در روز پنجشنبه گذشته
در کلاس درس 2 اشکال مهم مطرح شد که پاسخ آنها جهت پیش مطالعه دوستان در اینجا می آید هرچند که این پاسخ ها فردا در کلاس مطرح می شود:
1. اشکال آقای #مظفری در صدر بحث «أنَّ» به عبارت مغنی که در تفسیر آیه 108 انبیا گفته بود:
«فالمعنی: ما اوحی الیّ فی امر الربوبیةِ الاّ التوحیدُ لا الاشراکُ»
اشکال ایشان این بود:
در «مختصر، 123» و «جواهر، 128» آمده: شرط عطف به «لا» این است که قبلش «نفی+الاّ» نیامده باشد و اگر هم آمده در کلام مصنفین آمده نه بلغاء.
این اشکال ایشان منجر به تحقیق کوتاهی از حقیر شد که حاصلش این است که ظاهراً مغنی که چنین استعمالی کرده، این شرط مختصر و جواهر را قبول نداشته.
متن تحقیق به اختصار چنین است👇
این شرطی که ذکر کرده اند که «لا»ی عاطفه بعد از «نفی+الاّ» نباید بیاید، در این کتب نحوی ذکر نشده:
1. شرح الفیه سیوطی، عطف نسق
2. اشمونی و صبان در شرح الفیه(نور)، 3، 172 به بعد با آنکه بحث خیلی مفصلی کرده
3. همع الهوامع، 3، 137 با آنکه ذکر اقوال مختلف کرده
4. مغنی اللبیب(نور)، مفرده «لا»، قسم سوم آن «عاطفه»، 1، 241
خود مغنی اللبیب، 1، 40 در بحث «أنَّ» و بعد از آیه 108 انبیا، در تفسیر آن برای آنکه بگوید «حصر» در آیه حصر اضافی است نه حقیقی می نویسد که تقدیر کلام چنین است: «فالمعنى: ما أوحِىَ إلىَّ فى أمرِ الرُّبوبيةِ إلاَّ التوحيدُ لا الإشراكُ».
ضمن آنکه در «مدرس الافضل، 4، 383» آمده که «زمخشری» در مواضع متعدد و نیز «حریری» در شعر خود چنین کرده، هرچند که مدرس الافضل می گوید که به کلام امثال زمخشری نمی شود استشهاد کرد چراکه بعد از عربی شاهد است و ممکن است تطور در عربی پیش آمده باشد و به عربی جدید سخن گفته باشد.
جمع بندی
- فعلاً که به نظر می رسد باید گفت که وجود چنین شرطی در عربی شاهد مسلم نیست وگرنه جا داشت کتبی مثل اشمونی و صبان و سیوطی و ابن هشام به آن تصریح کنند یا لااقل در آن قولی میان نحات باشد که ذکر شود.
- همچنین روشن شد که این مطلب مورد اتفاق است که در عربی غیر شاهد، حتماً چنین مطلبی شرط نیست و «نفی+الا+ لای عاطفه» به کار می رود.
2. اشکال آقای #میرباقر
در اوائل بحث «إنَّ» مغنی این حدیث نبوی ص(إنَّ قعرَ جهنم سبعین خریفا) گفت که تقدیر چنین است: «إنَّ بلوغَ قعرِها یکونُ فی سبعین عاماً» که حاکی از این بود که در این کلام دو مجاز رخ داده: 1. مجاز حذف مضاف(بلوغَ) 2. مجاز در کلمه «خریف»(پاییز) که معنای «عام» دارد به علقه کل و جزء.
