eitaa logo
مفشوی یک انسان چندمنظوره
793 دنبال‌کننده
140 عکس
24 ویدیو
41 فایل
مفشو= کیسه‌ی قند یا کیسه‌ی حاوی انواع گیاهان دارویی [به لهجه‌ی کرمانی] انسان چندمنظوره= انسانی که چند کاربری مختلف داشته و انسانی که از هرچیزی که می‌گوید، چندین منظور دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۱سال پیش در چنین روزی، سفارت انگلیس مورد حمله افرادی قرار گرفت که با احساسات درست، کنشی غلط داشتند. فاجعه‌ای که علاوه بر هزینه‌های گزاف سیاسی در سطح بین‌المللی، ۲۷ میلیارد تومان خسارت مالی به همراه داشت. اینجاست که می‌شود گفت: داشتن یک دستگاه بینشی و محاسباتی که بتواند "حجت" را بر ما تمام کند، از آب خوردن هم حیاتی‌تر است. . @Masihane
♦️ در پنجم جمادی سال پنج یا شش هجری، چشمان سیاه دختری عرب، به آینه‌ی جمال خدا، زهرای اطهر گشوده شد و با شکفتنش رسما علی را دختردار کرد تا اسمش را پیامبر برگزیند: «زینب»...زینت پدر. 🔹 نمودار زندگی آن بانو هم چیزی نیست جز همین بسط نام او. همانگونه که خداوند در وصف مسیح فرمود: ...يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ، ای مریم خدا به تو بشارت می‌دهد کلمه‌ای را، «زینب» هم کلمه‌ای بود که خطبه شد. بسط یافت و سراسر عالم را گرفت. تا جایی که نگذاشت صدایی بالاتر از صدای پیامبر و صلای دین او باشد. آن هم به حکم آیتی الهی: لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ آوازه‌ی خود را بلندتر از ندای نبی نپسندید(حجرات/٢). 🔸 این انعکاس صدای خدا و این پژواک آوازه‌ی رسول مهربانی هم، باید از حُجُرات پیامبر برآید. از اندرونی خانه‌ی وی. که بیت است و زینب اهل آن بیت. همین شد که زینب از کربلا ساخت که عواطف تمام زنان و مردان تاریخ را برای اراده‌ای سترگ تحریک کرد. و آموخت میدان‌داری فقط به شمشیر زدن نیست که گاه لبه‌ی برنده‌ی کلامی، جهانی را به خط می‌کند و سامانی نو می‌بخشد. 🔹 اینجا دیگر نمی‌توان از قصه‌ی تاریخی ولادت زینب گفت، که او خداست در کتاب آفاق. که زینب خودش است که از آدم تا آخرین آدم، همه را گریانده، به وجد آورده و به حرکت خوانده. 🔸 اما این فرآیند کلمه تا خطبه شدن، این توسعه‌ی حقانی و این تعالی رحمانی، این بسط وجودی از حروف به حرف‌ها، این تحویل نام به آوازه و تبدیل اسم به مسمّی، این همه، البته حکایتی دارد شیرین و البته‌تر به زبان ما درنیاید که قواره‌ی کلمات ما بر قامت کلمه‌ی خدا هرگز راست نآید. 🔹 سلام بر زینب... سلام بر کلمه‌ی خدا که امروز از دامان علی و فاطمه تلفظ شد. به امید آنکه تلقی زندگی ما و تلقین مرگ ما باشد. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
1⃣ «اول او را با شمشیر کشتند، بعد بر دار آویختند، سپس ساعت‌ها بر او سنگ زدند و آخر کار جنازه‌اش را هم سوزاندند.» 🔹 این‌ها جملات شیخ حر عاملی است در وصف چگونگی شهادت مردی که امروز جامعه‌ی علمی شیعی او را با نام بلند « » می‌شناسد. 🔸 با آنکه مرحوم علامه امینی در کتاب شهداء‌الفضیله از زندگی ۱۳۰ تن از عالمان شهید نام برده که حدود ۴۰ نفر پیش از به شهادت رسیده‌اند، اما چون تا آن زمان عالمی بزرگ در تراز شیخ شمس‌الدین محمد بن مکی عاملی اینگونه قساوت‌آلود به شهادت نرسیده بود، لقب را به او اختصاص دادند. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
