کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■آیا اوضاع اینها (آمریکا و متحدان) نشان نمیدهد که بهایمند(چارپایند)؟! وگرنه انسان چنین کاری میکند؟
■بنابراین، ما نباید تابع آنها باشیم و نباید بر اساس خواستهی آنها عمل کنیم، و نباید آنها را دوست داشته باشیم و نباید با آنها همپیمان شویم.
■مگر همین آمریکا نبود که با داخلهی(هموطنان) خود جنگید؟! ولی ما در مدح و ثنای اینها زیارتنامه درست میکنیم که به کرهی ماه رفته، فرشتهاند و… .
■●در محضر بهجت، ج٣، ص٢٢٢●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●هنگامیکه امام حسین(علیه السلام) در مسیر به کوفه از منزل شراف گذشت، یکی از یاران آن حضرت تکبیر گفت. آن بزرگوار فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ پاسخ گفت: در مقابل درختان خرما میبینم و جمعی گفتند: در این مکان درخت خرما نیست، آنچه که می بینیم اسبها و نیزه هاست.
■●امام حسین(علیه السلام) فرمود: منم چنین می بینم. پس از مشورت به طرف ذی حسم حرکت کردند که مستقیما با لشکریان حر روبرو نشوند. اندک زمانی گذشته بود که اسبها آشکار شدند. ما از راه برگشتیم، همینکه آنها دیدند ما برگشتیم آنان نیز برگشتند. ما زودتر از آنها به منزل ذی حسم رسیدیم. امام حسین(علیه السلام) امر فرمود چادر ها را برپا کنیم. لشکریان حر که در حدود هزار نفر بودند، رسیدند و در گرمای روز در برابر آن حضرت قرار گرفتند.
■●در این حال امام و یارانش ملبس به عمامه شمشیرها را به کمر بسته بودند. آن حضرت به یاران خود دستور داد لشکریان حر را که از راه رسیده بودند، آب بدهند و سیراب کنند و به اسبان آنان نیز آب بپاشند. یاران حضرت طشتها را پر میکردند و نزدیک دهان اسبها میگرفتند و همین که اسبها چند جرعه مینوشیدند، ظرف را جلوی دهان اسب دیگر میبردند و به این ترتیب همه اسبها را سیراب نمودند.
●"نفس الهموم،محدث قمی ،ص۱۱۳"●
■●استاد #علامه_جعفری
امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، ص۳۸●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری●■
■●از جاهاى كوچك زندگى خودمان مىتوانيم دردهاى بزرگ خودمان را شناسايى كنيم. و بعد از آنكه آفتها را در خودمان شناسايى كرديم به دنبال راه حل باشيم و درمانش كنيم و بدانيم اگر كسى بخواهد با بدى در يك نقطه برخورد كند موفق نمىشود. با يك آفت در وسعت گستردهاى كه از آنجا برخاسته بايد درگير شد.
■●روزگار ستمگر، صفحه ۴۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش دوّم●■ ■●ابراز عاطفه همهی تشيّع نيست؛ گرچه بسيار زيبا و بسيار
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش سوّم●■
■●اباعبدالله الحسين عليهالسّلام در يومالتّرويه حسابشان را از همهی حجّاج جدا كردند. روز هشتم ماه ذیالحجّه با اهل بيت و اصحاب كرامشان مكّه را ترک كردند و به جای اينكه به سمت منا و عرفات حركت كنند، راه سرزمين عراق را در پيش گرفتند و به سوی كوفه حركت كردند. امام حسين عليهالسّلام حجّی جز حجّ عموم مردم در پيش گرفتند.
■●حضرت با خودشان قربانی هم بردند؛ منتهی برخلاف ديگران كه برای قربانی گاو و گوسفند و شتر میبرند، امام حسين عليهالسّلام عزيزترين عزيزانشان را به مسلخ عشق بردند. در اين حجّ حسينی، مثل حجّ شرعی، هم عرفات هست هم منا.
■●عرفات سرزمين معرفت است ؛ وادی شناخت و آگاهی است؛ و منا سرزمين آرزوست؛ سرزمين عشق است.
■●حج دربرگيرندهی عرفات و مناست؛ يعنی هم معرفت، هم عشق.
■●معرفتِ بدون عشق چيزی نيست جز يک مشت دانستههای ذهنی كه هيچ كاربرد و اثر عملییی ندارد و به هيچ تغيير و تحوّل و تحرّكی منجر نمیشود. يكسری اطّلاعات که در ذهن اشخاص جمع شده است و بر زبان و قلم آنها جاری میشود؛ در صفحهی كتابها نوشته میشود؛ یکسری تحليلهای علمی و عقلی؛ اين معرفتِ تنهاست.