اشکال آقای میرباقر چنین بود که خود مغنی در انتهای بحث «ما» ذیل آیه 88 بقره گفت:
و الثانی: اَنَّهم لا یَجمَعونَ بینَ مَجازَینِ
پس چرا در اینجا خود مغنی وجود دو مجاز در کلام را پذیرفته؟
جواب:
- مراد از «مجاز» در اینجا: خلاف اصل و تقدیر و ... است نه «مجاز بیانی و بلاغی» چراکه آن مجاز را می توان مکرر استعمال کرد(دسوقی). عبارت «دسوقی، 1، 685» چنین است: «قوله بینَ مجازَینِ: مرادُه بالمجازِ خلافُ الاصلِ لا الکلمةُ المستَعمَلَةُ فی غیرِ ما وُضِعَت له و لا اسنادُ الشیءِ الی غیرِ ما هو له؛ و أمّا المجازُ البیانیُّ فَسائغٌ تَعَدُّدُه نحو: اَحیَا الارضَ شبابُ الزمانِ».
اسنادِ احیاء به زمین، مجاز است؛ شباب الزمان هم یعنی «جوانانِ زمان» که ای بسا مراد عوامل جوانی مثل باد و باران و ... باشند که خود مجازی است دیگر.
💠 حدیث روز 💠
💎 راهکاری برای حفظ آموخته های علمی
🔻امام علی علیهالسلام:
مَن أکثَرَ مُدارَسَةَ العِلمِ لَم یَنسَ ما عَلِمَ و استَفادَ ما لَم یَعلَم.
❇️ هرکه بحث علمیِ بسیار کند،
آموختههایش را از یاد نمیبرد
و آنچه را که نمیداند، فرامیگیرد.
📚 غررالحکم و دررالکلم، ح ۸۹۱۶
____________
@HawzahNews
اعراب القرآن و بیانه(درویش)، 10، 318
الفوائد:
«كان» في القرآن على خمسة أوجه:
1- بمعنى الأول و الأبد نحو «و كان اللّه عليما حكيما».
2- بمعنى المضي المنقطع نحو «و كان في المدينة تسعة رهط».
3- بمعنى الحال نحو «كنتم خير أمة».
4- بمعنى الاستقبال نحو «و يخافون يوما كان شره مستطيرا».
نقد: شاید در این آیه از باب مستقبل محقق الوقوع، ماضی آمده باشد لذا مدلول خود کانَ ماضی است.
5- بمعنى صار نحو «و كان من الكافرين».
نقد: این آیه درباره ابلیس است که در جای خود(34 بقره) المیزان گفت که «کانَ» به همان معنای ماضی است.
هرچند که ممکن است در خود مثال های او بتوان مناقشه کرد اما ای بسا اصل مطالب صحیح باشد.
باید با کمک لغتنامه ها/ معانی النحو سامرایی/ مختصر و امثال آن، بیشتر تحقیق کرد.
در روز #شنبه 23 آذر 98
در کلاس #جواهر
در #تقیید به #عطف بیان
آیه 97 مائده شاهد مثال آورده شده بود:
جعل الله الکعبةَ البیتَ الحرامَ قیاماً للناسِ و الهدیَ و القلائِدَ.
جواهر گفته بود که «البیتَ الحرامَ» عطف بیان است.
دوستان گفتند شاید «بدل» باشد یا شاید به جای آنکه «قیاماً» مفعول دوم «جعلَ» باشد کلمه «البیتَ الحرامَ» مفعول دوم باشد و «قیاماً» حال باشد.
در کلاس گفتم که بررسی خواهم کرد.
الان نتیجه بررسی تقدیم می شود تا روشن شود که قول جواهر، اصحّ اقوال است:
ب. المدح، كقوله تعالى: ﴿جَعَلَ الله الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا للنّاسِ﴾(97 مائده).
فالبيت الحرام، عطف بيان للمدح.
- اقوال اعاریب قرآن در اعراب «البیتَ»
تبیان(عکبری): بدل.
الجدول: عطف بیان یا بدل.
اعراب درویش: بدل.
تحریر: مفعول ثانی/ قیاماً: حال.
بیضاوی: الْبَيْتَ الْحَرامَ عطف بيان على جهة المدح، أو المفعول الثاني.