شیوع مشاع... بیایید بازگردیم به بحث فوتبال. حالا که کوره‌ی آن حسابی تنوره می‌کشد و چانه و خمیر برخی هنوز بر دیواره‌ی جام‌جهانی مانده و فتیر برخی دیگر بر خاکستر نشسته است؛ بازگردیم تا از خودمان بپرسیم این فوتبال چیست؟ این پدیده‌ی عجیب که انسان‌های بسیاری را به خود می‌خواند، در خود فرو می‌برد و از خودبیگانه می‌کند و به وسعت همگان غم و شادی می‌سازد و احساساتی مشاع و عواطفی عمومی برمی‌انگیزد؛ چیست؟ من نمی‌توانم فوتبال را صرفا یک ورزش جمعی برای تفریحی فراغت‌گونه بدانم چون نشان دادن این همه ظرفیت، جز از پس یک منسک آیینی برنمی‌آید. همین اکنون که سیاهه‌های این سطور را می‌خوانید، در دورترین نقطه‌های این جهان و در فرودست‌ترین سرزمین‌های این پهنه‌ی گیتی، حتمی تعدادی انسان اعم از خرد و کلان، به فوتبال و با فوتبال مشغولند. کوپر در جایی از کتاب «فوتبال علیه دشمن» می‌گوید: «برزیلی‌ها می‌گویند حتی کوچک‌ترین دهکده‌شان هم یک کلیسا و یک زمین فوتبال دارد. البته تمام‌شان کلیسا ندارند، اما قطعا زمین فوتبال دارد.» این شیوه‌ی شعبه‌سازی‌ها از یک اصل، مرا به تاریخ می‌برد. به روزگاری که کعبه، خانه‌ی خدا و محل پرستش اوست و هرکس در سرزمین خود، به فراخور توانایی و امکان، از یک سرپناه و سایبان تا ساختمان‌های عریض و طویل را برای عبادت می‌سازد و قبله‌ی آن همه کعبه است؛ شعبه‌هایی متعدد و متکثر از آن مکعب ساده‌ی مقدس. شبیه امروز که اصل قصه‌ی فوتبال در جایی رقم می‌خورد و شعبه‌های آن پراکنده در تمام عالمند. حتی هیچ روستا و آبادی نیست که بر زمینش و در زمینش، آن آداب درون مستطیل سبز استادیوم‌های بزرگ، جاری نباشد. این چیست جز یک آیین دلپذیر و تکرارپذیر؟ آیینی که قبله‌ای دارد و اصلی. آدابی دارد و مناسکی. این یک منسک آیینی تمام عیار است. البته این آیین [به عنوان یک ورزش] چندان که برخی گمان می‌برند، بی‌پدرومادر و بی‌اصل‌ونسب نیست که بگوییم یک‌شبه از زیر بته به عمل آمده. تباری دارد به بلندی تاریخ یونان پیش از میلاد مسیح. آنجا که در میان جشن‌های چهارگانه یونانیان، جشن «المپی» از همه مجلل‌تر و معروف‌تر بود. جشنی پیرامون ورزش و برای نشان دادن تنومندی و جمال جسم آدمی. برای همین ویل دورانت از این جشن‌های ورزشی به دین یاد می‌کند: «دین حقیقی یونانیان، دین پرستش تندرستی و نیرومندی و زیبایی جسم.» ویل دورانت در ادامه هم می‌نویسد: «در یونان اگر دین از ایجاد وحدت ناتوان ماند، ورزش در این راه به موفقیت رسید. یونانیان به تماشای مسابقات قهرمانان علاقه وافر داشتند. از این رو در اجتماعات بزرگی که با شرکت قبایل و اقوام متفاوت برپا می‌شد، با اصرار حضور می‌یافتند. علت اصلی گرد آمدن یونانیان در شهرهای مقدسی مانند المپی، دلفی، کورنت و نمئا عبادت نبود، بلکه تماشای مسابقاتی که در این شهرهای مقدس برپا می‌شد.» (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج2، ص232) پس حتی ذات فوتبال را به عنوان یک ورزش، جدای از آیین نمی‌توان دید چه رسد به آنکه دلالت‌های ثانویه و عرضیات حاکم بر آن به وضوح سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ایدئولوژیک