eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 242-228 بقره قسمت نهم بخش سوم1⃣ ● حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است و اما آن اساسى كه اسلام احكام نامبرده را بر آن اساس تشريع كرده ، همانا فطرت و آفرينش است ، و كيفيت اين پايه گذارى در آنجا كه در باره مقام اجتماعى زن بحث مى كرديم ، روشن شد، ولى در اينجا نيز توضيح بيشترى داده و ميگوئيم : براى جامعه شناس و اهل بحث ، در مباحثى كه ارتباط با جامعه شناسى دارد، جاى هيچ شكى نيست كه وظائف اجتماعى و تكاليف اعتباريى كه منشعب از آن وظائف مى شود، سرانجام بايد منتهى به طبيعت شود، چون اين خصوصيت توان طبيعى انسان بود كه از همان آغاز خلقتش او را به تشكيل اجتماع نوعى هدايت كرد، به شهادت اينكه مى بينيم هيچ زمانى نبوده كه نوع بشر، داراى چنين اجتماعى نوعى نبوده باشد، البته نمى خواهيم بگوئيم اجتماعى كه بشر طبق مقتضاى طبيعتش تشكيل مى داده ، همواره سالم هم بوده ، نه ، ممكن است عواملى آن اجتماع را از مجراى صحت و سلامت به سوى مجراى فساد كشانده باشد، همانطور كه ممكن است عواملى بدن طبيعى و سالم آدمى را از تماميت طبيعى آن خارج نموده و به نقص در خلقت گرفتارش كند، و يا آن را از صحت طبيعى به در آورده و مبتلا به بيمارى و آفتش سازد. پس اجتماع با تمامى شئون و جهاتش چه اينكه اجتماعى صالح وفاضل باشد و چه فاسد، بالاخره منتهى به طبيعت مى شود، چيزى كه هست آن اجتماعى كه فاسد شده ، در مسير زندگيش به عاملى برخورده است كه فاسدش كرده ، و نگذاشته به آثار خوب اجتماع برسد، (به خلاف اجتماع فاضل ). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 242-228 بقره قسمت نهم بخش سوم1⃣ ● حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
آیات 242-228 بقره قسمت نهم بخش سوم2⃣ ● حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است پس اين يك حقيقت است كه دانشمندان در مباحث اجتماعى خود يا تصريحا و يا بطور كنايه به آن اشاره كرده اند، و قبل از همه آنان كتاب خداى عزوجل با روشن ترين و واضح ترين بيان ، به آن اشاره كرده و فرموده : ((الذى اعطى كل شى ء خلقه ثم هدى )). ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 413 و نيز فرموده : ((الذى خلق فسوى ، و الذى قدر فهدى )) و نيز فرموده : ((و نفس و ماسويها فالهمها فجورها و تقويها)). و آيات ديگر كه متعرض مساله قدر است . پس تمامى موجودات و از آن جمله انسان در وجودش و در زندگيش به سوى آن هدفى كه براى آن آفريده شده ، هدايت شده است ، و در خلقتش به هر جهاز و ابزارى هم كه در ر سيدن به آن هدف به آن جهاز و آلات نيازمند است مجهز گشته و زندگى با قوام و سعادتمندانه اش ، آن قسم زندگى اى است كه اعمال حياتى آن منطبق با خلقت و فطرت باشد، و انطباق كامل و تمام داشته باشد و وظائف و تكاليفش در آخر منتهى به طبيعت شود، انتهائى درست و صحيح ، و اين همان حقيقتى است كه آيه زير بدان اشاره نموده و مى فرمايد: ((فاقم وجهك للدين حنيفا، فطرت الله التى فطر الناس عليها، لا تبديل لخلق الله ، ذلك الدين القيم ))، رو به سوى دينى بياور كه افراط و تفريطى از هيچ جهت ندارد، دينى كه بر طبق آفرينش تشريع شده ، آفرينشى كه انسان هم يك نوع از موجودات آن است ، انسانى كه خلقت او و فطرتش تبديل پذير نيست ، دين استوار هم ، چنين دينى است. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
: برای این‌که در انجام فرمان الهی مخصوصا نماز، با خشوع باشیم، چه کنیم؟ □● : در اول نماز، توسل حقیقی به امام زمان(عجل الله) کنید و عمل را با تمامیت مطلقه انجام بدهید. □●(برگی از دفتر آفتاب، ص١٣٠)●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیه(۱) سوره مسد□ تبت يدا ابى لهب و تب(۱) #تفسیرالمیزان □(تب) و (تباب) بنابر آنچه #جوهرى معن