خلاصه آنکه در این آیه اقوالی است ولی به نظر می رسد که «کعبة» چون عَلَم است غرض اصلی گوینده باشد و «البیتَ الحرامَ» به جهت اینکه جامد است و نعت دارد در مقام توضیح باشد لذا «عطف بیان» است.
قول به «مفعول به ثانی» برای «البیتَ الحرامَ» به نظر ضعیف است چراکه در ادامه آیه «و الهدیَ و القلائدَ» دارد که چون عطف است بر «الکعبةَ» برای آنها هم مفعول دوم «قیاماً» است نه «البیتَ الحرامَ» مگر آنکه قائل به تقدیر شویم: جعل اللهُ الکعبةَ البیتَ الحرامَ و الهدیَ قیاماً للناس؛ و روشن است که «عدم التقدیر اولی منه».
لذا همین قول جواهر که عطف بیان گرفته خیلی قول خوبی است.
⭕️ آثار قوی حوزه بر اثر لجبازی دیده نمیشوند
🔻آیت الله علیدوست در درس خارج:
◽️در چهل سال گذشته حوزههای علمیه درخشش زیادی داشته اند، اما متاسفانه از گوشه و کنار زمزمههایی میشنویم که با بی انصافی تمام، سعی دارند همه خدمات علمی و پژوهشی را کمرنگ کنند. البته چون الان تولیدات علمی زیاد است، ممکن است شاهد تولید آثار ضعیف هم باشیم اما مساله این است که #آثارقوی بسیاری داریم که متاسفانه گاهی بر اثر لجبازی و کینهتوزی یا عدم اطلاع، دیده نمیشوند.
◽️در #تحول باید با تبادل نظرات، حرفهای همه را بشنویم و نقد کنیم. البته در این مساله هم برخی افراد که هیچ شناختی از حوزهها و ضوابط آن ندارند، ادعاهایی مطرح میکنند که اشتباه است.
بنده معتقدم که علم اصول مسئله زائد ندارد، مباحث زائد دارد. مثلا ممکن است یک بحثی مثل مشتق، کاربردش کم باشد و بحث دیگری مثل حجیت خبر واحد، کاربرد زیادتر داشته باشد. حالا اگر من نفهمیدم که کاربرد مشتق کجاست، نباید فورا ادعا کنم که این بحث زائدی است و آنرا به عنوان زوائد علم اصول، لیست کنم».
@HawzahNews | خبرگزاریحوزه
فردا پنجشنبه آخرین فرصت خرید با تخفیف بالا از #علوم_اسلامی_نور به مناسبت هفته پژوهش
نرم افزار های مرکز تحقیقاتی نور:
اداره کل فناوری و مدیریت اطلاعات مرکز خدمات حوزههای علمیه، در راستای گسترش خدمات فناوری به طلاب و روحانیون معزز، طی تفاهمنامهای با شرکت نور رایانه سپهر(وابسته به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی)، به ارائه نرمافزارهای علوم اسلامی و حوزوی در بستر وب (بر روی سامانه سخا) با شرایط ویژه و #رایگان اقدام نموده است.
استفاده از این ویژگی:
ویژگیهای برتر «قاصدک نور»
دیگر مجبور نیستید هزینه هر نرمافزار را بهصورت جداگانه پرداخت کنید، بلکه بهصورت رایگان میتوانید از تمام نرمافزارهای نور استفاده نمایید.
برای استفاده از این قابلیت میتوانید در بستر وب و از تمامی دستگاههای خود استفاده کنید؛ تلفن همراه، لب تاپ، تبلت یا هر دستگاه دیگر میتواند ارائهدهنده این سرویس به شما باشد.
در این سرویس میتوانید چند نرمافزار بهصورت همزمان استفاده نمایید.
از نصب نرمافزارها بینیاز میشوید.
فضای دستگاه شما اشغال نمیشود.
محدودیت کاربر، زمان و مکان برای شما از بین رود.
نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی و فناوری مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
تخفیف تا %۹۰
۲۵-۲۸ آذرماه قم بلوار جمهوری اسلامی
💠 بیانات حضرت آیت الله خوشوقت ره
🔃 همراهی علم و عمل
#عیسی مسیح علیه السلام روز اول به عنوان معجزه فرمود: «وَ جَعَلَنی مُبارَكاً»: من طوری خلق شدهام که هر جا باشم، وجودم #خیر و #برکت است. هم خیر و برکت مادی و هم خیر و برکت معنوی.
اگر انسان #علم با عمل را کنار هم شروع کرد، وجود او پر از خیر و برکت میشود. در تمام شؤون زندگی مسلمانها وجود او خیر است. این فرد اگر در #جامعه برود، روستا، شهر، هر کجا باشد، چیزی جز خیر و برکت و #رحمت از وجود او دیگران نمیفهمند، این را خدا میخواهد. خدا میخواهد آدم اینجوری باشد تا بتواند #خدمت کند. چون خدای متعال همانگونه که ارزاق مادی بشر را به وسیله خود بشر بهم میرساند، روزی هدایتِ معنوی را هم خواسته با خود بشر بهم برساند، یک آدمی خوب درس میخواند، #تقوا را هم خوب مراعات می کند، این از آنهایی است که خدا به وسیله او میخواهد #معنویت را به دیگران منتقل کند. او هر کجا باشد مردم را به تقوا و معنویت دعوت میکند، اگر همه هم گوش ندهند باز عدهی زیادی گوش میدهند این خیر و برکت است.
🔰کانال رسمی حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی (ره)
🆔 @Khoshvaght_ir
امروز جمعه 29 آذر 98
در پاسخ به یک سؤال رایج و متداول بین طلاب
در #طلبگی_تا_اجتهاد
اینگونه نگارش شد:
#سؤال یک #طلبه در #طلبگی_تا_اجتهاد :
با سلام خدمت شما استاد عزیز، یه عده ای هستن تو قم نظرشون اینه که این کتابایی که الان تو حوزه می خونن مارو به اهداف حوزوی نمی رسونه و یه سیر مطالعاتی کتابای قدیمی و سنتی برای هر علم دارن مثلا تو علم صرف ۶-۷ تا کتاب به ترتیب صرف میر، امثله و... می خونن و با روش این ها ادبیات شاید ۵-۶سال طول بکشه و می گن شهید مطهری و حضرت اقا و... کتابایی مثل مطول خوندن به جایی رسیدن پس ما هم همون کتابارو باید بخونیم....
۱_نظر شما در مورد سیر سنتی چیه؟ ایا تحصیل سنتی رو شما تایید می فرمایید که بخونم؟
۲_ ایا این گروه ها که عنایتی به درسای فعلی حوزه ندارن رو می شناسید و قابل اعتماد هستن؟
می ترسم منحرف بشم لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی
سلام بر شما دوست عزیز
وقتی ترس از انحراف است، راه عاقلانه این است که به نظام حوزه که برخواسته از خرد جمعی بزرگان حوزه است(شورای عالی، مدیر و معاون آموزش حوزه که در نهایت زیر نظر مراجع عظام حوزه به تصویب می رسد) اعتماد کنید.
چراکه هیچ آسیبی برای یک طلبه، بالاتر از عدم اعتماد به نظام آموزش و روش کهن حوزه در تحصیل علم نیست.
تلاش بر این باشد که همین کتاب ها با دقت و عمق خوب خوانده شود، و از همه مهم تر «مباحثه» و «تقریر نویسی» شود.
بعد از اتمام دوره سطح، که خود طلبه به یک هوشمندی و توانایی کافی رسیده است و می تواند بین نظرات مختلف، داوری کند، زمان تدارک و استفاده از کتب دیگر است که می تواند در قالب مباحثه یا تدریس متجلی شود.
موفق باشید