است. همین ویژگی چندلایه بودن است که در عین شیوع یافتن، احساسات مشاع ایجاد می‌کند. حب و بغض‌ها، غم و شادی‌ها را به همدیگر گره می‌زند. چه در درون زمین فوتبال و چه روی سکوها، سرنوشت واحدی را برای همه پدید می‌آورد، بی‌آنکه در نتیجه‌ی محتوم پایانی، عملکرد فردی لحاظ شود. اگر تیم عقب باشد، از میان یازده‌نفر، یک نفر یا چند نفر هم خوب دویده باشند؛ کافی نیست. این همگانی بودن سرنوشت بعد از سوت پایان، یعنی هویت اجتماعی، یعنی سرنوشت مشاع و این خصلت آیین است و [تکرار می‌کنم] فوتبال یک آیین است. @Masihane
...فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ..(اسراء/۵۱) پس ریشخندانه از روی غرور و نخوت، سر تکان می‌دهند! @Masihane
عشق...از پاستای آلفردو تا آبگوشت امام حسینی! ۱۶ آذر کرمان کلاس داشتم. دانشگاه شهید باهنر. دانشجوها از سر لطف، غذای سلف را برایم آوردند دفتر. آن روز مسئولان به مناسبت روز دانشجو، تنوعی داده بودند به لیست غذاهای انتخابی. به اضافه موز و شیرینی نارگیلی. بچه‌ها میزبان‌طور پرسیدند[باز هم از سر لطف]: "پاستای آلفردو یا جوجه کباب؟!" آن اولی اسمش برایم کمی آشنا بود ولی طعمش، بیگانه‌ی بیگانه. شبیه اصلش. گفتم: پاستای آلفردو.. و یک لبخند کش‌دار. همان لحظه‌ای که داشتم با کمی احتیاط آن حجم سردی‌جات ظاهرا ایتالیایی را می‌ریختم در خندق بلاء، به غذاهای مخصوص کرمان فکر می‌کردم. غذایی که آن سر عالم هم اگر پختند یا دستور پختش را در اینترنت جوریدند، فود‌دات‌کام نوشته باشد: این یک غذای کرمانی‌ست!! با آدابی ویژه! سلول‌های خاکستری ورمی‌جکیدند[جست‌وخیز می‌کردند] برای یافتن اسمی. ناگهان اولین اسم جرقه خورد: آبگوشت امام حسینی! 《از محتوای خلاقانه‌ش که سعی کرده تناسب مزاجی را رعایت کند》، 《از طعم ناب و عطر ویژه‌اش که هرکسی بلد نیست خوب از آب دربیاورد》، 《از تداعی‌کنندگی خاطراتش که گرهی دارد با محرم و مجلس عزا》 که بگذریم؛ آبگوشت امام حسینی، گویی از مرز یک غذا فراتر رفته و به جهان هویت‌ها و هویت‌سازها پا گذاشته. این اسم با تمام لوازم مسمایش، غذا را از دنیای روزمرگی ربوده و به نشانه‌ای فرهنگی بدل کرده. برایم جالب بود این هویت غذا و غذای هویتی. بعدتر رفتم پاستای آلفردو را جستجو کردم. حدس می‌زدم که "پای یک زن در میان است". جستم. حدسم درست بود. گویا آلفردو آشپزی بوده که یک سس ویژه برای زنش ساخته.‌ برای زنی که نمی‌توانسته هر سسی را مصرف کند. ماجرا راست است یا دروغ؟ نمی‌دانم! ولی راستش را بخواهید، این ماندگاری‌ها از عشق است. چه ایتالیا باشد و سرکار شِف آلفردو و محبت زن! چه کرمان باشد و سرآشپزی گمنام و محبت حسین! البته اولی را با نام عاشق می‌شناسند و دومی را به اسم معشوق.. این برای عشق‌شناسان معنا دارد. @Masihane
بندگیِ حَرْفی وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (حج/۱۱) برخی از مردم خدا را تا جایی بندگی می‌کنند که طرفدار منافع آنها باشد. یعنی اگر با چشم گفتن به هرچه خدا گفت به سودی برسند، قلب‌های‌شان آرام است. [چون قلب آنها با همین نفع آرام می‌گیرد نه با بندگی خدا] و اگر به فتنه و آزمایشی مبتلا شوند، از خدا رو برمی‌گردانند. خسرالدنیا و الآخره همین است. ما به این می‌گوییم خسران مبین. چون در دنیا درگیر فتنه است و در آخرت هم بی‌نصیب! پ.ن: برخی وقتی گرفتار می‌شوند پیش خودشان می‌گویند این نتیجه تقرب است چون گفته‌اند هرکه در این بزم مقرب‌تر است جام بلا بیشترش می‌دهند. پس روی برگردانیم از دین تا مقرب نباشیم و بلاء نبینیم. ترفند قشنگی است اما اینجا نمی‌گیرد. چون گرفتاری اینگونه نمی‌رود. فقط آخرت را تباه می‌کند. @Masihane