■●عشقِ تنها، شور است؛ شيدايی است؛ عاشقی است؛ حركت و جنبش و خيزش است؛ اماّ اگر با معرفت همراه نباشد، معلوم نيست اين جنبش و خيزش به كدام سمت حركت میكند. مثل يک اتومبيل است كه هم چراغ میخواهد تا جادّهی روبرو و مسير حركت را روشن كند، هم موتوری كه به آن نيروی تحرّک ببخشد.
■●حج يعنی قصد؛ «اَلحَجُّ قَصدٌ»، و حاجی يعنی كسی كه مقصدی دارد؛ مقصد حجّاج به طور معمول زيارت خانهی خداست؛ حجّشان دو چيز لازم دارد؛ يكی معرفت و شناخت، ديگری عشق و شيدایی.
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#مصباحالهدی_و_سفینهالنجاه●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■هرآنچه ماهوی است و دارای #ماهیت است قابل درک است و #ذات و عرض آن را می توان شناخت اما جایی می رسد که من نمی توانم آن را #درک کنم. از #عقل می پرسیم که #غیرمتناهی چیست؟ می تواند درک کند اما تعریف از آن نمی تواند ارائه دهد.
■غیرمتناهی حد ندارد. عقل عظمت غیرمتناهی را می فهمد اما نمی تواند تعریفی از آن بدهد. #ذوق از همین جا آغاز می شود. بنده ذوق را در مقابل عقل نمی دانم. این اشتباه گذشتگان است که ذوق را در مقابل عقل قرار داده اند. این یک #خرافه ای بیش نیست.
■ذوق عصاره #عقلانیت و #تفکر است. ذوق آنجایی است که عقل می گوید حالا نمی دانم اما میچشم. این چشیدن یعنی درک همان عظمت
#یاعلی
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #امام_حسین، #وارث_نوح●■
■در زیارتهای مختلفی که برای امام حسین نقل شده، میخونیم که امام حسین وارث انبیاست، و از هر پیغمبری ارثی برده است.
■یکی از انبیائی که در زیارتها نام برده میشه حضرت نوح است:
■السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِ اللَّهِ■
#امّا_چرا_نوح
■قرآن میگه، خدا به حضرت نوح فرمود:
■وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا (هود/۳۷)■
■ای نوح! جلویِ چشم ما، یعنی در حضورِ ما و طبق وحیِ ما، کشتی بساز!
■وَ یَصْنَعُ الْفُلْکَ وَ کُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ (هود/۸۳)■
■او مشغول ساختن کشتی بود، و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او میگذشتند، او را مسخره میکردند.
#این_داستان_را_همه_بلدیم...
■نوح طبق دستور خدا، وسایل نجاریش رو برداشت و رفت وسط بیابان، شروع کرد به ساختنِ کشتی.
■خیلیها مسخرهاش کردند و گفتند اومده وسط بیابان داره کشتی میسازه.
امّا بالاخره کشتی رو ساخت و با اون کشتی، جانِ اهل ایمان رو نجات داد...
■حالا سوال اینه که، امام حسین (علیه السلام) در چه چیزی وارث حضرت نوح است؟
#جواب: «کشتی سازی»
■اسمِ قرآنیِ کاری که امام حسین تو کربلا انجام داد، «کشتی سازی» بود.
■اصلاً کربلا شروعِ کارِ امام حسین بود.
■امام حسین هم مثل نوح، وسایل نجاریش رو برداشت رفت وسط بیابان، شروع به ساختن کشتی کرد، و خدا او را در این مسیر همراهی میکرد.
■با این تفاوت که، وسایل نجاریِ امام حسین، «خون خودش و یارانش» بود، و بیابانی که امام حسین کشتیاش رو در اون ساخت، «کربلا».
جلوی چشمانِ خدا
وسط بیابانِ گرمِ کربلا
بین آن همه دشمن، با اداوات جنگی
و هلهلههایشان و گاه جسارت و مسخرهکردنهایشان
امام حسین، «بزرگترین کشتیِ عالم» را برای نجاتِ بشریت ساخت.
■امام حسین هم، مثل نوح، جلوی چشمان خدا کارش رو انجام داد
خودِ حضرت، روز عاشورا با صورت خونین فرمود:
■هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بی أنَّهُ بِعَينِ اللَّهِ.■
■آنچه بر من وارد مىشود، برايم آسان است، چون جلوی چشم خدا و در محضر اوست.
■کشتیِ نوح، یک جمعیتِ محدودی رو در خودش جا داد، امّا کشتیِ امام حسین، یک کشتیِ وسیع و بزرگه که تا قیامت برای همه جا داره
■کشتی نوح در یک بازه زمانیِ کوتاه شناور بود و بعد تموم شد، امّا کشتی نجات امام حسین هنوز تو عالم شناوره و داره نجات میده..
