما همین آدم بی‌توجه به نزاع‌های فرقه‌ای با آنکه کاتولیک بود با زنی پروتستان (مذهب تیم رنجرز) زیر یک سقف زندگی می‌کرد. این یعنی جدال سلتیک/رنجرز، دیگری جدالی مذهبی نبود و فوتبال همه‌ی آن تعصبات فرقه‌ای را به تعصبات فوتبالی مبدل کرد که این تعصبات جدید بسیار کم‌خطرتر و البته محدودتر بودند. 🔹 اینجاست که باید این عبارت و عنوان را به کار برد: «فوتبال علیه دشمن». درواقع ما با چهره‌ای از یک ورزش جمعی مواجه هستیم که علی‌رغم زدوخوردهای میدانی و داد و قال‌های حاشیه‌ای و شعارهای سکویی، دشمنی‌ها را کاهش داده و دیگر مسابقه‌ی میان هلند و آلمان، جنگ دو ملت و چنگ و دندان نشان دادن دو ملیت نیست؛ چنانچه جدال میان بارسلونا و رئال مادرید، جنگ تجزیه‌طلبان با سلطنت‌طلبان به شمار نمی‌رود. 🆔 @qasas_school
❓ اما سوال من این است: 🔹 آیا باید این تغییر و تحول را باور کرد؟ آیا «فوتبال» علیه «دشمن» است؟ ما با یک ورزش صلح‌طلبی مواجهیم که سنگرهای کشتار را به سنگرهای درون یک مستطیل با ٢٢ بازیکن کاهش داده؟ ما با یک حرکتی بدون لهجه طرف هستیم که زبان مشترک انسانی است و سیاه و سفید و آسیایی و اروپایی و شرقی و غربی و شمالی و جنوبی نمی‌شناسد؟ 🔸 ورزشی که دوقطبی‌های خون‌ریز را به کل‌کل‌های فوتبالی تقلیل داده؟؟ پدیده‌ای که چمنش از زمین و سوت داورش از زمان تعصب‌زدایی کرده و دامنه‌ی آن به هرچیز دشمنی‌ساز مانند مرزهای جغرافیایی و مذهبی و نژادی رسیده است؟ 🔹 خلاصه آنکه: «آیا امروز فوتبال را برای ابراز دشمنی به کار نمی‌گیرند؟» ادامه دارد... 🆔 @qasas_school
۱۱سال پیش در چنین روزی، سفارت انگلیس مورد حمله افرادی قرار گرفت که با احساسات درست، کنشی غلط داشتند. فاجعه‌ای که علاوه بر هزینه‌های گزاف سیاسی در سطح بین‌المللی، ۲۷ میلیارد تومان خسارت مالی به همراه داشت. اینجاست که می‌شود گفت: داشتن یک دستگاه بینشی و محاسباتی که بتواند "حجت" را بر ما تمام کند، از آب خوردن هم حیاتی‌تر است. . @Masihane
♦️ در پنجم جمادی سال پنج یا شش هجری، چشمان سیاه دختری عرب، به آینه‌ی جمال خدا، زهرای اطهر گشوده شد و با شکفتنش رسما علی را دختردار کرد تا اسمش را پیامبر برگزیند: «زینب»...زینت پدر. 🔹 نمودار زندگی آن بانو هم چیزی نیست جز همین بسط نام او. همانگونه که خداوند در وصف مسیح فرمود: ...يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ، ای مریم خدا به تو بشارت می‌دهد کلمه‌ای را، «زینب» هم کلمه‌ای بود که خطبه شد. بسط یافت و سراسر عالم را گرفت. تا جایی که نگذاشت صدایی بالاتر از صدای پیامبر و صلای دین او باشد. آن هم به حکم آیتی الهی: لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ آوازه‌ی خود را بلندتر از ندای نبی نپسندید(حجرات/٢). 🔸 این انعکاس صدای خدا و این پژواک آوازه‌ی رسول مهربانی هم، باید از حُجُرات پیامبر برآید. از اندرونی خانه‌ی وی. که بیت است و زینب اهل آن بیت. همین شد که زینب از کربلا ساخت که عواطف تمام زنان و مردان تاریخ را برای اراده‌ای سترگ تحریک کرد. و آموخت میدان‌داری فقط به شمشیر زدن نیست که گاه لبه‌ی برنده‌ی کلامی، جهانی را به خط می‌کند و سامانی نو می‌بخشد. 🔹 اینجا دیگر نمی‌توان از قصه‌ی تاریخی ولادت زینب گفت، که او خداست در کتاب آفاق. که زینب خودش است که از آدم تا آخرین آدم، همه را گریانده، به وجد آورده و به حرکت خوانده. 🔸 اما این فرآیند کلمه تا خطبه شدن، این توسعه‌ی حقانی و این تعالی رحمانی، این بسط وجودی از حروف به حرف‌ها، این تحویل نام به آوازه و تبدیل اسم به مسمّی، این همه، البته حکایتی دارد شیرین و البته‌تر به زبان ما درنیاید که قواره‌ی کلمات ما بر قامت کلمه‌ی خدا هرگز راست نآید. 🔹 سلام بر زینب... سلام بر کلمه‌ی خدا که امروز از دامان علی و فاطمه تلفظ شد. به امید آنکه تلقی زندگی ما و تلقین مرگ ما باشد. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
1⃣ «اول او را با شمشیر کشتند، بعد بر دار آویختند، سپس ساعت‌ها بر او سنگ زدند و آخر کار جنازه‌اش را هم سوزاندند.» 🔹 این‌ها جملات شیخ حر عاملی است در وصف چگونگی شهادت مردی که امروز جامعه‌ی علمی شیعی او را با نام بلند « » می‌شناسد. 🔸 با آنکه مرحوم علامه امینی در کتاب شهداء‌الفضیله از زندگی ۱۳۰ تن از عالمان شهید نام برده که حدود ۴۰ نفر پیش از به شهادت رسیده‌اند، اما چون تا آن زمان عالمی بزرگ در تراز شیخ شمس‌الدین محمد بن مکی عاملی اینگونه قساوت‌آلود به شهادت نرسیده بود، لقب را به او اختصاص دادند. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school