پادکست شب چله نگاه.mp3
40.62M
«شب چله نگاه» حافظ، شاعر روزگار عسرت 🔺حافظ همیشگی است، چون به پرسش‌های همیشگی انسان توجه دارد. او ما را ترغیب می‌کند در زمانه‌ای که خانه وجود ما ایرانی‌ها زیر چکمه مغول ویران شده، دوباره خود را بشناسیم. یلدا، شب ملی شعر و حکایت‌خوانی خانواده ایرانی 🔺شب یلدا به عنوان یکی از رسوم ایرانی‌ها ظرفیت مناسبی را در اختیار می‌گذارد تا در برابر فرهنگ فردگرای غربی مقاومتی فرهنگی با محوریت خانواده داشته باشیم. زیبایی‌شناسی حافظ و اعجاز قرآن 🔺حافظ را باید به عنوان شاعری شناخت که وام‌دار دولت قرآن است. شاعری که به تأسی از قرآن، سبک پرداختن به چند موضوع ذیل یک شعر را دنبال می‌کند و سعی دارد موسیقی کلمات را با محتوای آن همسان سازد. داستان ما برای امید به فردا چیست؟ 🔺اگر استعاره‌های آناهیتا و تولد روشنایی از دامان این ایزدبانو برای ما معنادار است، پس می‌توانیم داستان ظهور روشنایی را ما روایت کنیم... به شرط آنکه طبق رسم یلدا، در این طولانی‌ترین سیاهی بیدار بمانیم. آگاهے‌‌ براے‌‌ سامانے‌‌ دیگر 🔰 @sch_negah 🌐http://schoolnegah.ir
سلام... دقیقا نمی‌دونم باید یلدا رو تبریک گفت یا گرامی داشت؟😃 ولی چون مبارک‌باد خودش نوعی طلب برکت کردن و دعا کردنه، پس مبارک باشه شب چله‌تون. امیدوارم همینطور که از فردا، سیاهی شب‌ها به نفع روشنایی روز کوتاه میشه، زندگی ما هم از این واقعه طبیعی تبعیت کنه. توی پادکست بالا، متنی رو خوندم که یه یادداشت بود به منظور فکر کردن به داستان آینده زندگی! سعی کردم توی چند عبارت کوتاه اصل حرف رو بزنم و یه جورایی انگاره‌سازی کنم. امیدوارم موفق عمل کرده باشم و اگه شما گوش کردید و ازش ارزیابی داشتید، خوشحال میشم باهام درمیون بگذارید. متاسفانه ایتا انار نداره، مجبوریم به استیکر هندونه‌ی ناباب زمستونی اکتفا کنیم: 🍉🍉 یاعلی مدد @Masihane
اسماء بنت عمیس.mp3
4.61M
🎙 بشنوید | اسماء بنت عمیس 🗂 پرونده: ازدواج های تاریخی 📌 این روزها در میان روضه‌های حضرت زهرا، نام یک فرد را بسیار می‌شنویم: اسماء. شخصیت بارزی که بسیاری اطلاع چندانی از زندگی او ندارند؛ به ویژه از ماجرای ازدواج‌های ایشان با سه شخصیت مهم و موثر تاریخی. در این شما در جریان این ازدواج‌ها قرار می‌گیرید. 🆔 @qasas_school
حضرت زهرا بعد از آنکه انصار را مخاطب قرار داده و تلاش می‌کند آن‌ها را به یاری حق برانگیزاند ولی از سوی آن‌ها پاسخی نمی‌آید؛ در تحلیل این مواجهه‌ی انصار می‌فرماید: و خلوتم بالدعه با راحتی خلوت کرده‌اید.. خلوت‌گزیده‌ی با راحتی را نمی‌شود به سختیِ مبارزه خواند. اجابت نمی‌کنند.. از انصار مدینه تا کوفیان.. @Masihane
این مردم ثابت کردند اگر مَرد باشیم و پای جمهوری‌اسلامی‌شان بایستیم، به احترام استخوان‌های ما هم می‌ایستند. . @Masihane