□بیان آیه(۱) سوره مسد□ تبت يدا ابى لهب و تب(۱) □پس اينكه فرمود: (تبت يدا ابى لهب و تب)  در حقيقت ( ابولهب) است، و اين به او به هلاكت خودش و بطلان و بى گشتن هايى است كه به منظور كردن نور مى كرد، و يا است از خداى تعالى به اين هلاكت و توطئه ها. □و اين كه مورد نفرين و ياقضاى حق تعالى قرار گرفته، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، كه با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دشمنى مى كرد و در گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى نمیكرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او و ساير خود را براى بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در گفت (تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد) و اين سوره شد و گفتار او را به خودش كرد كه  خسران و هلاكت بر او باد.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۱) سوره مسد□ □وجه اينكه در اين نفرين از ابولهب به ياد شده ها گفته اند: نام او همين بوده، هر چند كه به شكل است. بعضى ديگر گفته اند كلمه (ابولهب) كنيه او  بوده و نامش بوده. بعضى ديگر گفته اند بوده. و از همه كه در پاسخ اين سؤال (چرا اسم او را نياورد) گفته شده: اين قول است كه خواسته است او را به نسبت دهد، چون ابولهب، اشعارى به به دارد، وقتى مى گويند فلانى است، اين است كه: با رابطه اى دارد، و همچنين و ، و چون در آيات بعد مى فرمايد:  (سيصلى نارا ذات لهب - به زودى در آتشى مى سوزد) از آن فهميده مى شود كه  (تبت يدا ابى لهب ) هم اين است كه: از افتاده باد دو دست مردى جهنمى، كه هميشه با شعله و زبانه آن  است.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیه (۱) سوره مسد□ #تفسیرالمیزان □وجه اينكه در اين نفرين از ابولهب به #كنيه ياد شده #بعضى ها
□بیان آیه (۱) سوره مسد□ ديگر گفته اند: نام او بوده، و اگر قرآن كريم نامش را ، بدين جهت بود كه كلمه (عبدالعزى) به معناى بنده () است، و عزى نام يكى از است، خداى تعالى داشته كه بر حسب نام عبدى را ببرد كه عبد او نباشد، بلكه عبد او باشد، و خلاصه با اينكه در عبدالله است عبدالعزى اش بخواند، اگر چه در اسم معنا مورد نظر نيست، ولى همانطور كه گفتيم قرآن كريم خواست از چنين نسبتى حتى بر حسب خوددارى كرده باشد.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
■●چه کسانی در جمهوری اسلامی باید مسئول باشند؟●■ ■●وقتی که کسی احساس نکند که فقر معنایش چیست، گرسنگی معنایش چیست، این نمی تواند به فکر گشنه ها و به فکر مستمندان باشد. لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده اند و احساس کردند فقر چیست، دیدند، چشیدند فقر را، اینها می توانند به حال فقرا برسند. ■●صحیفه نور،جلد ۱۷،صفحه ۲۱۸ بیانات امام خمینی(ره) در جمع مسئولان و اقشار مختلف مردم مورخ:۱۳۶۲/۰۱/۰۱●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○قابليت اتّصاف به تمام اسمای حسنا و صفات عليای حضرت حقّ سبحانه و تعالی در گوهر وجودی نفس ناطقه ی انسانی ما نهادينه شده است (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها)، □○لذا بايد اين کد و رمز يعنی اتصاف به تمام اسمای حسنا و صفات عليای الهی را سر لوحه ی سير تکاملی انسانی خويش قرار دهی و بدانی که انسان با حفظ عنوان انسانی کاری جز تعلّم اسما ندارد. □○جوانی بهترين زمان برای رسيدن به اين مقصد اعلا و مرصد اسنی و اقصی می باشد که بايد قدر آن را دانست و آن را بيهوده نگذراند. □○پير و جوان استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○كسی اهل استقامت باشد پایدار باشد ما تمام روزی‌های او را تأمین می‌كنیم. از خدا راستگوتر كیست؟..○□