■پس بزرگترین صنعتِ کشتی سازی عالم برای امام حسین بود.
■به همین خاطر، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود که بر روی عرش خدا نوشته شده است:
■إنَّ الحُسَينَ مِصباحُ الهُدى وَ سَفينَةُ النَّجاةِ.■
☑️حسین چراغ هدایت و کشتیِ نجات است.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت دوم )●■ ■●بسياری از مردم كوفه چنين باوری نداشتند. امام عل
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت سوم )●■
■●نكتهی دوم كه زمينهی چنين جنايتی را به دست كوفيان فراهم كرد، ضعف ايمان آنها بود. ضعف ایمان! ايمان غير از اين است كه به من بگويند اصول دين چندتاست؟ بگويم پنجتا: توحيد، نبوّت، عدل، امامت، معاد روز قيامت. بلدم بگویم يا تا حدودی هم اعتقادی به آنها دارم.
■●آن ايمان و آن باوری كه انسان با همهی وجود به اين حقيقت پيوسته باشد، جانش در گرو اين باورها باشد، حسابش جداست از آن پذيرش اوّليهی سطحی دين خدا.
■●ايمان راسخ و ايمان مستحكم است كه میتواند انسان را حفظ كند. #ايمان محكم است كه انسان را دربرابر تهديدها ثابتقدم نگه میدارد؛ انسان دچار بزدلی و زبونی و ترس و گريز نمیشود؛ دچار تن دادن به ذلّت و تسليم نمیشود. ايمان استوار و راسخ است كه سبب ميشود انسان مورد تطميع قرار نگيرد؛ تطميعها در او تأثیر نكند. اگر پست و مقامي وعده دادند، اگر پول و ثروتي وعده دادند، اگر نام و شهرتی وعده دادند، اگر كِيف و لذّتي وعده دادند، انسان را نفريبد؛ جبههی حقّ را بهخاطر رسيدن به آنها ترك نكند.
■●تعدادی از كساني كه روز عاشورا روبهروی امام حسين علیه السلام ايستادند، امام حسين علیه السلام را خوب میشناختند؛ امّا گيرشان در ضعف ايمانشان بود.
#عمرسعد، امام حسين علیه السلام را خوب میشناسد؛ آدم كوچكی هم نيست؛ میدانید که عمرسعد پسر سعد وقّاص است. سعد وقّاص كسی است كه در زمان خليفهي دوم، فرماندهي لشكر اسلام در فتح ايران بود. ماجرای قادسيّه را در تاريخ خواندهايد. سردار بزرگ فاتح سپاه اسلام، پسرش عمرسعد است. عمرسعد هم معروف است به تقدّس و تديّن و در عين حال فردی موجّه، بهدليل اینکه پدرش خيلی صاحب شهرت و موقعيّت بود. از آن طرف هم اهلبيت علیهم السلام را خوب میشناسد؛ امّا گرفتاری او، #ضعف_ايمان است. لذا وقتی ابنزياد به او وعدهی حكومت ری را میدهد، [سست میشود.] ری همین تهران امروزی است و البتّه شايد بتوان گفت حكومت ری حكومت كلّ ايران بوده، مركز و مقرّ حكومت در ري بوده، كلّ ايران يكي از استانهای كشور اسلامي بوده؛ همانطوركه مصر يكي از استانها بوده، عراق یکی از استانها بوده، حجاز يكی از استانها بوده، ایران هم یکی از استانها بود. وقتي ابنزياد وعدهی حكومت و فرمانروایی ری را به عمرسعد ميدهد، عمرسعد با اینکه میداند جبههی حقّ کجاست و باطل كجاست، میپذیرد.
■●لذا وقتی هم امام حسين علیه السلام با عمرسعد ملاقات میكنند، به او ميگويند: عمرسعد تو بين بهشت و دوزخی! تو میدانی حقّ چيست! بيا و اين جنايت را به گردن نگير!
■●شايد هم روز اوّلی كه عمرسعد به كربلا آمد، به قصد كشتن امام حسين علیه السلام نيامد، شايد آمده بود که با يك ارعابی حضرت را منصرف کند. فکر کرده بود، ما با سیهزار نفر يا حتّی بعضي از تاريخها نقل كردهاند، صدوبيست هزار نفر لشكر داريم میرويم، امام حسين علیه السلام با هفتادودو نفر، طبيعتاً منطق به او اجازه نمیدهد دست به جنگ بزند، تسليم میشود و بيعت يزيد را میپذيرد و بدون قتل و خونريزی ماجرا تمام میشود و ابنزياد حكومت ری را به من خواهد داد!...
#ادامه_دارد...
■● #سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۹۷●■