□○كسی اهل استقامت باشد پایدار باشد ما تمام روزی‌های او را تأمین می‌كنیم. از خدا راستگوتر كیست؟..○□ □○ذات اقدس الهی همه را خلق كرد راه را هم باز كرد فرمود چه چه از ما كمك بخواهد ما به او كمك می‌دهیم، چون جن هم مثل انسان دو گروهند یك عده مسلمان‌اند یك عده كافرند، فرمود اگر كسی اهل باشد باشد ما تمام او را تأمین می‌كنیم. □○از خدا راستگوتر كیست؟○□ □○ صریحاً گفت من از طرف راست، از طرف چپ، از جلو و از پشت سر می‌آیم، از پشت سر می‌آیم می‌گویم بچه‌های تو، آینده تو باید از تو ببرند تمام تلاش و كوشش خود را بكن كه چیزی برای آنها بگذاری تو با دست خالی بروی وگرنه ما دست چپ و دست راست و شیطان از پشت سر می‌آید یعنی چه؟ □○گاهی از طرف قدرت، گاهی از طرف ضعف، گاهی از طرف جلو، گاهی از طرف دنبال، این برای شیطان، شیطان بیرون شیطان اكبر هم كه دیدی الآن صحنه‌ها و بهانه‌های فراوانی دارد یا به بهانه یا بهانه‌های دیگر از جای دیگر می‌آید اما خدا غریق رحمت كند (رضوان الله تعالی علیه) یك لطیفه‌ای دارد، مرحوم مجلسی(رضوان الله تعالی علیه) می‌فرماید: □○نكته‌ای كه شیطان گفت از می‌آید، از سر می‌آیم، از طرف می‌آیم، از طرف می‌آیم، بالا و پایین را نگفت، معلوم می‌شود این دو طرف است، □○برای اینكه بالا و پایین یا دست دراز می‌كنیم به خدا می‌گوییم خدا، یا به خاك می‌افتیم می‌گوییم خدا، خب راه باز است چرا این كار را نكنیم.(۳) □○ ○□ □○درس اخلاق ۷ تیرماه ۹۷ - احمد آباد دماوند○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
دوازدهم تیرماه ؛ برابر است با سالگرد احیاء گر بزرگ غدیر علامه شیخ عبدالحسین امینی نجفی رحمت الله علیه «هم وزن خود برای غربت مولا امیر المؤمنین علیه السلام اشک ریختم و الغدیر را نوشتم»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 242-228 بقره قسمت نهم بخش چهارم ● فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟ حال ببينيم فطرت در وظائف و حقوق اجتماعى بين افراد چه ميگويد، و چه اقتضائى دارد؟ با در نظر داشتن اين معنا كه تمامى افراد انسان داراى فطرت بشرى هستند، ميگوئيم : آنچه فطرت اقتضاء دارد اين است كه بايد حقوق و وظائف يعنى گرفتنى ها و دادنى ها بين افراد انسان مساوى باشد، و اجازه نمى دهد يك طائفه از حقوق بيشترى برخوردار و طائفه اى ديگر از حقوق اوليه خود محروم باشد،ليكن مقتضاى اين تساوى در حقوق ، كه عدل اجتماعى به آن حكم مى كند، اين نيست كه تمامى مقامهاى اجتماعى متعلق به تمامى افراد جامعه شود (و اصلا چنين چيزى امكان هم ندارد) چگونه ممكن است بچه ، در عين كودكيش و يك مرد سفيه نادان در عين نادانى خود، عهده دار كار كسى شود كه هم در كمال عقل است ، و هم تجربه ها در آن كار دارد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 414 و يا مثلا يك فرد عاجز و ضعيف عهده دار كار كسى شود كه تنها كسى از عهده اش بر مى آيد كه قوى و مقتدر باشد، حال اين كار مربوط به هر كسى كه مى خواهد باشد، براى اينكه تساوى بين صالح و غير صالح ، افساد حال هر دو است ، هم صالح را تباه مى كند و هم غير صالح را. بلكه آنچه عدالت اجتماعى اقتضا دارد و معناى تساوى را تفسير مى كند اين است كه در اجتماع ، هر صاحب حقى به حق خود برسد، و هر كس به قدر وسعش پيش برود، نه بيش از آن ، پس تساوى بين افراد و بين طبقات تنها براى همين است كه هر صاحب حقى ، به حق خاص خود برسد، بدون اينكه حقى مزاحم حق ديگرى شود، و يا به انگيره دشمنى و يا تحكم و زورگوئى يا هر انگيره ديگر به كلى مهمل و نا معلوم گذاشته شود، و يا صريحا باطل شود، و اين همان است كه جمله : ((ولهن مثل الذى عليهن بالمعروف و للرجال عليهن درجه ...))، به آن بيانى كه گذشت ، به آن اشاره مى كند، چون جمله نامبرده در عين اينكه اختلاف طبيعى بين زنان و مردان را مى پذيرد، به تساوى حقوق آن دو نيز تصريح مى كند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه(۲) سوره مسد در تفسیرالمیزان□ □معناى آيه اين است كه مال ابولهب و عملش و يا اثر عملش دردى از او دوا نكرد و به نفرين خدا و يا قضاى او، هم دچار تباب و خسران نفس شد و هم تباب و خسران دو دستش. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات(۲)و (۳)و(۴)سوره مسد□ □ما اغنى عنه ماله و ما كسب□(۲) □در اين آيه كلمه (ما)  بار آمده، اولى است، و دومى مى تواند باشد، و معناى (ماكسب)، (آنچه با اعمالش به دست آورده) بوده باشد، و مى تواند باشد، و معنايش كردن به دست خود باشد، و كسب كردن به دست خود، همان او است، و معناى آيه به فرض اين است كه: عمل او دردى از او نكرد. و آيه به هر حال اين است كه مال و عملش و يا عملش دردى از او نكرد و به خدا و يا او، هم دچار و شد و هم تباب و خسران دو دستش. □سيصلى نارا ذات لهب□(۳) □يعنى به داخل آتشى خواهد شد. و منظور از اين آتش، آتش است كه است، و اگر كلمه () را  و الف و لام آورد، براى اين بود كه عظمت و آن را برساند. □و امراته حماله الحطب□(۴) □يعنى ابولهب داخل آتشى زبانه دار مى شود و به زودى نيز داخل آن خواهد شد، و كلمه () در جمله (حماله الحطب) از اين جهت به خود گرفته كه به اصطلاح است كه به منظور  _موصوف آن از افتاده و در اينجا به عنوان نام آن آمده، و در نتيجه چنين معنا مى دهد: من مى كنم حماله الحطب را. ولى بعضى گفته اند منصوب شدن (حماله) بخاطر آن است كه از كلمه (امراه) است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●بايد اعتراف كنم كه خود ما، همين تيپ ما در اثر انحرافاتى كه در طول تاريخ در تعليمات ما وجود داشته به گونه‌اى هستيم كه در اين حوزه‌هاى علمى و دينى از اول غرق در يك سلسله مسائل مى‌شويم و در اين مجرا قرار نمى‌گيريم كه قرآن را بشناسيم. □●زبان عربى را هم درست ياد نمى‌گيريم، آن مقدارى هم كه ياد مى‌گيريم به درد قرآن‌فهمى و قرآن‌شناسى نمى‌خورد. □●اگر يك طلبه از همان اوايل تحصيلش همين كتاب‌هايى را كه در باب اعجاز قرآن نوشته شده است از قديم و جديد بخواند (از جديد مثل همين كتاب صادق رافعى، و از قديم مثل همان كتاب عبد القاهر جرجانى و ابوبكر باقلانى)، اگر يك طلبه از اول با اين موضوع آشنا شود و بعد با توجه به جنبه‌هاى اعجازآميز قرآن وارد قرآن شود و بعد وادارش كنند به حفظ و ضبط قرآن، او اعجاز قرآن را خيلى بهتر مى‌تواند درك كند از كسى كه مثل ما اين طور نيست. □●استاد شهید مطهری، نبوت، ص ۲۳۴●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■در تعريف دين آمده كه: "دين عبارت از برنامه حقيقى و دستور واقعى و نگهدار حدّ انسان و تحصيل سعادت ابدى آن است" ■پس دين عبارت از يك برنامه حقيقى و دستورالعمل واقعى است نه يك برنامه اعتبارى ودستورالعمل مجازى ■لذا فرموده اند:  تشريعيات از متن تكوينيات بر مى خيزد. یعنی مطابق با چينش وجودى ممكناتِ در عالم، اين برنامه تنظيم مى شود و غايت جعل اين دستورالعمل براى آن است كه عالَم عقلى يعنى انسان را ، در قوس صعود مانند عالَم عينى بسازد. ■و نيز فرمود: دين نگهدار حدّ انسان است. از اين جهت شباهت بسيارى بين معناى دين با معناى ادب برقرار مى باشد چرا كه ادب را نيز نگهدار حدّ هر چيزى معرفى نموده اند و اين هر دو در قوس صعود مطرح اند نه در قوس نزول. به طور كلى هر موجودى اگر بخواهد در مسير خاص تكاملى اش قرار بگيرد بايد قطعاً در آن مسيرش حدود را كه همان ضوابط تكامل وجودى اوست مراعات كند تا از اين طريق به آنچه غايت آفرينش شان است نايل شوند. @mohamad_hosein_tabatabaei